تاریخ انتشار: ۴ اردیبهشت ۱۳۸۷ • چاپ کنید    

تحول مفاهیم در ژورنالیسم عصر دیجیتال

مهدی جامی

امروز سوم می روز جهانی آزادی مطبوعات است. این فرصتی است که روزنامه نگاران به روزنامه نگاری بیندیشند. در حدود 15 سال است که چنین روزی بنا به تصمیم اعضای ملل متحد به بزرگداشت روزنامه نگاری آزاد اختصاص یافته است (+). معمولا در این روز فهرستهایی از مشکلات روزنامه نگاری آزاد منتشر می شود اما مساله آزادی و استقلال در روزنامه نگاری امروز بحثی بسیار وسیعتر از فهرست کردن مشکلات روزنامه نگاری و نقض آزادی بیان است. این فهرست ها و مساله شناسی ها بدون بحث بنیادین در مفاهیم تازه رسانه ای بعید است بتواند به امکانات تازه ای که در جهت گسترش آزادی ها به وجود آمده راه ببرد.

مشکلات قدیم راه حل های تازه پیدا کرده است. بازماندن از امکانات و راه حل های جدید به معنای آن است که خود را از کلیدهای تازه برای گشودن معماهای مزمن روزنامه نگاری محروم کرده ایم. درست است که برای آزادی بیان به فعالان اجتماعی و سیاسی نیاز داریم اما آزادی همانقدر که به فعالان و مبارزان خود نیاز دارد به سنجش معیارها و توجه به تحولی که در مفاهیم به وجود امده نیز نیازمند است.

اینترنت رسانه تحول ساز
در جهان جدید رسانه ای آنچه واقعا جدید است اینترنت است. اینترنت تنها یک دستگاه ارتباطی تازه نیست. اینترنت مفاهیم مختلفی را متحول کرده است و بازشناسی این مفاهیم ما را از تکیه بر مفاهیم عصر ماقبل دیجیتال آزاد می کند تا بتوانیم راهی متناسب با امکان های امروزین برای حل مشکل آزادی بیان پیدا کنیم. در واقع در پرتو ارتباطات وب امروز همه مفاهیم ارتباطاتی نیاز به تعریف مجدد دارند.

با تحولات تازه راهی که ژرونالیسم می رفت و پایه دموکراسی خوانده می شد دگرگون شده است. زیرا خود دموکراسی هم دگرگون شده است. در دموکراسی امروز بیش از هر زمان دیگری مردم نقش یافته اند. تحولات تازه صرفا ناشی از تحول در فکر و فلسفه سیاسی و تصمیم مدیران و رهبران یا تحول در اندیشه ژورنالیسم و آمدن ایدئولوژی های جدید نیست. بخش مهمی از این تحول از راه دگرگون شدن صنعت ثبت و ضبط و پخش صدا و تصویر و نوشتار اتفاق افتاده است. امری که ناشی از تحولات عصر دیجیتال و ارتباطات از راه وب است.

مخاطبی که صاحب رسانه است
پایه هر ارتباط رسانه ای مخاطب است. اما مخاطب امروز همان مخاطب دهه گذشته نیست. این مخاطب روز به روز نقش بیشتری در ساختن رسانه پیدا می کند. به یک معنا مخاطب امروز با استفاده از تکنولوژی جدید مخاطبی فعال و انتخابگر است و چون فعال است می خواهد در رسانه نقش داشته باشد و بر آن نقش بزند. بنابرین رسانه امروز ضروری است که مخاطب-محور باشد. اما اگر مخاطب محور رسانه قرار گیرد رسانه پردازی تنها یک رابطه یکسویه نخواهد بود. مخاطب امروز رابطه دوسویه را می طلبد. او را باید به حساب آورد و وارد میدان کرد و رسانه را به او سپرد. امروز ما با مخاطبانی سر و کار داریم که چه بسا خود صاحب رسانه اند. در زمانه ما از روز نخست تکلیف خود را روشن کرده بودیم. نویسندگان و مخاطبان ما بالفعل یا بالقوه صاحب رسانه های کوچک و پرقدرتی هستند که وبلاگ نام دارد. این نویسنده-مخاطب همان رفتاری را ندارد که زمانی زیر سیطره رسانه های انحصاری داشت.

سوالاتی از این دست که آیا وبلاگ نویسی روزنامه نگاری است خود نشان می دهد که حوزه ژورنالیسم با تردیدهایی روبرو شده است که ناشی از تحولی در حوزه قدیمی آن است. عناصر تازه ای وارد صحنه شده اند که باید برای آنها نقش و جا تعریف کرد و رابطه آنها را با دیگر بازیگران بازشناخت. به همین ترتیب سوال در باره اینکه روزنامه نگاری شهروندی اصلا روزنامه نگاری هست یا نیست نمی تواند بی جواب بماند و طبعا جوابی متکی به مفاهیم دوره های قبلی نمی تواند کافی شمرده شود. اگر سوالی مربوط به تحولی پرسیده می شود پاسخ ناگزیر باید آن تحول را در پاسخ خود گنجانده باشد. با نفی نمی توان به پاسخ قانع کننده ای رسید.

حاکمیت اندیشه ماقبل دیجیتال
سازمان ملل شعار خود را برای رسانه های آزاد «دسترسی به اطلاعات و قدرت بخشیدن به مردم» انتخاب کرده است. مایه های قدرت بخشی به مردم دست کم از یک دهه پیش وجود داشته است اما تنها در این اواخر امکانات و افق های تازه خود را نشان داده است و البته هنوز هم چندان که باید عمومی نشده است. نگاهی به رسانه های جریان اصلی در بازار رسانه ای فارسی نشان می دهد که تصورات رسانه ای حاکم همچنان از مدلهای کهنه عصر ما قبل دیجیتال تبعیت می کند. ساختار دیجیتالی ساختاری غیرمتمرکر یا بی مرکز است. اما این رسانه ها هنوز بر ساختارهای سانترالیزه متکی هستند و رابطه دفتر کار با ژورنالیسم هنوز مانند اداره است. آنها کمنر چیزی از تحریریه مجازی می دانند و هنوز فکر می کنند کار از خانه بی معنا ست. از نظر آنها کار همان است که در دفتر انجام می شود. در جهانی که رابطه کار با دفتر کار روز به روز گسسته تر می شود و هزاران هزار نفر خانه و دفترشان یکی شده است و تولید رسانه های با داشتن یک دستگاه کامپیوتر ممکن است این نوع تمرکزگرایی یادآور دفترهای کار در فیلم محاکمه کافکا ساخته اورسن ولز است.

هستی شناسی تازه
دکتر محمدرضا نیکفر حدود 12 سال پیش در مقاله ای درخشان و پیشگام که در نگاه نو (آبان 1375) منتشر شد نشان داده است که جهان جدید پس از اینترنت اصولا متکی به اندیشه هستی شناختی تازه ای است. او با تکیه بر نگره ژیل دلوز و فلیکس گاتاری توضیح می دهد جهان نو بر پایه هستی شناسی درختی متکی نیست بلکه هستی شناسی اش مانند ریشه ی افشان است: در اینجا ما نه تنها با یک ریشه بلکه با شبکه ای از ریشه ها سر و کار داریم. این همان سازوکاری است که مغز دارد. مغز دارای مرکز واحد نیست. نیکفر نهایتا به تعریف تازه ای از خرد می رسد: «خرد یعنی توانایی حرکت در شبکه». به معنای دیگر، خرد «توانایی گفتگو» ست.

چنین مدلی بسیاری از مفاهیم را دگرگون می کند. خود او بدرستی به اهمیت این دگرگونی در مساله دموکراسی و قدرت اشاره می کند: «دموکراسی سیبرنتیکی امکان پذیر است اما سلطنت مطلقه سیبرنتیکی ناممکن است.»

توانمند سازی مردم / مخاطبان فعال
رادیو زمانه به عنوان رسانه ای پیشتاز در بازار رسانه های فارسی همت اصلی خود را بر توانمندسازی مردم یا قدرت بخشی به ایشان گذاشته است. مردم مساله اصلی اند. آنها هم تولید کننده اند و هم مصرف کننده. هم نویسنده و برنامه سازند و هم مخاطب. زندگی آنها مهم است و باید محور رسانه باشد. اهمیت آلودگی شهر اهواز و استان خوزستان بسیار بیشتر از انفجار بمبی از سوی طالبان یا القاعده است. این یکی هم مهم است اما زندگی روزانه مردم اهمیت فوق العاده دارد. انتخاب خبر با مردم است. محور خبر باید مردم باشند. آنها هستند که تعیین می کنند چه چیزی اهمیت دارد. این است که برای رسانه جدید پرداختن به مردم زینت و تعارف نیست. پرنسیپ است. اگر مردم خرمشهر هنوز شهر اباد و آب سالم ندارند باید رسانه به آن توجه کند. اگر اقلیتی از اهل دین مانند درویشان گنابادی تحت ستم قرار می گیرند ارزش رسانه ای فوق العاده دارد که به آنها توجه شود. رسانه از آن دولت و حاکمیت و موافقان و مخالفان سیاسی اش نیست. رسانه باید آینه مردم باشد و قدرت را از ایشان بگیرد و قدرت آنها را نشان دهد. سانسور بی معنا ست. مردم خود می دانند که چه می خواهند. با دقیق تر: چه ها می خواهند؛ چون آنها گروهها و گرایشهای مختلف هستند. رسانه ای که مردم آن را از خود ندانند رسانه نیست. به این معنا ست که رسانه تنها در معنای خودمانی آن ارزش امروزین دارد. رسانه خودمانی می تواند به هر موضوعی که مردم به آن کنجکاوند از سیاست و هنر و ادبیات تا احزاب و جنگ و معیشت و زیبایی و سلامت و تفریحات بپردازد. اما نمی تواند برای مردم تعیین تکلیف کند یا به جهتگیری معینی در گروه بندی های رایج سیاسی تن دهد. حداکثر می تواند گرایش ها را نشان دهد. رسانه در این معنا پلاتفرمی است برای ایده ها و گرایش ها و مباحث. انتخاب با مردم است.

تنوع اصل پایه رسانه عصر دیجیتال

اگر قرار باشد رسانه در توانمندسازی مردم نقش بگیرد باید درهایش به روی مردم هم باز باشد و به خرد گفتگو میدان دهد. این البته به مخاطبانی هم نیاز دارد که پا به پای تحول مفاهیم متحول شوند. سقف ممکن آگاهی بخشی برای رسانه، حداکثر سقف ممکن آگاهی در مخاطبان آن است. اینجا هم رابطه دوسویه است. مخاطب مطلوب رسانه دیجیتال مخاطبی است که خود را عضوی از شبکه می بیند و از هر نوع حق انحصار برای خود پرهیز دارد. شبکه مدیریت و اخلاق خاص خود را می طلبد. نمی توان در شبکه خدایی کرد. زیرا اصولا شبکه بی مرکز است. رفت و آمد و بحث مرکز آن است. نمی توان کسی را از گفتن بازداشت. همه حق دارند اظهارنظر کنند. این چیزی است که تازه ممکن شده است. روزنامه نگاران روزآمد و متکی به خرد گفتگو ارزش این امر تازه را برای متحقق ساختن دموکراسی درک می کنند. از طریق این دموکراسی رسانه ای است که اطلاعات ارزشمند هم تولید و تکثیر می شود. تنوع و فراگیر بودن رسانه ای که اصل و معیار موفقیت رسانه عمومی است ناشی از این خصلت است.

تمام این مشخصات که بسرعت مرور کردم به رسانه عصر دیجیتال خصلتی دموکراتیک می دهد. دموکراتیک بودن در نهاد این نوع رسانه است. روزنامه نگاران با درک عمیق تر از مفاهیم جدید رسانه ای می توانند به تحقق ایده قدرت بخشی به مردم کمک کنند.

Share/Save/Bookmark

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)