تاریخ انتشار: ۶ اسفند ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

کارنامه وبلاگستانی زمانه

پارسا صائبی
http://parsanevesht.blogspot.com

راديو زمانه راديوی وبلاگستان قرار بود باشد. این نوشته سعی و کوششی است از طرف یک وبلاگنویس سابق برای نقد و بررسی کارنامه وبلاگستانی رادیو زمانه.
طبیعتاً باید نظرات دیگران و دست اندرکاران رادیو زمانه را نیز خواند و شنید.

در مورد کلمات و مفاهیمی مانند وبلاگستان، وبلاگ‌دار، وبلاگنویس و رسانه شخصی می‌توان مدت‌های بی‌پایان بحث کرد، همچنان که کوشش خود وبلاگستان در مورد تعریف جامع و مانع هرکدام از اینها به جایی نرسیده است.

بخشی از مشکل هم ناشی از ابهام‌آمیز بودن و نو بودن ابزارهاست. در جایی که زمانه خود را "رادیوی مدرن" می‌داند و با این تعبیر بر ابهامات می‌افزاید، باید سعی کرد با تبیین مشترکات بین الاذهانی، بحث را عملگرایانه برای رسیدن به نتایج مشخص تا جایی که ممکن است ادامه داد.

دردسرهای "رسانه نوع دیگر" بودن

راديو زمانه از ابتدا اعلام کرده بود که دنبال پیگیری جريان غالب رسانه‌ای نیست در عین حال در تبلیغات اولیه خود همواره خود را صدای وبلاگستان، رادیوی وبلاگستان، رسانه رسانه‌های شخصی و تریبون برنامه سازان و نویسندگان وبلاگستانی می‌نامید. حال اینکه عملاً بستر مناسبی برای فعالیت وبلاگ‌ها یا وبلاگنویسان به وجود نیاورد.

یکی از علل عمده، این بود که وبلاگ‌های جدی و مبدع یعنی وبلاگ‌هایی که صاحبانشان به هر طریق حرف برای گفتن دارند و شخصی‌نویسی صرف نمی‌کنند، عموماً رسانه‌هایی شخصی هستند که نویسندگان آن وبلاگ‌ها جریان غالب رسانه‌ای را پیگیری می‌کنند و معمولاً به موضوعات جریان غالب واکنشی تحلیلی، احساسی یا خبری نشان میدهند، تحلیل میکنند یا اثری فکری یا فرهنگی همسو با خط اصلی تولید میکنند البته این موضوع طبیعتاً در مورد همه وبلاگ‌های مبدع صادق نیست.

عمده نوشته‌ها یا کارهای فکری، خبری و حتی سرگرم کننده وبلاگستانی ادامه و واکنش جریان غالب و موضوعات روز بوده است، حال اینکه رادیو زمانه اساس کار خود را بر "رسانه نوعی دیگر" بودن گذاشته و فرصتی برای پرداختن به جریان غالب به دیگران نمی‌داده است، مختصر ظرفیتی هم که برای پیگیری موضوعات روز (نه لزوماً به معنی اخبار) در نظر گرفته طبیعتاً ترجیح داده که آنرا تمام و کمال در اختیار نیروهای حرفه‌ای‌تر خودش بگذارد تا اینکه به وبلاگنویسان مجالی در این زمینه بدهد.

بنابراین از نظر سیستماتیک مانعی برسر راه بوده که البته رادیو زمانه تلاشی در جهت برطرف کردن این مانع از خود نشان نداده است. دست کم زمانه می‌توانسته در این مورد با وسواس کمتری برخورد کند و به بلاگداران اجازه بدهد که تولیدات محتوایی خود را در مورد جریان غالب رسانه‌ای در رسانه زمانه بازتولید یا پخش کنند.

تنوع،پراکندگی، ایده‌های تازه

کار مهم دیگری که رادیو زمانه می توانست انجام دهد و به هر دلیل و علت انجام نداد، این بود که میتوانست از امکانات استثنایی وبلاگستان استفاده کرده و افق‌های دیگری در برنامه سازی رسانهای خود باز کند.

به عنوان نمونه میتوان اشاره کرد که وبلاگستان پراکندگی فیزیکی بسیار زیادی دارد و در هرگوشه زمین وبلاگنویسی هست که به زبان فارسی در مورد موضوعاتی متنوع مینویسد. این توانایی جمعی بسیار بالایی است.

کافی است که وبلاگنویسان از نشانه‌های گرم شدن آب و هوا در اقلیم خود بنویسند، از مسائل زیست محیطی، از اثرات مثبت و منفی جهانی شدن (یا جهانی سازی) بنویسند، تصور کنید وبلاگنویسانی علاقمند (در صورتی که ببینند رادیو زمانه در این کار جدی است) در مورد ساختار سیاسی و جغرافیایی محل سکونت خود بنویسند، در مورد مسائل فرهنگی و اجتماعی جامعه خود اطلاع رسانی کنند. کافی است که وبلاگنویسان از حوزه علمی -فنی خود اطلاع رسانی کنند و ... ایده‌هایی از این دست، هم عملی هستند و هم بسیار نو، آموزنده و مفید.

نگارنده در ابتدای کار رادیو زمانه به دنبال پیشنهاد کردن این ایده‌ها بود اما به هر دلیل مدیریت این رسانه از این پیشنهادها استقبالی نکرد و آنها را خام و شعاری دانست. دیده شده که برنامه‌هایی مبتذل تنها به صرف پرداختن به موضوعات تین‌ایجر پسند و جذب کننده مخاطبان سطحی‌نگر مثلاً حول موضوعات مرتبط با سکس در اولویت قرار داده میشوند اما برنامه‌های علمی، تکنولوژیک یا زیست محیطی که ندرتاً ساخته و پخش می‌شدند، به فراموشی سپرده شده‌اند.

البته تابوشکنی در سکس فی نفسه بد نیست مشکل تاکید زیاد بر سکس و پیگیری جدی مسائل این چنینی است که گویی جوان ایرانی تشنه دانستن در مورد سکس است و بس و هیچ از دنیا جز سکس و موسیقی زیرزمینی و فرهنگ مصرفی نمی‌خواهد بداند و باید به انواع روش‌های اروتیک مخاطب بیشتری جذب کرد.

کاش لااقل در کنار این همه آموزش نحوه انجام خودارضایی و هم‌خوابگی و لذت بردن‌های اروتیک به جوان ایرانی کمک میکردیم که غرب و بلکه دنیا را بهتر بشناسد و غرب را معادل لذت و عصیانگری و آزادی بیمار و نامسوولانه نبیند.

شعار نخبه‌گرایی

رادیو زمانه با ذهنیتی نخبه‌گرایانه و از جنس "نوعی دیگر" (نگاه از زاویه دید غیر مرسوم، تلفیقی و با تاکید بر داشتن تفاوت) که عموماً از خاستگاه سلیقه‌ای اعمال شده بود، شروع به تعامل با وبلاگستان نمود اما موجب سردرگمی و دلسردی وبلاگ نویسان نکته‌گیر و در عین حال روان‌نویس و پویا شد.
رادیو شعار باز بودن همه درها را به روی همه می‌داد و اعلام کرده بود که از هرگونه مقاله، پیشنهاد، مطلب، نقد، پادکست یا رادیوبلاگ که از وبلاگستان آمده باشد استقبال میکند. به تدریج و با گذشت زمان معلوم شد زمانه به طور منفعلانه تنها از نوآوری‌های وبلاگستانی به طور گزینشی و سلیقه‌ای یا انعکاس اتفاقات کلی با دادن لینک به وبلاگ‌های رجال سیاسی، ژورنالیست‌های اصلاح طلب، نویسندگان مشهور یا روخوانی از وبلاگ‌های شخصی‌نویس (و نه حتی روایت‌گر) مورد علاقه شخصی کسانی که دست اندرکار بودند و یا پوشش خبری فعالیت‌های اکتیویستی استقبال می‌کند و فعالانه دنبال بسترسازی و اختصاص بخش ویژه‌ای از ظرفیت رسانه‌ای خود به وبلاگستان نیست.

بلاگ چرخان زمانه که با گشاده دستی انواع و اقسام وبلاگ‌های جدید را می‌پذیرد، هنوز تعدادی از بلاگرهای باسابقه و صاحب سبک را "رد صلاحیت" کرده، پشت در نگاه داشته است.

با نگاه به کارنامه رادیو در می‌یابیم که زمانه بیشتر به دنبال جذب نیروهای فعال و با استعداد از وبلاگستان برای استخدام و نیز یاری گرفتن از نویسندگان و ژورنالیست‌هایی بود که وبلاگی هم برای تبلیغ کار خود یا تفنن در کنار کار اصلی خود دارند. درحالی‌که این گروه آخر، خود به خود ترییون‌ها و فضای رسانه‌ای خود را داشتند.

به هیچ رو لینک دادن به نوشته‌های محمدعلی ابطحی، عباس عبدی، کریم ارغنده پور، رجبعلی مزروعی، جواد کاشی، عباس معروفی، داریوش آشوری یا سعید حنایی کاشانی و ... "تعامل با وبلاگستان" محسوب نشده و نمی‌شود. چه این عده خود یا نویسنده هستند یا ژورنالیست یا سیاستمدار و اساساً در زمره وبلاگنویسان عادی و مبدع که منظور نظر ما هستند نیستند.

وقتی می گوییم وبلاگستان مسلماً وبلاگ‌های این افراد نیست که در درجه اول در ذهن تداعی میشود بلکه به یاد وبلاگ‌هایی از جنس یک پزشک، نقطه ته خط، کیبردآزاد، گوشزد و ... می‌افتیم (البته در پرانتز این هم گفتنی است که متاسفانه و بی‌تعارف با وجود رشد فراوان وبلاگ‌ها، تعداد وبلاگ‌نویسان مبدع و جدی روز به روز کمتر میشود و نوشته‌های خواندنی و باکیفیت که نویسنده آن، مطالب را تنها در ده دقیقه ننوشته باشد آشکارا کاهش پیدا کرده است که فعلاً محل بحث ما نیست، هرچند در کارنامه وبلاگستانی رادیو زمانه هم تاثیر داشته است.

مدیریت و جزییات

مشکل زمانه با وبلاگستان مشکل مدیریتی هم هست. متاسفانه مدیر رادیو زمانه علی‌رغم حسن نیت خود، به دلیل اینکه شخصاً علاوه بر ژورنالیست بودن، بلاگر هم بوده و موضوعات وبلاگستانی را پیگیری می‌کرده است، خود را در این زمینه صاحبنظر و محق به اعمال نظر میداند و علاقه خاصی به دخالت در ریزترین امور برنامه‌های وبلاگستانی رادیو و حتی بلاگ‌چرخان زمانه و مدیریت انتشار بعضی از نظرات و جواب دادن به کامنت‌ها می‌بیند. حال اینکه میدانیم که دخالت یک مدیر در موضوعات فنی - خصوصاً موضوعاتی که مدیر خود را در آن زمینه‌ها صاحب‌نظر میداند و ریز شدن در مسائلی که نیازمند صرف وقت، تمرکز و بیطرفی خصوصاً از نظر آتوریته هستند- از نظر علم مدیریت چه کار نابجا و خطرناکی است. چه تجربه‌ای بالاتر از تجربه فرهنگی جمهوری اسلامی میتواند در این زمینه هشداردهنده‌تر باشد.

مدیر زمانه البته به آزادی بیان احترام میگذارد و نظرات منتقدین را کمابیش مطرح میکند، اما آزادی بیان را بیشتر ارزش میبیند تا روش. حال اینکه نظرات و نقدها لازم است به طرق روشمند در جهت اصلاح و بهبود کارها برآیند، نه اینکه فقط به خاطر ارزش‌گذاری و ارج نهادن به خود آزادی بیان و شنیدن صدای مخالفین به عنوان کاری نیکو و تمرین تحمل مطرح شوند.

بی‌انصاف نباید بود که در چند ماه گذشته در کیفیت کار رادیو زمانه تغییراتی محسوس اتفاق افتاده است اما متاسفانه در بخش وبلاگستانی رادیو تغییر چندانی حاصل نشده و برنامه های موفقی چون برنامه "وقایع وبلاگیه" نیز که عامل ارتباط دهنده خوبی بین بلاگ‌داران و زمانه بود، متوقف شده است. شاید دلیل عدم موفقیت کار این باشد که از هیچ سویی، همکاری وبلاگستان و رادیو زمانه دیگر جدی گرفته نمی‌شود، منتقدان نیز در این مورد خاموش هستند و زمانه هم تلاشی در اقتراح و راه‌اندازی بحث عمومی در این مورد نمیکند.

بوروکراسی اداری- رسانه‌ای

تجربه نشان می‌دهد که وبلاگ‌نویسی جدی در عین اینکه باید مسوولانه و برآمده از مطالعه باشد، نه در شرایط بخشنام‌های و بوروکراسی اداری رسانه‌ای و رقابت کاری حرف‌های و لحاظ کردن شرایط مالی و سفارش کار درست و بهنجار عمل میکند و نه با لحاظ کردن استانداردهای یک مقاله علمی و بالا بردن انتظارات از نوشته وبلاگی، در هر دو صورت روند کار مختل خواهد شد.

آری می‌شود به یک وبلاگنویس دانشجوی جامعه شناسی ایراد گرفت که نوشته او مستند نیست و پاورقی ندارد و همه جانبه نیست و ارجاعاتش به مقالات علمی دیگر دقیق نیست و آمار دقیق ندارد و قس علی هذا اما در نهایت اگر آن بلاگر بخواهد همه این ایرادات را برطرف کند و وقت برای چنان کاری بگذارد، ماحصل مقاله‌ای علمی خواهد شد (نه نوشته وبلاگی قابل انتشار در سایت زمانه) که جای انتشارش دیگر در زمانه نیست بلکه مقاله‌ای است که در یک ژورنال علمی میتواند منتشر شود!

این عامل مهمی در دلسردی وبلاگنویسان و بی‌اعتمادی به شعارهای وبلاگستانی مجموعه رادیو زمانه بوده خصوصاً که دیده شده گاه استانداردهای دوگانه ای در آنجا حاکم است، نویسندگان یا برنامه‌سازان حرف‌های رادیو زمانه در صفحات خود گاه مقاله‌ها یا برنامه‌هایی ارائه میکنند که از نظر کیفیت در سطحی نازل و پر از اشتباهاتی هستند که معمولاً وبلاگ‌نویسان جدی در عین آماتور بودن آن اشتباهات را مرتکب نمی‌شوند. در حالی‌که قضیه باید به عکس باشد!

در عمل دیده‌ایم که وبلاگ‌نویسان برای ورود به مجموعه باید خود را خیلی قوی نشان بدهند و معمولاً توسط کسانی مورد ارزیابی قرار می‌گیرند که خودشان از این محل ارتزاق می‌کنند و کار نوشتن، برنامه سازی و ژورنالیسم حرفه تمام وقت آنهاست.

فراموش نکنیم جدی‌ترین و حرفه‌ای‌ترین وبلاگ‌نویسان که معمولاً نوشته‌هایی پربار دارند، کار وبلاگ نویسیشان کاری ذوقی، پاره وقت و آماتوری است و از راه دیگری ارتزاق میکنند.

آنها نه می‌توانند تمام وقت برای رادیو زمانه کار کنند نه می‌خواهند و نه می‌توانند از راه برنامه سازی و مقاله‌نویسی برای رادیو زمانه ارتزاق کنند. مدیریت زمانه باید این تفاوت‌های جدی اجتماعی و حرفه‌ای را بین وبلاگ‌نویسان و حرفه‌ای‌های رسانه ببیند و بر مبنای این تفاوت‌ها به دنبال تحقق شعارهای خود باشد، چیزی که در عمل و بعد از پشت سر گذاشتن تمام گرفتاری‌های راه اندازی مجموعه متاسفانه اصلاً دیده نشده است و تنها به شعارهای همیشگی استقبال از هرگونه طرح و ایده نو و باز بودن درها به روی همه وبلاگنویسان بسنده شده که آنها هم بدون لحاظ کردن شرایط ویژه برای وبلاگنویسان و بستر سازی مناسب گویا تنها در حد شعارهایی وبلاگستانی و برای نزدیکی بیشتر به مخاطب‌های بلاگ‌دار مطرح شده‌اند.

تا بستری ویژه برای همکاری همگانی وبلاگ نویسان به وجود نیاید، بخش وبلاگستانی رادیو زمانه ارتقا پیدا نخواهد کرد. اینجاها اتفاقاً جاهایی است که مدیر رادیو باید با به رسمیت شناختن تفاوت‌ها چارچوب‌های کلی را طراحی کند و در امور جزیی وارد نشود.

همکاری در شرایط امن

وبلاگنویسان زیادی هستند که علاقمند بودهاند به طور غیرمستقیم با رادیو زمانه همکاری کنند اما با توجه به شرایط موجود و موضعگیری‌های نیروهای افراطی درون نظام علیه رادیو زمانه و نیز بحث موضوعات مالی و دغدغه‌های امنیتی، این همکاری‌ها به جایی نرسیده است که البته رادیو زمانه نیز عملاً راه‌های دیگری برای یافتن همکاری جستجو و اعلام نکرده است.

با لحاظ کردن نوع دیگری از همکاری داوطلبانه و آزادنویسی میان وبلاگنویسان علاقمند و رادیو زمانه میشود تعداد عمده‌ای از این موانع را از سر راه برداشت.
وبلاگنویسی که گهگاه مطلبی وبلاگی یا پادکستی به رادیو زمانه بفرستد نبايد دغدغه امنيتی داشته باشد. مثلاً می‌شود شرایطی فراهم کرد که وبلاگنویسان همکاری غیرمستقیم، گاهبهگاه و غیرسازمانی با رادیو زمانه (همانند آزادنویسی یا فریلنس) داشته باشند و از بابت آنچه که تولید می‌کنند، به طور داوطلبانه از رادیو زمانه دریافت مالی نداشته باشند، حتی می‌شود به گشودن صندوقی مالی از طرف وبلاگستان در رادیو زمانه فکر کرد که دستمزدهای هریک از تولیدات رسانه‌ای بلاگرها در صورت علاقمندی آنها به آنجا واریز شده و در پایان هرسال بخش اعظم آن صرف اعانه و کمک‌های خیرخواهانه (کاملاً غیرسیاسی) و بخش کمتر آن صرف اهدای جوایزی به وبلاگنویسان نمونه سال گردد.

سخن به درازا کشید. با تشکر از زحمات کارکنان و مدیران این رادیو، امید است که بحث پیرامون کارنامه وبلاگستانی رادیو زمانه از جانب دوستان وبلاگنویس و دستاندرکاران دور و نزدیک رادیو زمانه ادامه پیدا کند.

..........................................
میان تیترها از زمانه است.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

آقای صائبی لطفا اعلام نمایید شما که خودتان مدتهاست "از پای بساطی که گرد خاکسترش، خاکستر​نشین می​کند آدم را" بلند شده‌اید، چگونه انتظار دارید روش‌های شما در باب تعامل بیشتر با این رسانه‌ای که به نظر برای «هر چه بیشتر دیده شدن» آدمیان گسترده شده موثر باشد؟ آیا این سخنان نقض آشکار آخرین پست وبلاگی شما نیست؟

-- سعید جعفری ، Feb 25, 2008

من یک وبلاگ نویس هستم. رادیو زمانه تا به حال در برنامه های مروری بر وبلاگ هایش و فلاشر از وبلاگ من اسمی نبرده. اما من مشتری پروپاقرص برنامه هایشان در مورد وبلاگ ها هستم که به طور مرتب وبلاگ های مختلف را معرفی می کنند، وبلاگ های بخش های مختلف ایران، و غیره. از این طریق با خیلی از وبلاگ ها آشنا شدم که در دنیای درندشت وبلاگستان و در پیچ و خم بازی های مافیایی وبلاگستان شاید هیچوقت با آنها آشنا نمی شدم. نمی دانم زمانه بیش از این چه کار می توانست بکند. ای کاش آقای صائبی کمی مثال می آورد یا پیشنهاد می داد. تنها مثال مشخصی که آقای صائبی آورده برنامه وقایع اتفاقیه است که به نظر من برنامه لوسی بود و فقط وبلاگ های مشخصی را پوشش می داد. به نظر من رادیو زمانه بیش از همه رسانه های دیگر فارسی مسائلی را که برای وبلاگ نویس های ایرانی مطرح است پوشش داده. تنها پیشنهادی که به ذهن من می رسد این است که زمانه یک بخشی بگذارد برای اینکه وبلاگ نویس ها برنامه های آماتوری تولید کنند و در نتیجه کارشان دیده شود. (اسم وبلاگم را نمی گذارم که کسی فکر نکند می خواهم برای وبلاگم تبلیغ کنم.)

-- شب بو ، Feb 26, 2008

آقای سعيد جعفری عزیز،

بحث دیگری در مورد انگیزه​های شخصی اینجانب باز کردید، مختصراً به آن جواب می​دهم. اگر به دقت خوانده باشید، در همان آخرین نوشته خود آورده​ام که "توصیه​ای به کسی ندارم"، و واقعاً هم حکمی کلی ندارم که کسی وبلاگ بنویسد یا ننویسد یا به چه کیفیت بنویسد یا چطور ننویسد (این البته مانع نمی​شود که بنده به عنوان خواننده قضاوت خودم را از نوشته​های دیگران نداشته باشم). وبلاگ​نویسی فواید و مضرات خودش را دارد و برای هم کس هم این هزینه​ها و فایده ها در زمانهای مختلف متفاوت است. نمی​شود گفت داشتن وبلاگ همیشه بد است، یا همیشه خوب است. همانطور که نمی​شود گفت همراه داشتن آی پاد همیشه بد یا همیشه خوب است. شخصاً از وبلاگ​نویسی خسته شده بودم و هنوز هم وقت و توان اینکار را ندارم و البته برای برگشت به وبلاگ​نویسی هم دنبال بهانه و تعارف و بفرما نیستم.

مدتهاست که قصد نوشتن نقدی بر عمکرد بخش وبلاگستانی رادیو زمانه را داشتم و اکنون که در این موضوع ذی​نفع نیستم گفتم آنچه مدتها در ذهنم بوده با اجازه جنابعالی خدمت دوستان مطرح کنم. نقدی که منصفانه باشد و شاید بحثی هم بگشاید و شاید فضایی برای گسترش کارهای وبلاگستانی دوستان و رادیو زمانه مهیا شود. به هر حال از نظر شما سپاسگزارم.

-- پ. صائبی ، Feb 26, 2008

البته من علاقه‌مند به تحلیل‌های سیاسی شما هستم تا نقد فضای وبلاگستان. سوالم هم اگر کمی با لحن تند مطرح شده، نشان‌دهنده‌ی تعجب است نه جسارت.
با احترام.

-- سعید جعفری ، Feb 26, 2008

به نظر من تحلیل جالبی نبود. درست است که رادیو زمانه قرار است رادیوی وبلاگستان باشد ولی قرار نیست خودش یک وبلاگ باشد و مانند وبلاگی که من می‌نویسم استاندارد‌های ژورنالیستی را رعایت نکند و مطالب غیر معتبر را منتشر کند.

-- مهیار ، Feb 26, 2008

مساله‌ی دیگه اینکه به نظر من رادیو زمانه راه درستی رو می‌ره و دقیقا اون چیزهایی که جامعه ایران از نداشتنش در یک رسانه رنج می‌بره رو این رادیو داره ارایه می‌ده. یعنی یک کار فرهنگی درست داره انجام می‌ده و نه مثل رادیو‌هایی مثل وی او ای که تنها منافع و دیدگاه‌های یک کشور خاص رو پی‌گیری می‌کنند.

-- مهیار ، Feb 26, 2008

اينكه‌ راديوزمانه‌بی طرف‌نيست‌به‌نظردرست‌می‌ايد. به‌نظرمی‌ايدسكوی تبلغی‌برخی‌وبلاگهای‌به‌اصطلاح‌ اصلاح‌طلبان‌شكم‌سيراست. و
مصاحبه‌های اختصاصی‌‌ازاين‌دستو هكذالخ..
يك‌چيزديگرهم‌نبايدازنظردورداشت. احتمال‌اينكه‌بطور
مستقيم‌ياغيرمستقيم‌نيروهای اطلاعاتی ج.ا.ا.بارمالی و... آنراهدايت‌كندوبالطبع‌باقی قضايا؛ يعنی فقط يك سری افرادخاص‌‌آگرانديسمان‌شده ‌تابهره‌ومصرف‌داخلی وخارجی آن‌راببرند .وخلق‌الله‌ودنياراهم‌گول بزنند!

-- محمد شوري ، Feb 27, 2008

پارسا عزیز من با کلیت مطلب شما موافقم. در مورد محدود بودن طیف اندیشه های مطرح شده بعنوان مثال، به نظر من بخش اندیشه و سیاست «زمانه» بیشتر منعکس کننده ی نظرات و سلیقه ی شخصی مدیر است. این موضوع را به راحتی با مقایسه با وبلاگ شخصی ایشان می توان دید. انگار همان چارچوب سلیقه ای ویلاگ ایشان را اما بزرگ تر در «زمانه» داریم. بحث بر سر قضاوت های ارزشی بر سر سلیقه ها نیست اما یک وبلاگ شخصی با سایتی مانند «زمانه» هم از نظر ساختار و هم عملکرد تفاوت کیفی دارند. یک نمونه ی دیگر اشخاصی هستند که شما هم در نوشته ات نام برده ای. این افراد، هم در وبلاگ ایشان و هم در «زمانه» بصورت گزینشی اغلب مطرح هستند، بدون اینکه لزوما طیف رنگارنگ اندیشه ها و دیدگاه های سیاسی جامعه ی درون و بیرون کشور ما را منعکس کنند.
با احترام - پویا
http://www.pouyashome.com/weblog/

-- پویا ، Feb 28, 2008

به خدمت جناب ذوی الاحترام میرزا پارساخان صائبی که یک کریتیکی به غایت کمال به زمانه کرده معروض شود که آن پروگرام وقایع اتفاقیه که ذکر آن به سبیل لطف شده نه از جهت میرزا مهدی خان صاحب زمانه بلکه بدلیل محذورات خاصی از جانب خود این بنده منقطع گردید. من باب رعایت انصاف عرض شد والا کریتیکِ ضعف ارتباط دارالصوت زمانه با وبلاگستان به قوت خود باقیست و زیاده عرضی نیست.

-- میرزا محمود ، Feb 28, 2008

وبلاگ انجمن تخصصی ایران افتتاح گردید منتظر حضور گرمتان هستیم ما شما را لینک کردیم

-- پوریا ، Feb 29, 2008

کاملا با نگارنده موافق هستم. زمانه، زمانی که احداث شد و آن شعارهای حمایتی خود را از پلورالیسم رسانه ای داد، همه گمان بردند که حداقل در بخشي از کارش، مي خواهد نمايانگر نوع تفکر قسمتي از جامعه باشد. اما در عمل خلاف آن اثبات شد. همان شيوه ي گزينشي که نگارنده به آن اشاره کرده است عملا تاکنون اعمال شده است. به طور مثال خود بنده بارها مطلبي تحليلي، حتي با رفرنس کامل ارسال کرده ام، اما امان از يک جواب ايميل که حداقل بگويد فلان مشکل را دارد. در بسياري از حالات هم، حتي با خبرها نيز گزينشي برخورد مي شود. گويي صلاحديد مديران ايجاب نمي کند. اين عدم پايبندي به شعار، در بسياري از حالات باعث سوء برداشت مخاطبين شده است.

به هر حال ما هم نبايد انتظار بيجايي داشته باشيم. هيچ رسانه اي پيدا نمي شود که خود را تا اين حد در اختيار خوانندگان خود قرار دهد، اما از رسانه اي که در مانيفست خود اين ادعاها را مي کند، بسيار بعيد است.

-- طاها بذري ، Mar 1, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)