خانه > خارج از سیاست > متفرقات ناسیاسی > پاسخ ابوالحسن بنی صدر به شهرنوش پارسی پور | |||
پاسخ ابوالحسن بنی صدر به شهرنوش پارسی پورمحمود دلخواستهروز نهم خردادماه مطلبی از شهرنوش پارسی پور در بخش گزارش یک زندگی در سایت زمانه درج شد با عنوان نخستین دیدار من با بنیصدر که در آن درباره محتوای این دیدار و سخنانی به نقل از ابوالحسن بنی صدر مطرح شده بود. در همین زمینه محمود دلخواسته پرسشهایی را مطرح کرده و ابوالحسن بنی صدر به این پرسشها پاسخ داده است که در زیر میخوانید: پرسشهای محمود دلخواسته از ابوالحسن بنی صدر سلام آقای بنی صدر رادیو زمانه اخیرا مصاحبهای را با خانم شهرنوش پارسی پور، نویسنده معروف، منتشر کردند که ایشان خاطراتی را از شما نقل کرده بودند که سوال برانگیز بود. متشکر خواهم شد که نظر و احتمالا خاطرات خود را در رابطه با مواردی که ایشان ذکر کردهاند بیان کنید: 1- ایشان اشاره بر این داشتهاند که ناگهانی به مهمانی وارد شدهاید و همگی گیلاسهای شراب را پنهان کردهاند، به غیر از ایشان، که این باعث خشم شما شده و شاید علتی بوده که زود مجلس مهمانی را ترک گفتهاید. 2- ایشان اظهار کردهاند که در آن جلسه ایشان به شما اظهار کردهاند که اگر در ایران انقلاب شود یک میلیون کشته خواهند شد و شما پاسخ دادهاید که حتی اگر ده میلیون نفر هم کشته شوند ایراد ندارد. ایران باید پاکیزه شود. 3- ایشان همچنین سخن از این گفتهاند که شما را در برابر هتلی دیدهاند که نوار سیاهی به دست بسته بودید و در پاسخ به ایشان که علت چیست، سخن از مرگ شریعتی گفتهاید. متشکر خواهم شد که در این موارد پاسخی را که احتمالا لازم میدانید، بدهید.
پاسخهای ابوالحسن بنی صدر: با سلام 1- این خانم را به یاد نمیآورم اما میدانم به خانه چه کسانی میرفتم. شمار آنها به 5 تن نمیرسید. این افراد آقایان حبیبی، تکمیل همایون، خانم خانلری (که البته وقتی جلسه حقوق بشر بود و یا دعوت میکرد)، آقای ملک (چند نوبت)، و آقای آیتالهی (یکی دو نوبت که دعوت کرده بود) بودند. در این خانهها به یاد نمیآورم که این خانم را دیده باشم. اما اگر دیدن این خانم را به یاد نمیآورم به یاد میآورم که به خانههای این اشخاص، بدون اطلاع قبلی نمیرفتم که بساط شرابخواری را برچینند. این نیز دانستنی است که روزی از کلاس درس بالاندیه، استاد جامعه شناسی خارج شدیم. آقای ملک پیشنهاد کرد به کافهای برویم. رفتیم. دستور آبجو داد. نوشید و چون وقت رفتن شد و پرداخت بها، گفت من پول ندارم. من بهای آبجوی او را پرداختم. گفت میخواستم مجبورت کنم پول عرق خوری من را بپردازی. گفتم: پول حفظ حیثیت شما را به عنوان ایرانی پرداختم. 2- هرگاه چنین گفتوگویی پیش میآمد، میگفتم راهحل جنبش همگانی است. هرگاه عموم مردم به حرکت آیند تلفات به حداقل میرسد. او قول شاه را که تهدید به کشتن 100 هز تن میکرد، یک میلیون کرده است. اگر حافظه یاری کند، باید یکی از تیمسارهای شاه نیز تهدید به قتل یک میلیون نفر کرده باشد. 3- شریعتی در سال 56 درگذشت و نه در سال 57. وقتی شریعتی مرحوم شد، بلادرنگ برای شرکت در مراسم و سخنرانی به لندن رفتم. در پاریس نبودم که او را در برابر هتلی دیده باشم و نیز به یاد نمیآورم که میان من و او، این گفتوگو شده باشد. 4-اگر یک چپی انقلابی میگفت مهم نیست یک میلیون کشته شود، قابل قبول بود. آن ایام کشتار کامبوج را توجیه میکردند. نظریه آنها انقلاب توسط یک سازمان انقلابی بود. تنها کسی که نظریه جنبش همگانی را طرح کرد، من بودم. یک دلیل آن نیز این بود که رژیم شاه میگفت: لازم باشد 100 هزار تن را میکشیم و این تهدید میترساند. بنده میگفتم و مینوشتم که هرگاه همگان روی به جنبش آورند، دیگر شاه نمیتواند این شمار آدم را بکشد. طرفداران جنبش مسلحانه از من به عنوان کسی که طرفدار جنبش خودجوش است، انتقاد میکردند و ... 5- یک شب آقای تکمیل همایون دعوت کرد به خانه یک ایرانی برویم که روبروی محل اقامت او خانه داشت. در آنجا هم بساط شراب نبود تا جمع شود و در دست یکی مانده باشد. خانمی که با آن آقا بود را دختر خانمی از خانواده قاجار معرفی کردند. بر نخاستم و بیرون بروم. مجلس که به آخر رسید، با هم برخاستیم. حیف است اهل قلمی، حرمت قلم را با نوشتن دروغ بشکند در ایمیل کوتاه دیگری آقای بنی صدر افزودند: «با سلام از ایران هم پرسیدم. احتمال نمیرود او را در خانهای دیده باشم. پس میتوانید بنویسید از این جانب پرسیدهاید و این جواب را دریافت کردهاید.» در همین زمینه: • نخستین دیدار من با بنیصدر
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
تایید گفته های خانم شهرنوش پارسی پور را از آن کارگردان با تقوای سینمای ایران بگیرید
-- بدون نام ، Jun 4, 2009Aghaye Banisadr
-- ahmad nabi ، Jun 4, 2009lotfan be 1 soal bande ham pasokh dahid,
magar khode shoma nabudid ke dar ordibehesht 1359 ba yarane !! khod be daneshgahha be esme "enghelabe Farhangi"hamle kardid wa be maa daneshjuyane aan waght faghat 3 rooz forsat dadid ta daneshgah ra tark konim, wa tahdid kardid ke wagarne be daneshgah hamle khahid kard, ke dar akhar ham kardid.
nemidanam ke shoma chegune wa ba che jorati hanuz dar inja wa anja mosahebe mikonid. fekr kardid ke mardom faramush kardeand, nakheir. shoma awal bayad taklife khod ra ba gozashte khod roshan konid. ba mardom sadegh bashid wa raast beguiid baad ejaze darid ke edame bedahid.
Aghaye banisadr aziz taa waghti ke 1 nafar az maa hanuz zende ast, in kari ke shoma kardi faramush nemishawad, ma khili dard keshidim, wa hanuz pas az gozashte 29 saal faramush nakardeiim, taajob mikonam ke khode shoma faramush kardeiid!!
من نمی فهمم درستی یا نادرستی این مطلب با توجه به گذشت بیش از 30 سال و این که طبیعیه که هر کسی ممکنه چیزهایی رو درست به خاطر نیاره اساسن چه فایده ای به دنبال خواهد کرد
-- بدون نام ، Jun 5, 2009خیلی خوشحات شدیم که اقای دکتر جواب دادند خواهشمنیدیم ازایشان که اکر از این باب مسایل کذب مبینند جواب دهند تا طبق قانون منتشر شود.
-- کورش ، Jun 5, 2009برای اقای دکتر بنی صدر که مسلمات تاریخی ( مثل همکاری با مجاهدین ) را انکار یا دگرگون بیان می فرمایند ، انکار این دست روایات شخصی بسیار ساده می نماید.
-- بدون نام ، Jun 5, 2009آقای دکتر ابوالحسن بنی صدر در تلویزیون جمهوری اسلامی در مورد اشعه موی زنان صحبت کردند و مضرات آنرا توضیح دادند، آقای محمودلخواسته! از ایشان بپرسید که چنین چیزی صحت دارد یا نه، لازم به ذکر است که بنده آن برنامه را دیدهام در صورت تکذیب بفرمایید تا از حافظه خویش پاک نمایم.
-- محسن ، Jun 5, 2009همه چیز این انقلاب را ضایع کردند/ مبارکتان باد!
-- بدون نام ، Jun 5, 2009هر گفتاری که سندی از صحتش نباشد, همان قدر که می تواند صحت داشته باشد می تواند دروغ باشد، اما وقتی سندی نباشد و منافع یک سیاس در میان باشد، رد آنچه که به حیثیت شخص لطمه می زند بیشتر می تواند نادرست باشد تا درستی مسئله. از قدیم گفتند هیچ ماستبندی نمی گوید ماستش ترش است.
-- یک ایرانی آزادی خواه ، Jun 6, 2009من خیلی راحت تر به یک نویسنده ی معروف که بسیار بر علیه خودش هم حرف زده می توانم اعتماد کنم تا یک سیاست پیشه!
از همه دعوت میکنم بجای این حرفها توجهی به مطالب آقای بنی صدر در کتابها ونشریات او بنمایند که مستند هستند و آموزنده .
-- محمد ، Jun 6, 2009من به گفته ها و نوشته های خانم شهرنوش پارسی پور اصلاً اعتماد ندارم. و اعتقاد دارم پخش کردن نظرات و خاطرات ایشان برای من جز توهین به ایرانی چیز دیگری نیست. به عنوان مثال همین مسئله آقای بنی صدر و یکی دیگر که هرگز فراموش نمیکنم نوشته ایشان در مورد تحت تجاوز قرار گرفتن دختران و زنان ایران به طور سنتی از طرف مردان ایرانی که از نوشته های ایشان است و در همین سایت زمانه پخش شد و اکنون موجود است. من در آن مورد خاص مطلبی برای سایت فرستادم اما نه پخش شد و نه پاسخی دریافت کردم. همین نوشته سرکار خانم باعث شد که من دیگر مطالب ایشان را نخوانم و کمتر از سایت زمانه استفاده کنم.
-- ghasem ، Jun 6, 2009سلامی دوباره
در عرض سه روز اخیر سه بار کامنت زیر را برای شما فرستاده ام و متاسفانه هنوز منتشر نشده. احتمالا سرتان شلوغ است ولی لطف کنید و هر چه زودتر کامنت را درج کنید. هم الان به کامنتهای اخیر نگاه کردم و دیدم که کامنت من در خود پاسخی هم به نظر آقا محسن محسن میباشد.
من تا حال دهها کامنت برای زمانه فرستاده ام و همه منتشر شدهف لطفا سنت شکنی نکنید! دم همه اتان گرم
احمد
-- احمد رضایی ، Jun 6, 2009خدا رو شکر که آقای بنی صدر پاسخ دادند و حال ما بهتر میتوانیم قضاوت کنیم.
مسئله اصلی من اینبود که در قضاوت و نقل عدالت و جوانمردی/جوانزنی باید رعایت شود. حرف من اینست که بنی صدر به عنوان یک تئوریسین و سیاست مدار، تمامی افکار و اعمالش در دهها کتاب و صدها مقاله و بیشمار سخنرانی و مصاحبه و نیز عمل سیاسی در زمانی که در قدرت بود، واضح و مشخص و اظهر من الشمس است. ایشان هم در آثار خود، پیش از انقلاب، در زمان انقلاب و هم در عرض سی سال اخیر بر یک خط و جریان مشخص، در فکر و عمل، حرکت کرده اند که مخرج مشترک آن آزادی، استقلال، رشد و حقوق انسان بوده.
حالا خانم پارسی پور بعد از سی سال ناگهان خاطره از ایشان نقل میکنند که برای ایشان جان انسانها ارزش نداشته و معتقد بوده که در ابران 35 میلیونی آنزمان کشتار ده میلیون نفر نیز برای رسیدن به هدف ایراد ندارد. خوب این صحبت خانم در تضاد مستقیم قرار میگیرد با پرونده فکری، عملی و زندگی آقای بنی صدر. در اینجا سه حالت بیش نمیتواند وجود داشته باشد:
1. بنی صدر تمام حرفها و کارهایش در دفاع از حقوق انسان که منجر به کودتا و سی سال زندگی در تبعید و خطر دائمی ترور، شد دروغ بوده و بنابر این ایشان بزرگترین دروغ قرن است.
2. خانم پارسی پور در نقل خاطره آقای بنی صدر را با یک ایرانی استالینسیت آن زمان اشتباه گرفته اند. آخر از موضوع بیش از سی سال است که میگذرد.
3. خانم پارسی بنا بر دلائلی که فقط خود میدانند دروغ میگویند.
والا در ذهن منی که الان خسته از کار، جلوی کامپیوتر نشسته، فرض دیگری وجود ندارد. ( خسته تر از آن هستم که فکرش را بکنم)
خوب بنظر من با شناختی که در عرض این سی سال از اولین رئیس جمهور پیدا کرده ام، آقای بنی صدر را فرد با پرنسیبی یافته ام که بر خلاف اکثریت مطلق اهل سیاست، اهل دروغ و دوز کلک نیست. بنا بر این می ماند دو احتمال دیگر که یا اختلال در حافظه است و یا دروغ گفتن. بنظرم احتمال فرض سومی از دومی بیشتر است و آن به این دلیل که در نقل خاطره، ایشان شیفتگی بسیاری نسبت به درایت خود نشان میدهد چنانکه تنها کسی میباشند که مثلا جرئت کرده اند که جلوی بنی صدر شراب بنوشند! ( انگار که بنی صدر بر ضد اهل شراب بوده!) و مهمتر اینکه تنها با یک نگاه کنه ذات خمینی را شناخته اند. خوب چنین خود تعریفی باعث میشود که انسان در صداقت ایشان به شک بیافتد.
در پاسخ به آقا مجید که مانند خیلیها - که بعضیشان اصلا در آنزمان در ایران نبودند- میگویند که، بنی صدر در توجبه اجباری شدن حجاب، خود با گوشهای خود شنید ه اند که بنی صدر گفته که موی زن تولید اشعه میکند، چه باید گفت؟ بگویم که پخش زنده سخنرانی که دو بار دیگر نیز ( یکبار از رادیو و یکبار دیگر از کانال یک آنزمان) پخش شد، من گوش کردم و اینچنین نبود که ایشان میگویند؟ بگویم که مدتی بعد عین سخنرانی در آخر کتابی به خانواده در اسلام
http://enghelabe-eslami.com/ketab/HEJAB/HEJAB.pdf
در ایران چاپ شد و من آنرا نیز خواندم و چنین نبود؟ بگویم که اصلا مسئله مو و اشعه را یک جوان دانشجو از آقای بنی صدر پرسید و بنا بر این،موضوع اشعه بصورت سوال، بوسیله یک دانشجو، از آقای بنی صدر مطرح شد، که بعدها اول سلطنت طلبها و بعد استالینیتها برای ترور شخصیت و ترور اندیشه بنی صدر که آزاد شدن جامعه را در گرو آزادی زن میدانست، سوال دانشجو را بجای نظر بنی صدر گذاشتند؟
خوب آقا مجید اگر نوار موجود نیست، کتاب که موجود است. چرا کتاب را نمیخوانید؟ مسئله جالبتر که صحت شهادت مرا میتواند ثابت کند اینست که چرا نوار سخنرانی بنی صدر در دسترس نیست؟ آخر مگر همه ما نمیدانیم که سخنرانی ضبط شده و حتما در آرشیو رادیو- تلویزیون موجود است. چرا رژیم که در ترور شخصیت بنی صدر همراهی کاملی با مخالفانش کرده، این نوار را منتشر نمیکند تا باینوسیله تکذیبهای مکرر بنی صدر را افشا کند و بنی صدر را بی آبرو؟ چرا دیگرانی که براحتی هر نواری را، از نوار گلهای شماره 147690! گرفته تا صمد آقا و دایی جان ناپلئون، از آرشیو خارج و کبی کرده، یکبارهم که شده یک چنین کاری را با این نوار فلکزده سی سال خاک خورده نمیکنند؟
البته این سوال را یکبار از یکی از خبرنگاران کیهان لندن کردم. ایشان گفتند که خود نوار را در اختیار دارند. با شادی از ایشان خواستم که آیا میشود که کپی از آن را در اختیار من قرار دهد؟ ایشان گفتند که خوشحال هم خواهند شد. آدرس و شماره تلفن را در حضور دوست دیگری در اختیار ایشان گذاشتم. ایشان گفتند که در عرض بکهفته نوار را برایم خواهند فرستاد. حدود 10 سال از آن تاریخ گذشته و هنوز خبری نشده.
شب همگی خوش
آقای بنی صدر بالا تر و والاتر از این حرفها هستند که با یک زن متشعشع آنهم تشعشع موـ لوی البته مقصودم تشعشع مو ست دهان بدهان شوند. آقا یی که شک دارید شک نداشته باشید بنده خودم شنیدم و دیدم آقای بنی صدر چنین فرمایشی فرمودند. ای وای که این دین چها که نمی کند!
-- بدون نام ، Jun 6, 2009من دکتر افراسیاب متکلم هستم!!
حالا از کی تا حالا حرف بنی صدر معتبر شده؟
"حیف است اهل قلمی، حرمت قلم را با نوشتن دروغ بشکند"
-- آریا ، Jun 7, 2009بله و خیلی حیف است که قلم دست نا اهل و بادمجان دور قاب چین بیفته