خانه > انديشه زمانه > خطاهای روزمره > راه حل آرمانی | |||
راه حل آرمانیمریم اقدمیaghdami@radiozamaneh.comهیچ چیزی کامل نیست. به نظر میرسد این گزاره درست باشد و همه کم و بیش این موضوع را میپذیرند که باید بهطور واقعگرایانه با مسائل و مشکلات روبهرو شد.
اما گاهی اعتقاد به همین نکته و تمایل به آرمانگرایی پیامدهایی کاملاً خلاف این گزارهها دارد و میتواند باعث اشتباههای روزمره بسیاری شود. برای مثال نمونههایی شبیه این کامنت در بحثهای روزمره زیاد دیده میشوند: «بذار بسازن... بذار خراب کنن... واقعن دیگه چی از لاشهی ایران مونده که بخوایم ازش دفاع کنیم؟» مشکل چنین ادعاهایی آن است که فرض میکنند یک راه حل کامل و آرمانی برای هر مسأله و مشکل وجود دارد. در نتیجه راه حلی را که به طور واقعی توسط هر کسی ارائه شده، رد میکنند؛ به این دلیل که همچنان قسمتی از مشکل، حلنشده باقی مانده است. این اشتباه استدلالی، مغالطه «راه حل آرمانی» نام دارد که نام دیگر آن، مغالطه «نیروانا» است و نشاندهنده تمایل استدلالکننده برای رسیدن به یک آرمان مطلوب است. در این نوع استدلالها همه چیز به دو دسته تقسیم میشود: موضوعات آرمانی و ایدهآل و موضوعات واقعی و ناکامل. ادعای این استدلالها آن است که باید راه حل ایدهآل و آرمانی هر مسألهای را انتخاب کرد. بنابراین بر طبق این آرمانگرایی و کمالگرایی مطلق، هیچ راه حلی قابل قبول نیست.
اما این تقسیمبندی در واقع اشتباه است؛ زیرا همه چیز را به دو دسته خوب مطلق و بد مطلق یا سیاه و سفید تقسیم میکند. مثلاً ممکن است کسی به بستن کمربند ایمنی موقع رانندگی اعتراض کند. دلیل انتقادش هم این باشد که بستن کمربند چه فایدهای دارد؛ وقتی حتی با اینکه خیلی از رانندهها و سرنشینها کمربند میبندند، همچنان مردم در تصادفهای رانندگی کشته میشوند. یا مثلاً کسی سیاستهای مبارزه با فقر را با همین استدلال نقد کند و ادعا کند اصلاً نباید با فقر مبارزه کرد؛ برای اینکه همچنان مردم فقیر وجود دارند و نمیتوان فقر را به طور کامل ریشهکن کرد. استدلالهای شبیه این میتواند در موضوعاتی مانند حفظ محیط زیست یا مبارزه برای آزادی یا مبارزه با هر مشکل و معضل اجتماعی دیگری دیده شود؛ و در واقع بیش از هر چیز، ناامیدی را ترویج میکند. اشتباه این نوع استدلالها آن است که برای حل یک مسأله یا مشکل مانند مثال کمربند ایمنی، کم شدن آمار مرگ و میر تصادفها را نادیده میگیرند و به مقدار مطلق آن توجه میکنند. طبیعی است که این تعداد ممکن است صفر نباشد و همچنان تعدادی کشته وجود داشته باشد؛ اما این باعث نمیشود که کل این راه حل، یعنی بستن کمربند ایمنی را کنار بگذاریم. بنابراین در جواب مغالطه راه حل آرمانی، باید روی نتایج آماریِ راه حلی مورد نظر تأکید کنیم. یعنی باید نشان دهیم این راه حل چه قدر موفق بوده است. این اشتباه استدلالی به جای نقد محتوای موضوع مورد نظر، با یک واکنش حذفی سعی دارد کل آن موضوع را رد کند. در واقع باید توجه کنیم رد کردن و دور انداختن کامل یک روش یا یک راه حلِ به نظر ناقص، همیشه جواب درستی برای روبهرو شدن مسایل و مشکلات نیست. در مقابل مشکلات و مسایلی که در دنیا با آنها برخورد میکنیم، مسأله انتخاب بین راه حلهای جهان واقعی و راه حلهای اوتوپیایی یا آرمانی نیست؛ بلکه مسأله انتخاب بین راه حلهای واقعی و راه حلهایی است که ممکن است از آنها بهتر باشند؛ با اینکه هنوز هم راه حلهای کاملی نیستند. برای مطالعه بیشتر: • Nirvana fallacy |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|