تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
خطاهای روزمره ـ قسمت ۴۰

یک ایرانی واقعی

مریم اقدمی
aghdami@radiozamaneh.com

یکی از واژه‌هایی که در نظرها و بحث‌های روزمره و همچنین نقد رفتار و عقاید دیگران بسیار تکرار می‌شود، کلمه «واقعی» است.

Download it Here!

یک انسان واقعی، یک ایرانی واقعی، یک مسلمان واقعی. در این نوع اظهار نظرها، همه به دنبال چیزی واقعی و اصیل هستند و ادعا می‌کنند شخص یا موضوعی که درباره‌اش حرف می‌زنند واقعی و اصیل نیست.

در مقابل گاهی ادعا می‌شود موضوع یا شخص مورد نظر واقعی و اصیل است. نمونه آن را می‌توان در کامنت‌های سایت زمانه پیدا کرد.

مانند این نظر که مدعی است: «این چهره واقعی یک ایرانی است، که متاسفانه سال‌هاست در زیر حجاب سانسور پنهان شده است.»

این نوع اظهار نظر را می‌توان به صورت یک مثال کلی و به این شکل بازسازی کرد. فرض کنید در روزنامه، خبری از جرمی می‌خوانید که یک ایرانی انجام داده است؛ مثل تجاوز، قتل یا هر جرم و عمل غیر قانونی دیگری که می‌توان تصور کرد.

ممکن است فکر کنید یک ایرانی این‌طور نیست. اما دوباره روز بعد در روزنامه، خبر دیگری از یک جرم بدتر می‌خوانید که خبر روز قبل در مقابل‌ آن به چشم نمی‌آید.

فرض کنید این‌بار خبر از یک عملیات تروریستی یا انتحاری باشد، یا خبر از رسوایی اخلاقی یک ایرانی در کشوری دیگر.

باز هم نمی‌خواهید قبول کنید که یک ایرانی این کار را انجام داده است. برای همین می‌گویید یک ایرانی «واقعی» هیچ وقت چنین کاری انجام نمی‌دهد.

در واقع با این نوع استدلال، ایرانی‌ها را‌ به دو دسته تقسیم کرده‌اید. آن‌هایی که ممکن است چنین اعمالی انجام دهند و ایرانی‌های واقعی که هیچ کار بدی از آن‌ها سر نمی‌زند.

در استدلالی شبیه این، ایرانی بودن دو معنی یا تعریف پیدا کرده ‌است، به نحوی که وقتی بحث ایرانی می‌شود، کسی که چنین استدلالی می‌کند می‌تواند بپرسد منظور شما کدام ایرانی است؛ ایرانی یا ایرانی واقعی؟

در صورتی‌ که ایرانی بودن مانند واژه‌هایی شبیه «شیر» نیست که بتوان معانی مختلفی از آن‌ها برداشت کرد.

در ‌واقع در این موارد از یک نوع اشتراک لفظی جعلی و ساختگی برای استدلال و اثبات ادعای مورد نظر استفاده می‌شود.

اگر این استدلال همین‌طور ادامه پیدا کند، در نهایت هیچ کس را نمی‌توان ایرانی واقعی به شمار آورد، زیرا با همین استدلال به تدریج همه را از دایره تعریف برای ایرانی واقعی بودن خارج می‌کند.

این تعریف دوگانه می‌تواند مفاهیم دیگری را نیز در بر بگیرد. برای مثال، مسلمان‌ها یا مسیحی‌ها یا پیروان هر دین دیگری ممکن است ادعاهایی شبیه این داشته باشند.

به این معنی که هر کس کار بدی انجام دهد، یک مسیحی یا یک مسلمان واقعی و در نهایت یک دیندار واقعی نیست.

این نوع استدلال، استدلال درستی نیست و اشتباه منطقی دارد. اشتباه‌هایی شبیه این مثال، مغالطه «اسکاتلندی واقعی» نام دارند‌.

دلیل این نام‌گذاری آن است که در داستان بالا در مورد خبر روزنامه از یک ایرانی، مثال اصلی درباره یک اسکاتلندی است.

در این مثال که یک فیلسوف انگلیسی به نام آنتونی فلو در کتابش با عنوان «اندیشیدن در باب اندیشه» مطرح کرده است، یک اسکاتلندی خبر روزنامه را می‌خواند و ادعا می‌کند یک اسکاتلندی واقعی این‌طور نیست.

کسی که مرتکب این مغالطه می‌شود، وقتی با چیزی موافق نباشد یا از اتفاقی که افتاده راضی نباشد ادعا می‌کند آن چیز اصلاً واقعی نیست.

در واقع استدلال‌کننده نمی‌تواند آن واقعیت را قبول کند، به همین دلیل با تغییر تعریف خود از واقعیت موجود، همه چیز را طوری عوض می‌کند که بر طبق استدلال او باشد.

این مغالطه از انواع ادعاهای نامربوط است و در ضمن به این دلیل که نمی‌توان آن را به موارد دیگر تعمیم داد از استدلال‌های تک منظوره به شمار می‌رود.

به این معنی که مغالطه‌کننده مجبور است برای هر موردی تعریف جدیدی بسازد که منطبق با هدف و منظور شخصی خودش باشد.

به هر حال هر هدفی که داشته باشد، می‌تواند در موضوع مورد نظر موردی را پیدا کند و به واقعی نبودن آن انتقاد کند.

مشکل این استدلال آن است که مغالطه‌کننده تصور می‌کند می‌تواند با عوض کردن تعریف ایرانی یا انسان یا هر مفهومی که روی آن بحث می‌شود، واقعیت و عملی را هم که انجام شده تغییر دهد.

به همین دلیل برای مقابله با چنین مغالطه‌ای باید به استدلال کننده نشان داد، مهم نیست در عملی که انجام شده، چه کسی با چه ملیت، دین و یا فرهنگی آن را انجام داده است.

به همین دلیل بحث بر سر واقعی بودن یا نبودن یکی از مشخصات آن فرد نیست، بحث بر سر خود آن عمل است.

Share/Save/Bookmark

برای مطالعه بیشتر
No true Scotsman

نظرهای خوانندگان

خانم اقدمی، بانوی گرامی و عزیز، سپاس و ستایش مرا از برای معرفتی که در این سلسله مقالات اگاهی بخش به من تشنه معرفت ارزانی داشتید بپذیرید. بسیار از این مقالات اموختم و لذت چشیدم. باشد که همگی پس از اموختن نظری این گونه خطاهای ارادی یا غیر ارادی در مباحث معرفتی، دامان کلام و نوشتار خویش را هم در عمل از این شکل اشکالات منطقی پاک بداریم. درود مرا به خویش برسانید، بدرود.

-- سید علی طباطبائی ، Oct 11, 2008

عنوان این مقاله منو یاد "ایرانی اصیل" انداخت. معمولا از زمان رضا شاه به بعد، هر وقت خواستند یک قوم ایرانی غیر فارس رو ساکت کنند، گفتند که شما ایرانی اصیل هستید. و چون قبلا همیشه گفته اند که زبان فارسی نشان ملیت ایرانی است، غیر مستقیم تلقین می کنند که شما در اصل فارسی هستید که تحت فشار اجانب وحشی!!! به یک زبان غیر اصیل صحبت می کنید و باید به زبان "اصیل پارسی" بازگردید. در حالیکه ایرانی، ایرانی است و اصیل و غیر اصیل ندارد. یعنی، قومیت یک فرد، نشان دهنده اصیل بودن و یا نبودن آن نیست. ولی می توان به اصالت کسانی که اصالت دیگران را زیر سوال می برند، تردید نمود.

-- محمدرضا هیئت ، Oct 12, 2008

سلام
مطالب بسیار جالبی بود . بسیار طول کشید تا ربط آنرا به درست های قبلی که در ذهنم چرخ میزد یافتم . بله به نظر من این مغالطه نوع دیگری از تعمیم «فتنه»ساز است ما در این معالطه صفتی را به ایرانی ها نسبت می دهیم و هر که خارج از آن عمل کند ایرانی با اصولی که ما تعریف کرده ایم نیست .
پیشنهاد :
خواهش میکنم صفحه ای را طراحی کنید که بتوان به تمام مطالب خطا های روزمره به آسانی دسترسی پیدا کرد
سپاسگزارم

------------------------------------------------------------------
زمانه: دوست گرامی
این صفحه قبلاً ساخته شده است. می‌توانید مطالب «خطاهای روزمره» را در این‌جا ببینید:
http://radiozamaaneh.com/idea/cat_7/

-- دوست قدیمی ، Oct 12, 2008

ولي گاهي هم درسته ها! يعني واقعيش يه جور ديگه هست. خب مثلن ببينيد من ميگم يك مسلمان واقعي! مثلن صحبت ميشه كه خاتمي يه مسلمان واقعي هست يا مصباح يزدي يا مثلن اسامه بن لادن يا هيفا وهبي يا حسن نصرالله يا صدام حسين يا سروش و... نتيجه اين سوال كه كدام واقعي تر هستند خيلي ميتونه مهم باشه. و اينا خيلي با هم فرق دارن. و در اين مثال به نظرم هر چقدر به مشخصات اصلي مورد نظر دين اسلام نزديك باشه واقعي تر هستش.
مي خواهم بگويم كه اين يك جور طبقه بندي و علامت گذاري هست تا با مصداق عيني، مفهومي مشخص بشود. ولي مشخص است كه نظرات متفاوت خواهد بود. بنابراين هر چند به نظرم اصل اين كار يعني عينيت بخشيدن به مفاهيم انتزاعي در فهم آن ها كمك كننده است اما به عنوان استدلال پذيرفته شده نيست و بايد ادعا كننده دلايل واقعي بودن مصداق خودش را بيان كند.
(ببخشيد كه يه مقدار محاوره اي نوشتم.)
شاد و پيروز باشيد

-- ماني جاويد ، Oct 13, 2008

سلام
ممنون از پاسخ شما .... ولی من این صفحه را دیده بودم که تا درس 21 بیشتر آنجا در دسترس نیست . درس تعمیم فتنه ساز که درس شماره 5 است را بالاخره از روی سرچ کردن در گوگل یافتم .
یک صفحه شامل تمامی چهل درس مطرح شده تا بحال ! این را می شود گفت یک صفحه مرجع واقعی
:))

-- دوست قدیمی ، Oct 13, 2008

jalebeh man in commente khas ra ke avardi aval oontori ke to gofi bardasht nakardam be nazaram amad ke in chehreye vagheiye yek irani besorate khas ast (na tamim yafteh be harkas ke iranist) ke ghablan penhan boode. darinsoorat mitoone moghaleteyi nadashte bashe.

-- ghazal ، Oct 15, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)