تاریخ انتشار: ۱۸ شهریور ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
مصاحبه‌ای با پروفسور ابوالقاسم غفاری؛ نخستین ایرانی راه‌یافته به ناسا و از همکاران آلبرت اینشتین

این مرد ناتمام

مصاحبه و برگردان دیباچه از احسان سنایی

پروفسور ابوالقاسم غفاری، بی‌تردید از برجسته‌ترین و گم‌نام‌ترین دانشمندان معاصر حوزه‌ی علوم ریاضی، فیزیک و صنعت فضاست. وی، نخستین ایرانی شاغل در سازمان فضایی ایالات متحده (ناسا) و نیز تنها خارجی فعال در بخش محاسبات مسیریابی برنامه‌ی بزرگ سفر به ماه (آپولو) بوده است.

پیش‌تر از این بخش از حیات علمی‌اش نیز او سال‌ها را وقف به‌ثمررسانی پژوهش‌های نفیسی در حوزه‌ی علوم ریاضی و فیزیک نموده که همکاری با پروفسور آلبرت اینشتین در مرکز مطالعات پیشرفته‌ی پرینستون در نیوجرسی ایالات متحده بر روی نظریه‌ی «وحدت میدان‌» (Grand Unification Theory) و الکترومغناطیس، از برجسته‌ترین‌ این پژوهش‌ها؛ در کنار دیگر نقاط عطف حیات علمی پروفسور غفاری‌ست.


پروفسور غفاری در سن ١٠٢سالگی

او به تاریخ بیست‌وپنجم خرداد ماه سال ١٢٨٥ هجری شمسی، در تهران متولد شد و تحصیلات متوسطه‌اش را در دبیرستان دارالفنون به اتمام رسانید. مدارج کارشناسی ریاضیات و فیزیک و نیز دیپلم ستاره‌شناسی و آنالیز عالی ریاضیات را از دانشگاه نانسی فرانسه اخذ نمود. دوره‌ی دکترای «ریاضیاتِ فیزیک» را در دانشگاه سوربن سپری کرد و در سال ١٣١٥ هجری شمسی و پس از فراغت از تحصیل؛ به‌دعوت وزیر فرهنگ وقت (مرحوم علی‌اصغر حکمت) به اعضای هیئت علمی دانشگاه تهران پیوست.

پس از اتمام دوره‌ی خدمت سربازی؛ سال‌های ١٣١٩ تا ١٣٣٤ شمسی را در کسوت استاد‌تمام رشته‌ی آنالیز عالی، به تدریس در دانشگاه تهران منصوب؛ و در کنار تدریس منظم آکادمیک، به برگزاری کلاس‌هایی پیرامون ریاضیات عمومی و سطح‌بندی (ژئودزی) در ستاد ارتش و انیستیتو فنون ارشد تهران نیز مشغول شد.

در سال ١٣٢٥ و در کوران جنگ بین‌الملل دوم؛ به دعوت کالج سلطنتی لندن، با عنوان «پژوهش‌گر مجلس نمایندگان بریتانیا»، مدتی را به لندن نقل مکان نمود و با همکاری پروفسور «جورج تمپل» (George Temple)، پژوهشی را پیرامون «جریان فراصوت» (Supersonic Flow) به انجام رسانید و در ١٣٢٧، دکترای ریاضیات‌اش در گرایش‌های «تصحیح فاکتورهای سرعت» و «روش هودوگراف در دینامیک گازی» را از دانشگاه لندن دریافت کرده و به‌عنوان «پژوهش‌یار کالج سلطنتی لندن»، فعالیت‌هایی پژوهشی در حوزه‌ی معادلات دیفرانسیل، تابع متغیرهای پیچیده و نیز دینامیک گازی را، ضمن تحصیلات‌اش در این دانشگاه؛ به‌ثمر رساند.

وی ضمن کار بر برخی مسائل ریاضیات فیزیک در کنار پروفسور «سیدنی چاپمن» (Sydney Chapman) در کالج سلطنتی و کویین‌کالج لندن؛ به تحصیل نسبیت در نزد پروفسور «ادوارد آرتور میلن» (E.A. Milne) نیز می‌پرداخت. در اواخر همان سال، مجدداً به‌دعوت دانشگاه تهران به وطن بازگشت و تدریس ریاضیات را در دانشگاه تهران از سر گرفته؛ به سمت مشاور آمار و ریاضیات شرکت بیمه‌ی تهران نیز گماشته شد.


ابرموشک ساترن-٥ با ارتفاع ١١٠متر، حین پرتاب از پایگاه فضایی کندی ایالات متحده طی مأموریت بی‌سرنشین آپولو-٦ / ناسا

در سال ١٣٣٩، به‌دعوت دانشگاه هاروارد، به ایالات متحده نقل مکان کرد و پژوهش‌های جامعی را پیرامون معادلات دیفرانسیل و نیز حل مسائل دینامیک گازی به ثمر رسانید. در همین ضمن او به‌عنوان عضو موقت انستیتو مطالعات پیشرفته‌ی پرینستون و نیز دستیار پژوهشی رشته‌ی ریاضیات دانشگاه پرینستون انتخاب گردید.

پروفسور غفاری در خلال سالهای ١٣۳٠ و ١٣۳١، با پروفسور «آلبرت اینشتین»؛ فیزیک‌دان صاحب‌نام زمان، در زمینه‌ی تئوری وحدت میدان و الکترومغناطیس، پژوهش‌هایی را پی گرفت و در همان زمان، با پروفسور مارتسون مورس (Martson Morse) و پروفسور «سولومون لفچز» (Solomon Lefschetz) هم در رابطه با معادلات بزرگ‌مقیاس دیفرانسیل، فعالیت‌هایی را به‌ثمر رساند. در این مدت او طی تعطیلات تابستان، به‌عنوان مشاور دوجانبه‌ی بیمه‌ی عمر در کمپانی‌های «جان هنکوک» بوستون و «متروپولیتن» نیویورک و نیز وزارت بیمه و بازنشستگی بریتانیای کبیر در لندن مشغول به کار بود.

در ١٣٤١، بار دیگر به ایران بازگشت و تدریس معادلات دیفرانسیل در دانشگاه تهران را از سرگرفت. در ١٣٤٧، رساله‌ی پروفسوری خود را در زمینه‌ی ریاضیات و استاتیک در دانشگاه واشنگتن ارائه داد؛ هرچند از ١٣٣٧ تا ١٣٤١ در این دانشگاه نیز به تدریس معادلات دیفرانسیل پرداخته بود. در ١٣٤٣، تحت عنوان دانشمند هوا-فضا به پایگاه فضایی گادرد ناسا (Goddard Space Flight Center) نقل مکان کرد و در آنجا به بررسی جنبه‌های ریاضیاتی تکنیک‌های بهینه‌سازی مسائل مرتبط با مسیر سفر زمین-ماه و روش‌های متفاوت تحلیل مانورهای چندگانه‌ در هدایت کاوشگرهای بین‌سیاره‌ای، در نیمه‌راه طی مسیرشان تا مقصد پرداخت.

چندی بعد، به پروژه عظیم آپولو پیوسته؛ به انجام محاسبات مربوط به مسیر انتقال کپسول حامل انسان به مدار ماه، که همانا در زمره‌ی مهم‌ترین فعالیت‌های درپرده و گنامی‌ بود که محموله‌‌های سرنشین‌دار آپولو را سالم به ماه و پس از آن، به زمین انتقال داد؛ می‌پرداخت. و سرانجام در سال ١٣٥١، از ناسا بازنشسته شد و پژوهش‌های مستقل‌اش در زمینه دینامیک‌های ستاره‌ای و کنترل ماموریت‌های بین سیاره‌ای را از سر گرفت.

در ١٣٤٨ شمسی؛ به پاس خدماتش در جریان ماموریت آپولو -١١، از طرف ریچارد نیکسون؛ رئیس جمهوری وقت ایالات متحده، به دریافت مدال یادبود پروژه‌ی آپولو-١١ و جایزه‌ی دستاورد‌های ویژه‌ی برنامه‌ی آپولو نائل آمد. این حیات علمی پربار، همچنین نشان سلطنتی «همایون» و نشان‌های علمی «دانش» و «سپاس» از جانب شاه وقت ایران را نیز برای وی به ارمغان داشت. پروفسور غفاری هم‌‌اکنون در آمریکا ساکن بوده و همچنان در سن ١٠٣ سالگی به انجام تحقیقات علمی‌اش مشغول است. از وی بالغ بر ٥٠ رساله‌ی علمی در حوزه‌ی ریاضیات محض و کاربردی، به زیان‌های انگلیسی، فرانسه و فارسی منتشر شده است.


نمای کپسول ماه‌نشین مأموریت آپولو-١١ از دید مدارگرد. در این تصویر هلال زمین نیز در پس‌زمینه دیده می‌شود. بدون فعالیت‌های محاسباتی پروفسور غفاری و تیم‌ ایشان، بشر هیچگاه چنین صحنه‌ای را از نظر نمی‌گذراند / ناسا

این مصاحبه‌ی کوتاه، محصول گفت‌وگویم با ایشان در یکی از شب‌های زمستان سال ٨٦ و چندی پس از تولد یک‌صدو‌یک‌‌سالگی‌شان است. پروفسور غفاری، به‌رغم کهولت سن و صدای شکسته‌شان، به‌مدت نود دقیقه با شور و هیجان فراوانی به سؤالات‌ من پاسخ گفتند و جالب اینکه هیچ از آنچه در بالا یاد شد (به‌جز خاطره‌ی کوتاهی از همکاری‌شان با پروفسور اینشتین) را از جزئیات زندگی پربار علمی‌شان ذکر نکرده و متواضعانه به نقل اندک‌شماری از خاطرات دوران کاری‌‌ خود اکتفا کردند. غالب سؤالات این گفت‌وگو، محدود به فعالیت‌های علمی‌شان در سازمان فضایی ایالات متحده بود.

جناب دکتر چگونه به ناسا منتقل شدید؟

بله، یک کنگره‌ی بین‌المللی است که هرساله در یکی از شهرهای اروپا یا آمریکا برگزار می‌شود؛ من در این کنگره‌ها شرکت کردم. اولین کنگره‌ای که من در آن شرکت داشتم، در سال ١٩٥٠ و در دانشگاه هاروارد بود و آخرین آن هم در سال ١٩٧٢ در ونکوور کانادا و نشست‌های دیگری هم بود که هر چهار سال یکبار برگزار می‌شد و آشنایی من با این موضوعات، از این کنگره‌ها آغاز شد.

زمانی که در سال ١٩٥٦ به آمریکا رفتم، به اداره‌ی استاندارد آنجا منتقل شدم و در آنجا با شخصی به نام دکتر Hugh Dryden (معاون پیشین ناسا؛ امروزه یکی از پایگاه‌های ناسا به احترام وی، Dryden نامیده شده است) آشنا شدم. زمانی‌که ناسا تشکیل می‌شد، از عده‌ی زیادی جهت همکاری دعوت کردند که Dryden نیز مرا به ناسا دعوت کرد.

از سالهای فعالیت‌تان در آنجا برای‌مان بگویید.

ناسا، ٨ شعبه داشت که شعبه‌ی مربوط به موشک‌های فضایی، در ایالت آلاباما واقع بود و ریاست‌اش را هم دکتر «ورنر فون براون» (Werner von Braun) (پدر موشک‌های فضایی ایالات متحده) عهده‌دار بود. در این بخش، قریب به ٤٠ آلمانی با تابعیت آمریکایی فعالیت می‌کردند. من در یکی از سخنرانی‌های فون براون در واشنگتن با او آشنا شدم. او پس از کار در آلاباما، معاونت ناسا را بر عهده گرفت و پس از آن نیز به نیویورک نقل مکان کرد و مدیر یک کمپانی ساخت هواپیماهای F-14 شد.

در این مدت همچنین سفری به تهران داشت که طی آن با شاه ایران ملاقات کرد و رایزنی‌هایی را در خصوص فروش این نوع از هواپیماها به ایران انجام داد. البته این کار به آسانی صورت نگرفت؛ چراکه آمریکا بیم از آن داشت که این هواپیماها از طریق ایران به شوروی منتقل شود. در هر صورت، دو سال ابتدایی فعالیت‌های من در ناسا، محدود به مشاوره بود و پس از آن به پروژه‌ی آپولو و سپس «ژوپیتر» انتقال یافتم.

دست آخر هم بدلیل مشکلات رفت و آمد به ایران، از ناسا تقاضای بازنشستگی کردم. پیش از آپولو، موشک‌های ردستون (Redstone) و تایتان (Titan)، منحصراً توسط ارتش آمریکا ساخته می‌شد؛ اما پس از شروع پروژه‌ی آپولو، موشک‌های ساترن (Saturn)، که مختص سفر به ماه بودند؛ ساخته شد. وظیفه‌ی ما در آپولو، تعیین مسیر فضاپیما در جریان سفر به ماه بود؛ تا فضاپیما بتواند در کوتاه‌ترین زمان ممکن، حداکثر فعالیت را انجام دهد و یا اگر اشتباهاتی در مسیرش رخ می‌داد، آنها را اصلاح می‌کردیم.

ما از ابتدای پروژه و از ماموریت آپولو–١، در ناسا استخدام شدیم. پرتاب‌های اولیه (تا آپولو–١١)، همگی آزمایشی بودند تا اینکه بالاخره آپولو–١١ موفق شد بر سطح ماه فرود بیاید. خطر جانی هم فقط در ماموریت آپولو–١رخ داد1. البته در ماموریت آپولو–١٣ هم مشکلاتی برای فضانوردان به‌وجود آمد2 که با هدایت بسیار عالی فرمانده مأموریت، آن‌ها سلامت به زمین بازگشتند.

در جریان ماموریت آپولو–١٣ هم حضور داشتید؟

خیر، من در آنزمان به پروژه‌ی ژوپیتر منتقل شده بودم. (پروژه ژوپیتر مربوط به ارسال نخستین روبات دست‌ساز بشر به سمت سیاره‌ی مشتری بود که Pioneer 10 نام داشت).

همکاران‌تان در آپولو چه کسانی بودند؟

زمانی که در ناسا بودم، ریاست بخش ما را یک اتریشی به عهده داشت که پیش از آن در ساخت موشک های V-1 و V-2 (نخستین موشک‌های جنگی و فضایی جهان) فعالیت داشت که در جنگ جهانی دوم، به اسارت آمریکا گرفته شده بود.


پروفسور غفاری در جوانی

موشک‌های V-2، همان موشک‌هایی بود که در اواسط جنگ جهانی [دوم]، آلمان بر ضد انگلیس به کار می‌بُِرد. از فعالان [ساخت] این موشک، تنها این شخص با من همکار بود. معاون این بخش، یک آلمانی بود و نفر سوم هم بنده بودم. ما ٣ نفر در رآس این قسمت از پروژه‌ی آپولو بودیم.

با توجه به اینکه مسابقه‌ی فضایی بزرگی مابین آمریکا و شوروی در جریان بود، جو کار در پروژه آپولو چگونه بود؟

بله، همانطوری که گفتید، بین آمریکا و شوروی مسابقه بزرگی [در جریان] بود. در اکتبر ١٩٥٧، این مسابقه با پرتاب اسپوتنیک-١ (نخستین ماهواره جهان) آغاز شد. صبح روز چهارم اکتبر ١٩٥٧، دکتر «کشی افشار» (بنیانگذار موسسه ژئوفیزیک ایران) به من تلفن کردند و مرا از این اتفاق باخبر کردند. البته این پنجمین باری بود که شوروی دست به این کار می‌زد. در دفعات قبل، این تجربه، ناموفق بود. چندی بعد هم یک ماهواره‌ی دیگری را پرتاب کردند. این بود که این مسابقه‌ی فضا شروع شد.

آمریکا هم در ابتدا فعالیت‌هایی را انجام می داد، اما رسمی نبود. موشک‌ها[یشان] اکثراً به‌دست ارتش ساخته می‌شد، و فون‌براون و دسته‌اش هم تا پیش از تأسیس ناسا در ارتش فعالیت می‌کردند که بعداً به ناسا پیوستند. البته آمریکا هم تلاش بسیاری کرد و کار فوق‌العاده‌ای انجام داد چراکه دانشمندان زیادی در آمریکا وجود داشتند اما جمع‌آوری‌شان ساده نبود این بود که طول کشید تا سرانجام در سال ١٩٥٨ اجازه‌ی تأسیس ناسا صادر شد.

در ابتدا دفتر کار ما در یک عمارت قدیمی در گوشه‌ای از کاخ سفید بود و پس از رسمی شدن ناسا، یک شعبه در آلاباما و بخشی به‌نام Space Flight Center (مرکز پرتاب‌های فضایی)، در واشنگتن تأسیس شد. من به‌دلیل آنکه دوستان قدیمی‌ام اکثراً در واشنگتن بودند؛ همانجا ماندم.

درباره‌ی اعطای نشان افتخار از طرف رئیس جمهور آمریکا هم توضیح بدهید.

آپولوی ١١، در ژولای ١٩٦٩ رفت به ماه و برگشت. در همان اواخر ماه ژولای، یک برنامه در کاخ سفید برگزار کردند؛ زمانی‌که نیکسون رئیس جمهور بود. تعدادی از فعالان پروژه آپولو–١١ از جمله ما نیز در این برنامه دعوت داشتیم. خبرنگاران بسیار زیادی در آنجا حضور داشتند. در ابتدا نیکسون سخنرانی کرد و پس از آن نیز مدال‌هایی طراحی شده بود که به ما اعطا شد.

گویا ناسا قصد دارد تا بار دیگر انسان را به ماه و مریخ اعزام کند. نظرتان درباره‌ی امکان عملیاتی شدن این پروژه چیست؟

بله. امروزه اکثر پروژه‌های تحقیقاتی فضایی، باسرنشین نیست و البته کشورهای دیگر هم مانند هند و ژاپن و چین نیز در این زمینه فعالیت می‌کنند و مأموریت‌هایی را به ماه می‌فرستند و تحقیقاتی را در قسمت‌های شمالی ماه انجام می‌دهند. شما می‌دانید که پیش از آنکه انسان به ماه برود، صحبت از این بود که سطح ماه چگونه است. در ناسا نیز یک استاد فیزیک نطقی انجام داد که در آن به این موضوع اشاره کرد که سطح ماه شبیه گرد و خاک است و در صورت فرود شیئی بر روی آن، آن جسم در گرد و خاک ماه فرو می‌رود.

همگی ما تعجب کردیم که پس چرا ما اینهمه زحمت می کشیم! خلاصه صحبت از این موضوع زیاد بود و بالاخره هم روی ماه فرود آمدند. البته ناسا برنامه‌های بسیاری دارد. اما اشکال آن، کمبود بودجه است. تا پیش از این هم پیش‌بینی می‌شد که تا انتهای سال ٢٠١٠، مأموریت‌های سرنشین‌دار به مریخ برود اما من گمان نمی‌کنم. البته مأموریت‌های بدون سرنشین زیادی در حال انجام است که من زیاد بدانها وارد نیستم.

رابطه‌تان با نجوم و اخترشناسی چگونه آغاز شد؟

ما زمانی‌که در پاریس برای دیپلم ریاضی درس می‌خواندیم، مجبور بودیم فیزیک هم بخوانیم. در ژوئن ١٩٣٢، زمانی که لیسانس ریاضی‌ام را گرفتم، فیزیک را شروع کردم، بعد از فیزیک هم نجوم را شروع کردم. پس از آن هم در رصدخانه‌ی پاریس مشغول به کار شدم. البته کار من محاسباتی بود و رصدی نبود. سپس به تهران و بعد از آن نیز به لندن رفتم. پس از آن هر نسخه از تزی را که در پاریس نوشته بودم به مناطق مختلف فرستادم. یکی از آنها را برای اینشتین در پرینستون فرستادم که او هم در جواب، یک نامه‌ی کوتاهی به زبان انگلیسی برایم فرستاد.

البته زبان او فرانسه بود اما به تازگی انگلیسی را فراگرفته بود. او نوشته بود very interesting! (بسیار جذاب است). در سال ١٩٥٢ زمانی‌که برای نجوم از هاروارد به پرینستون آمدم، در اولین جلسه‌ی من با اینشتین، او به من گفت که مقاله‌تان بسیار جذاب است و [هرچند] بیشتر درباره ریاضیات است و ٣ فصل اول‌اش را داخل ریاضیات شدید.

تلخ‌ترین و شیرین‌ترین خاطره‌ی حیات علمی‌تان چیست؟

زمانی که آپولو–١١ روی ماه فرود آمد، همه‌ی ما بسیار خوشحال بودیم و این، شیرین‌ترین خاطره‌ام بود. و تلخ ترین نیز مربوط به آپولوی اول بود که زمانی که فضانوردان وارد کپسول فضایی شدند، ناگهان این محموله آتش گرفت و ما شاهد ماجرا بودیم که اغلب از بین رفتند.


موفقیت‌آمیز کپسول آپولو-١١در آب‌های اقیانوس آرام از دید هلیکوپتر ارتش ایالات متحده / ناسا

نام پروفسور غفاری، بی‌تردید در زمره‌ی نام‌ پیشکسوتانی‌ست که با فعالیت درخشان‌ و تحسین‌برانگیزشان طی سال‌های شکوفایی علوم پایه و فنی در سال‌های اوایل و اواسط قرن بیستم؛ راه را برای ورود خیل عظیم پژوهش‌گران و دانشمندان ایرانی این حوزه به سازمان‌های علمی معتبری چون ناسا، گشودند و با ایفای نقش ستودنی‌شان، از سویی مسیر فتح مرزهای کنونی دانش بشر را ترسیم نمودند.

برماست که به‌دور از افراط و تفریط‌های فراوان دامن‌گیر نگاه عمومی به جامعه‌ی پیشکسوتان علمی ایران؛ این بزرگان را نه به‌واسطه‌ی پیوندشان با سازمان‌ها یا دانشمندان سرشناس تاریخ علم؛ که به‌دلیل فعالیت‌های بی‌دریغ‌شان طی سال‌ها تحصیل و ترویج علم و پیش‌برد مرزهای فهم بشری در کنار دیگر فعالان علمی جهان، آنان را ارج نهاده، یادشان را برای نسل‌های آتی بر‌جا نهیم.

منبع:

Dr. Abolghassem Ghaffari – Short Biography - ParsiTimes

پانوشت:

١- مأموریت‌ آپولو-١، نخستین مأموریت از مجموعه ١٩ مأموریت پروژه‌ی آپولو بود که طی آن متأسفانه سه فضانورد به نام‌های ویرژیل گریسام، ادوارد وایت و راجر چافی حین انجام تست‌های پرتابی، به‌واسطه‌ی نشست اکسیژن، در کپسول سرنشین‌دار آپولو دچار حریق گشته و جان باختند.

٢- رجوع کنید به زمانه – فروردین ٨٩- «چهل سال از موفقیت‌آمیز‌ترین شکست ناسا گذشت»

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

I love him

-- saeed ، Sep 9, 2010

آقای سنایی، این متن و مصاحبه هم مثل همه مقاله‌های دیگر شما عالی بود. بسیار بسیار متشکرم. حتما با نیروی تمام به این کار ادامه دهید. گاهی که انسان از مشاهده نکبت و فلاکتی که بر سر ایران آوار شده از همه چیز ناامید می‌شود، تنها دیدن نور شمع‌های روشنی مثل کار‌های شما و دیگر اندیشمندان و هنرمندان است که تاریکی‌ها را از میان بر‌می‌دارد.

-- شهرام ، Sep 10, 2010

در متن مقاله سال های همکاری با انیشتن 1341و1340 آمده که با توجه به سال درگذشت ایشان(1955) قاعدتا" بایستی 1330و1331 باشد.

-- فرزین ، Sep 10, 2010

فقط یاداور میشوم که البرت انیشتن در سال 1333 فوت شد

-- منوچهر ، Sep 11, 2010

با سپاس از تذکر دوستان؛
تاریخ حضور پروفسور غفاری در انیستیتو مطالعات پیشرفته پرینستون، سال های 1951 و 52 بوده که در اینجا اشتباهاً به تاریخ شمسی برگردانده شده اند. لازم به ذکر اینکه دیگر سالیان مذکور؛ از جمله تاریخ پیوستن ایشان به ناسا (1964)، به درستی به تاریخ شمسی تبدیل شده اند.

با سپاس مجدد از حُسن توجه دوستان

-- احسان ، Sep 12, 2010

شما عزیزان باید خدمت بیشتر به ایران مقدس بکنید. چون دوست دارم خوش باشند.

-- رامش صوفی زاده ، Sep 16, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)