Jan 2010


کارگاه داستان۱۰
عشق گمشده‌ی شما؟

آناهیتا حسینی روایت با دروبین محدود را به خوبی بلد است. یعنی آنجا که نویسنده فقط از سوراخ کلید می‌بیند. و در چنين حالتی بسیار چیزهای زائد را نمی‌بیند، فقط چیزی را می‌بیند که لازم دارد. او با استفاده‌ از جمله‌ای فریبکارانه، داستان را با ضرب‌آهنگی تکان‌دهنده برجسته‌تر کرده و در خلال همین جمله‌ی فریبکارانه، معصومیت دختر جوانی را به تصویر می‌کشد که: «نه آقا، من عشق گمشده‌ی شما نیستم. و هیچ وقت هم نبوده‌ام.»



ادبيات مقاومت
خرج کردن واژه

یدالله رؤیایی در سال‏های اخیر بسیاری از حس‏های خود را در قالب نامه بیان کرده است؛ و در تازه‏ترین نامه‏اش با عنوان مذهب سیاسی، «مذهب بایر» نوشته است: «سیاست مذهب را که قبول کنیم، مذهب را وارد سیاست کرده‏ایم و هردو بایر می‏مانند، در این میانه هنر نیز. مذهب هیچ‏وقت هنر نداشته است. هنرهایی هم که از مقدسات برخاسته‏اند، رانده‏ی مقدسات بوده‏اند و درمانده‏ی مقدسات...»



ادبيات مقاومت
رنج‌نامه‌ای که مهجور ماند

ناامنی و هراس از زیستن در جامعه به جایی رسیده است که هرچند زنان و دختران ایران شیوه‏ی آمد و شد خود را در شهر تغییر داده‏اند، اما هنوز سایه‏ی وحشت در شهرها گسترد‏ه‏است. «محمد بلوری»، روزنامه‏نگار قدیمی ‏و سرشناس که سال‏ها در مطبوعات ایران قلم زده، در روزهای اخیر به موضوعی پرداخته که به نظر می‏آید، آن‏قدر فشار بر گرده‏اش سنگین بوده که با تمثیل تظلم زنی یهودی در جامعه‏ی اسلامی، مطلبش را آغاز کرد‏ه‏است.