تاریخ انتشار: ۲۱ بهمن ۱۳۸۷ • چاپ کنید    

هم‌کیش‌پنداری در سیاست

فرهاد سلمانیان

این نوشته می‌کوشد فرایندی فرقه‌محور را هدف قرار دهد که پیش‌زمینه‌ی سیاست‌ها و تصمیم‌گیری‌های ماجراجویانه را فراهم می‌کند. این فرایند ضمنی، در سیاست جناح‌های راست‌گرا بیشتر به چشم می‌خورد و به نظر می‌رسد با سیاست واقع‌گرا و انسان‌محور نسبت‌های حقیقی نداشته باشد.

هم‌کیش‌پنداری را می‌توان به معنای پیش‌فرض انگاره‌ی وجود دین یا مذهب مشترک میان افراد یا اقوام گوناگون تعریف کرد و در نظر گرفت. این مفهوم یکی از فرایندهای پنهانیست که در سیاست دین -آلود(ه) در ایران به چشم می‌خورد.

این که جریانی در سیاست قصد داشته باشد، براساس بینش فرقه‌ای، شیعیان یا مبارزان مسلمان را در عراق، افغانستان، لبنان و سایر کشورهای مشابه زیر بال و پر خود بگیرد، تأمین و تجهیز آنها را بر منافع ملی خود برتری بخشد و بخواهد از آنها نیرویی واحد و جریانی متحد بسازد، نشان می‌دهد که سیاست‌گذارانی از این دست، برای تفکیک میان پیشینه‌های گوناگون اجتماعی، تاریخی، فرهنگی و زبانی این اقوام عرب و افغان و ... که شاید مذهب شیعه تنها وجه مشترک آنهاست، اهمیتی نمی‌دهند.

همین نکته تمامی رویکردهای سیاسی را با هدف نزدیکی به چنین گروه‌هایی در بلندمدت به شکست می‌کشاند.

گروهی که دولت نهم نماینده‌ی آن است، در رفتار بین المللی خود تنها در پی هم‌کیش‌جویی نیست، بلکه رفتار دیگری به نام هم‌سنخ‌جویی و به دنبال آن هم‌سنخ‌پنداری نیز از خود نشان می‌دهد؛ که می‌توان نوع انتخاب متحدان آن را دید:

گرفتن عکس‌های یادگاری با مورالس، چاوز یا فرزندان مبارزان کوبایی مانند چه گوارا را - از جمله با دعوت‌های گوناگون از آنها- می‌توان از همین زاویه نگریست.

گسترش روابط دولت ایران با دولت‌های چپ‌گرا در آمریکای لاتین از مصداق‌های همین نوع رفتار سیاسی است؛ در صورتی که موضع ضدآمریکایی نمی‌تواند زمینه‌ی مناسبی برای گسترش همکاری‌های سیاسی باشد.

در این گرایش سیاسی برای هم‌سویی با چپ‌گرایان آمریکای لاتین نیز بی‌توجهی به تمام پیش‌زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی و تمرکز بر شعارهای مشترک ضدآمریکایی به چشم می‌خورد که نمی‌تواند بنیانی مناسب برای مناسبات بلندمدت باشد.

مبارزان فلسطینی از چند دهه‌ی پیش موضوع حمایت‌های هیجان زده‌ی حکومت ایران بوده‌اند.

بذل و بخشش‌های بی‌حساب و کتاب از کیسه‌ی مردم ایران گذشته از جنبه‌ی به ظاهر انسان دوستانه، همواره متوجه انگیزه‌ی پرورش حامیانی در منطقه‌ی خاورمیانه و حرکت به سوی یک ابرقدرت منطقه‌ای بوده است؛ غافل از این که طرف مقابل هر گونه پشتیبانی مالی را می‌پذیرد، بدون آن که از خط قرمزهای قومی و مذهبی خود یک گام بیرون بگذارد.

سیاست‌مداران ایرانی از مردم فلسطین پشتیبانی می‌کنند و زخمیان فلسطینی را پناه می‌دهند و درمان می‌کنند، در حالی که این عده از پذيرش خون ايرانيان به دلیل شیعه بودن سر باز می‌زنند؛ زیرا از دید آنان خون شیعه ناپاک است.

این اتفاق در جریان جنگ غزه، نشان داد که سیاست مبنی بر هم‌کیش‌پنداری و دور از منافع ملی و بلندمدت سیاسی، چگونه مرزهای خود را تجربه می‌کند.

دین برای یافتن پاسخ‌ها همیشه به پسارو اشاره و نگاه می‌کند و عقل از چنین حکمی سر باز می‌زند:

افرادی که برای تعیین هویت خود به روایت‌های مذهبی گوناگون از گذشته‌ی دین رو می‌کنند، گرفتار چنین مرزبندی‌هایی با هر کیش دیگری می‌شوند:

آنها خون دیگری را کثیف می‌دانند، چون او را ناهم‌کیش می‌پندارند و اساس رویکرد آنها به دیگری هم‌کیش‌پنداری است.

ریشه‌ی این نوع دیگرگریزی و هم‌کیش‌خویی و هم‌کیش‌جویی را می‌توان تا دوره‌ی پیدایش دین اسلام پس برد، زیرا اعراب حتا در دوران پیدایش اسلام نیز خود را «عرب» و دیگران را «عجم» می‌نامیدند.

شکل نخستین سنجه‌ها و زمینه‌های هم‌کیش‌پنداری و هم‌کیش‌جویی در همان صدر اسلام شکل گرفته و با اسلام پذیری ایران به شکل‌های مختلف در آن نفوذ کرده است.

هم‌کیش‌پنداری در سیاست، فرایندی است که لزوما با تمرکز بر منافع بلند سازگاری ندارد. از این رو کشورهایی مانند ایران که پیش‌داوری کارآمد بودن چنین فرض‌هایی را در سیاست و اقتصاد پایه‌ی تصمیم گیری برای هرگونه کمک‌رسانی به دیگر کشورهای بحران‌خیز خاورمیانه قرار داده‌اند، در پایان ناچارند بازی را بی‌نتیجه اعلام کنند. درست مانند وضعیت افغانستان و کمک به جبهه‌ی شمال که چیزی جز هدردادن سرمایه‌ها و ناآگاهی از معادلات سیاسی پیش رو در منطقه نبود.

یکی از زمینه‌های عقیدتی تقویت کشمکش‌های خاورمیانه دست‌کم در لبنان، عراق و فلسطین همین فرایند پنهانی است که نادیده گرفته می‌شود.

این فرایند نتیجه‌ای جز بدنامی برای ایران و ادامه‌ی جنگی که می‌توان آن را با گفت‌وگوهای بلندمدت سیاسی و کمک جنبش‌های صلح‌طلب جهان متوقف کرد، نداشته است.

Share/Save/Bookmark

در همین زمینه:
چرا آثار فلسفی ترجمه می‌شوند؟

نظرهای خوانندگان

آقای سلیمانیان
ممکن است منبع خبر «سرباز زدن فلسطینی ها از پذیرش خون ایرانیان به دلیل شیعه بودن» را ذکر کنید؟ من اخبار جنگ غزه را به دقت دنبال کرده ام ولی تا حالا چنین چیزی به چشمم نخورده بود.

-- بهمن ، Feb 9, 2009

با سلام؛
این متن سیاسی بود و ربطی به بخش اندیشه نداشت. لطفا به شعور مخاطبان این بخش احترام بگذارید.

موفق باشید

-- احمد ، Feb 9, 2009

من فکر میکنم که باید موضوع را از چند دیدگاه مطرح و بررسی نمود :
1- دیدگاه اعتقادی مسلمین اصیل : اسلام هر گونه بدعت دراین دین را کفر دانسته و قطعا از دیدگاه مسلمین اصیل خون کفار ناپاک است .یکی از مهمترین بدعت گذاران در اسلام شیعیان هستندکه بر اساس نظامهای پادشاهی ایرانی و تاثیر پذیرفتن از فرهنگ مغولان ( پیر پرستی) تشکیل و تکامل یافتند . پسر ابوطالب را تا جائی بالا بردند که در اذان جمله " اشهد ان علی ولی الله" را اضافه کرده و دهها هزار نفر در راه نهادینه کردن این بدعت گردن زده شدند . و تحریفهای بسیار تاریخی را برای ساخت آلترناتیو خدا و پیامبر انجام دادند مثلا واقعه " عمرو بن عبدود " که در آن علی پای عمرو را قطع میکند ( طبق تاریخ طبری) شیعیان ( و حتی مولانا) با عنوان " من تیر اندر پی حق میزنم " ساخته و پرداخته اند و اساس واقعه را تغییر داده اند تا با خوی جوانمردی سازگار باشد و بتوانند علی را جایگزین خدا و پیامبر کنند . البته اصل موضوع تیز هوشانه و قابل ستایش است ولی باورهای افراد عامی و کم اطلاع نسیت به این مذهب ایرانی ساز خود مشکلات جدیدی ایجاد نموده است .
2 – دیدگاه خروج کنندگان از اسلام : همانگونه که در مورد شیعیان مطرح شد که به نوعی منافع ملی ایران مطرح بود در مورد سایر خروج کنندگان هم منافع شخصی یا گروهی مطرح بوده و همگی راهی برای خلاصی از جزیه را پدید می آوردند .
3 – دیدگاه فلسطینیان : در فلسطین یک ملغمه ای از تمامی اعتقادات داریم ( البته ظاهرا شیعه نداریم) از اسلام اصیل ( پیروان بن لادن) تا بعثیون ( پیروان صدام و اسد با گرایشات سوسیالیست – اسلام – عربیت) و گروهی از فلسطینیان هم که از دوستان اسرائیل هستند. این مردم فقط بدنبال دریافت کمک هستند و در ازای آن همه کاری میکنند همچون شرکتهای پیمکانکاری ولی پروانه صلاحیت این مردم در ترور- اختناق و... است .
4 – دیدگاه ایران : ایرانیان تشیع را برای مبارزه با اسلام و خلاصی از جزیه طبق سنت پادشاهان ( توارث) ساختند اکنون دیگر اسلام ضعیفتر از آنست که بتواند خطری برای ایران باشد چون قانون جزیه عملی نیست و قتل کفار و مرتدین و تصاحب اموال و زنانشان هزینه های بین المللی دارد . لذا مردم ایران باید پرده ها را کنار زده و واقعیت تاریخی پسر ابوطالب را بشناسند و صادقانه در مورد او و فرزندانش قضاوت کنند .و سپس منافع ملی خود را در نظر گیرند . همانگونه که قبلا گفتم وقتی سپاه صدام در 5 کیلومتری اهواز بود فلسطینیان برای تصرف اهواز لحظه شماری میکردند و اکنون هم صدام ( قاتل بیش از یک میلیون ایرانی) را سید الشهدا می خوانند . و دولت ما بی خیال این موارد چاپلوسی مردمی را میکند که آن مردم چاپلوسی تمام دنیا را کرده اند . ما بخواهیم یا نخواهیم بزرگترین دوست و بزرگترین متحد مردم اسرائیل هستیم و آنها نیز همین سمت را نسبت به ما دارند . در روی محور مختصات ما دو ملت قرینه هم نسبت به اعراب هستیم که هردو مشترکات زبانی و فرهنگی زیادی با اعراب داریم ولی هرگز با آنها دوست نبوده ایم . هر زمان که در میان اعراب رهبر قدرتمندی آمد اولین اقدام او علیه ایران بود ( ادعاهای عبدالناصر و صدام در مورد خلیج فارس و جزایرآن ) . ولی در زمان جنگ هنگامی که تحریم تسلیحاتی ایران کار را بر رزمندگان تنگ کرده بود مردم اسرائیل با فشار بر دولت خود به یاری بزرگترین دوست تاریخی خود در منطقه برخاستند و از طرق غیر مستقیم سلاح مورد نیاز ایران را تامین کردند . آنها میدانستند که با وجود ادعاهای دولت ایران هیچ ایرانی در جنگ با اسرائیل شرکت نخواهد کرد. تاریخ بما میگوید که ایرانیان هرگز در راه اسلام با کسی متحد نشده اند مثالها : بین ترکیه و یونان .. ایران طرف یونان است – بین آذربایجان و ارمنستان ..ایران طرف ارمنستان است – بین هند و پاکستان ... ایران طرف هند است – بین چچن و روسیه ..ایران طرف روسیه است – بین اعراب و اسرائیل مردم ایران راهی جز حمایت ازطبیعی ترین دوست خود یعنی اسرائیل ندارند و در آینده دولت ایران هم میفهمد که راهش به تباهی است .

-- ایرانی ، Feb 10, 2009

چه راحت میتوانید چشمتان را به روی جنایتهای اسرائیل ببندید و آن کشور را دوست بخوانید... نیم قرن اشغال یک کشوربا کشت وکشتارزن و کودک کافی نیست؟ تاریخ را مطالعه کنید تا ببینید چگونه در قرن 12 مسلمانان با اتحادشان بعد از سه قرن جنگ و خونریزی آنها را بیرون راندند ... امروز هم بالاخره پیروز خواهند شد... خورشید پشت ابر نخواهد ماند.

-- بدون نام ، Feb 10, 2009

بدون نام گرامی
اسرائیل فقط یک دوست نیست . او طبیعی ترین دوست ایران در منطقه و حتی در دنیاست . شما برای شناختن دوستان عزیزتان لطفا رای موافق کشورهای سوریه -(فلسطین)-لبنان-سودان-... را مبنی بر تعلق جزایر ایرانی به امارات در اتحادیه عرب را ملاحظه فرمائید . آنرا چگونه توجیه میکنید ؟. چرا اینقدر از کلاه گذاشتن سر خود و ملت لذت میبرید؟ من قبلا از شماها خواستم تنها و تنها سه عملکرد اسرائیل را بر علیه منافع ایران بفرمائیدتا ما از جهالت در آئیم و همچون شما که مشرف به تمامی جنایات علیه بشریت هستید فریاد مرگ بر اسرائیل سر دهیم . آخر بعد از 30 سال گفتن این شعار یک بار از خودت پرسیده ای برای چه من این شعار را میدهم آنها با من چه کرده اند؟

-- ایرانی ، Feb 12, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)