تاریخ انتشار: ۲۱ بهمن ۱۳۸۵ • چاپ کنید    

آيا ما پوپوليست ايم؟

دوستی در پای مطلب پيشين که به قلم اميرپويان عزيز بود حرفهايی جالب زده است که می ارزد کمی در باره اش تامل کنيم. اين دوست ما که ديد تحليلی دارد در نظر کوتاه خود نوشته است:

«چه خوب شد که راديو زمانه، اظهار نظر خواننده‌ي محترمي را که احساسات و انديشه هاي خود را از طريق دشنام‌هاي جنسي بيان کرده بود برداشته است. به اعتقاد من، اجازه دادن به انتشار چنين اظهار نظرهايي قبل از آن که شخصيت برخي افراد را نشان بدهد، بازتاب آنست که در راديو رمانه، يک کنترل دقيق نيست که چه چيزهايي از سوي شنوندگان و يا خوانندگان بايد منتشر شود. به ياد داشته باشيم که اين کنترل را با سانسور قاطي نکنيم. در هيچ کجاي دنيا حتي در دمکرات‌ترين سازمان ها و حکومت ها، ضابطه و کنترل وجود داشته است و دارد. من متأسفم که فلسفه‌ي «راديويي از همه و براي همه» تبديل به نوعي آنارشيسم در بعضي جاها مي‌شود. برنامه‌ي حرمسرا برنامه‌ي بسيار ارزنده‌اي است. آن دختر که طاووس نام دارد، مي توانست خواهر من و يا خواهر شما باشد. بازگويي چنان واقعياتي در گذشته و حال که چگونه يک شاه نادان و قلدر، بر ناموس و هستي مردم حکومت مي‌کند، هم دردانگيز است و هم بيدار کننده. زشت است که مزد توليد کنندگان و نويسندگان و گويندگان چنان برنامه هايي را در حال مستي- احتمالاً – و يا در فضايي از بي تفاوتي و حتي تحقير بدهيم. راديو زمانه حتي پوپوليسم خود را براي هفته‌ي عشق با تبليغاتي نشان مي‌دهد که انسان را از هر چه عشق است بيزار مي‌کند. مگر اين که منظور اين راديو، عشق از ديدگاه جواناني باشد که هفته‌ي مورد نظر را « عشقولانه » مي‌خوانند که بيشتر آدم را به ياد چاله ميدان مي‌اندازد تا راديويي که مي‌خواهد عنصرهاي ارزنده‌ي فکر و رفتار را از جوانان و پيران بگيرد و باز به جوانان و پيران بدهد. روزي کسي در «بلاگ» ش نوشت که « راديو زمانه نمي‌ماند.» اين، نگاهي خشمگينانه بود. اما شايد اخطاري به مسؤلان اين راديو باشد. من مي‌خواهم بگويم اگر راديو زمانه مي‌خواهد در اعتلاي فرهنگ انسان به انسان – که همه‌ي سن ها را بايد در بربگيرد- نقش تعيين کننده‌اي داشته باشد، بايد آن را از افراط‌هاي خام، سطحي و بي ارزش برخي از اجراکنندگان آن، رها سازد. برخي کارها و برنامه‌ها، به کارهاي بسيار ارزنده و جدي راديو زمانه و به اعتمادي که ذره ذره بنا مي‌کند ضربه‌هاي زلزله‌اي مي زند. من آرزوي تکامل و تداوم راديو زمانه را دارم اما از اين دمکراسي بي در و پيکر که «فرد» را مسؤل و مجري همه چيز مي‌داند بي آن که اين فرد به ضوابط جمعي تن بدهد مخالفم.»

من در اينجا نمی خواهم به جزء جزء اين کامنت پاسخ بدهم. اما مفهوم مرکزی آن را مايلم کمی بشکافم تا ببينم که زمانه از ايده ای پوپوليستی پيروی می کند؟

پوپوليسم تاريخ دور و درازی دارد و آنقدر با چپ و راست پيوند خورده و ايده های مختلف را در خود جای داده که بعيد است بتوان همه آن را بر همه زمانه تطبيق کرد. فکر می کنم درست تر آن است که بگوييم مراد کامنت گذار ما همين مفهوم عام و منفی پوپوليسم است که در افواه رايج است و خاصه شکل وطنی آن. مفهومی که در مرکز آن نوعی مغالطه در باره نقش مردم جای دارد و همين آن را با کوششهای دموکراتيک ممکن است مشتبه سازد.

به مغلطه اش کمی بعد بر می گردم اما اينجا نخست ببينيم زمانه به چگونه نقشی برای مردم قائل است. زمانه همين روزها در حال آماده سازی کتابچه ای است که فلسفه اين رسانه جوان و جوانگرا را معرفی می کند. قصد ما اين است که تمام اين کتابچه را گذشته از انتشار کاغذی به صورت آنلاين هم در اختيار عموم خوانندگان و علاقه مندان و منتقدان بگذاريم. تمام حرفها و سرنخهای فکری زمانه به صورتی فشرده و مانيفست وار آنجاست. اما تا اين کار طی ماه آينده عملی شود اينجا دو سه نکته از آن را که به مردم مربوط است بازنمايی می کنم.

ما در زمانه معتقديم که مردم مرجع اصلی زندگی اجتماعی اند. مردم اصل اند يعنی هم نخبگان تهرانی و گروههای مرجع در شهرهای بزرگ و هم جوانان گمنام و جويای نام در گوشه و کنار ايران. يعنی هم اقوام ايرانی و هم گروههای فعال و پرتکاپويی که به هر دليل - و معمولا به طور عمدی و با برنامه- به حاشيه رانده شده اند. زمانه مرکزی است برای کسانی که مرکزی ندارند. تريبونی است برای آنها که صدايشان به جايی نمی رسد و يا چنانکه حق آنها و تکاپوی انهاست جای شايسته ای نيافته است و يا در مسير رسيدنشان به آن جايگاه مانع ها تراشيده و نهاده اند.

اما زمانه در باره جايگاه خود و همفکرانش دچار هيچ توهمی نيست. هيچگونه کيش شخصيتی در کار زمانه وجود ندارد. مرکز فرد مقتدر و رهبر نيست. مرکز زمانه بی مرکزی است. قرار نيست تنها کس يا کسان معينی ديده شوند. قرار نيست خواننده منفعل باشد و نقش تاييد کننده صرف داشته باشد. خواننده و شنونده و مخاطب زمانه فعال است و زمانه را نقد می کند و زمانه را می سازد و در آن مشارکت دارد.

مساله مرکزی زمانه به عنوان رسانه ايجاد بيشترين و آسانترين امکان دسترسی است. زمانه مرکز دموکراسی را در فراهم آمدن بيشترينه مردم و طيف ها و عقايد می بيند. فراگير بودن ايده آل زمانه است. به اين معنا که مخاطبانی از طيف های مختلف داشته باشد و هم انعکاس دهنده اين طيف های فعال باشد.

ممکن است منتقدی از نگاه دوست کامنت گذار ما بگويد کجا شما طيف های مختلف را پوشش داده ايد؟ شما تنها گروههای معينی را پوشش داده ايد و اصولا نمی توان همه طيف ها را پوشش داد. اما مساله اين است که زمانه بر روی فعالان باز است. اين ميدان در تئوری و عمل از آن ايشان است اما طبيعتا ميزان فراگير بودن به جز آمادگی ما بر ميزان مشارکت شما هم بستگی دارد. زمانه رسانه ای تازه پا ست و ميزان موفقيت اش را بايد بر اساس طول مدت عمرش سنجيد و ايده ها و فرصت هايی که ارائه می کند و باز بودن اش بر روی انتقاد و گرايش اش به انتقاد-از-خود. و نيز پذيرش نسبت به گروههای تازه ای که با ايده ها نو از راه می رسند.

هيچکدام از اين مشخصه ها که با عمل زمانه پيوند دارد پوپوليستی نيست. اما می دانم که گاه مطلبی يا برنامه ای با ذوق گروههای معينی سازگاری ندارد. چنانکه ممکن است با ذوق شخص من هم سازگاری نداشته باشد. اما من از طيف برنامه های زمانه دفاع می کنم زيرا معتقدم همين تنوع و مدارا در برابر پسندهای ديگران است که ارزش دموکراتيک دارد. اين مدارا را نخست خود من بايد نشان دهم تا بتوانم از مخاطبان زمانه هم همان را توقع کنم. اين است که زمانه متنوع است و متنوع تر هم خواهد شد و چنين نيز خواهد ماند.

اين هم که بگوييم زمانه بايد همه گروههای سنی را در بگيرد بسيار خوب است. من اميدوارم زمانه توان سازمانی و تدارکاتی و مالی آن را پيدا کند اما فعلا مخاطب اصلی زمانه جوانان اند و نظرسنجی اخير زمانه هم نشان می دهد که دو گروه سنی زير 25 سال و زير 35 سال بزرگترين گروه سنی مخاطبان زمانه اند. زمانه ناچار طيف های پرتکاپوی همين مخاطبان را بازتاب می دهد.

تا سخن به درازا نکشد کوتاه کنم و اگر لازم شد به آن بازخواهم گشت اما مغلطه پوپوليسم خاصه شکل وطنی آن اين است که صورت تحريف شده ای از دموکراسی ارائه می کند. پوپوليسم مردم تابع و پيرو را در گروههای بی شکل می طلبد. چيزی که زمانه در نظر و عمل خود آن را نفی می کند و بر فرد و گروه شاخص و صاحب هويت تکيه می کند. پوپوليسم مغلطه دموکراسی است. مذهبی عليه مذهب است. مردم را عليه مردم به کار می گيرد. اما زمانه مردم را در طيف های ايشان می پوشاند بدون آنکه ترجيحی را به ايشان تحميل کند. زيرا زمانه رسانه است نه حزب. رسانه ای فرصت ساز برای گروههايی که از فرصتهای شايسته خود محروم شده اند و زير خرواری از تبليغات جهتدار و به همراهی سانسور توليدات آنها از ديده ها پنهان مانده اند. اما انتخاب با مخاطب است. انتخاب هميشه با مخاطب است. ما در سوی اين مخاطب انتخابگر ايستاده ايم. و اين پوپوليسم نيست. بهترين دستاورد دموکراسی است. دموکراسی نيز فقط برای آداب دان ها و رعايت کنندگان عرفها و عادتها نيست. برای کسانی هم هست که تلاش می کنند راهی تازه باز کنند. آشنايی زدايی کنند. ميدان آنها را تنگ کردن کار زمانه نيست.

مهدی جامی
mehdi.jami@gmail.com

Share/Save/Bookmark

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)