Mar 2008


تاج‌السلطنه، دختر ناصرالدین‌شاه قاجار
خاطرات تاج‌السلطنه ـ بخش چهل و چهارم

در این بخش، نویسنده از ابتلا به بیماری سُرخک می‌گوید و آن‌گاه، حضرت‌عُلیا از همسران مظفرالدین شاه را معرفی می‌کند. سپس به شرح و معرفی همسران دیگر شاه می‌پردازد تا این‌که به مطرب‌های دربار می‌رسد و مِترس یا معشوقۀ مظفرالدین شاه را معرفی می‌کند؛ دختری رقاص و روسپی ملقب به کشورشاهی...



تاج‌السلطنه، دختر ناصرالدین‌شاه قاجار
خاطرات تاج‌السلطنه ـ بخش چهل و سوم

در این بخش، با مجلس شاه جدید آشنا می‌شویم. روایت دقیق و جزئی‌نگارانۀ تاج‌السلطنه بسیار جذاب و شنیدنی است.



خاطرات بونوئل - پيوست سوم
نگاهی به سينمای فلسفی بونوئل

علی امینی نجفی، پس از پایان انتشار کتابِ خاطرات بونوئل در زمانه، ترجمه سه پیوست این کتاب را برای اولین بار در رادیو زمانه منتشر می‌کند. پیوست سوم مقاله‌ای از 
اوکتاويو پاز است: «ناسارين بهترين فيلم بونوئل نيست، اما از نظر نمايش گوهر دوگانه‌ای که بر ذهنیت هنری او حاکم است، فيلم پراهميتی است. از سويی عرصه تغزل و تجاوز، دنيای رؤيا و خون است، که بی‌درنگ دو هنرمند ديگر اسپانيا را به ياد می‌آورد: فرانسیسکو گويا و کوئه‌ودو. از سوی ديگر اعلام جدايی کامل از سبک باروک است، که در سینمای بونوئل با نوعی فرزانگی خشم‌آلود اشباع شده است.»



تاج‌السلطنه، دختر ناصرالدین‌شاه قاجار
خاطرات تاج‌السلطنه ـ بخش چهل و دوم

در این بخش، تاج‌السلطنه به وضع و حال و زندگی خود بازمی‌گردد و از جمله از پدربزرگ مادری‌اش می‌گوید؛ پیرمردی مهربان که او را بسیار دوست می‌داشته. آن‌گاه، قضیۀ هدیه فرستادن شاه را تعریف می‌کند و به ماجرای اجباراً به جشن تاج‌گذاری شاه جدید رفتن می‌پردازد



خاطرات بونوئل- پيوست دوم
ديدگاه‌هايی درباره هنر و زندگی

علی امینی نجفی، پس از پایان انتشار کتابِ خاطرات بونوئل در زمانه، ترجمه سه پیوست این کتاب را برای اولین بار در رادیو زمانه منتشر می‌کند. پیوست دوم گزیده‌ای از مصاحبه‌های بونوئل است: «‌لزومی به تاکيد ندارد که من با سانسور و هرگونه محدوديت آزادی بيان مخالف هستم. اما در خودم به نکته عجيبی برخورد کرده‌ام: اگر تهيه‌کننده دست مرا کاملاً باز بگذارد تا هرآنچه در سر دارم را آزادانه انجام بدهم، ناگهان احساس می‌کنم که خالی شده‌ام. من به ديوارهايی نياز دارم تا آنها را درهم بشکنم، به دشواری‌هايی احتياج دارم تا بر آنها غلبه کنم.»



صد و پانزدهمین قسمت
عيدت مبارک، پسر عموجان

صد و پانزدهمين قسمت از رمان «شما بايد دستتان را، از جيب ايشان، بيرون بياوريد!» نوشته‌ی سيروس «قاسم» سيف که هر هفته در بخش کتابخانه، به‌صورت آنلاين منتشر می‌شود، چنین آغازمی‌شود: ...به شدت از آنکه می‌ديدم احمد پسر عمو، به من کلک زده است و مرا از اعدام نجات داده است، عصبانی بودم و دنبال فرصتی می‌گشتم که انتقامم را از او بگيرم...



خاطرات بونوئل- پيوست اول
سينما به مثابه افزار شعر

علی امینی نجفی، پس از پایان انتشار کتابِ خاطرات بونوئل در زمانه، ترجمه سه پیوست این کتاب را برای اولین بار در رادیو زمانه منتشر می‌کند. بونوئل در مقاله‌ی «سینما به مثابه افزار شعر» می‌نویسد: «يک بار گروهی از جوانان عضو کانون گسترش فرهنگی نزدم آمدند و از من خواستند که برايشان سخنرانی کنم. از توجهی که به من نشان داده بودند، تشکر کردم؛ اما از پاسخ به دعوتشان پوزش خواستم.»



خاطرات بونوئل - فیلموگرافی
فهرست کامل آثار سینمایی لوئیس بونوئل

پنجاه و هفت قسمت از خاطرات لوییس بونوئل به تدریج در رادیو زمانه منتشر شد. علی امینی نجفی، مترجم کتابِ «آخرین نفس‌هایم»، فیلموگرافی کامل این فیلمساز مشهور را فراهم آورده است.



خاطرات بونوئل، فصل پنجاه و ششم (آخرین فصل)
آخرین فصل کتاب با آخرین نفس‌هایم

لوییس بونوئل در آخرین قسمت خاطراتش می‌نویسد: «اکنون که به پیری و تنهایی گرفتار شده‌ام، آینده را تنها در حالت فاجعه یا آشوب می‌بینم. البته این را می‌دانم که آفتاب برای سالمندان در روزهای جوانی‌شان گرم‌تر می‌تابیده است. از این هم خبر دارم که وقتی هزاره‌ای به آخر نزدیک می‌شود، ناقوس "پایان" به صدا در‌می‌آید. عوامل زوال و نابودی کاملا مسلط شده‌اند. روح بشر نه تنها به سوی کمال و روشنایی نرفته، بلکه حتی در تاریکی سیاه‌تری فرو رفته است.»



تاج‌السلطنه، دختر ناصرالدین‌شاه قاجار
خاطرات تاج‌السلطنه ـ بخش چهل و یکم

تاج‌السلطنه در این بخش، به ورود شاه جدید، برادر خود، مظفرالدین شاه، از تبریز به تهران می‌رسد و او، همسران، فرزندان، خدمتکاران و اطرافیانش را معرفی می‌کند.
نخستین اقدام شاه جدید، پس از دلجویی از مصیبت‌دیدگان، بیرون کردن همسران بدون فرزند ناصرالدین شاه از حرمسرا است. اکنون، جشن تاج‌گذاری شاه شروع می‌شود.



‌نشر آنلاین «به سوی دموکراسی و جمهوری در ایران»

نسخه الکترونیکی کتابِ «‌به سوی دموکراسی و جمهوری در ایران» در رادیو زمانه منتشر می‌شود. مهرداد مشایخی، نویسنده کتاب اعتقاد دارد که: « مبارزات مسالمت‌آمیز، دموکراتیک، و مدنی که در ایران امروز در جریان است، طبعاً، محتاج الگوهای نظری خود است و نمی‌تواند صرفاً بر پایه عمل‌گرائی (‌پراگماتیسم) راه خود را به جلو باز نماید. مجموعه مقالاتی که در این مجلد گردآوری شده‌اند، همه، با این هدف تدوین شده‌اند. مفاهیمی که من در اینجا طرح کردم بخشی از ابزار نظری (گفتمان) مبارزات دموکراتیک کنونی را تشکیل می‌دهند: از جمله، دموکراسی، جامعه مدنی،‌ سکولاریسم، مبارزات ستیزگرانه، جنبش‌های اجتماعی، فمینیسم و...»



خاطرات بونوئل ـ فصل پنجاه و پنجم
سه فیلم آخر

لوییس بونوئل در قسمت پنجاه و پنجم خاطراتش می‌نویسد: بعد از فیلم تریستانا که متأسفانه در فرانسه به صورت دوبله به نمایش در آمد، دوباره به سیلبرمن روی آوردم و دیگر هرگز از او جدا نشدم. بار دیگر به پاریس آمده بودم. در هتل اگلون اقامت داشتم در مون‌پارناس، با پنجره‌ای که رو به گورستان باز می‌شد. هر روز سر وقت در کافه کوپل یا کافه قنادی گلوسری‌دلیلا ناهار می‌خوردم، به پیاده روی می‌رفتم و شب‌ها را به تنهایی می‌گذراندم.



صد و چهاردهمین قسمت
«‌خواب چیست و بیداری کدام است؟»

‌صد ‌و چهاردهمین قسمت از رمان «‌شما باید دستتان را، از جیب ایشان، بیرون بیاورید!»- نوشته‌ی سیروس"قاسم" سیف - که هر هفته، در بخش کتابخانه، به صورت آنلاین منتشر می‌گردد، اینطور آغاز می‌شود: ...چشم هایش را باز می‌کند. پدر و مادر و خواهرش، بالای سرش ایستاده‌اند. می‌گوید: «سلام». به سویش هجوم می‌برند. می‌پوشانندش. روح و جسم و هق هق گریه‌شان، درهم می‌پیچد...



تاج‌السلطنه، دختر ناصرالدین‌شاه قاجار
خاطرات تاج‌السلطنه ـ بخش چهلم

در بخش گذشته، شنیدیم که خبر تیر خوردن و سپس به قتل رسیدن شاه در صحن شاه عبدالعظیم، به حرمسرا رسید. در این بخش، تاج‌السلطنه به ماجراهای بعدی می‌پردازد.



خاطرات بونوئل ـ فصل پنجاه و چهارم
فیلم تریستانا

لوییس بونوئل در قسمت پنجاه و چهارم خاطراتش می‌نویسد: « هر وقت به زمان فیلم‌برداری تریستانا فکر می‌کنم، بی‌اختیار به یاد کلکی می‌افتم که همان روزها به فرناندو ری زدم. او از دوستان بسیار نزدیک من است و حتم دارم که نقل این ماجرا را بر من خواهد بخشید. او هم مثل بیشتر هنرپیشه‌ها به شهرت و محبوبیت خودش خیلی می‌نازد. طبیعی است که وقتی مردم در خیابان او را به هم نشان می‌دهند، خیلی خوشش می‌آید. یک روز از مدیر تهیه فیلم خواستم که ترتیبی بدهد که وقتی من کنار فرناندو نشسته‌ام چند شاگرد مدرسه بیایند و از من امضا بخواهند، و به او هیچ توجهی نکنند. بدین ترتیب توطئه چیده شد..»



خاطرات بونوئل ـ فصل پنجاه و سوم
از ایمان تا ارتداد در "راه شیری"

لوییس بونوئل در قسمت پنجاه و سوم خاطراتش می‌نویسد: «فیلم "راه شیری" با اینکه مضمون پیچیده و غریبی داشت، اما به عنایت مطبوعات و تلاش‌های سیلبرمن، که بی‌تردید بهترین تهیه‌کننده‌ایست که تا به حال دیده‌ام، به میزان فروش بالایی دست یافت. این فیلم، درست مثل فیلم ناسارین، واکنش‌هایی به کلی متضاد برانگیخت. کارلوس فوئنتس آن را یک اثر جسورانه ضدمذهبی ارزیابی کرد، در حالی که خولیو کورتاسار تا آنجا پیش رفت که احتمال داد بودجه این فیلم را واتیکان تأمین کرده باشد.»



خاطرات بونوئل ـ فصل پنجاه و دوم
بازگشت به سینمای فرانسه

لوییس بونوئل در قسمت پنجاه و دوم خاطراتش می‌نویسد: «من در زن‌ها همیشه نسبت به دو چیز حساس بوده‌ام: گام برداشتن آنها و نگاه کردنشان. موقع فیلم‌برداری صحنه نمایش چکمه‌ها در فیلم "خاطرات یک کلفت" از گام برداشتن ژان مورو کیف می‌کردم. وقتی او قدم بر می‌دارد پای او روی پاشنه کفش لرزش خفیفی دارد و نوعی تزلزل نگران‌کننده را القا می‌کند.»



صد و سیزدهمین قسمت
«ای امیر شمر لعین! من، احمد امام حسین(ع) هستم!»

صد و سیزدهمین قسمت از رمان «‌شما باید دستتان را، از جیب ایشان، بیرون بیاورید!»- نوشته‌ی سیروس«قاسم» سیف - که هر هفته، در بخش کتابخانه، به صورت آنلاین منتشر می‌گردد، این‌طور آغازمی‌شود: «... احمد پسر عمو هم، با سیلی، محکم می‌خواباند توی صورت امیر و سرش داد می‌کشد و می‌گوید: "‌ای کثافت! حقت این بود که می‌گذاشتم اعدامت می‌کردند!"»



‌نامه‌هایی به فیدل کاسترو- ۱
۱۹۸۴: نامه هایی به فیدل کاسترو

فرناندو آرابال، نمایشنامه‌نویس و فیلمنامه‌نویس اسپانیایی ۱۴ نامه به فیدل کاسترو نوشت. مجموعه‌ی این مامه‌ها بصورت یک کتاب منتشر شد. ترجمه این ۱۴ نامه با ترجمه‌ی شهزاد سامانی، به مرور در سایت رادیو زمانه منتشر می‌شود. اولین نامه‌ی‌آرابال به فیدل کاسترو اینگونه آغاز می‌شود: «آقای بسیار عزیز!/با همان احساسات سرشار، با همان ترسی که دیروز در دلم بود/زمانی که برای ژنرال فرانکو می‌نوشتم/روی صحبتم امروز با شماست، کائودلیوس!/به این صدای شکننده لرزان گوش بدهید...»



تاج‌السلطنه، دختر ناصرالدین‌شاه قاجار
خاطرات تاج‌السلطنه ـ بخش سی‌ و نهم

در این بخش، تاج‌السلطنه رسیدن خبر تیر خوردن شاه به حرمسرا و آشفتگی زنان شاه را بازگو، و ماجرای مضحکی را که برای خودش پیش آمده تعریف می‌کند. آن‌گاه، شعری از سعدی دربارۀ «اَجَل» نقل می‌کند