دکتر گلاس ـ مقدمه و سخن مترجم
رمان «دکتر گلاس» کتاب تازهی کتابخانه زمانه
یلمار سودربری برگردان: سعید مقدم
یلمار سودربری، نویسنده رمان «دکتر گلاس»
دکتر گلاس نوشتۀ یَلمار سودِربِری نویسندۀ سوئدی را که از آثار مهم ادبی و کلاسیکِ سوئد است، سعید مقدم در سال ۱۹۹۳ به فارسی برگرداند و همان سال، آن را در استکهلم منتشر کرد.
در صفحۀ مشخصات ترجمۀ فارسی این کتاب آمده است: چاپ و صحافی: باران، سوئد
این «باران» همان انتشاراتِ بارانِ بعدی است که امروزه از ناشران باسابقه و پُرکارِ خارج از کشور شده است و در طول این سالها، چند ترجمۀ دیگر از سعید مقدم (از فارسی به سوئدی و از سوئدی به فارسی) را منتشر کرده که آخرین آنها ترجمۀ سوئدی سووَشون، رُمان مشهور سیمین دانشور است که بهزودی پخش خواهد شد.
پس از گذشت پانزده سال، مترجم بهتشویق دوستانش تصمیم گرفت ترجمۀ فارسی رُمان دکتر گلاس را بازبینی کند. بازنویسی و ویرایش اینکار را ناصر زراعتی بهعهده گرفت.
همچنان که ملاحظه خواهید کرد، رُمان دکتر گلاس در قالبِ یادداشتهای روزانه نوشته شده است. این یادداشتها از ۱۲ ماهِ ژوئن آغاز میشود و در روزهای مختلفِ ماههای ژوئن، ژوئیه، اوت و سپتامبر ادامه مییابد تا اینکه سرانجام در روز چهارم اُکتبر به پایان میرسد.
ترجمۀ فارسی این رُمانِ خواندنی، جذّاب و باارزش، پس از گذشتِ ۱۰۳ سال از نخستین انتشارش، در ۲۴ بخش عرضه خواهد شد.
مقدمۀ مترجم (شامل زندگینامۀ مختصری از نویسنده و یادداشتی دربارۀ رُمان) روزِ یازدهم ژوئن ارائه میشود.
از دوازدهم ماه ژوئن (آغازِ یادداشتهای دکتر گلاس) تا چهارم سپتامبر، این رُمان را در ۲۳ بخش خواهید خواند.
هر بخش، باتوجه به کوتاهی و بلندی یادداشتِ هر روز، شامل یادداشتهای یک، دو یا چند روز خواهد بود.
در پایان، متنِ کاملِ کتاب، در آرشیوِ رادیو زمانه قرار خواهد گرفت.
دکتر گلاس نوشته: یَلمار سودِربِری ترجمه از زبانِ سوئدی: سعید مقدم ویراستار: ناصر زراعتی
در بارۀ نویسنده و این داستان
یَلمار سودِربِری در سال ۱۸۶۹ در استکهلم زاده شد. تا سال ۱۸۹۵ که اولین رمانش انحرافات منتشر شد، مدتی در ادارۀ گمرگ کار کرد و مدتی نیز روزنامهنگار بود. نخستین مجموعه داستانش در ۱۸۹۸ منتشر شد. دومین رمانش جوانی مارتین بریک که در حقیقت زندگینامۀ اوست، برایش شهرت و موفقیت بهبار آورد. دکتر گلاس معروفترین اثر او در سال ۱۹۰۵ منتشر شد.
سودربری از نویسندگان صاحبسبک سوئد است. او به آزادی اراده اعتقادی ندارد. بسیاری از شخصیتهای داستانهای او برخلاف این تصور که به ارادۀ خویش تصمیم میگیرند، قربانیان سرنوشت و تصادفاند.
اغلب از او بهعنوان نویسندهای شکّاک و منفعل یاد میشود، اما در حقیقت انسانی مبارزهجو بود که با قلم زیبای خود، مشکلات اجتماعی را به نقد میکشید. آخرین سالهای زندگی سودربری صرف مبارزه با فاشیسم در اروپا شد. وی در سال ۱۹۴۱ در کپنهاک درگذشت.
***
دکتر گلاس از آثار کلاسیک ادبیات سوئد است. این رمان که طرح مجموعهای است از مباحث فکری و نظری در قالب داستان، گرچه اوایل سدۀ پیش نوشته شده، ولی هنوز تازگی و جذابیّت دارد، زیرا نویسنده کوشیده است پرسشهای پایهای موقعیت انسانی را صادقانه پاسخ گوید یا حداقل آنها را بهطور شفاف مطرح کند.
این پرسشها دغدغههای همیشگی ذهن بشرند: دلایل ظلم و بیعدالتی در جامعه چیست؟ انگیزههای واقعی نهفته در پس اعمال انسان کداماند؟ معنای زندگی در جامعۀ مدرن پسامسیحی چیست؟ عشق، مرگ، سرنوشت و وظیفه از موضوعهای دیگری است که نویسنده به آنها می پردازد.
دکتر گلاس پزشک جوانی است که به ماجراهای زندگی خصوصی یکی از بیمارانش کشیده میشود و وظیفۀ خود میداند که برای نجات یک نفر، فرد دیگری را بکُشد. او هر روز و هر لحظه آماده است تا همۀ اعتبار، آینده و موفقیتش را فدای عمل کند؛ عملی واقعی که انجام آن منوط است به چشم پوشیدن از مواهب زندگی.
شیفتگی همراه با رنج و غم دکتر گلاس به حقیقت و بیزاری و نفرتش از فریب و ریا، از او بدبینی اندوهگین و در عین حال ثابتقدم میسازد که در راه اجرای آنچه عدالت میداند، تردیدی بهخود راه ندهد.
شخصیت دکتر گلاس در ذهن خوانندۀ دوران خود، نوعی همدلی و تأیید برمیانگیخت. در حالی که خوانندۀ عصر حاضر ممکن است مجذوب صداقت و حقیقت جویی این شخصیت شود، اما با او احساس همدلی نمیکند، زیرا افراطگراییهای سدۀ بیستم را دیده و معنای نیهلیسم (یعنی «نابودی همۀ ارزشهای والا» و اینکه «پاسخی وجود ندارد برای این پرسش که فایدهاش چیست؟») را دریافته است.
سودربری تحت تاثیر اندیشههای نیچه بود. دکتر گلاس نمونهای است از «رمانِ نیچهای». وی بسیاری از اندیشهها و نظرهای نیچه در چنین گفت زرتشت، بهویژه ارزیابی دوبارۀ تمام ارزشها، را در این رمان، به کار میگیرد.
پانوشتها:1- Hjalmar Söderberg 2- Glas
|
نظرهای خوانندگان
از زمانه برای اقدام به این کار ارزشمند تشکر میکنم.
-- بهمن ، Jun 11, 2008به خاطر این کار پسندیده سپاسگذاریم
-- علی ، Jun 13, 2008