تاریخ انتشار: ۲۵ فروردین ۱۳۸۹ • چاپ کنید    

چهل سال از موفقیت‌آمیزترین شکست ناسا گذشت

برگردان: احسان سنایی

قرار بر این بود که سیزدهمین مأموریت از پروژه‌ی بلندپروازانه‌ی آپولو، پس از فرود موفق مأموریت‌های یازدهم و دوازدهم، به‌عنوان آخرین مجموعه‌ی سرنشین‌داری که رئیس جمهور وقت ایالات متحده جان اف. کندی، دقیقاً ده سال پیش از آن وعده‌ی اعزام‌شان را به ماه تا پایان دهه‌ی شصت به جهانیان داده بود؛ در سیزدهمین دقیقه از ساعت سیزده روز یازدهم آوریل ۱۹۷۰ از پایگاه شماره‌ی ۳۹A مجموعه‌ی فضایی کندی، با غرشی مهیب رهسپار آسمان شود. سیزدهمین روز از ماه آوریل را تاریخ فرود بر ماه تعیین کرده بودند؛ اما متأسفانه خرافات هیچ خللی در تصمیمات متخصصین ناسا وارد نمی‌کرد. شاید هم خوشبختانه؛ چون هرکس این مأموریت را متوقف کرده یا کوچک‌ترین تغییری در برنامه‌اش می‌داد، مشخص نبود آیا سه تن از برجسته‌ترین ماجراجویان زمین دیگر هیچ‌گاه روی خانه‌ی امن و آبی‌شان را در آن پهنه‌ی سرد و تاریک فضا می‌دیدند، یا نه.

پیش از پرتاب هم این مأموریت خالی از مشکل نبود. تنها چند روز مانده به اعزام، فضانورد «توماس ماتینگلی» از ترس ابتلا به بیماری «سرخک آلمانی» که بدن‌اش فاقد پادتن‌های کافی برای مبارزه با آن بود، جایش را به «جک سوئیگرت» داد؛ هرچند او هیچ‌گاه بدان مبتلا نشد. اندکی پیش از دستور پرتاب هم یکی از تکنسین‌ها منوجه شد فشار مخزن هلیوم موشک از آنچه انتظارش می‌رفته بالاتر است؛ اما به‌جز مشاهدات مصرّانه، در این خصوص هیچ اقدام عملی‌ای صورت نپذیرفت.


صعود موشک‌ غول‌آسای ساترن-5، حامل فضانوردان مأموریت آپولو-۱۳ از سکوی 39A پایگاه پرتاب‌های فضایی کندی / ناسا

پرتاب، با ساعتی تأخیر انجام گرفت و مادامی‌که میلیون‌ها بیننده با شوری وصف‌ناپذیر، صدای کرکننده‌ی صعود بلندترین موشک تاریخ را با لرزه‌های چهار ریشتری زمین حس می‌کردند؛ موتور میانی از دومین مرحله‌ی موشک، بیش از دو دقیقه زودتر از موعد انتظار از فعالیت بازایستاد. در عوض، هدایت‌کنندگان موشک چهار موتور دیگر را برای ۳۴ ثانیه‌ غرش بیشتر، روشن نگاه داشتند. بعدها هم موتورهای سومین مرحله‌ی موشک هنگام شلیک به سوی ماه از مدار زمین، برای ۹ ثانیه بیشتر فعال ماندند؛ اما خوشبختانه این خطا، نهایتاً به تنها ۳۶ متر بر ثانیه سرعت بیشتر انجامید.

در جریان مأموریت‌های آپولو، موشک ۱۱۰ متری ساترن-۵، با قدرتی معادل یک بمب هسته‌ای، طی سه مرحله، سه فضانورد مستقر در کلاهک‌اش را به سوی ماه می‌بُرد. در مرحله‌ی اول، پنج موتور قدرتمند F-1، هرکدام با قدرتی معادل موتور ۱.۵ میلیون اتوموبیل معمولی؛ طی ۱۳۵ ثانیه موشک را به ارتفاع ۱۰۹ کیلومتری سطح زمین می‌رساندند. با اتمام سوخت مرحله‌ی اول، نیمی از موشک جدا می‌شد و در اقیانوس اطلس سقوط می‌کرد.

مرحله‌ی دوم موشک این‌بار با غرش پنج موتور J-2 (که نوع اصلاح‌یافته‌شان هم‌اکنون بر شاتل‌های فضایی نصب است)، طی ۶ دقیقه سرعت را به ۷ کیلومتر بر ثانیه می‌رساند، که برای استقرار در مداری به گرد زمین کافی بود. پس از یک‌بار گردش به گرد زمین و اطمینان از سلامت ابزارها، سومین مرحله، کلاهک سرنشین‌دار ساترن را به سوی ماه شلیک می‌کرد.


نمایی شماتیک از قسمت CSM فضاپیمای آپولو. بخش مخروطی بالا، اتاقک فرماندهی، و قسمت استوانه‌ای، اتاقک خدمات نام دارد. شماره‌ها به ترتیب عبارتند از: 1- محل الحاق اتاقک فرماندهی به ماه‌نشین / 2- محل استقرار فضانوردان حین پرتاب و فرود / 3- تانک سوخت / 4- نازل خروجی گاز موتور / 5- آنتن ارتباط با زمین / 6- تجهیزات کنترل محیطی / 7- مخازن برودتی اکسیژن / ناسا

کلاهک سرنشین‌دار، متشکل از سه قسمت مجزا شامل اتاقک مخروطی‌شکل فرماندهی، اتاقک استوانه‌ای خدمات و نهایتاً ماه‌نشین بود که به هم متصل بودند. با ورود آپولو-۱۳ به دالان بین‌‌مداری زمین-ماه، اتاقک‌های فرماندهی و خدمات (که مجموعاً آن‌دو را CSM می‌نامیدند)، از سومین مرحله‌ی موشک جدا گردیدند و با چرخشی ۱۸۰ درجه‌ای، خود را به ماه‌نشینی که هنوز هیچ‌کس در آن نبود، متصل ساختند.

با اتمام عملیات، سومین و آخرین بخش از موشک غول‌پیکر ساترن که اینک زباله‌ای بیش نبود، برای برخورد با سطح ماه از آن‌ها دور شد. این برخورد اما خود آزمایشی گرانبها بود و ابزارآلات لرزه‌سنجی که طی مأموزیت آپولو-۱۲ بر روی ماه مستقر شده بودند؛ قرار بود ارتعاش حاصل از چنین برخورد مهیبی را بررسی کنند. بدین‌ترتیب CSM که حامل سه فضانورد بود و ماه‌نشین وارد مسیر «بازگشت آزاد» شدند. طی این مرحله، درصورتیکه موتور CSM جهت استقرار مجموعه در مداری به گرد ماه عمل نمی‌کرد، فضانوردان می‌توانستند با استفاده از مانور گرانشی قلاب‌سنگ1، خود را به خانه بازگردانند.

غروب سیزدهم آوریل ۱۹۷۰، خدمه‌ی آپولو-۱۳ تازه ارتباط تلویزیونی‌شان با زمین را که در آن به توصیف جزئیات مأموریت و زندگی در درون سفینه می‌پرداختند، قطع کرده بودند. فرمانده «جیم لاول» پیام خود را این‌چنین تمام کرد: «خدمه‌ی آپولو-۱۳ صحبت می‌کنند. برای هرکس غروب زیبایی را آرزو داریم و ‌هم‌اکنون نیز مشغول بازرسی آکواریوس (نام ماه‌نشین آپولو-۱۳) هستیم تا در این غروب قشنگ، به اودیسه (نام اتاقک فرماندهی آپولو-۱۳) وارد شویم. شب بخیر». فضانوردان بی‌خبر، نمی‌دانستند که شبکه‌های تلویزیونی جهان آنقدر سفر به ماه را ساده انگاشته‌اند که این پیام را احیاناً آن‌چنان جذاب ندانسته و اقدام به انتشار عمومی‌اش نکرده‌اند. بدین‌ترتیب هیچ‌یک از جهانیان فضانوردان را ندیدند و پیام‌شان را هم بالطبع نشنیدند؛ اما چندی بعد، جهان به تک‌تک کلماتی که‌ از سوی خدمه‌ی آپولو-۱۳ مخابره می‌شد، چشم دوخته بود ...

سفر به ماه، دیگر ساده نیست

پس از اتمام ارتباط، هدایت‌گر پرواز از زمین این پیام را به ماه مخابره کرد: «۱۳، اگر شانس بیاوری، یک درخواست دیگر هم داریم. می‌خواهیم مخازن بردوتی [اکسیژن مایع] را تکانی بدهید و اهرم‌اش کنید تا اگر خواستید، بتوانید ستاره‌ی دنباله‌دار بنت (Bennett) را ببینید». فضانورد، جک سوئیگرت هم پاسخ داد: «باشه، منتظر باش». لحظاتی بعد تکنسین‌های زمینی، پیام مغشوشی از آپولو-۱۳ دریافت کردند که در آن سوئیگرت می‌گفت: «هوستون؛ ما اینجا مشکلی داریم».


تصویر معروفی که خدمه‌ی آپولو-۱۳ پس از جدا شدن از اتاقک فرماندهی، از اتاقک خدمات تهیه کردند. بیضی قرمزرنگ، ناحیه‌ی آسیب‌دیده‌ی فضاپیما را نشان می‌دهد / ناسا

سه روز از مأمویت سپری شده بود و در سیزدهم آوریل، برنامه‌‌‌های آپولو-۱۳ از یک پرواز عادی به تکاپویی برای زنده ماندن تغییر یافت. متخصصین مأموریت در شهر هوستون تگزاس، اطلاعات نامتعارفی را دریافت می‌کردند و بحث بین خودشان و سرنشنینان آپولو-۱۳ اینچنین بالا گرفت. ناگهان صدای آرام فرمانده جیم لاول از ۳۸۰هزار کیلومتر آن‌سوتر شکست و فریاد کشید: «اَه، هوستون، مشکل داریم. اتصالات اصلی B دچار کمبود الکتریسیته شده‌اند».

طبق روال معمول تمامی مأموریت‌های آپولو، دو فضانورد می‌بایست به قصد فرود بر ماه از طریق دریچه‌ای تنگ، به درون ماه‌نشین بروند و تنها فضانورد باقیمانده نیز در اتاقک فرماندهی می‌ماند تا پس از جداسازی محموله‌ها و فرود هم‌سفرانش بر ماه، نقش فرمانده و پشتیبان را در مدار برایشان ایفا کند. سوئیگرت که وارد ماه‌نشین شده بود، بلافاصله پس از تلاش برای عمل به آخرین دستوری که از زمین مبنی بر تکان دادن تانک‌های اکسیژن دریافت کرد؛ صدای مهیب انفجاری را شنیده، و لرزشی را در سفینه احساس کرده بود.

فضانورد «فرد هیز» (Fred Haze) که پس از ارتباط تلویزیونی، هنوز در آکواریوس اقامت داشت و نیز جیم لاول که مشغول انتقال کابل‌های بین دو اتاقک، برای ورودش به ماه‌نشین بود؛ هر دو صدای انفجار را شنیدند، اما لاول گمان کرد این همان شوخی‌ تکراری‌ای است که فِرد مدتی پیش‌تر با آنها کرده بود. اما این، شوخی نبود.

لاول با نگاهی به چهره‌ی سوئیگرت بلافاصله دریافت این مشکلی جدی است و سریعاً خود را به ماه‌نشین رساند. اوضاع، خوب نبود. با افت سریع ولتاژ تجهیزات اصلی الکتریکی فضاپیما، صدای آزاردهنده‌ی آژیر‌ها در آن محیط تاریک و خوفناک فضا بیشتر و بیشتر می‌شد. اگر برق هم به‌کل از دست می‌رفت، فضاپیما مجهز به یک باتری پشتیبان بود، که حدوداً تا ۱۰ ساعت می‌شد بدان امید بست؛ اما بدبختانه آپولو-۱۳، ۸۷ساعت تا خانه فاصله داشت. فضانوردان حین مشاهداتشان چیز دیگری دیدند که دلواپسی بیشتری را برای‌شان موجب شد. لاول می‌گفت: «به نظر می‌رسد؛ اه ... چیزی در حال نشت کردن از دریچه است» سکوت ... «از [سمت] ما چیزی دارد به فضا نشت می‌کند».


فضانورد، جیم لاول؛ فرمانده‌ی مأموریت دقایقی پس از بازگشت به زمین به روزنامه‌ای می‌نگرد که تیتر نخست‌اش اینچنین است: «فضانوردان سالم‌اند»! / ناسا

با ورود سیل اطلاعات، سکوت سنگینی بر پایگاه کنترل پرتاب در هوستون حکم‌فرما شد. پس از هم‌فکری تکنیسین‌ها، انبوهی از اقدامات آغازیدن گرفت و دیگر متخصصین نیز فراخوانده شدند. همه می‌دانستند که شرایط، بحرانی است.

هنگامی‌که چندین پیشنهاد گوناگون برای اصلاح افت ولتاژ ارائه گردید و بعدتر به شکست انجامید، بلافاصله مشخص شد که سیستم الکتریکی، تاب مقاومت را در این شرایط نخواهد داشت. نگرانی فرمانده جیم لاول، مدام افزایش می‌یافت. امیدها به فرود سلامت بر ماه، حال به بازگشت به خانه رو کرده بود و نگرانی متخصصین هوستون نیز همین بود.

تنها شانس بقای خدمه، متوقف ساختن کل فعالیت‌های CSM، برای حفظ باتری‌ها تا زمان بازگشت به زمین بود. در عوض می‌بایست آنها از آکواریوس؛ یعنی همان اتاقک ماه‌نشین، به‌عنوان قایق نجات بهره برند. ماه‌نشین، اتاقکی با ظرفیت دو نفر آن‌هم برای دو روز بود اما قابلیت تحمل ۳ یا حتی ۴نفر را هم داشت. بدین‌ترتیب خدمه، به‌سرعت سیستم‌های الکتریکی اودیسه را رو به خاموشی برده و از دهلیز تنگ مابین دو فضاپیما، به‌سوی آخرین امیدشان به بازگشت خزیدند. هر سه فضانورد؛ جیم لاول، فرد هیز و جک سوئیگرت، امیدوار بودند این اتاقک تنگ، قایق نجاتی برایشان باشد؛ نه یک گور ابدی.

از آن پس مشکلات دو جنبه پیدا می‌کرد؛ رساندن فضاپیما و خدمه به سریع‌ترین مسیر ممکن به مقصد زمین و دوم حفظ مواد خوراکی، انرژی، اکسیژن و آب. با این وجود، گاه هر دو مشکل یکی می‌شدند. مثلاً سکوی هدایت فضاپیما، برای عملکرد بی‌نقص‌اش می‌بایست تراز باشد؛ اما نشت اکسیژن از فضاپیما، تعادل اودیسه را به‌هم زده بود. در عین حال، تزریق الکتریسیته به سکوی هدایت، خود عامل محدودکننده‌ای برای انرژی اندک موجود بود. حساسیت برای حفظ خوراکی‌ها نیز با خاموش‌سازی CSM تدریجاً آغاز شده بود. برای اکثر اوقات باقیمانده از سفر، CSM که اصولاً می‌بایست نقش محوری عملیات را ایفا می‌کرد؛ تنها اتاق خوابی برای فضانوردان محسوب می‌شد و بعدها نیز حتی آنها در پاسخ به تنگنای شدید انرژی، مجبور به کاهش توان تمامی تأسیسات ماه‌نشین به‌جز آنهایی که برای پشتیبانی از بقا، ارتباط با زمین و کنترل شرایط محیطی به‌کار می‌رفت؛ شدند.

پس از آن، با انرژی‌ گرانبهای باقیمانده که همچون ساعتی شنی رو به زوال می‌رفت؛ سکوی هدایت بار دیگر روشن شد و فضاپیما تعادل یافت. طبق دستور پایگاه کنترل زمینی، موتور برای لحظه‌ای روشن شد و نتیجتاً ۱۱.۵ متر بر ثانیه بر سرعت‌اش افزوده شد که برای استقرار مجدد فضاپیما در مسیر بازگشت آزاد، کفایت می‌کرد. طبیعتاً این فرآیند پیچیده‌ای نبود؛ اما این‌بار اوضاع تفاوت داشت. موتورهایی که اصلاً به‌منظور فرود بر ماه طرح‌ریزی شده بود؛ در اینجا حکم همان موتوری را داشت که اتاقک فرماندهی برای بازگشت به زمین همیشه از آن بهره می‌برد و بدین‌ترتیب، مرکز ثقل مجموعه به کلی متفاوت از تجربیات پیشین آپولو بود.

حال آنها می‌بایست منتظر بمانند تا با گذشت ۱۵۳ ساعت از پرتاب، بار دیگر روی زیبای خانه‌ی آبی و شکننده‌شان را در آن پهنه‌ی مخوف و مرگ‌بار فضا ملاقات کنند. با نگاهی به ذخیره‌ی غذایی موجود، هر ساعت از مأموریت بهایی ویژه داشت. پس از انجام محاسبات فراوان متخصصین در زمین، مشخص گردید که موتور ماه‌نشین، توان ایجاد شتاب بیشتر را داراست و از این‌رو خدمه با یاری آن، ۲۵۸متر بر ثانیه دیگر را نیز به سرعت خود افزودند و چارچوب زمانی مأموریت، به ۱۴۳ ساعت کاهش یافت.

سرما، از عمده‌ترین مشکلات فضانوردان حین بازگشت بود. فقدان الکتریسیته‌ی کافی و در نتیجه فقدان گرم‌کننده‌ها، کنترل دمای اتاق را دشوار می‌ساخت. دمای اتاقک فرماندهی که صرفاً برای خواب استفاده می‌شد، به ۳ درجه‌ی سانتیگراد رسیده بود؛ اما ماه‌نشین بالنسبه گرم‌تر بود. به‌علاوه سرما، استراحت کافی را از خدمه گرفته بود و پایگاه کنترل زمینی نیز از عدم انجام درست وظایف‌شان به‌سبب این سستی، ابراز نگرانی می‌کرد.

اکسیژن چندانی هم موجود نبود. طی تنفس عادی، دی‌اکسیدکربن از طریق بازدم به محیط تزریق می‌شود و طبعاً وظیفه‌ی تجهیزات تصفیه‌‌ی هوا هم تبدیل آن به اکسیژن است؛ اما تصفیه‌گرهای آکواریوس، توان پشتیبانی از یک فرد اضافی را نداشتند. بدتر از آن‌هم این بود که فیلترهای تصفیه‌ی تجهیزات مستقر در اودیسه نیز از طراحی کاملاً متفاوتی برخوردار بوده و نمی‌شد آن‌ها را به‌کار گرفت. اما متخصصین ناسا، کارکنان و پیمان‌کاران خوشبختانه‌ برای هر وسیله‌ای، بدلی از آن ساخته بودند و می‌شد آن‌ها را به کار بست. فیلترها تقویت شده و درصد دی‌اکسیدکربن محیط، تا حد قابل قبولی افت یافت. سرانجام، آپولو-۱۳ برای آخرین بار به گرد ماه چرخید و رهسپار زمین شد؛ هرچند مشکلات هنوز ادامه داشت.

بازگشت

سرنشینان آپولو-۱۳، تاکنون از انفجار تهدیدکننده‌ای در تانک‌های برودتی اکسیژن که در نتیجه‌اش افت الکتریسیته و اکسیژن رخ داده بود؛ نجات یافته بودند. به یاری متخصصین زمینی آن‌ها به ماه‌نشین کوچیدند، مسیرشان را اصلاح کردند، از سرما و نبود اکسیزن رهایی یافتند و راهشان را هم به سوی خانه کوتاه‌تر کردند. حال، پیش از لمس زمین، موانع دیگری هم به چشم می‌خورد.


تصویر جلد هفته‌نامه پرتیراژ تایم، پس از فرود موفقیت‌آمیز آپولو-۱۳. فضانوردان در حال شکرگزاری، لحظاتی پس از قدم نهادن بر عرشه‌ی ناو یو اس اس ایووجیما. نام فضانوردان به ترتیب از چپ به راست: جیم لاول، فرد هیز و جک سوئیگرت / آرشیو تایم

عملیات ورود به جو زمین، نیازمند دو بار اصلاح مسیر بود. یکی برای حفظ فضاپیما در مرکز دهلیز فرضی عملیات فرود؛ و دیگری حفظ زاویه‌ی ورود به جو که اصولاً می‌بایست مابین ۵.۵ تا ۷.۵ درجه باشد. با زاویه‌ای کمتر از این، آنها همانند سنگی که با لمس آب شتاب می‌گیرد، بار دیگر به فضا بازمی‌گشتند و زاویه‌ی بیشتر هم به‌معنای افزایش سرسام‌آور دمای حاصل از اصطکاک و نتیجتاً سوختن فضاپیما بود.

آن‌ها توان افزایش انرژی مجدد سکوی هدایت و نیز مصرف سوخت باقیمانده را نداشتند و از این‌رو می‌بایست از طریق غیراتوماتیک عملیات هدایت را به انجام رسانند. برای خلبانان باتجربه طبعاً چنین کاری غیرممکن نیست؛ چیزی شبیه مسیریابی از طریق ستارگان است. اما در اینجا نخستین مشکل بار دیگر رخ نمود. پس از وقوع انفجار، ابری از ترکش‌های ریز و مواد نشتی، گرداگرد فضاپیما را احاطه کرده و با مه‌آلودسازی قرص خورشید، این مسیریابی را به‌شدت دشوار کرده بود. فرماندهان زمینی، تصمیم به اجرای روشی گرفتند که پیش از آن در جریان مأموریت آپولو-۸ استفاده شده بود و طبق آن تنها می‌شد از طریق خط سایه‌ی زمین (مرز مابین روز و شب) و خورشید، مسیر حرکت را دریافت.

جک زمان می‌گرفت؛ فِرد از طریق خط سایه‌ی زمین و قرص خورشید به جیم خط می‌داد و فرمانده جیم نیز دستگیره‌ی مانور را حرکت داده و شاسی‌های قطع و فعالیت موتور را فشار می‌داد. سرانجام، عملیات مانور به‌خوبی صورت پذیرفت و زاویه‌ی فرود، بر ۶.۴۹ درجه بسته شد.

چهار ساعت و نیم پیش از ورود به جو، خدمه‌ی آپولو-۱۳ سوار بر ماه‌نشین از اتاقک آسیب‌دیده‌ی خدمات جدا شدند و آن را به سکوت مرگ‌بار فضا سپردند. آن‌ها به‌تدریج از نمایی جدید، اتاق خوابی را می‌دیدند که هر لحظه ممکن بود دور از زمین‌ زیبای‌شان و در بهت جهانیان منفجر شود. طبق مشاهدات فضانوردان، یک صفحه‌ی خورشیدی مولد برق کاملاً از میان رفته بود.

تحقیقات بعدی نشان داد که دلیل انفجار، وقوع اتصال کوتاهی در سیستم‌های الکتریکی بوده است. هنگامی‌که سوئیگرت، شاسی مزبور را برای جابجایی تانک اکسیژن فشار داده؛ پروانه‌های سردکننده‌ی تانک، آغاز به کار کرده‌اند. سیم‌های بی‌روکش پروانه قطع می‌شوند و عایق پیرامون‌شان دچار حریق می‌شود. آتش در طول مجرای سیم‌های مخزن پیش می‌رود و با برخورد به فشار یک‌هزار psi درون مخزن، مخزن دوم اکسیژن مایع را دچار انفجار می‌کند. این انفجار به مخزن شماره یک نیز آسیب می‌زند و ضمن تخریب قسمت‌هایی از درون اتاقک، پوشش محافظ مخزن اکسیژن شماره‌ی چهار را از جا می‌کند.

دو ساعت و نیم مانده به برخورد با جو، خدمه با استفاده از روش‌های ویژه‌ای که توسط پایگاه کنترل زمینی بدان‌ها هجی شده بود، موفق به افزایش توان الکتریکی فضاپیما شدند و اتاقک فرماندهی بار دیگر انگار پیش چشمان‌شان زنده شد. با بازیابی سیستم‌ها، خدمه، متخصصین زمینی و جهانیان کنجکاو، نفس راحتی کشیدند.

ساعتی بعد، ماه‌نشین هم جدا شد و پایگاه کنترل گفت: «بدورد آکواریوس؛ از تو متشکریم» و جیم لاول نیز بعدها گفت: «قایق خوبی بود». در ساعت ۱۳:۰۷ روز هفدهم آوریل ۱۹۷۰ به وقت شرق ایالات متحده؛ و پس از گذشت ۱۴۲ ساعت و ۵۴ دقیقه پس از پرتاب، اتاقک فرماندهی آپولو-۱۳ به همراه سه خدمه‌اش، به‌سلامت در تلاطم امن آب‌های جنوب اقیانوس آرام، آرام گرفت. ۴۵ دقیقه بعد، فضانوردان با افتخار تمام، بر عرشه‌ی ناو «یو اس اس ایووجیما» و از دریچه‌ی دوربین ده‌ها خبرگزاری، در برابر چشمان میلیون‌ها انسان منتظر حاضر شدند و بدین‌ترتیب، یکی از هیجان‌انگیزترین ماجراجویی‌های تاریخ بشر، به‌ خوشی پایان گرفت.

پانوشت:
۱. ر.ک. معمای بزرگ یک نیروی آشنا بخش نظرات

Share/Save/Bookmark

منبع: About.com
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

براي شروع بهتر است بدانيد كه تنها ١٠٠ نفر در پروژه فرود بر روي كره ي ماه درگير بوده اند. مركز كنترل به علاوه بيشتر زنان و مرداني كه بر روي اين پروژه كار كرده اند، شكي باقي (Houston) در هوستون
نمي گذارند كه اين كار يك دروغ بوده است. اما چگونه ممكن است؟ خيلي ساد ه. قدرت كسي كه چنين
افتضاحي را به بار آورده هرگز اجازه نمي دهد كه كسي اين تصور را داشته باشد. هزاران نفري كه درگير اين
ماجرا شده اند، تنها نگران قسمت كوچكي بودند كه مربوط به آنها بود. مهندسان، مكانيك ها، برنامه نويسان
كامپيوتري و... كاري نداشتند كه با هم مشترك باشد. بنابراين بيشتر افراد از چيزي از يك پروژه ي هاليوود
سر بيرون مي آورد، چيزي نمي فهمند.
در سال ١٩٦٢ ، رئيس جمهور آمريكا، جان اف كندي گفت كه يك تصوري از آمريكا دارد كه تا قبل از پايان
اين دهه مي تواند انسان را بر روي ماه فرود آورد و دوباره وي را به زمين بازگرداند. امروز، ما نمي دانيم كه
كندي آن روز مي دانست كه اين كار واقعاً ممكن است يا نه اما مدت كوتاهي پس از ترور او، بهترين دانشمند
جهان در زمينه ي موشك كه در اين پروژه كار مي كرد به ليندون جانسون اطلاع داد كه علم حداقل تا ٣٠
سال آينده از انجام چنين پروژه اي ناتوان است. حقيقت اين است... در واقع آنها كمي خوش بين بودن د. الآن
و اينجا ما ٤٠ سال از آن تاريخ را گذرانده ايم و هنوز هم تكنولوژي قادر به فرستادن يك انسان به ماه و باز
گرداندن سالم وي به زمين نيست. قدرت هايي كه در مورد اين كلاهبرداري تصميم گرفتند به اين نتيجه
رسيدند كه اگر آنها نتوانستند انساني را به ماه بفرستند وبه سلامت به زمين بازگردانند، كاري كه آنها بايد
بكنند اين است كه از ناسا بخواهند اين چنين پروژه اي را جعل كند و پس از آن ميلياردها دلار از پول ماليات
دهندگان كه براي سرمايه گذاري در اين پروژه در نظر گرفته شده بود را براي خود بردارند. پس ا ز آن، آنها
تصميم گرفتند كه واقعاً مي توانند كل اين ماجرا را جعل كنند آنهم فقط با قسمتي از پولي كه براي اين كار
آماده شده بود. اين جا در عكس زير مكاني در ايسلند است كه ما فهمديم كه بسياري از كلك ها و دروغ هاي
ناسا در آن ساخته شده است.
در اين جا چند حقيقت وجود دارد كه بايد به ذهن بسپاريد كه نمي شود واقعاً انساني را به ماه فرستاد و غير
ممكن است :
ماه به طور دائم توسط شهاب سنگ هاي خيلي ريز كه با سرعت بيست هزار مايل در ساعت حركت مي كنند،
در حال بمباران شدن است. براي اين كه تصور درستي داشته باشيد گلوله يك تفنگ با سرعت ٨٠٠ مايل بر
ساعت حركت مي كند. ماه هم هيچ اتمسفري ندارد كه سرعت اين شهاب سنگ ها را كم كند. اگر يكي از
فضانوردان يا يكي از واحدهاي ماه نشين توسط يكي از اين شهاب سنگ ها ضربه اي ببيند حتي اگر اي ن
٣
شهاب سنگ به اندازه ي يك دانه برنج باشد، آن وقت كار تمام است. عجيب اين كه ناسا در آن زمان اصلاً
نگران چنين موضوعي نبود.

-- Saeed ، Apr 14, 2010

دوست عزیز؛
از توضیحات تان سپاسگزارم اما بیاییم اندکی دید خود را وسعت بخشیم. اهمیت علمی و فنی پروژه های ناشناخته ای همانند جنسیس، استارداست، هویگنس، MRO، GP-B، نیر، دیپ ایمپکت و ده ها نام دیگری که ناسا در این سال ها با تمامی شبهه های موجود، آن ها را در کمال موفقیت به انجام رسانده؛ آنقدر از قلم افتاده اند که گمان می رود پروژه ی آپولو تا به امروز نیز حتی طلایه دار این پیشرفت هاست. آپولو را امروزه صرفاً به دلیل حضور مستقیم انسان در آن می شناسیم اما باور کنید آنچه که برای فرستادن یک جسم 90 کیلوگرمی به فضا و از آنجا به مدار ماه و بعدش فرود آوردن بر آن و بازگرداندنش به زمین نیاز است، هیچ فرآیند پیچیده ای منوط به تسلط بر مکانیک نیوتونی و البته بودجه ای هنگفت برای ساخت موشک ها و هدایتگرها نیست. حال اگر این جسم یک انسان باشد، طبعاً نتیجه چیز دیگری خواهد بود و تا ده ها سال همچنان شبهه در خصوص صحتش باقیست؛ چون فقط آن جسم، یک انسان بوده است و بس!
چرا هیچکس شبهه ای را به مأموریت های روسی بی سرنشین لونا-24، لونا-16 و لونا-20 که به طور متوسط هر کدام 5.5 تن جرم داشتند و در هر سه مورد بسته هایی حاوی سنگ ماه به زمین بازگردانده شد، وارد نمی داند؟ چرا تاریخی که مد نظر دوستان مخالف برنامه فرود بر ماه است، از آپولو-11 شروع می شود و به آپولو-17 می انجامد و در این میان پروژه هایی نظیر وستوک، وسخود، مرکوری، سایوز، سالیوت، زوند و جمینی به فراموشی سپرده می شود و هیچکس اتحاد جماهیر شوروی سابق را مقصر مرگ فضانوردی چون «ولادیمیر کمارف» که تنها برای مقاصد پَست سیاسی کشور، در سکوتی معنادار «واقعاً» کشته شد نمی داند و انگشت اتهام همواره آپولو را نشانه رفته است؟ چرا رویداد دردناکی چون انفجار موشک R16 را که طی آن، مرگ 92 مهندس برتر شوروی، با انکار کثیف مقامات سیاسی به فراموشی محض سپرده شد را به یاد نمی آورد تا بفهمیم اگر در عصر حساس جنگ سرد که انسان در جایگاه دوم
اهمیت بود، حتی اگر بهترین دانشمندان و فضانوردان فدای مقاصد سیاسی کشور می شدند، اهمیتی نداشت، چون قرار بود پرچمی بر روی ماه فرود آید و همین کافی است تا باور کنیم حتی اگر علم انسان را به ماه نمی برد؛ حماقت حتماً این کار را می کرد.
خوشبختانه جزئیات تک تک ابزارآلاتی که طی پروژه آپولو توسط فضانوردان به کار برده شد را با کوچکترین جستجویی در اینترنت می توان یافت. دوست عزیز چرا آنقدر که حافظه تاریخی تان چهار دهه پیش را آنچنان خوب به یاد می آورد که با صراحت معتقید «عجيب اين كه ناسا در آن زمان اصلاً نگران چنين موضوعي نبود»، دست کم پنج روز پیش (سیزده آوریل) را فراموش کرده اید که فضانوردان شاتل فضایی دیسکاوری، در مدار زمین به راهپیمایی 6 ساعت و 24 دقیقه ای پرداختند که هر لحظه ممکن بود هزاران زباله فضایی پراکنده در مدار زمین (که چگالی ذراتش به مراتب بیشتر از میکروشهابسنگ های فرودی بر ماه است) به لباس شان برخورد کند؟ یعنی حتی پیش از سقوط شهابسنگ ها (که صرفاً بر پایه احتمال است)، مطمئن باشید که دانشمندان به فکر عوامل محدودکننده تری همانند تابش های پرانرژی خورشیدی، پرتوهای کیهانی، دمای شدیداً تحمل ناپذیر فضا و خلأ آن نیز که دیگر نه احتمال، که یقین بوده اند؛ هم بوده اند. گمان کنم سخت تر از غلبه بر ریز شهابسنگ ها، ورود به جو زمین با دمایی معادل سطح خورشید است که باید عایقی سبک و کم حجم این دما را برای فضانوردی که تنها چند سانتیمتر با فضای ملتهب بیرون فاصله دارد، به صفر برساند و به نظر، این بهانه بهتری برای تکذیب پروژه آپولو به شمار می رفت. اما تمام این محدودیت ها و ده ها هزار مشکلی که در فضای بیرون موجود است و به وجودشان حتی باور هم نداریم؛ امروزه نه فقط در آپولو، که در ده ها مأموریت سرنشین دار و بی سرنشین دیگر و مادامی که ما هنوز در حال تکذیب چندین دهه پیش هستیم، توسط دانشمدان حل می شوند و هر روزه هم راه حل های بهتری ارائه می شود.
همین بهترین دانشمند موشکی جهان که مدعی هستید به جانسون گفته است "علم حداقل تا ٣٠سال آينده از انجام چنين پروژه اي ناتوان است"، دکتر «ورنر فون براون» نام داشت که تا پیش از ورودش به ایالات متحده پس از اتمام جنگ بین الملل دوم، موشک های مخوف V-2 را برای آلمان نازی طرح زد؛ و پلان همین موشک ها بعدها تحت نظارت «سرگئی کورولئوف» روسی که پدر موشک های فضایی این کشور بود، به موشک R-7 سمیورکا بدل شد که نخستین ماهواره جهان را در مدار قرار داد. بعدها و تا پیش از پرتاب آپولو-11، روسیه که از لحاظ قدرت ایدئولوژیکی موشک ها همواره در رده دوم بود؛ موشک سایوزی را از همین خانواده طرح زد که هنوز هم با تغییرات بسیار اندک در استخدام روسیه است و ماهواره ی ونوس اکسپرس را در آوریل 2006 به سمت زهره فرستاد. پس چگونه ممکن است موشک سایوزی که فناوری اش مربوط به چندین دهه پیش است، هنوز قادر به انجام چنین کاری باشد؟ مگر علم قرار نبود 30 سال بعد این گوی را تصاحب کند؟ حال که 30 گذشته، پس چرا موشک همانی است که ایده اش اصلاً از ذهن دانشمندی پایین رتبه تر از فون براون تراوش کرده است؟
پیچیده ترین موتور موشکی امروز جهان، موتور هوشمند J-2 است که بر شاتل های فضایی نصب است و طرح اولیه اش را فون براون در حالی ریخته که قرار بوده در دومین مرحله از موشک ساترن-5 نصب شود و این یعنی مرحله اول موشک حتی نیازمند موتور قدرتمندتری بوده است. پس چگونه است که موشک های نه چندان معروفی همانند اطلس وی-551 که از موتوری با پیچیدگی کمتر (اما قدرت بیشتر) نسبت به J-2 بهره مند بود، توانست ماهواره ای چون «افق های نو» را به سمت پلوتو رهسپار کند یا موشکی هنوز ساده تر همانند دلتا-2، ماهواره استارداست را به سمت یک ستاره دنباله دار فرستاده و پس از نمونه گیری از غبار پیرامون آن به زمین بازگرداند؟ اگر علم این سیر جبری ای را که شما مدعی هستید فون براون بدان معتقد بوده تاکنون می پیمود، هم اکنون نه تنها آپولو، که اینترنت و ده ها مخلوق شگفت انگیز دانش در اختیارتان نبود؛ چون آپولو مثلاً در برابر پروژه ای چون ایستگاه بین المللی فضایی که هم اکنون در دست تکمیل است، هیچ موضوع جدیدی برای گفتن نداشت؛ هر چند هزینه هایش به دلیل حضور مستقیم انسان در آن، سر به آسمان نهاد و این تنها برای ارضای مقاصد سیاسی بود.
برای یک موشک تفاوتی ندارد شما انسان هستید یا یک موتورسیکلت؛ تنها امر حائز اهمیت جرم پرتابه است. پس امروزه نیز حتی امکان سفر انسان به مریخ فراهم است (سال آینده مریخ نشین MSL با وزنی معادل یک اتومبیل به مریخ فرستاده خواهد شد)؛ اما چرا کسی به فواصل دورتر از ماه نمی اندیشد؟ چون یک روبات را می توان برنامه ریزی نمود و از انهدام احتمالی اش هم بیمی نداشت؛ اما فقط برای فائق آمدن به تأخیر 15-دقیقه ای مکالمات مابین زمین-مریخ هیچ تدبیری اندیشیده نشده تا بتوان در شرایط اضطرار، برای فضانورد فرضی مان چاره ای اندیشید و بلافاصله آن را به وی منتقل ساخت. پس در اینجا عامل محدودکننده، علوم موشکی نیست که مثلاً بگوییم تا 50 سال دیگر این سفر نشدنی است. آنچه سفر به ماه را امکان پذیر ساخت، شجاعت و خط شکنی دانشمندان در شکستن رکورد فاصله از زمین در فرستادن فضانوردان به سمت ماه بود؛ نه فائق آمدن بر مسائل بغرنج موشکی که البته در قیاس با امروز پیچیدگی خاص خود را داشتند. مشکل اصلی پروژه ی آپولو، تأمین سلامت فضانوردان طی سفرشان بود. عجیب است هیچکس امروز به تکذیب 131 مآموریت شاتلی نمی پردازد که اغلب هفت فضانورد تا بیش از دو هفته در فضا با همان شرایط فضانوردان آپولو می مانند و راهپیمایی های چندین ساعته در فضا (راهپیمایی هایی طاقت فرسا با هدف تعمیر قطعات ایستگاه فضایی؛ نه فقط چرخ زدن و پرچم زدن همانند فضانوردان آپولو!) هم می کنند و بعدتر هم به سلامت زمین را لمس می کنند. پس چون هیچ جای بحثی پیرامون موفقیت پروژه ی شاتل ها که تنها با دو شکست از میان 131 مأموریت، اندکی خدشه دار شده است، وجود ندارد؛ ناچار انگشت به دهان از پیشرفت های افسانه ای ناسا می مانیم و اینچنین می شود که گاه ناسا تا حد افسانه ها پرواز می کند و گاه هم درحد یک مؤسسه شیاد و دروغگو، نزول می کند.
دوست عزیز، اگر با همین منطق و بدون کوچکترین تحقیق و ارجاع و صرفاً احساساتی عمل کردن همچون موج پرطرفداری که بر علیه پروژه آپولو تشکیل شده، نظر دهیم؛ نه تنها سودی ندارد که موجب می شود فراموش کنیم هنوز هم آپولوهای فراوانی در حال رخ دادنند که اگر برای تکذیب شان فوریت به خرج ندهیم، چه بسا فردا با اطمینان مردم از صحت داشتنشان دیگر موضوعی برای بحث یافت نشود؛ پس بهتر است اندکی به دیگران حق دهیم و پیش از ارائه ادعاهایمان، فقط احتمال نادرست بودن شان را با جستجویی چند دقیقه ای در اینترنت بررسی کنیم. امروزه در وبسایت های پرطرفداری همانند ویکی پدیا نیز می شود اطلاعاتی پیرامون سپر حفاظتی لباس های فضایی در برابر میکروشهابسنگ ها پیدا کرد. پروژه ی آپولو، همچون ابرتصادم گر هادرونی، آنقدر از پیچیدگی در زمان خود برخوردار بود، که سیل شایعات بی اساسی را به دنبال خود یدک کشد؛ پس انجام این جستجوی ساده، نه تنها به معنای احترام به دانش شخصی مان است؛ که می تواند آغازگری برای کسب اطلاعات بیشتر از زوایای پنهان و شایعه ساز این پروژه های تاریخ ساز نیز محسوب شود.
با سپاس مجدد

-- احسان سنایی ، Apr 18, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)