خانه > وبلاگ زمانه > نقد و پيشنهاد > نقد بی تعارف اندیشه زمانه | |||
نقد بی تعارف اندیشه زمانهداریوش محمدپورداریوش محمدپور که وبلاگ ملکوت را می نویسد یکی از فعالترین منتقدان زمانه است و در عین حال از همکاران آزاد زمانه. به مناسبت سالگرد زمانه نگاهی دارد انتقادی به زمانه و فلسفه آن و صفحه اندیشه آن: وقتی قرار است چيزی سنجيده شود، نياز به ملاک داريم. بدون ملاک سنجيدن کار آدم متملق است. سنجشِ بدون معيار، سنجشی فرمايشی است. به ويژه وقتی سنجش، سنجش یک رسانه باشد، کار اندکی دشوار میشود. مهدی جامی دعوت کرده است که «مایلم در سالگرد زمانه میدان برای مشارکت کنندگان در آن باز باشد تا آنچه می خواهند از حسن و عیب آن بگویند منهای تعارفات معمول و ایرانی.» جسارت به خرج میدهم و «منهای تعارفات»، نکاتی را مینويسم. شايد خاطر نازک بعضیها را برنجاند، اما آنچه را میانديشم، بیپرده میگويم بی ملاحظهی خوشامد اين و آن. حال که سخن از سنجش است، البته پای رنجش نبايد در ميان باشد. راديو زمانه، از روزهای نخست برای خود معيارهايی را تعريف کرده است که بسيار خوش آب و رنگ و هوسانگيز بوده و هستند. آن معيارها پر بیراه نبوده و نيستند، اما در عمل زمانه نيز مانند هر رسانهی نوپايی با چالشهايی مواجه شده است. پيش از اينکه به نکات انتقادی ماجرا بپردازم، خوب است جنبههای خيلی خوب و موفق زمانه را بازگو کنم که متهم به بیانصافی نشوم. اينها را هم بر حسبِ معيارهای خودم و سليقهی خودم میگويم، نه لزوماً بر حسبِ معيارهای تعريف شدهی راديو زمانه (چون معتقدم آنچه در راديو زمانه توليد میشود با آنچه که مرامنامهی زمانه است فاصله دارد). اول از همه اينکه من اساساً شنوندهی خوبی نيستم. يعنی وقت کافی در شبانه روز ندارم که راديو گوش بدهم؛ هيچ راديويی را گوش نمیدهم. به اقتضای کارم، راديو گوش دادن جزو عادتهای روزمرهام نيست. پس هر چه از زمانه میبينم و میخوانم، از وبسايت آن است. وبسايت راديو زمانه که گاهی اوقات بخش صدا هم به مطالب آن افزوده میشود بخشهايی دارد که به نظر من خيلی حرفهای و خوب کار میشوند از جمله يکی همين «راديو سيتی» است که عمدتاً پرويز جاهد میگرداندش و يک صفحهی حرفهای تمام عيار است و کار را مهدی جامی به دست کارداناش سپرده است (از نظر من). يکی از صفحات بینظير ديگر راديو زمانه، صفحهای است که بيژن روحانی اداره میکند و الحق که کاری است ستودنی. نويسنده (يا گوينده) بر کار خود مسلط است، دانش لازم کار را دارد و خوب هم کارش را ارايه میدهد. خبر راديو زمانه هم خوب خبر است ديگر. يکی از منابع متعدد خبری است. کيفيتاش خوب است و جهتگيری سياسیاش هم نسبتاً معتدل. بخش گزارشهای ويژه، گوی سياست و خارج از سياست هم از سطح حرفهای قابل قبولی برخوردارند. بخش موسيقی هم بعد از يک سال به اعتدالی بسيار خوب رسيده است و ديگر از آن حالت شلخته و نامتناسب در آمده است. تمام اينها را من با معيار متعارف کار يک رسانه میگويم. ولی معيارهای «خودِ زمانه» چیست؟ زمانه مدعی است که روشی نو برگزيده است و معيارهايی تازه دارد. اما اين معيارها ناگهان زمانه را از کهکشان رسانهای به فضای بيکرانه و ناشناختهی ديگری پرتاب میکند؟ زمانه از شمولگرا بودن و دموکراتيک بودن سخن میگويد، ولی معنای شمولگرا بودن چیست؟ چه کسی شمولگرايی و دموکراتيک بودن را تعريف میکند؟ مفهوم آزادی بيان در زمانه چیست؟ (اينها همه نکاتی هستند که در بروشور منتشر شدهی زمانه به زبان انگليسی به آنها اشاره شده است). به نظر من، پاشنهی آشيل راديو زمانه اينجاست. تمام نکات فوق، به باور من، سليقهای تنظيم شده است، نه بر اساس معياری سختگيرانه و جدی. وقتی میگويم سليقهای، منظور اين نيست که لزوماً تنظيم اينها بد بوده است. مقصودم اين است که تئوریهای پشت اين مفاهيم خوب پرورده نشدهاند و ضمانتهای اجرايی آن نيز آن قدر قوی نيستند. در نتيجه، مرجع تشخيص شمولگرايی و دموکراتيک بودن، میشود تشخيص گرداننده (که کاملاً هم طبيعی است). يک بخش ديگر از زمانه که پيشتر هم دربارهی آن به کرات نوشتهام، بخش انديشهی زمانه است. زمانه در عرصهی انديشه بسيار تک-بعدی و ضعيف عمل کرده است. محتوای يادداشتهای آقای نيکفر البته که از انسجام لفظی و معنوی برخوردار بوده است، اما جای نقد بر آنها باز است. ولی زمانه در عرصهی انديشه چندان نمايشی از تکثر ندارد. هر چند اساساً برای من جای سؤال است که با مخاطبانی که زمانه برای خودش تعريف کرده است، چرا بايد صفحهای داشته باشد برای انديشه و آن هم انديشههايی که مستلزم دانش عميق و تحليلهای جدی است؟ من به عنوان يک مخاطب که دغدغههايی متفاوت دارم، هميشه ترجيح میدهم برای فرونشاندن عطش فکریام، به وبسايتها و رسانههای ديگری مراجعه کنم که اگر کارشان سنجيده و پخته نباشد، حداقل رعايت انصاف و بیطرفی در آن شده باشد. تمام خوبیهای زمانه را من يک طرف میبينم و نشان حضور پر رنگ و بلامنازع روشنفکری سکولار (میشود گفت دينستيز؟) را هم يک سوی ديگر. زمانه به هر دليلی که وضعِ امروزیاش چنين باشد، از منظر فکری برای من اعتبار يک رسانهی متکثر را در عرصهی اندیشه ندارد. حداکثر میشود به آن مراجعه کرد برای اينکه ببينی چه کسی احتمالاً انديشهات را به چالش کشيده (يا آن را به تمسخر گرفته است). اما مسئول متکثرتر شدن زمانه کیست؟ مخاطب؟ چه بسا اين پاسخ را از سوی زمانه بشنويم، اما اين پاسخ درستی نيست. اين پاسخ پرسشهای تازهتری در میاندازد و آن اينکه از روز نخست، اين ترکيب صفحهبندی و برنامهسازی، تشخيص چه کسی بوده است و چرا اين ترکيب خاص؟ به اين دلايل روز به روز به صفحهی انديشهی زمانه، به خاطر سيطرهی يک انديشهی خاص بر آن و خطی شدن جهت فکریاش بیعلاقهتر میشوم. هنوز که هنوز است، الگوی فکری مجلهی مرحوم «کيان» و مجلهی فعلی «مدرسه»، که عمرش دراز باد، برای من بهترين الگوی انديشهی متکثر است. از ياد نبريم که همين کيان و همين مدرسه مقالات نيکفر را هم چاپ میکنند، اما توازن و تعادلی در محتوياتاش میتوان يافت. زمانه اگر نگوييم از ابتدا جهت فکری خاصی را در زمينهی انديشه برای خود اختيار کرده است، دستکم در اين زمينه سخت کوتاهی کرده است و شواهد اين کوتاهی بیشمار است. اين وضع البته میتواند تغيير کند که بستگی به عزم و نيت مديران آن دارد. آنچه در صفحات انديشهی زمانه هست، خوب است همچنين باقی بماند مشروط بر اينکه فضای آن متکثرتر شود و از انديشمندان متفاوت برای همکاری در اين صفحه دعوت شود تا شائبهی جهتگيری خاص تقويت نشود (که تا به امروز بدون شک شده است). اين نکته را از آن رو گوشزد کردم که میدانم کسانی به شيطنت اصل بحث را منحرف میکنند و سخن رو فرو میکاهند به درخواست نابودی و زوال صفحهی انديشهی زمانه با ترکيب فعلیاش. حاشا و کلا که سخن من اين باشد. لذا با تمام توضيحات بالا، زمانه معيار سنجشاش در عرصهی انديشه، خودش است (اين خود يا مدير زمانه است يا تأمينکنندگان مالی آن يا دو سه نفر خاص). معيار برای راديو زمانه در تکثر، در آزادی بيان، در شمولگرايی، در دموکراتيک بودن يک فهم جهانشمول نيست. يکی از دلايلاش هم البته اين است که اين مقولات خود فهمشان دستخوش تکثر شده است به ويژه در ميان ما ايرانیها (و بالاخص ايرانیهای خارج از کشور) که هميشه عارضههای فرهنگی خاصی را به دنبال خود میکشيم: حبّ و بغضهای بیدليل و با دليل و کينه و نفرتهايی که ديگر برای ما نهادينه شدهاند. وقتی از معيار سخن میگويم قطعاًٌ چيزی ذهنی و مجرد در نظرم نيست. به عنوان نمونه میتوان به اين مطلب «دین اندیشان متجدد، برگشتگاه برزویه طبیب»(اینجا*) (نوشتهی سيروس علینژاد در بیبیسی فارسی) مراجعه کرد. نگاهی هم به آن فهرست کناری مطالب مرتبط با آن بيندازيد. بدون هيچ «تعارفی»، ترکيب فعلی صفحهی انديشهی زمانه قادر به توليد چنين مطالبی نیست. نمونهی ديگر کار عالی در زمينهی انديشه را بايد در برنامهی «سوفيا»ی راديو گفتگوی ايران ديد؛ و اينها خود معيارهای خوبی هستند برای سنجش. میخواستم دربارهی «پاسخگويی» رسانهای بنويسم و اينکه زمانه چه اندازه پاسخگو است. از اين نکته عجالتاً در میگذرم. گمان دارم که اگر زمانه بتواند اين نقصان بزرگ را در صفحهی انديشهاش جبران کند (در کنار تمام خوبیهای يادداشتهای آقای نيکفر)، باقی مشکلات هم به تدريج حلشدنی هستند. دربارهی زمانه من در ملکوت بسيار نوشتهام و همان سخنها را من هنوز دربارهی زمانه معتبر میدانم و تفاوت محسوسی در آنها نديدهام. به هر تقدير، آنچه نوشته شد، يک نمونه از سنجش منهای «تعارفات معمول و ايرانی» بود. اميدوارم زمانه آن قدر «تعريف» و «تعارف» بشنود که سنجشهای کسانی از قبيل من مايهی «رنجش»اش نشود و . . . عمرش دراز باد زمانه که با تمام خوبیها و ضعفهايی که دارد باز چراغی است که نوری متفاوت از آن میتابد. زمانه را در ميان رسانههای مختلف، من نه لزوماً بهتر میدانم نه بدتر. زمانه را من تنها متفاوت میدانم (به استثنای بخش انديشهاش که پيشتر سخناش رفت). و اين تفاوت خود میتواند مايهی قوتاش باشد. هر تفاوتی لزوماً مايهی قوت نيست. اما زمانه میتواند از تفاوتهایاش هوشمندانه استفاده کند. -------------- |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
جناب آشوري
براي من كه در ايران زندگي ميكنم زمانه و يا نيلگون شايد تنها مكانهايي باشد كه بتوانم با انديشه هاي سكولار (و حتي دين گريز) اشنا شوم. گذشته از اين، هنگامي كه به ديگر رسانه ها رجوع كنيم بخش انديشه آنها هم سكولار است. عجيب نيست كه روشنفكر ايراني هم سكولار باشد و بنويسد.
-- فرخ ، Aug 14, 2007اين تا حدودي درست است كه بخش انديشه زمانه را بيشتر نوشته هاي اين طيف پر كرده اما نبايد فراموش كرد كه ضد سكولارها صدها رسانه (در ايران عرض ميكنم) در اختيار دارند. اينطور ميشود كه انديشه زمانه براي ما حرفهاي تازه اي دارد اما اندشه هاي ديني (همه نوعش را) ديروز شنيديم امروز هم ميشنويم و فردا هم خواهيم شنيد.
بسيار متين و درست بود نظرتان جناب داريوش عزيز. ميان ادعا تا عمل فاصله زياد است . نه اين كه آقايان و خانم ها نخواهند ، اما بالخره مشكل فراوان است و يكي از مشكل ها هم مربوط مي شود به دولت هلند كه سرمايه گذار راديو است و سادگي است اگر خيال كنيم با پول هلندي ها مي شود مدرسه در آورد . مدرسه مال يكي از دموكرات ترين گروه هاي ايراني است كه به طور مستقل و بدون وابستگي به هيچ دولتي چه خودي چه بيگانه فعاليت مي كند و مرحوم كيان هم چنين بود . اما انصاف اگر اداشته باشيم زمانه نسبت به همه رسانه هاي دگري كه با پول بيگانه منتشر مي شوند ، متعادل تر است
-- سحر بابازاده ، Aug 21, 2007