تاریخ انتشار: ۲ خرداد ۱۳۸۸ • چاپ کنید    

بزرگداشت فردوسی در کانون دانشجویان زرتشتی

کانون دانشجویان زرتشتی عصر روز پنج‌شنبه، سی و یکم اردیبهشت‌ماه در بزرگداشت فردوسی، شاعر بزرگ و حماسه‌سرای نامی ایران میزبان نویسندگان و محققان بزرگ بود.

پس از قرائت نیایش «گاتاها»، رادمان خورشید، دبیر کانون دانشجویان زرتشتی چنین آغاز كرد: «‌به یاری اهورا مزدا، ضمن سپاس از حضور شما به مناسبت گرامی‌داشت فردوسی و ضمن عرض تشکر از بزرگانی چون دکتر جلال خالقی مطلق که یکی از بزرگ‌ترین شاهنامه‌شناسان ایران و جهان‌اند، سرکار خانم توران بهرامی، جناب آقای علی دهباشی و ریاست انجمن زرتشتیان و نماینده زرتشتیان، مراتب سپاس خود را از انجمن دانشجویان که برای برگزاری این برنامه تلاش نمودند، ابراز می‌دارم.»

سپس در ادامه برنامه، دکتر رستم خسرویانی، فرنشین انجمن زرتشتیان تهران، نیز چند دقیقه‌ای به صحبت پرداخت: «‌به نام یزدان پاک. با درود به روان پاک جان‌باختگان میهن و با درود به روان پاک بزرگ‌مرد تاریخ ادب پارسی، فردوسی بزرگ و با درود بر شما که دعوت ما را پذیرفتید و به این جمع صمیمی آمدید. من کوچک‌تر از آن هستم که در حضور اساتید بخواهم سخن بگویم، می‌دانیم که فردوسی کسی است که زبان فارسی را زنده کرد و باعث جاودانگی فرهنگ ما شد. سازمان یونسکو بزرگداشتی را به مناسبت فردوسی در روزهای ۲۵ و ۲۶ اردیبهشت برگزار نمود. همواره برای شاعران ما و کسانی که دستی بر ادب فارسی داشتند، یک روز را به بزرگداشت اختصاص می‌دادند اما برای فردوسی دو روز بزرگداشت گرفته‌اند و این مایه بسی فخر است و مباهات‌. و در خاتمه از تمامی عزیزانی که دعوت ما را پذیرفتند کمال تشکر را دارم.»


شاهنامه‌خوانی چیستا جمشیدیان و رامتین شهرت

آنگاه آقایان مهرداد خادمی و مهران کاویانی به اجرای قطعاتی موسیقی پرداختند و سپس دبیر کانون دانشجویان ضمن تقدیر ایشان از دکتر جلال خالقی مطلق، معتبرترین مُصَحِح شاهنامه دارای دکترای شرق‌شناسی از کلن آلمان و استاد دانشگاه هامبورگ دعوت کرد که از تجربیات خودشان در باب کارِ تصحیح شاهنامه بگویند. بخشی از گفتار دكتر خالقی را با هم می‌خوانیم:

‌اصولاً زبان و ادبیات فارسی زنجیر هم‌بستگی و پیوستگی همه مردم ایران و اقوام ایرانی است. اما در این حلقه‌ی مهرو پیوستگی، فردوسی ما، فردوسی طوسی ما جایگاه ویژه‌ای دارد و حلقه بزرگ این زنجیر به شمار می‌رود. ایران نه تنها در دوران اسلامی بلکه در سرتاسر تاریخش از کهن‌ترین روز تا به امروز به وسیله فردوسی و کتابش همبستگی می‌یابد.

کتابی که واقعاً درحکم یک کتابخانه است و دارای پیوستگی است و انسجام. اهمیت شاهنامه در این است که انسان‌ها ملیت و هویت فرهنگی خودشان را در این کتاب بازمی‌جویند و می‌یابند ولی ارزش کار هنری فردوسی چیزی است فراتر از این. فردوسی یک شاعر بزرگ جهانی است.

برخی شعرا صرفاً شاعر یک مملکت‌اند اما فردوسی شاعر مردم جهان است و «شاهنامه» او هم هنری است در سطح جهان و افسانه‌هایش فقط متعلق به ما نیست و به هر زبانی که ترجمه شده باشد مورد علاقه تمام مردم از کودک و بزرگسال بوده و همگان از حکمت و فلسفه این کتاب بهره می‌برند، پس این حق ماست که به او افتخار نماییم.


اجرای موسیقی توسط مهرداد خادمی و مهران کاویانی

امشب می‌خواهم به یک نکته کوتاه در «شاهنامه» و نیز اسطوره «جام جم» بپردازم. کسانی که شاهنامه را خوانده و یا نخوانده‌اند بی‌شک چیزهایی درباره «جام جم» شنیده‌اند حال چه در اشعار عرفانی شعرا و چه در سایر اشعار. اسطوره «جام جم» که در شاهنامه نقل گردیده است، مربوط به بخشی است از داستان «بیژن و منیژه»، آن زمان که افراسیاب بیژن را در چاه می‌اندازد و گرگین با اسبِ بیژن تنها به ایران می‌آید و پدر او گیو پیش کیخسرو پادشاه وقت رفته و شکایت می‌‌کند و کیخسرو در پاسخ به او می‌گوید صبر کن تا بهار برسد و من در «جام جم» ببینم که بیژن کجاست:

به گیو آنگهی گفت: بازآرهوش!
بجویش به هرجای و هرسو بکوش!
من اکنون ز هرسو سواران هزار
فرستم همه درخورِ کارزار
ز بیژن مگر آگهی یابَما
بدین کارهشیار بشتابَما
وُ گر دیریابم ازو آگهی
تو جای خرد را مگردان تُهی!
بمان تا بیاید مه فوردین
که بفزاید اندرجهان هورْ دین
بدانگه که برگل نشانَدْت باد
به سربر همی گل فشانَدْت باد
زمین چادرسبزبرپوشَدا
هوا برگلان زاربخروشَدا
به هرمزشود پاک فرمان ما
پرستش که فرمود پزدان ما
بخواهم من آن جام گیتی نمای
شوم پیش یزدان، بباشم به پای
کجا هفت کشور بدوی اندرا
ببینم بر وبوم هرکِشورا
کنم آفرین برنیاگان ما
گزیده جهاندارو پاکان ما
بگویم تورا هرکجا بیژن است
به جام این سَخُن مر مرا روشن است

آنگاه کیخسرو این نوید را به گیو می‌دهد که:

چو نوروزخرم فرازآمدش
بدان جامِ فرخ نیازآمدش
بیامد پُرامید دل پهلوان
زِ مهرپسر کوزگشته نوان
چو خسرو رخ گیو پژمرده دید
دلش را به درد اندر آزرده دید
بیامد، بپوشید رومی قبای
بدان تا بود پیش یزدان به پای
خروشید پیش جهان آفرین
به رخشنده برچند کرد آفرین
زِ فریاد گرزور و فریاد خواست
از آهَرْمَن بد کُنش داد خواست
خرامان ازآنجا بیامد به گاه
به سربرنهاد آن خجسته کلاه
یکی جام برکف نهاده نبید
بدوی اندرون هفت کشور پدید
نشان و نگارِ سپهرِبلند
همه کرده پیدا چه و چون وچند
زماهی به جام اندرون تا بره
نگاریده پیکرهمه یکسره
چو کیوان و بهرام و هرمزد و تیر
چو ناهید وشیداز بَر و ماه زیر
همه بودنی ها بدوی اندرا
بدیدی جهاندارِ افسونگرا
نگه کرد و پس جام بنهاد پیش
بدید اندرو بودنی کمّ و بیش
به هرهفت کشورهمی بنگرید
که یابد زبیژن نشانی پدید
سوی کشور گرگساران رسید
به فرمان یزدان مراو را بدید
درآن چاه بسته به بند گران
به سختی همی مرگ جُست اندرآن.


لذا کیخسرو برای یافتن بیژن «جام گیتی نما» که به «جام جم» معروف است و در روایت ما به نام «جام فریدون» و «جام کیخسرو» نیز معروف گشته را می‌آورد و این جام شراب منقوش به تمامی نشانه‌های نجومی همچون ماه و خورشید و ناهید است.

آنگاه کیخسرو در این جام نگاه کرده و بیژن را می‌بیند که در سرزمین گرگساران در چاهی زندانی است. پس از آن رستم در لباس بازرگان به توران رفته و آنگاه با منیژه ملاقات و منیژه او را نزد بیژن برده و بیژن نجات می‌یابد.

حال این سوال مطرح می‌شود که این «جام جم» چیست؟ من درتصحیح «شاهنامه» به این ابیات که رسیدم متوجه شدم که ما با «جامی» سر و کار داریم که در مراسم مذهبی به کار می‌رفته است و در آن شراب مقدس می‌نوشیدند و منقوش به علائم و نشانه‌های نجومی است. اوایل این فقط در حدّ یک حدس بود تا این‌که کتاب آسیانوس را تحت عنوان «بزم فرزانگان» که در سده دوم میلادی نوشته شده بود و براساس آثار کهن یونانی بوده و در مورد مادها و هخامنشیان و قسمتی هم در باره پارت‌ها بود خواندم.

این کتاب مشتمل بر پنج جلد بوده و درباره مسائل کشورهای قدیم نگاشته شده است و اطلاعاتی درباره ایرانیان و زندگی آن‌ها به ما می‌دهد و به این نتیجه رسیدم که حیف است که ایرانیان از فرهنگ و تاریخی که دراین کتاب ذکر شده، آگاه نباشند، لذا ۷۰ نکته از آن را استخراج و به زبان فارسی تحت عنوان «ایرانیات» ترجمه کردم که در انتشارات «دائرة المعارف اسلامی» به چاب رسید.

نام‌های پادشاهانی چون کیخسرو و... عناوینی هستند مذهبی که صرفاً در خود ایران معروف می‌باشند و رومی‌ها و یونانیان شاهان ما را با عناوین دیگری می‌خواندند که ما همین نام‌ها را از سنگ نبشته‌های هخامنشیان استخراج کردیم. شما اگر در «شاهنامه» دقت کرده باشید متوجه می‌شوید که از «جام» زیاد سخن به میان آمده است و هرجا که کسی هدیه‌ای برای فردی می‌آورده در جام می‌گذارده است مثلاً سه جام زعفران، سه جام یاقوت...


«جام» در «شاهنامه» نقش بزرگی دارد و درکتاب «پرورش کوروش» به قلم گِزنفون می‌بینیم که «جام» در فرهنگ ایرانی با ارزش بوده و وقتی کسی در مسابقه‌ای برنده می‌شد پادشاه به او «جام» می‌داد. در زمان کوروش هدیه دادن «جام» امری متداول بود.

درمدخل ۴۱ به این نکته اشاره شده که «کُندی» (kondy) نام جامی است در آسیای صغیر و این «کُندی» ، ۱۰ «کُتیله» گنجایش دارد و هر «کتیله» معادل سه لیتر است. این «کُندی» نام ایرانی است که به «جام» می‌دادند و هِرمیپ، ستاره شناس می‌نویسد: «مانند کیهان که از آن نشانه‌های شگفت‌آفرین خدایان در زمین پدیدار شدند...»

از این رو با «کُندی» که دراتاق پادشاه قرار داشته، نوشیدنی‌های نذری پیش‌کش می‌کردند‌. لذا ریشه کلمه «جام جم» هم همین جام «کُندی» است که نویسنده این اثر اطلاعاتی درباب آن به ما می‌دهد. در ضمن اکثر اسطوره‌ها دارای اصل تاریخی و آئینی است و واقعیتی محسوس داشته است. مثلاً داستان «فرود» که بر سر پادشاهی با برادرش اختلاف پیدا می‌کند هم از این نمونه بوده و در مورد «جام جم» هم همین نکته مصداق می‌یابد.


علی دهباشی، سردبیر مجله بخارا

در ادامه، ضمن تقدیر و سپاس از دکتر جلال خالقی، چیستا جمشیدیان و رامتین شهرت به شاهنامه‌خوانی پرداخته و در ادامه علی دهباشی، سردبیرمجله «بخارا» در خصوص فردوسی پژوهی در ایران سخن گفت‌:

به نام خداوند جان و خرد. نخست قبل از هر چیز برای گرامی‌داشت یاد و خاطره دکتر امین ریاحی که از شاهنامه‌پژوهان معاصر بوده و چند روز قبل درگذشت، اَدای احترام کرده و خوشبخت و مفتخریم که امروز در این مجلس دکترجلال خالقی تشریف دارند.

از این جهت مفتخر و خوشبخت هستیم که ما ایرانیان برای اولین بار به‌واسطه عمری که دکتر خالقی بر تصحیح متن شاهنامه گذاشتند دارای شاهنامه‌ای شدیم که یک دانشمند ایرانی کار تصحیح آن را به پایان رسانده است. پیش از این ما شاهنامه تصحیحی شوروی‌ها و اروپائیان را باید می‌خواندیم. اما امروز می‌بالیم که بزرگ‌ترین اثر زبان فارسی را با تصحیح یک ایرانی دانشمند بخوانیم.

دوم آن‌که جهان شاهنامه به پهنا و ژرفای اقیانوسی است که هرکس با ظرفی که با خود همراه دارد می‌تواند از این اقیانوس برداشت کند. فعالیت‌هایی که در عرصه‌ی شاهنامه‌پژوهی از سوی دانشمندان ایرانی صورت گرفته، ارزش خود را داشته و در بسیاری از موارد در شناخت «شاهنامه» نیز مدد‌رسان بوده است.

آنچه ما از رمز و راز «شاهنامه» می‌دانیم مدیون دانشمندانی است چون: مجتبی مینوی ـ ملک‌الشعرای بهار ـ محمد‌علی فروغی ـ سید حسن تقی‌زاده ـ سید محمد محیط طباطبایی ـ دکتر محمد جعفرمحجوب ـ احسان یارشاطر ـ جلال الدین همایی ـ دکتر غلامحسین یوسفی ـ دکتر جلال خالقی ـ دکتر اسلامی ندوشن ـ دکتر ذبیح‌الله صفا ـ دکتر محمد امین ریاحی ـ شاهرخ مسکوب ـ جلیل دوستخواه ـ سعید حمیدیان و ده‌ها محقق و پژوهشگر دیگر.

فهرست بلند بالایی از مقالاتی را که درباره «شاهنامه» و فردوسی منتشر شده در «کتاب‌شناسی فردوسی» که به همت والای استاد ایرج افشار تهیه شده می‌توان خواند. اما آنچه دکتر خالقی درباب رمزگشایی و شناخت نکات پیچیده و مشکلات خواندن «شاهنامه» نوشته‌اند، آغازگر دوره‌ای دیگر در زمینه شاهنامه‌پژوهی است.


تسلط دکتر خالقی از یک‌سو به شیوه‌های نقد ادبی در دنیای غرب و از سوی دیگر شناخت عمیق و گسترده ایشان از ادبیات فارسی و شاهنامه منجر به نگارش قریب یکصد مقاله در این حوزه گردیده است که بدون اغراق می‌توان گفت بدون مراجعه به این مقالات نمی‌توان وارد عمق جهان حکیم توس شد.

از سویی دیگر، دکتر خالقی و شاهرخ مسکوب نسل جوان ما را با شاهنامه آشنا کردند. بخشی ازمقالات بسیار ارزشمند دکتر خالقی در دو مجموعه «گل‌رنج‌های کهن» و «‌سخن‌های دیرینه» تا کنون منتشر شده است و امیدواریم دیگر مقالات دکتر خالقی به صورت مجموعه‌هایی زیر نظر ایشان منتشر شود.

اما یک نکته دیگر می‌گویم و کوتاه می‌کنم و آن این‌که: از این مجالس که بگذریم ما هنوز کاری که باید در خور فردوسی و «شاهنامه» باشد انجام نداده‌ایم. آنچه انجام شده، ازنوع ایثار و کوشش‌های فردی امثال دکتر جلال خالقی است که عمر خود را برسر شناخت «شاهنامه» و فردوسی گذاشتند.

اما در این‌جا اشاره‌ام به سیاست‌گذاری‌های رسمی نظام آموزشی در دوره‌های قبل و بعد از دانشگاه است. صِرف چاپ داستان «رستم و اسفندیار» در کتاب‌های درسی کافی نیست. مهم به دست دادن ابزاری است که دانش‌آموز و دانشجو بتواند به عمق اندیشه‌های جهانی فردوسی راه یابد.

در پاسخ به این مطلب که چرا فردوسی را استاد جهانی تراژدی در ادبیات می‌شناسند باید گفت که ما هنوز به جز چند مقاله و کتاب که با نگاه جدید نقد ادبی به «شاهنامه» می‌نگرند، کاری نکرده‌ایم گویی که «شاهنامه» از جهت مفهومی برای ما باز نشده است.

اما کار اصلی را دکتر خالقی انجام داده است و آن به دست دادن یک متن اساس و منقع است برای قرائت «شاهنامه». اینک زمان آن فرا رسیده که «شاهنامه» بازخوانی شود و برای دنیای امروز ما تعریف گردد، کاری که عرب‌ها بیش از یکصد سال است برای متن‌هایی چون «ادیسه» و آثار شکسپیر کردند تا این متون دشوار برای جوانان قابل خواندن گردد. پس، بکوشیم متن «شاهنامه» را با بازخوانی‌های نو برای نسل جوان قابل مطالعه سازیم.


در ادامه، ضمن تقدیر از علی دهباشی، از بانو توران شهریاری، چکامه سرای ایران و تنها زن عضو شورای عالی کانون وکلا دعوت شد تا شعرشان را قرائت کنند:

تو ای باژ، ای مهد استاد توس
تو ای خاک پاک گُهرزاد توس
سرافراز باش از بهین زاده‌ات
ز فردوسی استاد آزاده‌ات
ابرمرد تاریخ فرزند توست
همایون درخت برومند توست
زآب و زخاک تو نیرو گرفت
به آغوش مهرآورت خوگرفت...

سپس، دکتر اسفندیار اختیاری، نماینده ایرانیان زرتشتی در مجلس هم مطالبی درباره اهمیت «شاهنامه» و فردوسی بیان کردند و در خاتمه نیز روایت داستانی «بیژن و منیژه» توسط انجمن دانشجویان زرتشتی اجراء شد.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

خیلی عالی بود من خارج از کشورم ادبیات تطبیقی می خوانم .با استاد خالقی مطلق چطور ارتباط داشته باشم ادرس سایت یا ایمیل می خواهم.

-- ازاده لک ، Oct 17, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)