خانه > انديشه زمانه > خطاهای روزمره > ادعای دوستداشتنی | |||
ادعای دوستداشتنیمریم اقدمیaghdami@radiozamaneh.comممکن است استدلالهای ساده روزمره و حتی پیچیده و تخصصی ظاهری منطقی و ساختاری قابل قبول از نظر قواعد منطقی داشته باشند، اما همچنان استدلالهایی قانعکننده نباشند. شکل بسیار رایج این نوع استدلال وقتی دیده میشود که استدلالکننده سعی دارد ادعایی را که دوست دارد به هر نحوی ثابت کند. این اشتباه استدلالی «مصادره به مطلوب» (Begging the Question) نام دارد.
مصادره به مطلوب در منطق به استدلالی مغلطهآمیز گفته میشود که حکم و ادعایی که به دنبال اثبات آن هستیم، به طور ضمنی یا آشکار در مقدمههای استدلال وجود داشته باشد. همچنین زنجیرهای از استدلالها که در آنها نتیجه نهایی، یکی از مقدمههای استدلالهای قبلی باشد نوعی از مصادره به مطلوب است. در واقع این نوع مغالطه، نوعی استدلال دوری و از مقدماتیترین انواع مغالطه است که توسط ارسطو شناسایی و تعریف شد. در کاربرد معاصر هم مصادره به مطلوب معمولاً به استدلالی گفته میشود که مقدمههای آن نیز به اندازه ادعایی که قرار است اثبات شود سؤالبرانگیز هستند و خودشان به اثبات احتیاج دارند. برای مثال فرض کنید کسی بخواهد ثابت کند آقای الف دروغ نمیگوید و استدلالی به این شکل ارایه میکند: «فرض کنید آقای الف به هر چه میگوید، باور دارد. بنابراین آقای الف دروغ نمیگوید.» با اینکه این استدلال ساختاری منطقی دارد و از مقدمه و نتیجه تشکلیل شده است، اما برای مخاطب قانعکننده نیست. زیرا محتوای مقدمه و نتیجه دارای معنای یکسانی هستند. در واقع استدلالی ارایه نشده و تنها ادعای مورد نظر با واژههایی متفاوت تکرار شده است. اگر بخواهیم استدلال به زبانی دیگر بیان کنیم به گزارهای بدیهی شبیه این تبدیل میشود: «آقای الف دروغ نمیگوید، برای اینکه راست میگوید.» به این ترتیب میتوان گفت شکل کلی تمام استدلالهایی که حاوی مغالطه «مصادره به مطلوب» هستند، یک گزاره بدیهی شبیه این است. معمولاً وقتی مردم به این روش مصادره به مطلوب میکنند، گزارهای به نظرشان آنقدر واضح است که مطمئن نیستند چه شواهد بیشتری میتوان به نفع آن ارایه نمود. پس به این امید که یک ساختار و ترکیب دیگر از واژهها برای مخاطب جالب باشد و او را قانع کند، آن را به نحو دیگری بیان میکنند. یک شکل رایج دیگر این مغالطه از «استدلال دوری» است. مثالی از این استدلال را میتوان به این شکل بیان کرد که مثلاً کسی ادعا کند: «همه روشنفکران و فرهیختگان با حکم اعدام آن وبلاگنویس مخالفاند.» بعد اگر از او بپرسیم: «در مورد روشنفکرانی مانند الف یا ب چه می گویی که موافق این حکم هستند؟» جواب دهد: «اما آنها روشنفکرهای واقعی نیستند. چون با حکم اعدام موافقاند.» در این استدلال، استدلالکننده نتیجهای را که میخواهد از آن دفاع کند یعنی «همه روشنفکران با حکم اعدام مخالفند» در تعریفش از روشنفکر به کار برده است. او معیار تصمیمگیری در مورد «واقعی» بودن روشنفکری افراد را مخالفت با حکم اعدام میداند. برای همین نمیتوان ادعای او را رد کرد؛ زیرا در جواب هر مخالفتی باز به همان فرض اولش باز میگردد. در واقع استدلال، فقط همان ادعا را با شکلهای مختلف تکرار میکند. پس دچار مغالطه مصادره به مطلوب شده است. بنابراین با توجه به این مثالها «مصادره به مطلوب» و «استدلال دوری» اشتباههای خیلی رایج و معمولی هستند که باید در استدلالهای روزمره به آنها توجه کرد. برای مطالعه بیشتر • Begging the Question |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
جالب بود!
-- اسلام فقط شیعه ، Aug 21, 2008