تاریخ انتشار: ۱ دی ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
نقد داستانهای عجایب المخلوفاتی کیهان - پاره سوم

دموکراسی خیابان یکطرفه نیست

مهدی جامی

روزنامه کیهان در یادداشت تازه ای به بازتاب گزارش خود در باره رادیو زمانه پرداخته است و در آن همان حرفهای قبلی را تکرار کرده است. کیهان به نوشته های مهدی خلجی و ماه منیر رحیمی و دیگران پاسخ داده است و در این میان چند کلمه ای هم در باره دو یادداشت من آورده است. من در اینجا چند نکته ای را که مربوط به ادعاهای کیهان با ارجاع به نقد من است پاسخ می دهم و دوستان دیگر هم در صورت تمایل می توانند پاسخ تازه ای به کیهان بدهند. می کوشم بعضی از آنچه می خواستم در نقد سوم خود بنویسم نیز در همین حا بیاورم.

نویسندگان کیهان متن نوشته های دوستان زمانه را بیش از آن که خوانده باشند تفسیر کرده اند و گرنه شماری از ایرادها را مطرح نمی کردند. مثلا در باره مهمترین بخش ادعاهاشان که وابستگی است اگر نامه مدیر پرس نو را بدقت می خواندند در می یافتند که پاسخ چیست. کیهان می نویسد:

«مهدي جامي»، مدير راديو زمانه، در سلسله گزارش هايي كه روزهاي 25 و 27 آذر 1386، به عنوان يادداشت اول اين رسانه اينترنتي منتشر شده است، بدون هيچ گونه پاسخگويي به وابستگي «راديو زمانه» به «سرويس اطلاعات و امنيت هلند»، با رويكردي سياسي به تحليل گزارش روزنامه كيهان پرداخت.»

این برادران چه جور پاسخی می خواهند؟ استدلال بر عهده خود آنها ست که اتهام زده اند. وابستگی به سرویس اطلاعاتی از نطر من نقش خود در آب دیدن است. آنها چون به احتمال زیاد به نوعی به سرویس های اطلاعاتی موازی وابسته اند شیوه دیگری برای ادامه حیات رسانه جز وابستگی نمی شناسند. برای تنویر افکار ایشان و دیگرانی که ممکن است این حرفها را باور کنند می گویم که زمانه را یک هیات سی نفره از وبلاگ نویسان و روزنامه نگاران و رسانه شناسان در کارگاه زمانه در جولای 2006 پایه گذاری کردند. گروهی از صمیمی ترین و فعالترین و باذوق ترین روزنامه نگاران جوان ایرانی که هیچ انگ وابستگی به آنها متصور نیست هم زمانه را همراه با گروهی از فرهیختگان با سابقه و خوشنام ایرانی اداره می کنند. من در نوامبر 2006 پس از یازده سال به تهران رفتم. اگر کوچکترین نشانی از وابستگی ما به یک سرویس اطلاعاتی موجود بود احتمال زیاد از آن سفر بر نمی گشتم. وانگهی من در همان یادداشت اول خود بروشنی نشان دادم که کیهان چنان جمع بزرگی از افراد و گروههای مختلف را به یک چوب رانده که محال است بتوان جز در مخالفت آنها با روشهای کیهانی وجه اشتراک شاخص دیگری میان آنها پیدا کرد.

زمانی گل آقا به حسن حبیبی که گفته بود باید اقشار آسیب پذیر را شناسایی کرد، به شوخی گفت: شما اقشار آسیب ناپذیر را شناسایی کنید که کار ساده تری است و باقی را جزو آسیب پذیرها بگذارید. حال باید به این اتهام زنندگان گفت: شما نشان دهید که چه کسی از نظر شما متهم و وابسته نیست تا معلوم شود دایره غیروابستگان از نظر شما چقدر کوچک است. امری که در نوبت بعدی موید آن خواهد شد که تحلیل من از ایشان به عنوان مانویان جدید تا چه حد درست است. اگر فهم مانویگری برای ایشان دشوار باشد می توانم بخوبی نشان دهم که اندیشه کیهانی یک اندیشه خوارجی است. اندیشه ای که جز گروه بسیار کوچکی همه را منحرف تلقی می کند.

باری اگر پاسخ روشن دوای درد این برادران باشد به صراحت می گویم که اگر کوچکترین نشانی پیدا کنند که زمانه وابسته به این یا آن سرویس اطلاعاتی است اولین نفری خواهم بود که از کار کناره بگیرم. سرمایه زمانه استقلال آن است و واقع این است که دارد هزینه های استقلال خود را می پردازد. دوسوی طیف ذوب شدگان در جمهوری اسلامی و ذوب شدگان در ضدیت با آن مخالف زمانه اند که می خواهد رسانه مردم باشد. هر دو سوی طیف مردم را نادیده می انگارند. یکبار این سوال را مطرح کرده بودم که چه کسی از رادیو زمانه می ترسد. حال باید بگویم: همه کسانی که برای مردم نقشی و وزنی قائل نیستند. این دست سیاست پیشگان فکر می کنند سرنوشت مردم را باید با سرویس های اطلاعاتی معین کرد. اگر با سرویس اطلاعاتی مورد علاقه آنها مرتبط نیستی لابد به سرویس اطلاعاتی مقابل آنها رابطه داری. اما ما رسانه ایم. با مردم رابطه داریم.

کیهان می نویسد: «در قسمت اول اين يادداشت با عنوان «همه متهمان آقاي شريعتمداري» وي «كيهان» را متهم كرد كه براساس ليستي از پيش تعيين شده بر «پرونده سازي»(!) عليه افراد و گروههاي سياسي مي پردازد.»

من درست متوجه نمی شوم که آن علامت تعجب برای چیست. روزنامه کیهان نان اش را از راه پرونده سازی می خورد. چه کسی است که این را نداند؟ بعد هم ادامه می دهد:

«اين در حالي است كه «راديو زمانه» تاكنون هيچ استدلالي را براي برگزيدن خط مشي «اسلام ستيزي» و «اشاعه فحشاي عريان» اقامه نكرده است، بلكه در قسمت دوم يادداشت «مهدي جامي» كوشش شده است كه گسترش فحشا امري موجه جلوه داده شود.»

این مساله فحشا از آن مسائلی است که کیهان باید بکوشد کمتر پایه بحث و طعن هایش قرار دهد زیرا ممکن است ناقدان در جواب خود بر گسترش عظیم فحشای ناشی از مدیریت همفکران ایشان در صحنه سیاست ایران انگشت بگذارند. کسی می تواند دیگران را متهم به اشاعه فخشا کند که خود پاکدامن باشد و از پاکدامنی دفاع کرده و آن را نهادینه کرده باشد. کشوری که دارد به بزرگترین بازار فحشا در منطقه تبدیل می شود و دخترانش را صادر می کند و زیر پرچم دولت اسلامی هیچگونه امنیت جنسی در خیابان و خانواده باقی نمانده است باید کمی فروتن باشد و به دور و بر خود بنگرد. توزیع فیلمهای پورنو یکی از پرسودترین حرفه های مورد علاقه درآن مملکت است. راه دور نمی روم. فقط یادآوری می کنم حرف مقامات انتظامی ایران را که به گردش پول بزرگ چند میلیاردی از فروش فیلم همخوابگی خانم هنرپیشه ای با نامزدش اشاره کرده بودند. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

کار زمانه گسترش فحشا نیست. پاسخ دادن به سوالهایی است که در جامعه موج می زند و زیر حاکمیت سانسور و لاپوشانی بی جواب مانده است.

تازه این فقط اشاره به بخش خاصی از فحشا ست. اگر وارد بحثهای دیگری مانند اختلاس و ارتشا و کار-چاق-کنی و قاچاق و بی قانونی و فشارهای ناروای سیاسی و زندان و مجازاتهای غیرانسانی و بی برنامگی مزمن و اتلاف حرث و نسل و زیر پا گذاشتن شرع و قانون شویم دامنه سخن بسیار فراتر خواهد رفت.

در باره اسلام ستیزی هم پاسخ من مشابه است. باز راه دور نمی روم. به قول مرحوم بازرگان این فریادهای وااسلاما و تبلیغات سبک روسی برای دفاع از اسلام و البته تذبذب دینی در رفتار مدیران و رهبران و تسلط ریاکاری در جامعه اسلامی ایران و بدتر از همه دولتی کردن دین و تقلیل آن به ظواهر بزرگترین عامل خروج مردم از دین - و خروج از کشور دین دولتی شده - بوده و هست. بهتر است مدعیان کمی به خود و نتایج تدبیر مدیران در کارهای داخلی بنگرند و بعد زمانه را متهم کنند. آن نوع اسلام که ایشان می ورزند مطلوب هیج صاحب خردی نیست. در این قول مشهور شده پس از انقلاب بنگرید که هیچکس بهتر از این دست مسلمانان با اسلام ستیز نکرده است و اسلام را بی آبرو نساخته است. من روزگاری با معاون حزب نهضت اسلامی در تاجیکستان در همین باب گفتگو می کردم. از او پرسیدم بزرگترین خطر برای اسلام چیست؟ گفت خود اسلام!

نیاز به استدلال بسیار نمی بینم. باز هم راه نزدیک می روم: نویسندگان و پنهان پژوهان و اسلامخواهان کیهان در این بنگرند که چقدر روش کار و فکر و تبلیغ و روزنامه نگاری آنها مردمان را به سوی اسلام جلب کرده است که می خواهند دیگران هم از راه ایشان بروند؟ من یقین دارم که ایشان اگر گروههای بزرگی را از اسلام فراری نداده باشند کسی را به اسلام خود جلب نکرده اند. کسی که پای در گل خود مانده است خوب است زبان طعن بر دیگران ببندد.

نمونه اسلامخواهی کیهان در همان یادداشت پیشین ایشان بروشنی ثبت است. آنها برای دفاع از آنچه خود صحیح می پندارند به هیچ اصلی پایبند نیستند و مظهر کامل هدف وسیله را توجیه می کنند می شوند. این آن اسلامی است که قرار است ایشان بپراکنند و جهانگیر شود؟ یکبار دیگر این بخش از آن یادداشت را مرور کنید:

«چه سرنوشت لايحه جرائم اينترنتي در هاله ابهام باشد، چه امكان استنتاج و اجتهاد از متن قوانين موجود براي برخورد با شبكه اي كه فحشاي سیاه را مي گستراند، ميسر نباشد، چه ضرورت درك و دريافت آن صبغه سزاوارتر امنيت اجتماعي پديد نيامده باشد، هر چه كه باشد در فقه شيعه و در قانون مجازات اسلامي ايران، فقدان نص قانوني براي پيگرد و محكوميت سايت ها و گروپ هاي خرد و كلاني كه فحشاي سیاه را در سطوح گوناگون تبليغ مي كنند، نمي تواند دليلي براي عدم صدور حكم پيگرد و مجازات قانوني عاملان آن باشد.»

این اسلام است؟ کیهان اسلامخواه چگونه به خود اجازه می دهد حکومت اسلامی را به کار غیرقانونی و غیرشرعی برانگیزد؟ خلاصه سخن بالا این است که درست است که قانون نداریم و فقه شیعه در این باب سخنی ندارد اما این موجب نمی شود که کسانی را که کیهان متهم کرده است بازداشت نکنیم و تحت پیگرد قرار ندهیم! این همان امنیت مطلوب اسلامی است؟ شاهدی بهتر از این هست که نشان دهد کیهانیان به هیچ چیز جز سرکوب هر که مخالف آنها ست نمی اندیشند؟

کیهان با روشی عوافریبانه در پایان یادداشت جدید خود نوشته است: «راديو زمانه» در حالي ژست استقبال از «سياست ديالوگ با كيهان» را برگزيده است، كه عليرغم گذشت هشت روز از انتشار «گزارش تحليلي كيهان از پروژه ناتوي فرهنگي در هلند»، هنوز متن كامل آن گزارش را براي خوانندگان خود منتشر نكرده است و تنها به نشر متوني كه ادله اي بي پايه را در رد گزارش كيهان اقامه كرده اند، بسنده نموده است.

بسادگی باید گفت دموکراسی خیابان یکطرفه نیست. کیهان متهم می کند و پاسخها را درج نمی کند که سهل است خواستار پیگرد متهم شوندگان بر اساس قانون غیرموجود است اما انتظار دارد که حرفهایش عینا در زمانه بازنشر شود! با اینهمه، راه حل ساده است: هیچ دیالوگی یکطرفه نیست. هر گاه کیهان توانست خود را راضی کند که در مقابل داستان پردازی های خود نقدها و پاسخها را درج کند و به حیثیت افراد احترام بگذارد، زمانه نیز با کمال میل نظرات کیهان را منتشر خواهد کرد. ما دست کم قدم اول را برداشته ایم. مدیر کیهان را دعوت کرده ایم. اگر اهل دیالوگ باشند دعوت متقابل خواهند کرد. نتیجه هر دیالوگی که ناشی از چنین دعوتی باشد البته در زمانه منتشر خواهد شد. اما در کیهان هم منتشر می شود؟

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

یک شعله بس است خرمنی را....

تاریخ بی حافظه یا حافظه ی تاریخی بر باد رفته؟ کسی چه می داند. در بلبشوی انقلاب همیشه تلفات هست. درود برها و مرگ برها بر ارابه ی آهنین شوری بی شعور می نشینند غداره به کف و اربده کش حریف می جویند و به دست آویز رسالتی که بر گرده شان سنگینی می کند آنقدر بی خیال می تازند که جان آدمی نیز به ارزنی نمی ارزد.حکایت همان آقا شعبان بی مخ که تا آفتاب به نیمه نرسید فاتحه ی نهضتی را خواند و مدال افتخاری سرباز وطن! را هم به گردن آویخت تا سرمشق کسانی باشد که سالها بعد بر پشت سکان کشتی آبرومندانه ی سخن نشسته و دفتر و دستکی دارند اما هنوز پیشه ای به جز عربده جویی و قداره کشی در قاموسشان نیست. گاه به نعل می زنند و گاه به میخ. گاه منور الفکر می شوند و گاه گزمه تا لباس حریر آزادی را بر تن بی قواره ی هیولایی کنند که به اسم اسلام و انقلاب بکارت دریده و گلو بریده و در فریاد تکبیرش چیزی به جز نهیب شیطان نیست و چه جای بحث : کافر همه را به کیش خود پندارد...
آقای شریعتمداری، حافظه ی تاریخیت کجاست ؟ شما که هنوز دست هایت را نشسته ای برادر جان!. شب نامه ی وزین تو این همه اطلاعات طبقه بندی شده را از کدام سازمان به غنیمت گرفته؟ یا نکند خودت به تنهایی یک سازمان عریض و طویلی که بهشت و جهنم خلایق را تعیین می کنی. راستی شما روزنامه نگاری یا هنوز هم مفتش؟ تو جیره از کدام آخور می خوری؟ پشت کدام خدا جا خوش کرده اید که چیزی به جز نفرت در نگاهت نیست. چند نفر در دشنام نامه ات هنوز پرونده ندارند؟ "هویت" چند هزار نفر بر ملا نشده؟ شریعتت چرا چیزی به جز تکفیر در عبایش نیست. جمهوریت چرا انقدر بی تحمل است که با دمی نسیم، تا نا کجای ناسوتش به باد می رود...

آقای شریعتمداری عزیز، سرباز وطن!!! لطفا برو دست هایت را بشور. هرچند که این لکه های خون با آب اقیانوس هم پاک نمی شود.

-- م - لبو فروش ، Dec 22, 2007

راستی مگر از نظر آقای شریعتمداری وابسته به سرویس جاسوسی بد است؟ سرویس جاسوسی حامی القاعده یا سرویس جاسوسی روسیه چطور ؟ راستی ایشان چرا سراغی از جاسوسانی که به اسم تعمیر زیر دریایی های از رده خارج در خلیج فارس به خرج حضرات پلاس اند نمی گیرند؟

-- علی ، Dec 22, 2007

آقای جامی
لطفا به مطلبی که امیر فرشاد ابراهیمی در وبلاگش درباره شما و رادیو زمانه و ... سفرتان به ایران نوشته جواب بدهید.
--------------------------------
مهدی جامی: از اینکه خبر دادید ممنون. خواندم و منتظر می مانم ایشان نامه هایی را که ادعا می کنند منتشر کنند. پاسخ ام را پس از آن خواهم داد

-- هامون زمان ، Dec 22, 2007

آقای جامی، فعلا اصلا قصد ورود به بحث و ارزش گذاری را ندارم. با اینکه از اولین مطلب چه در کیهان و چه در زمانه پی گیر موضوع هستم.
اما یک درخواست دارم. قرار است شما با آقای شریعتمداری فرق داشته باشید. یعنی شناختی که من از شما چه از زمان سیبستان چه در زمانی که مشغولیت عمده تان در زمانه است، دارم به من این تفاوت را نشان داده است.
پس امیدوارم این تفاوت را در لحن مقالاتتان هم ببینم. به نظر من اصلا صحیح نیست که شما هم با همان ادبیات سرشار از تهمت و خود بی عیب بینی که آقای شریعتمداری و دوستانش در کیهان به کار می برند به پاسخ گویی برآیید.
متاسفانه این گونه ادبیات از اولین نوشتارتان در این باب تا همین مقاله که بسیار هم غلیظ می باشد، وجود داشته و دارد.
-------------------------------
مهدی جامی: از خیرخواهی و دلسوزی تان سپاسگزارم. برایتان آرزو نمی کنم که مورد اتهام شریعتمداری قرار بگیرید. اما هر گاه قرار گرفتید خواهید دید که وقتی کسانی هر چه به ذهن و زبان شان آمد به عنوان حقایق مسلم به خورد مخاطب دادند چقدر حق خواهید داشت که کم و کاستی های خودشان را به رخ شان بکشید. من کوشیده ام از جاده انصاف خارج نشوم و تهمتی به کسی نزنم فقط آینه ای در برابر ایشان گذاشته ام تا قدری فروتنی پیشه کنند و سر از برف درآورند. اگر غلظتی در سخن من هست تناسبی بین آن تهمت ها با این پاسخ هم بجویید. تهمت غلیظ جواب غلیظ می طلبد.

-- پنگوئن ، Dec 22, 2007

آقای جامی گرامی،
سلام بر شما مرد فهمیده ی سخن سنج.
جداً حال کردم از جوابی که به پنگوئن دادید.اصولا ما مرگ رو دوست داریم، منتها برای همسایه. برای خودمون جیب های گل و گشادی می دوزیم و تا دلت بخواد آوانس میدیم، اما نوبت به غیر که رسید به هیچیک قائل نیستیم.
اون دستی رو که چنین مقاله ی دندان شکنی رو نوشته عجالتا باید طلا گرفت.
فقط یک چیز رو در مقاله بهش اشاره کردید و من با اون صد در صد موافق نیستم ... اون هم اینکه من دشمن اسلام رو بسیاری از مسلمونها می دونم، منظورم از همون قدیم الایامی هست که مسلمون علیه مسلمون شمشیر می زد.
جونتون جوون و عمر زمانه تون دراز، که ما هی بیایم اینجا و مقاله های درست و درمون بخونیم.
ضمنا یک چیز رو هم اضافه کنم: تحت تاثیر کامنتهایی ظاهرا مودبانه اما در باطن بس مغرضانه قرار نگیرید.
موفق باشید.

-- علی رضا ، Dec 23, 2007

MrJAME
It is too difficult for me to understand how you can
run a RADIO station that is in oposition to the IRANIAN goverment.at the sametime you are also able to travel back and fourt from HOLLAND to IRAN too. something is missing,I belive that something is wrong with you or with the goverment of HOLLAND, because they understand who you are and have given
you the chanse to do anything you want.I wish I can
live in HOLLAND TOO

-- hamid ، Dec 23, 2007

اين تيتر «دموکراسی خیابان یکطرفه نیست»، 2 غلط دارد:
يك : بعد از دمكراسي يادتان رفته «،» [ ويرگول] گذاري كنيد.
2 - از آن‌جايي كه «سرهم‌نويسي» غلط است، يكطرفه را [با يك نيم‌فاصله] بايد نوشت : يك‌طرفه.
اگر اين 2 غلط نبود هم خواننده بهتر و راحت‌تر مي‌توانست بخواند و هم مي‌شد:
دموکراسی ، خیابان یک‌طرفه نیست
تا بعد...

-- ح.ش ، Dec 23, 2007

ح.ش گرامی، چون شما اینقدر دقیق در علامت گذاری هستید، یادآوری می کنم که ویرگول همیشه بلافاصله بعد از آخرین حرف است، یعنی بدون هیچ فاصله ای. شما پس از دموکراسی اول یک فاصله و سپس ویرگول را گذاشته اید. این فاصله می تواند ویرگول را به سطر بعدی انتقال دهد.

-- کتایون ، Dec 23, 2007

shariatmadry negahesh mooohesh ast

-- بدون نام ، Dec 23, 2007

سلام - بديهي است كه پذيرش دموكراسي كه هيچيك از مسئولين دولتي و حكومتي اصل آنرا نفي نكرده اند شامل تضارب آرا و پويايي در تفكر و انديشه و اصل مشاركت مردمي است آنچه كه ائمه معصومين هم به شيعيان خود توصيه كرده اند توجه به عقل و تفكر و بصيرت و خود شناسي و شناخت درست از موقعيت و جهان اطراف است كه اين همه بر ما وظيفه مي كند تا به آگاه سازي و انتقاد از عملكردها بپردازيم قلم و نوع مواضع راديو زمانه را خوب و مناسب ايده هاي خود مي بينم حضورش را بر ملت ايران در هر جاي دنيا كه هستند تبريك مي گويم توفيق و بهروزي را براي دست اندركاران آن آرزومندم ضمنا موسيقي هاي خيلي جالب و مناسبي را براي ايام كريسمس انتخاب كرديد حضرت مسيح كه ياور و همراه حضرت مهدي خواهد بود حامي شما و مدافعان راستي و حقيقت و مهرورزي باشد - ميرناصر بوذري - بدون مرز - ياحق.

-- ميرناصر بوذري - بدون مرز ، Dec 24, 2007

كتايون عزيز!
فكر كنم مشكل از دقت من نباشد؛ حرف‌ام اين‌ است: چرا خواننده [يا همان مخاطب]،بايد مجبور باشد تا «يك جمله‌ي كوتاه» را چندبار [و آن‌هم با شكل‌هاي مختلف] بخواند و دست‌آخر نيز گنگ و گيج،از خير خواندن «مطلب» بگذرد؟!
البته اين سماجت‌هاي ابلهانه‌ام را خواهيد بخشيد و [صد البته]، باقي ماجرا...

-- ح.ش ، Dec 24, 2007

آقای جامی ! چرا از آن گزارشی که توسط آن نشریه هلندی به چاپ رسید و متن اصلی اش هم در اینترنت موجود است ، سخنی نمی گویید؟ آیا این نشریه هم وابسته به کیهان است؟! !برای اطلاع خوانندگان شما بخشی از آن را در این کامنت می گذارم. امیدوارم نظرتان را بگویید:
گزارشي از: Erdbrink Thomas و Thalia Verkade
روتردام. تهران، 16سپتامبر 2006
وزارت امور خارجه هلند به يك سازمان نومحافظه كار آمريكايي يارانه داده است تا از طريق برنامه اي، جابجايي صلح آميز قدرت را در ايران عملي سازد.
سازمان خانه آزادي (House Freedom) كه در سال 2003 از حمله آمريكا به عراق جانبداري مي كرد، امسال حدود 630هزار يورو از دولت هلند دريافت داشت. مدير اين سازمان اين موضوع را تأييد كرده است. پول هلند به منظور ايجاد همايشگاهي اينترنتي براي شخصيت هاي مخالف ايراني هزينه مي شود كه نامش
http:..wwwgozaarorg است.
هلند و آمريكا تنها كشورهاي جهان هستند كه آشكارا بودجه اي براي ترويج دگرگوني سياسي در ايران فراهم ساخته اند...
اين يارانه بخشي از يك پروژه بزرگتر هلندي است كه هدفش ترويج كثرت گرايي در رسانه هاي ايراني ست. بعد از طرح لايحه اي توسط فرح كريمي (از حزب سبزهاي چپ) و هانس فان بالن (VVD، حزب ليبرال)، مجلس هلند در سال 4020 مبلغ 51ميليون يورو اعتبار براي اين منظور فراهم ساخت.
روزنامه انگليسي Financial Times مي گويد كه خانه آزادي يكي از سازمانهايي است كه از وزارت امور خارجه آمريكا براي عمليات پنهاني و غيرقانوني در ايران، پول دريافت مي كند. ايالات متحده 57ميليون دلار براي «آوردن دموكراسي و آزادي در ايران» اختصاص داده است . خانه آزادي يكي از نيروهاي مؤثر در پشتيباني از «انقلاب نارنجي» طي سالهاي 4020 و 5020 در اوكراين و نيز در جنبش دانشجويي Otpur در صربستان بود.
زماني كه اين سازمان آمريكايي درخواست كرد از هلند يارانه دريافت كند، مديريت آن را Woolsey James رئيس سابق سيا (CIA) بر عهده داشت كه از حاميان فراخوانهاي تغيير رژيم در ايران بوده است. Peter Ackerman رئيس فعلي خانه آزادي، مديريت مركز اسناد حقوق بشر ايران را نيز برعهده دارد. اين گروه در مجاورت ايران در دبي همايش هايي را برگزار كرد كه تأكيد آنها بر درسهايي بود كه از قيام مردم در صربستان و اوكراين مي توان گرفت.
پولي كه هلند براي تقويت كثرت گرايي در رسانه هاي ايران اختصاص داده است، ابتدا براي تأسيس يك تلويزيون ماهواره اي منظور شده بود تا توسط خبرنگاران مخالف ايراني از هلند براي ايران برنامه پخش كند. اما وقتي معلوم شد كه اين طرح عملي نيست، 15ميليون يورو تقسيم شد و بخش اصلي آن به سازمانهاي هلندي رسيد، از جمله به سازماني كه خبرنگاران را آموزش مي دهد، و نيز به يك فرستنده راديويي متمركز بر ايران (راديو زمانه )و تشكيلات World Press Photo. منابع مطلع در وزارت امور خارجه هلند مي گويند كه خانه آزادي يكي از دو سازمان خارجي است كه بخشي از اين پول را دريافت كرده اند. ديگري زير مجموعه شبكه بريتانيايي بي بي سي است.
از نظر Kees-Jan Ouwerkerk سخنگوي وزارت خارجه- كه پول را تقسيم كرده است- نام دريافت كنندگان پول را نمي توان افشا كرد. او مي افزايد «اگر خانه آزادي مي گويد كه از هلند پول مي گيرد، حق مسلم اش است كه اين را بگويد. ولي ما قرار گذاشتيم افشا نكنيم كه دقيقا چه سازمانهايي را حمايت مي كنيم. دليل اش هم اين است كه از به خطر انداختن اين سازمانها پيشگيري كرده باشيم.»
متن اصلي در روزنامه هلندي: Handelsblad-NRC
---------------------
مهدی جامی: آنچه در اینجا آورده اید در همان زمان در زمانه مطرح شده است و مدیر پرس نو به آن پاسخ داده است:
http://www.radiozamaaneh.com/
blog/2006/10/post_24.html
مساله بسادگی این است که رادیو زمانه راه اکتیویسم سیاسی را نمی رود و تا آنجا که من می دانم سایت گذار نیز نتوانسته است پشتیبانی مالی مجدد به دست آورد. ولی رابطه این سخن را که توماس از مخالفان کل پروژه نوشته است با آنچه کیهان می گوید متوجه نشدم. شما می توانید مخالف طرح هلند باشید ولی آیا این به معنای آن است که باید با کیهان موافق باشید؟ در ضمن توماس امروز نگاه دیگری دست کم به زمانه دارد و خود از منتقدان کسانی است که در روزنامه هلندی فولکس کرانت با آن مخالفت کرده اند:
http://www.radiozamaaneh.com/
blog/2006/10/post_24.html
که در آن به همین مطلبی هم که شما آورده اید اشاره می کند. در این باره یادداشت مرا هم ببینید:
http://www.radiozamaaneh.com/
blog/2007/04/post_42.html
به هر حال ما به نظر مخاطبان خود رسانه ای نیستیم که آنها نپسندند فارغ از آنچه کیهان یا دیگران می گویند . این موضوع در نظرسنجی ماه سپتامبر ما و رشد روزافزون خوانندگان و شنوندگان پیدا ست.

-- محقق ، Dec 24, 2007


Iranain Tradition

When Ali (A.S) came towards Kofe,

past thought Anbar , a city which Iranian

people used to live in there.

Farmers were so excited that their dear

leader was passing their city.

They started to run when Ali ( A.S) started to run in

front of his horse .

Ali ( A.S) ask them why did you do this ?

why did you run ?

They responded :this is a sort of admiration

that we alleged for our leaders and those

who we respect them so much .

They said this is an Iranian custom and a

kind of respect which is common between us.

Ali ( A.S) said:

This job put you on difficulty in this world

and bring you misery on other world.

Try to avoid this kind of behaviour

which bring your personality down

plus what is the use of this kind of thing?!!!

-- MirNaserBouzari ، Dec 25, 2007

من از جمهوري اسلامي و جناب اقاي شريعتمداري كه چهره اسلام واقعي را به ما نماياندند بسيار متشكرم. اين را خيلي جدي ميگويم!
اسلام همين است كه ميبنيد و ميگويند. اين اصطلاح من درآوردي " قرائت " ها همان وسمه بر ابروي كور است. البته با اجازه بزرگتر ها و دين پژوهان گرامي!

-- برزو مهتران ، Dec 25, 2007

آقای جامی، خیابان ردلایتز در تهران قرار دارد یا آمستردام؟
--------------
مهدی جامی: می دانید که در آمستردام است ولی منطورتان این است که شهرنوی تهران معرف تهران بود؟ و یا حالا که نیست خیابانهای تهران برای خانمها امن تر از خیابان های آمستردام است؟

-- حمیدرضا ، Dec 29, 2007

روز نامه کيهان برای خيلي ها شناخته شده است که اورگان وزارت امنيت حکومت اسلامی هست و حسين باز جو به عنوان يک ادم فساد برای مليونها ايرانی شناخته شده است. خنده دار است که کيهان از راديو زمانه ميخواهد که مقاله کامل کيهان را در سايت راديو زمانه گذاشته شود اگر کيهان هم در سايت انيترنتی خود اين امکان رو مثل راديو زمانه به خواننده گان ميداد که عقیده خود را بگويند باز اين درخواست آنچنان خنده دار نبود . اقای جامی شما بايد با تمام قوا در برابر اين اين روزنامه نگار نماها بايستيد. و ذره ای کوتا نيامد

-- kia ، Dec 29, 2007


من که اگر جای شما بودم تمام این اراجیف کیهانیان را دلیلی بر حقانیت و موثر بودن کارم می دانستم.

-- شیدا ، Dec 29, 2007

اکنون که در غم از دست رفتن بوتو عزادارم زیاد نمینویسم.
به نظر این حقیر کیهان دریده تر و بی آبرو تر از آن است که لایق قلم فرسایی باشد مگرآنکه خود متهم دوست داشته باشد که قضیه را کش دهد و شاید سرش درد کند. بهتر است جناب جامی از کنار این مسائل با خونسردی بگذرند مگر آنکه وجود و اراجیف کیهانیان برایشان مهم باشد که این خود ارزش وجودی جناب جامی را زیر سوال میبرد؛ چرا که کیهان سالهاست از دایره مطبوعات آدمیان خارج است.
بهترین پاسخ ابلهان خاموشی است.
-------------------------------
مهدی جامی: به نظرم این بی انصافی است که بگوییم اگر به ادعاهای کیهان پاسخ دادیم می خواهیم ماجرا را کش بدهیم. هم ادعا کنند و هم پاسخ نشنوند؟ بر عکس من فکر می کنم اگر از آغاز جواب مقتضی داده می شد کیهان اینقدر گستاخ نمی شد. گناه ما نیست که پاسخ می دهیم کوتاهی دیگر دوستان است که جواب نمی دهند. زمانه هیچ ادعایی را در رسانه های کثیرالانتشار بی پاسخ نخواهد گذاشت و از حقوق و خط مشی خود دفاع خواهد کرد.

-- گردآفرید ، Dec 29, 2007

البته که جواب «های» از قدیم گفته اند «هوی» است. و آنچنان که نوشته اید: چون اتهام را خودشان وارد می کنند، پس استدلالش هم بر عهده ی خود آنهاست. در مورد کیهانیان اما حکایت «ترحم بر پلنگ تیز دندان است» و «چو بینی و خاموش نشینی، گناه است». اعاده حیثت هم البته به جای خود.
ولی در ضمن حواستان هم باشد که درگیر نوعی «جنگ فرسایشی» نشوید.
تنظیم و نوشتن این مطالب، جواب دادن به هر کامنت ـ هرچند کوتاه ـ وقت می برد و انرژی می طلبد.
کیهان یک رسانه نوشتاری است و بس. لشکری از قلم به دستان رسمی و غیررسمی هم در استخدام دارد. وظیفه یک یا چند نفرشان هم می تواند فقط این باشد که به «زمانه» بپیچند.
شما اما رسانه ای چند وجهی هستید از صدا و کلام و تصویر، با گستره ای که در چشم انداز خود دارید و معدود همکارانتان.
اگر فرمایش «کم گوی و گزیده گوی چون در» را قبول داشته باشیم. یه گمان من این پاره ی سوم ـ همین یادداشت بالا ـ در عین موجز بودن، گویا و رساترین کلام و گفته ی شماست در پاسخ به درازه و زیاده نویسی های کیهان.
از این به بعدش می تواند آغاز همان «جنگ فرسایشی» باشد که باید هوشیارانه از آن پرهیز کرد.

-- راوی ، Dec 29, 2007

هر دم از اين باغ بري ميرسد

-- محمدرضا كچويي ، Dec 30, 2007

اينها نويسنده هاي شمايند!
http://www.kayhannews.ir/
861010/14.HTM#other1409
---------------------
مهدی جامی: آقای زاهد «نویسنده زمانه» نیستند و اصرار بر این نکته خود دروغ است ولی باشند هم یک بار مثل کیهان خطا کرده اند که دانمارک و هلند را یکی می داند و البته دهها دروغ تاریخی و اسنادی تحویل خوانندگان اش می دهد. با اینهمه، شخصا خوشحالم که کیهان به استناد تاریخی توجه کرده است و آن را پایه نقد قرار داده و نه اهوا و دروغهای سیاسی را. در عین حال گرچه کل نقد جالب است هنوز تاریخ هایی که آورده اند دقیق نیست. ولی قدم مثبتی است به سوی فاصله گرفتن از دروغ و خیالبافی. امیدوارم شما هم همینطور با گیهان رفتار کنید و خطاهایش را بیابید و کیهان برایتان مرجع راست و دروغ نباشد.

-- جعفر ، Dec 31, 2007

در بخش نظرات نوشته اند كه كيهان « يك رسانه ي نوشتاري » است . اصلاٌ چنين نيست . كيهان ريسمان وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي ايران را در دست دارد و آقاي شريعتمداري با پرونده سازي هاي عجبيب و غريبش از هر كس كه خوشش نيايد او را به پاي ميز بازجويي مي كشاند و فقط خدا مي داند چه بر سرش مي آيد. شما نگاهي به فهرست همه ي كساني كه در اين سال ها مورد افترا و حمله ي كيهان قرار گرفته اند بيندازيد آن وقت مي فهميد من چه مي گويم .
اگر دست آقاي شريعتمداري بود جهان ديگري خلق مي كرد و همه ي آدم ها را به سبك و سياق خود ، ماشين وار ، طراحي مي كرد و آن وقت از نظر او جهاني ايدة ال مي شد . احتمالاٌ خداوند نير ، نغوذ بالله ، در كار خلقت جهان غفلت كرده كه هستي انساني را چنين متفاوت آفريده است !

-- جليل - تهران ، Jan 1, 2008

درود بر شما
سايت شما در خيابان بهشت درج گرديد

-- خيابان بهشت ، Jan 4, 2008

شما با پاسخ نوشتن به اراجيف کيهان در واقع گفته آنها را داريد یر مسند سخن می نشانيد که از يک فرد مجرب و آزموده بعيد است. ضمنا، آيا خيابان دمکراسی برای مدير راديو زمانه هم دوطرفه است. خدا را چه ديدی، شايد افرادی باشند که همين ايرادها را از شيوه مديريت شما بگيرند. ما ايرانی ها عادت داريم تا به رياست می رسيم، نصيحت بپراکنيم و نصيحت نپذيريم. اگر خيابان دمکراسی برای شما هم يک طرفه نيست، اين پيام را که برای بار دوم می فرستم، منتشر کنيد

-- صابر ، Jan 5, 2008

آقای جامی
من نمیدونم چرا بعضی از هم میهنان ما و به خصوص روشنفکران چنین برخوردهایی را دارند من همیشه و بارها شاهد بودم که بخش عظیمی از هم میهنان که من در خارج می بینم ناراحت این هستند که چرا غرب به اپوزسیون کمک نمی کند تا از شر این دیکتاتوری و این امثال شریعتمداری ها و شرکا راحت شویم؟ ولی چرا وقتی پارلمان هلند بودجه ای برای رساندن اخبار درست به مردم ایران، در نظر گرفت همه یه دفعه شاکی شدند و یک دفعه در آنطرف قرار گرفتند و رفیق روباه و شریعتمداری شدند؟ مثل همین آقایی که بالا مطلب داده آقای محقق.
واقعا ما ملتی هستیم که خودمون هم نمی دونیم چی می خوایم؟ بالاخره این غرب باید با کدوم ساز ایرانی ها برقصه ؟ یا اینکه همه انتظار دارند یک روزه غرب با یه کودتا هم فرهنگ عقب افتاده را مدرن کنه و هم یه رژیم دمکرات بیاره سر کار؟ نه به کار فرهنگی احتیاج هست و نه آموزش؟ آقای محقق لطفا اول یه کم تحقیق کن و محقق بشو بعد برای ما فاکت از روزنامه های هلندی بیار. ملت ما متاسفانه تا ببینند یه جریانی داره درست پا می گیره همچین میخوان بزنند پاشو بشکنند که دیگه با گچ که هیچی با سیمان هم نگیره!
آقای جامی
دقیقا با این مسائلی که پیش آمد از ایران اراجیف همیشگی شریعت مداری و "روزی نامه اش"! و از این طرف هم اراجیف یه عده ای که خوشبختانه توی سوراخ هاشون قایم شدند چون چیزی برای گفتن ندارند! برای خیلی ها و من ثابت کرد که زمانه حقانیت دارد و برای همین هم نه در ایران شریعتمداری و شرکا و نه در اینجا یارانش تاب تحملش را ندارند.
زمانه رنگین تر باد زمانه پر بار تر باد زمانه زنده باد درود بر مهدی جامی و یارانش در زمانه و سراسر دنیا که واقعا یک ساله شدید دودی و خاری توی چشم حسودان و دشمنان مردم و آزادی

-- آسیا ، Jan 6, 2008

سلام - نظر به اهميت موضوع دموكراسي آخرين پست وبلاگ خود را كه به دو زبان فارسي و انگليسي است براي شما بطور كامل نقل مي كنم تا ببينيد كه حضرت امام رضا عليه السلام مي فرمايند همه ما در زماني كه پيامبران الهي با معجزات خود و امامان پاك آسماني عليهم السلام با عصمت خود غائب هستند چگونه مي بايست به عقل خود تكيه كنيم و نظامات بشري را سامان بدهيم

http://imamalkhalgh.blogfa.com/

ابن سکیت از حضرت امام رضا علیه السلام سوال می کند که چرا موسی بن عمران با معجزات سه گانه از قبیل آلات سحر و عصا و ید بیضا و عیسی بن مریم با اطلاع از علم پزشکی و همچنین پیامبر اکرم (ص) با اشراف کامل بر فن خطابه و سخنوری بر مردم مبعوث گشتند؟

حضرت امام رضا علیه السلام پاسخ دادند: آشنائی پیامبران به علوم گوناگون به سبب شرایط خاص حاکم بر جوامع بشری بود برای مثال دوران پیامبری حضرت موسی مصادف بود با شیوع سحر و جادو و زمان بعثت عیسی مقارن بود با بروز انواع بیماریهای زمینگیر کننده از قبیل فلج و خوره و کوری

وهمچنین عصر پیامبر (ص) در قبضه سخن پردازان بلیغی بود که با فصاحت کلام در اندیشه و روان انسانها نفوذ پیدا می کردند و خداوند با تجهیز پیامبرانش به حربه های مناسب در هر زمانی حجت خود را بر کفرورزان و ستمکاران کامل گردانید.

بعد از پاسخ امام رضا علیه السلام ابن سکیت اظهار داشت : من فکر می کنم شرایط امروز ما بسیار وخیم تر از گذشته است - آیا هم اکنون نیز دلیل و حجتی قاطع از طرف خداوند برای به خاک مالیدن بینی دشمنان اسلام وجود دارد؟

حضرت امام رضا علیه السلام در پاسخ فرمودند: بلی امروز حجت بالغه الهی همان عقل تکامل یافته بشر است که قادر است کسی را که در بیان احکام الهی از صداقت برخوردار است از لاف زن دروغ پیشه تمیز دهد.

کتاب قصص الانبیاء یا

سرگذشت پیامبران از آدم تا خاتم انبیا (ص)

تالیف: آیه الله سید نعمت الله جزایری

ترجمه : یوسف عزیزی

چاپ یازدهم سال 1385

انتشارات هاد – تهران – تلفن 33917310

صفحه 34 پایان بخش اول

به نقل از کتاب علل الشرایع جلد 1 – صفحه 121.


Ebne sakkit asked Emam Reza( A.S):
Why Mosa the son of Emran have been appointed with miracles such as Cane, magic and Esa the son of Maryam came out by miracle such as the medicine science and also Mohammad (peace be upon him) with having a great power of oratory and Declamation?
Emam Reza Respond: Prophets’s knowledges due to the specifies condition on human being in different times. For example the period of Mosa have been placed with magic and Esa (A.S) came when illness from different types such as paralysis, blindness were speared in the world.
It is the same for Mohammad (Peace be upon him) that in his time the world be in the hand of eloquent orator they could have a great influence on people’s mind and thought . Therefore God has empowered his Prophets with various things in different periods to ultimatum with oppressors and unbelievers.
After Emam Reza answer ( A.S), he indicated that he thinks the situation is worse than before , is there still any cutting cause which can make a good punishment for those who are enemy of Islam?
Emam Reza ( A.S): replied
Yes.Nowadays , God’s perfect reason is Developed intelligence of human being which can recognize between who are sincere for explanation commands of Islam and who are liars .

-- ميرناصر بوذري - بدون مرز ، Jan 12, 2008


http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8610120304
آخر بی شرمی و دروغ هم حدی دارد،۳۰ سال آزگار است اين ها دارند از اخلاق حرف می زنند آن وقت به اين راحتی دروغ می بافند.خداوندا!
اصلا آن خبرنگاری که باور کند که آقای مهدی جامی يا هر فرد حقيقی يا حقوقی ديگری می تواند به کسی حق شهروندی اروپا را بدهد ،همان بهتر که برود لای جرز دیوار یابرای فارس نيوز، خبر بنويسد.
حضرات!تو را به خدا باور کنيد مردم شعور دارندو الحمد الله شما تنها منبع کسب خبر آن ها نيستيد.

-- Mina ، Jan 12, 2008

آقاي جامي
ميدانم حرفي كه ميخواهم بزنم به موضوع مورد بحث ربطي ندارد ولي من نتها اين كانال را جهت ارتباط باشما بلدم.
مطلب اين است كه چندي است شيوه نا مرضيه اي در راديو زمانه باب شده كه در اصل توهين به مخاطب است و به صورتي سر كار گذاشتن او و آن اينكه كامنتها موقعي منعكس ميگردد كه يا مطلب از صفحه اصلي به آرشيو منتقل شده و يا در شرف انتقال ميباشد.چنين رويه اي نقض غرض نيست؟ اگر نظر خوانندگان چيزي در حد تزيئن كار است پس عدمش به ز وجود.ولي اگر نيت زمينه اي براي تعاطي افكار باشد كه با چنين شيوه اي بعيد است مراد حاصل گردد.
شده است كه نقطه نظر هاي گونه گون خوانندگان حتا مطلب اصلي را تحت الشعاع قرار داده است.
آقاي جامي عزيز شتر سواري دولا دولا نميشود.

-- حسين ، Jan 13, 2008

با عرض سلام خدمت حاج مهدی گل ...

شما یکجا نوشته اید : ((وانگهی من در همان یادداشت اول خود بروشنی نشان دادم که کیهان چنان جمع بزرگی از افراد و گروههای مختلف را به یک چوب رانده که محال است بتوان جز در مخالفت آنها با روشهای کیهانی وجه اشتراک شاخص دیگری میان آنها پیدا کرد.))

و یک جای دیگر نوشته اید ((دوسوی طیف ذوب شدگان در جمهوری اسلامی و ذوب شدگان در ضدیت با آن مخالف زمانه اند که می خواهد رسانه مردم باشد. هر دو سوی طیف مردم را نادیده می انگارند.))

نتیجه اول = همکاران رادیو زمانه همگی با روش های کیهانی مخالف هستند.

نتیجه دوم = "زمانه" بر خلاف برخی رسانه ها، رسانه "مردم" است و نمودار نظرات "مردم".

گزاره = بخشی از مردم ایران روش های کیهانی را میپسندند.

شاهدی بر صحت گزاره = خودم از این دست مردم زیاد میشناسم! چندین میلیونشان احمدی نژاد را برگزیدند! همین قشر هستند که به غیر اصلاح طلب ها رای میدهند...

نتیجه با فرض صحت گزاره = "زمانه" هم به هر حال بخشی از مردم را نادیده میگیرد.

حرف حسابم = جون هر کسی که دوست دارید، وقتی میخواید از لغت "مردم" استفاده کنید، دقت بیشتری داشته باشید ... اساسی ترین مشکل کیهانیون نیز همین استفاده "بی مهابا" از لغت "مردم" است که "قدم اول خطای رسانه ای" است ...

تی فدا ...

-- چه فرقی میکنه؟ ، Jan 13, 2008

نظر من این است که رادیویی که با خانم پارسی پور برنامه های پورنوگرافیک اجرا می کند بهتر است وارد مقوله پاکدامنی نشود. توپیدن به کیهان هم ملاک مشروعیت نیست به نظر من.

-- میم ، Jan 14, 2008

آقاي جامي
در اين زمينه تقاضاي كفايت مباحثات را دارم.
به قول دوستان عزيز گيلك" وا بده برار"

-- پور گيلك ، Jan 14, 2008

آقا نظر من متحجر که چاپ نشد، شما واقعا مثل کیهان نیستی ها ... برا خودت اسفند دود کن! :)
راستی یه شباهت دیگه بین "زمانه" و کیهان پیدا کردم!
کیهان هم همیشه وقتی نظر ناصحانه ای میاد، دستور "کفایت مذاکرات" میده!!
:)
همتون عین همین رسانه های جیگر ...

-- همون که راجع به لفظ ، Jan 14, 2008

به قول مر حوم شاملو:
شمشیری بی دسته را درمرز انسان و تباهی فرونشاندند

و بر سر سفره ای مشکوک ، جهان را به ساده ترین لقمه بخش کرده اند

"ما" و "دوزخیان"
درود بر شما جناب جامی پاسخ کاملی بود.هر چند روی این جماعت کیهان رو نیست.ورسیون آپ گریدشده ی سنگ پای قزوین است!!!

-- سیاوش ، Jan 15, 2008

آقا يا خانم "چه فرقی می کنه". از قدرت منطقت خوشمان آمد. دستت درست!

-- فرقی نمی کنه؟ ، Jan 16, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)