تاریخ انتشار: ۲۴ مهر ۱۳۸۵ • چاپ کنید    
گفتگو با رامین فراهانی

تصویر مثبتی از یهودیان ایران نشان دادم

شهره جندقیان

رامین فراهانی فیلمساز مستقلی است که در آمستردام و تهران زندگی می‌کند. اوایل دهه هفتاد شمسی در دانشکده سینما و تآتر دانشگاه هنر در رشته کارگردانی تحصیل کرد و سپس در آکادمی فیلم و تلویزیون هلند در همان رشته به تحصیلات‌اش ادامه داد. فیلم آخر او «یهودیان ایران» در جشنواره‌های بسیاری نمایش داده شده، از جمله در جشنواره فیلم‌های مستند زلاند نو ۲۰۰۵، جشنواره فیلم‌های یهودی ورشو ۲۰۰۵ و سان فرانسیسکو.


سکونت یهودیان در ایران پیشینه‌ای ۲۷۰۰ ساله دارد.
انقلاب اسلامی باعث شد یهودیان ِ بسیاری ایران را ترک کنند. این فیلم به زندگی کلیمیان در داخل ایران می‌پردازد و نگاهی هم به تحولات اخیر دارد. یهودیان تهران، اصفهان و شیراز گاه از تبعیضاتی که با آن مواجه شده‌اند سخن می‌گویند. اما این فیلم جنبه‌های مثبت جامعه ایران را هم نشان می‌دهد، از جمله دوستی ِ روادارانه میان دو خانواده مسلمان و یهودی.

چه باعث شد که اولین فیلم مستند را درباره یهودیان ایران بسازی؟

چند عامل. اول اینکه اقلیت‌ها برای من جالب بودند. به‌خصوص بعد از اینکه به عنوان عضوی از یک اقلیت در هلند زندگی کردم توجه‌ام به آنها بیشتر شد.
ازطرفی در بین سه اقلیت دینی ِ رسمی در ایران، یهودیان فشار بیشتری را تحمل کرده‌اند و کسی هم جرأت نمی‌کرد فیلمی درباره آنها بسازد. البته درگذشته تلاش‌هایی شده بود، اما هیچ‌کدام از این پروژه‌ها منجر به فیلمی کامل نشده بود. شاید من به نوعی راه را باز کردم، چون بعد از من، چند گزارشگر، آیتم‌های کوتاهی درباره یهودیان داخل ِ ایران ساختند. همین اواخر بی بی سی گزارشی پخش کرد که خبرنگارشان در ایران تهیه کرده بود و تمرکزش بیشتر بر شهر یزد بود که زادگاه موشه کاتساف (موسی قصاب) رییس جمهوری اسراییل است و خودش هم در این فیلم ظاهر می‌شود.



زمانی که هنوز در ایران زندگی می کردی تجربه شخصی تو با جامعه یهودیان ایران چه بود؟

تماسی با آنها نداشتم. من در اواسط دهه نود میلادی ایران را ترک کردم، یعنی دوره‌ای که برای اقلیت‌ها چندان مساعد نبود، به‌خصوص از لحاظ تعامل با بدنه جامعه. از سوی دیگر به سختی می‌شود یک یهودی ایرانی را در میان دیگر ایرانیان تشخیص داد. چون شبیه به هم هستند و تقریباً همه آنها به زبان فارسی صحبت می‌کنند، نه عبری یا حتا لهجه‌های یهودی. در حالی که مثلاً ارمنی‌ها به زبان خودشان صحبت می‌کنند و وقتی فارسی حرف می‌زنند لهجه خاصی دارند که باعث می‌شود متوجه شوید ارمنی هستند.


پس از یازده سال دوری از ایران این اولین فیلمی است که در آنجا می‌سازی. در مقایسه با گذشته چه تغییراتی را در زمینه فیلمسازی حس کردی؟

من در اواخر سال ۲۰۰۲ فیلمبرداری این مستند را انجام دادم، اما به خاطر تأخیرهایی که پیش آمد این فیلم در اوایل سال ۲۰۰۵ برای اولین بار از تلویزیون هلند پخش شد. درنتیجه من بعد از 8 هشت سال دوری، داشتم باز در ایران فیلمی می‌ساختم. اما درباره سئوالت باید بگویم که تفاوت عمده‌ای وجود نداشت، اگر بخواهیم به ممیزی و کنترل رسانه‌ها بپردازیم. البته نباید فراموش کرد که در آن دوره تلاش‌های خاتمی برای ایجاد جامعه‌ای بازتر، مبنایی بود که من برای شروع پروژه‌ای دشوار، امید داشتم بتوانم بر آن تکیه کنم.

با این حال من هم کمی تغییر کرده بودم و لازم بود دوباره خودم را با شرایط وفق بدهم، که گاه خیلی دشوار بود. چون ایران جامعه چندان شفافی نیست و آدم با عوامل پنهان سرو کار پیدا می کند که تصوری از آنها ندارد. منظورم فقط سیستم نیست، بلکه حتا افراد و اشخاصی که ناچاری با آنها کار کنی ممکن است بعضاً شفاف نباشند و حتا فریب‌ات بدهند تا به منافع شخصی خود برسند در حالی‌که دارند پروژه تو را نابود می‌کنند.


شخصیت‌های فیلم را چطور پیدا کردی؟ آیا پیش از فیلمبرداری آنها را می‌شناختی؟

این یکی از دشوارترین قسمت‌های کار بود. در مرحله تحقیق من با چند نفر آشنا شدم و تماس‌ام را با آنها حفظ کردم. برای مثال ماجرای دختر جوانی را که در اوایل فیلم ظاهرمی شود، مدتها قبل از فیلمبرداری می‌دانستم. یا با گروه موسیقی شیرازی در جریان یک مسابقه ورزشی کلیمیان آشنا شدم و بعد یک شب هم در پارکی که کلیمیان بعد از شبات آنجا جمع می‌شوند، با هم بودیم. اما در مجموع من بیشتر این اشخاص را درست قبل از فیلمبرداری ملاقات کردم. مشکل اینجاست که ایرانیان و به‌خصوص یهودیان با دوربین راحت نیستند و این قابل درک است، چون ممکن است برایشان دردسر درست کند.


چه اتفاقات غیرمنتظره‌ای درجریان ساختن این مستند برایت پیش آمد؟

درسومین روز فیلمبرداری در یک مکان ِ گردهمایی یهودیان نزدیک به اصفهان، افراد خاصی که مقبول جمع هم نبودند به ما حمله کردند. کم مانده بود پروژه را متوقف کنم. اما این درست همان چیزی بود که این افراد و هدایتگرانشان می‌خواستند. بعد از آنکه حس و حالم سرجایش برگشت، کار را از سر گرفتم.


آیا مشکلی در راه‌اندازی پروژه داشتی، از نظر جلب حمایت مالی و غیره؟

مشکل چندانی نداشتم. دنبال امکانات مرتبط گشتم و به نیک مدیا رسیدم که در آن زمان در ساختمان شبکه آموزشی تلویزیون هلند واقع بود. حدود یک ماه طول کشید تا قرارداد بستیم. من گزینه دیگری هم داشتم و نیک مدیا متوجه شد اگر دیربجنبد بخت تهیه این فیلم را از دست می‌دهد. در نتیجه به توانایی من اطمینان کردند و بودجه لازم را در اختیار گذاشتند. من هم برای تحقیق به ایران رفتم .


فیلم را در ایران هم نمایش داده‌ای؟

نه متاسفانه. هیئت انتخاب جشنواره فیلم مستند کیش در سال ۲۰۰۴ فیلم من را برای بخش مسابقه برگزیده بود، اما معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی این فیلم را حذف کرد. در نتیجه من مطمئن بودم که اجازه نمایش عمومی را به من نخواهند داد. عجیب است که بخشی از یک وزارتخانه اجازه ساخت فیلمی را به تو می دهد و بخش دیگری نمایش همان فیلم را منع می‌کند، آن هم در جشنواره‌ای که فقط شمار اندکی از همکاران ِ مستندساز و خبرنگاران حضور دارند.
در هر حال فیلم من از ماهواره هم پخش شده است، البته به‌طور غیرقانونی. عده‌ای هم آن را ضبط کرده‌اند و یکی دو سال است که در بین کلیمیان ایران دست به دست می گردد. تا جایی که شنیدم، واکنش کسانی که در فیلم حضور دارند خیلی مثبت بوده، هرچند نگرانی‌هایی هم داشته‌اند. یهودیان ایران پیش از این فیلمی ندیده بودند که به‌طور کامل به جامعه کوچک آنها بپردازد و با همدلی و احترام و به آنان نزدیک بشود.



واکنش تماشاگران در خارج از ایران چطور بود؟

واکنش یهودیان و ایرانیان در خارج خیلی احساسی بود، چون با چیزهایی که در فیلم نشان می دهیم رابطه عاطفی‌تری دارند... شنیدم خیلی‌ها گریه کردند و دلتنگی زیادی برای ریشه‌های گسسته خود بروز می دادند. اما انتقاداتی هم بود. به‌عنوان مثال پرسیدند که چرا چیزی از دوره‌های دشوارتر در زندگی یهودیان ایران نشان نداده‌ایم، مثلاً اوایل انقلاب یا دورانی که حتا گذرنامه هم نمی‌توانستند بگیرند. من هم توضیح دادم که با توجه به امکاناتی که داشتیم بیشتر بر وضعیت فعلی متمرکز شدیم.
در مجموع فیلم من تصویر مثبتی از زندگی یهودیان در ایران ارائه می‌کند. چون تصویری که در خارج ایجاد شده، آنچنان تیره است که حتا فیلمی با انتقادات ملایم، به غربی‌ها کمک می‌کند که تصوراتشان را اصلاح کنند و سایه روشن‌های فضای ایران را بهتر ببینند.



چرا این فیلم را به صورت داستانی نساختی؟ چرا مستند؟

این انتخاب خودبه‌خود انجام شد. من فکر می‌کنم که امر ضروری در جامعه‌ای که بخش‌هایی از آن ایزوله‌اند، آشکارسازی ِ واقعیت‌های نامشهود است، و نه پرسه زدن در تخیلات. به‌خصوص وقتی با چنین موضوعاتی سروکار داریم. با این حال ساخت یک فیلم داستانی بر اساس درک درستی از واقعیت ها نیز می تواند گزینه خوبی باشد. فقط پول بیشتری لازم دارد.


به نظر تو چه چیزی می تواند دو جامعه یهودی و مسلمان را در ایران به همکدیگر نزدیک کند؟

عمده‌ترین مانع در این مسیر سیاست رسانه‌ای ایران است. آنها هیچ‌وقت برنامه‌ای آگاه کننده درباره یهودیان ایران یا فرهنگِ یهودی پخش نمی‌کنند تا ایرانیان مسلمان بتوانند آنها را بهتر درک کنند. اگر هم یک وقت چنین کنند، نمی‌خواهند که یهودیان به گونه‌ای نشان داده شوند که همدلی برانگیزند.
از سوی دیگر ما با تعصبات مذهبی چه در میان مسلمانان و چه در جامعه یهودی سروکار داریم که این دو جامعه را از هم جدا نگه می دارد. من فکرمی کنم که مذهبیون باید بیشتر به مشترکاتی که دارند بپردازند، همانطور که در دوره خاتمی چنین تلاش‌هایی شد، از جمله در قالب کنفرانس های بین المذاهب. اما روال جاری انگار سمت و سوی دیگری دارد.



آیا برنامه‌ای برای حضور در جشنواره‌های دیگر داری؟

فیلم من در عمده‌ترین جشنواره‌های فیلم‌های یهودی نمایش داده شده، به‌خصوص در آمریکای شمالی و کانادا. جشنواره‌های دیکری هم در پیش است از جمله اواخر اکتبر در سن خوزه، همچنین در لس آنجلس پس از نمایش‌های متعدد. باز در نوامبر جشنواره‌ای هست و پنجمین نمایش فیلم در نیویورک هم فکر می کنم در فوریه ۲۰۰۷ باشد.


چه پروژه‌هایی دیگری در دست داری؟

دارم سعی می کنم یک فیلمنامه داستانی بنویسم. همزمان به پروژه‌های مستند هم فکر می کنم، اما هنوز معلوم نیست کدام طرح به تولید برسد.


در مورد تجربه فیلمسازی در ایران نکته دیگری هست که مایل باشی بیان کنی؟

از زمانی که دولت جدید سرکار آمد، سردرگمی محسوسی در فعالیت‌های بیانگرا ایجاد شد. حال که سیاست‌ها روشن‌تر شده‌اند به نظر می رسد که فیلمسازی مستقل نیز از این موضوع رنج می‌برد، دست کم من اینطور برداشت می کنم.


در همین‌باره:

متن انگلیسی این مصاحبه

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

من یک مستند ساز هستم و یک فیلم از انبیا بنی اسراییل ساختم میخواستم بااقای رامین فراهانی بیشتر اشنا شوم لطف کنید ایمیل ایشان را برایم بفرستید. ممنونم

-- محمد موسوی ، Nov 24, 2006

جای اینا برو یه فیلم درباری داریوش و کوروش هخامنشی بساز

-- زرتشت گشتاسبی دشمن زیاری ، Jul 29, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)