خانه > خبر اول > ایران > آیتالله منتظری: بهائیت، ارتداد نیست | |||
آیتالله منتظری: بهائیت، ارتداد نیستآیتالهمنتظری معتقد است بهائیان باید از حقوق شهروندی و برابر در حکومت اسلامی برخوردار باشند. احمدمنتظری فرزند آیتالله، با تائید این دیدگاه آیت الله منتظری که پیش از این در رسانهها منتشر شده بود، به زمانه گفت: بر اساس دیدگاههای آیت الله منتظری، اگر چه بهائیان در قانون به عنوان اقلیت دینی به رسمیت شناخته نمیشوند، اما چون اهل این مملکت هستند و به قانون کشور تمکین میکنند و مالیات میپردازند، باید از حقوق شهروندی و همچنین رافت حکومت اسلامی برخوردار باشند. به گفته فرزند آیت الله منتظری، این فقیه شیعی بهائیت را از مصادیق ارتداد نمیداند. او همچنین معتقد است اساساً اگر کسی با تحقیق از اسلام خارج شود، مرتد نخواهد بود. احمد منتظری در پاسخ به این سوال زمانه که آیا در دیدگاههای فقهی آیتالله منتظری تغییر ایجاد شده است، گفت: ایشان از حدود چهل سال پیش در کتابهایشان بهائیت را با استدلال رد کردهاند و مخالف ترویج این فرقه بودهاند، ولی این یک برخورد فکری بوده است و ایشان خشونت علیه بهائیان را رد میکنند. او همچنین اشاره کرد: بیشک در بین علما کسی از خشونت حمایت نمیکند و باید با استدلال و گفتگو با این گروه (بهائیان) برخورد شود. وی افزود آیتالله منتظری در این موقعیت حساس کشور اساساً خشونت را به نفع مردم نمیداند و معتقدند این کار، در راستای منافع ملی نیست.
|
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
جناب آقای منتظری سلام.
-- یک کارمند ، May 25, 2008ایکاش شما با درایت و شجاعت فتوایی میدادید تا باعث دلگرمی مسلمانان شود. شما شاید نمی دانید اما از بس پلیدی کرده اند مردم عادی و بی حب و بغض در کوی برزن به پیامبر و علی و حسن و حسین و فاطمه و تمامی بزرگان شیعه فحش و ناسزا می گویند. این بنده که پدر و پدر بزرگ هستم و مرحوم پدر من که دوسال پیش فوت کرد ما هرگز چنین فحاشی ها و چنین رویگردانیهایی را از اسلام ندیده بودیم. شما نمی توانید حتا حدس بزنید که این گرفتاریی که برای بهاییان پیش آوردند و پیش از آن کشتارها و آن ازیت و آزارهای دیگر دینان و دیگر اندیشان چه تصویر منفی و رقت آوری از اسلام در دل جوانها و خصوصا درس خوانده ها و تحصیل کرده ها گذاشته است. آقای منتظری شما نسبتا کار خوبی کردید و ایکاش قاطع تر عمل می کردید. نسل جوان امروز نسل اینترنت است، نسل اطلاعات و فن آوری ست. مردم ایران امروز و خصوصا جوانها از همه اسرار سر در می آورند آنها نمی توانند بپذیرند که دین و ایمان اجباری باشد، هر قدر این دین اجباری تر نمایش داده شود جوان امروز از آن روی گردانتر است. امروز باید برای حفظ ایمان مردم که سیمان اخلاقی و درونی جامعه است از تمامی سخت گیریهای حجاب و روابط محرم و نامحرم و تعویض دین اکیدا چشم پوشید. زیرا در صورت ادامه ی سخت گیریها، بگیر و ببندها و بهایی کشی ها و یهودی کشی ها و مسیحی کشی ها دیگراندیش کشی ها زندانها تجاوزها شکنجه ها قتلها اعدامهای در ملع عام ما با طغیان و سرکشی و جسارت های بیشتر و بیشتر به اسلام و قرآن و اهل بیت روبرو خواهیم بود. من این روند به سرعت رو برشد را در این جنوب شهر تهران می بینم. متسفانه از زمانی که روحانیت به قدرت رسیده سیر نزولی اخلاقیات و معنویات و درستی ها و پاکی ها نیز باسقوطی آزاد شروع شده و هر روز ابعاد وحشتناکتری را بخود می گیرد. این هولناک است ولی این چنین است که رکیکترین فحش هایی که ما تا کنون ندیده و نشنیده بودیم را بر دیوار و در و توالت مسجد و حسینیه و محله می نویسند. چندی پیش خادم مسجد سر کوچه ی ما نامه ای را بمن نشان داد که کسی آنرا از دیوار مسجد بدرون آن پرتاب کرده بود فحاشی های جوانی بود به ساحت پیامبر و خادم مسجد می گفت که او هر روز و هر ساعت منتظر چنین نوشته هایی ست... بنده حتا در خانواده و فامیل خودم با این پدیده روبرو هستم. اگر چه کار شما قابل قدردانی ست اما به نظر اینجانب نه از نظر انسانی و نه از نقطه نظر حفاظت از باقی مانده ی اسلام کافی نیست. امروز جوان ایرانی تشنه یک دین آزاد و آزادی پرور است. اسلام باید این چنین عرضه شود در غیر اینصورت با امتناع کلیت اسلام روبروییم. آقای منتظری سرکار وضیفه ی بسیار سنگینی را بر عهده دارید. شاید برای شما در حصر خامنه ای هستید این چیز ها واقعی ننماید اما واقعا این چنین است.
یک کارمند
بشتابید ای علما!
-- فرهاد ، May 25, 2008کالای خود را به روبان آزادی مزیّن کنید وگرنه عن قریب بازارتان کساد می شود.
بهاییت باز خوبه یه دینی هست یه اعتقادی هست باید از این ترسید که بی دینی ناگهان تمام جامعه ایران را فرا بگیرد با عملکرد این آقایان به نظر می رسد که فرا رسیدن چنین روزی چندان هم دیر نیست !
-- حسن ، May 25, 2008واقعا با دیدن این متن از وجود برخی (((علما))) در بین دیگران شرمنده شدم.....
-- یک شهروند ، May 25, 2008واقعا نمیدومنم چی باید گفت!!!
من نوشته بالا را تائید می کنم ..اولین بار 6 ماه بعد از انقلاب وقتی فحشی زشت با امام اول شنیدم باور نمی کردم
-- بدون نام ، May 26, 2008آقا ترا به خدا جان هرکس که دوست دارید یک فونت درست وحسابی برای نوشته هایتان بگذارید. خسته شدیم از بس چشمان خورا به صفحه مانیتور خیره کردیم بابا!!!
-- بدون نام ، May 26, 2008من هيچوقت منتظر نيستم تا يك ملا به من بگويد كه به چي اعتقاد داشته باش كه مرتدي يا مومن. اما بازهم دم افرادي مثل منتظري گرم كه واقعيت را قبول كردند و حداقل براي آدمهايي كه اهل تقليدند و ضد انديشه راه درست را نشان مي دهد. .
-- پدرام ، May 26, 2008من به عنوان يك دانشجوي رنج ديده به نظر اين كارمند محترم و خود او اداي احترام ميكنم٠ايكاش روشنفكران مانيز قدري شفافتر و روشن تر عمل كنند و بنويسند٠ من از اين سايت زمانه تشكر مي كنم و آبروي خوشش را در دانشگاهاي ايران به او گوشزد مي نمايم.
-- جمشيد از تهران پارس ، May 26, 2008باسلام.
-- علی ناظر ، May 26, 2008دبیر محترم سایت.
خواهشمندم متن پیشین من را در جایی منتشر کنید، بنظرم بی ربط نیست.
سپاسگزارم
. . . .
زمانه ـ کامنتی با نام فامیل ناظر ولی با اسم کوچک شخص دیگری به دست مان رسیده که از لحاظ بلندی نوشتار از ظرفیت بخش اظهار نظرها بیشتر و قابل انتشار نیست. چنانچه منظور شما این متن باشد، خلاصه شده تری از آن را دوباره بفرستید.
. .
آیا آقای منتظری باید ساکت بماند؟
در خبر های 5 خرداد 1387 نظری از اقای منتظری در رادیو زمانه نقل شده است که حاکی از همدردی وی با بهاییان ایران است. در بخش کامنت ها دو نظر آمده است که پرداختن به آن ها از دیدگاه تاریخ معاصر ایران و نیز حقوق بشر می تواند راهگشا و آموزنده باشد.
نظر اول :
منتظری در ساده لوحی سرآمد روحانیون است .حالا که پاش لبه گوره نظرم میده .بهتره در این واپسین روزها از کارهای قبلیش استغفار کنه/در ضمن تمام اسلام و مسلمین منتظر نطقه ایشون بودند که در باره فرقه ضاله بهائیت چرت بگه/همه مشکلات ملت مسلمون تموم شده رسیدیم به بهائیت که در دونیا چند تا دونه هم نیستند/بیکار گیر آوردید با این چرت و پرت گوییها
نظر دوم :
بشتابید ای علما!
کالای خود را به روبان آزادی مزیّن کنید وگرنه عن قریب بازارتان کساد می شود.
اولن، من و تو بیکاریم. اگه نبودیم ، این جا پیدامون نمی شد تا در مورد اعتقاد یک عده که دین آبا و اجدای شون رو دارن حفظ می کنن، بگیم فرقه ی ضاله! اگه نبودیم، اونقدر غیرت به خرج می دادیم که راه می افتادیم میرفتیم شیراز و از همه ی اون خانواده های شیرازی بهایی که درهمه ی این سالیان رنج کشیدند، دلجویی میکردیم و یا با فراخوانی جمعی، جمع می شدیم به در زندان وبه مسئولان محترم دستگیرکننده، می گفتیم ما را هم به جرم بهاییت دستگیر کنید و آنقدر بر این درخواست جمعی پافشاری می کردیم تا از "رو" بروند و خلع سلاح شوند. این ها شمه ای بودند از رفتاری که از یک آدم "غیر بیکار" انتظار می رود.
اما جدا از اعتقاد شخصی ی این نگارنده که تمام ادیان جمعی را سرو ته یک کرباس و وسیله ی ارتزاق دینکاران و تسکین روحی اهل تدین و خود برتر بینی ی مومنان (نسبت به غیر مومنان) و همدستی با قدرت های (فقهی –نظامی- اقتصادی- سیاسی) عینی ی حاکم بر زمین و فرافکنی و ترجمان همین مناسبات زمینی به آسمان و عرش الهی میداند و نیز فارغ از اصالت بحث "جستجوی معنا" در هستی؛ بهاییت نیز سنتی است هم ارز اسلام و بوداییگری و یهودی گری و...، پس تا زمانی که فرقه گرایی دینی هنوز در دل هویت های مختلف بشری جا گرفته، کسی حق ندارد این یا ان هویت سنتی را برتر یا بدتر از دیگری بداند. قضاوت را می گذاریم به عهده ی وجدان فردی ی هر یک ازاندیشه گرانی که با دین پدری بزرگ می شوند و سپس به آن شک می ورزند و بدان پشت می کنند یا ایمانی دوباره می آرند. به هیچ کس دیگر ربط ندارد. بهاییت هم ازین دایره بیرون نیست.
رادیو زمانه تا آن جا که اطلاع دارم سعی کرده به این ادعا بخندد که در ایران فشار دینی نیست یا کم است.
نه چنین است. نمونه اش همین جامعه ی کم جمعیت بهایی و نیز همین جماعت بچه مسلمان مسیحی شده ی شیرازی که بالاخره به تله ی دوستان افتادند و برایشان اتهام درست شد؛ و بازهم، سرنوشت باقی ی از دین روگردانندگانی که پیش ازین، داستان هاشان را در اخبار خوانده ایم.
لازمه ی حکومت الله بر روی زمین، تضییق دینی است ، تا " رو" زیاد نشود و تهاجم نکنند. می دانیم که ریزش زیاد است و این ریزش هم همیشه از سوی استعمار سازماندهی شده است و درست از زمان ورود اندیشه غربی به ایران شروع شده (بروید کتاب های صادره از تیز فکران روحانی قم را در یک صد سال اخیر تورق کنید). پس اگر "رو" بدهیم، در عرض چند روز سکه ی یک پولمان خواهند کرد. نتیجه: هر گونه حرکتی که بخواهد در برابردین الله قد علم کند ، باید با نهایت درجه ی شدت، سرکوب شود. هر آن گاه که نرمش می بینیم و رافت (بقول آقای منتظری)، ناشی از ضعف و ملاحظه ی آبرو در اجرای فرامین حقه ی اسلام است و ناشی از احتیاط در "وهن" به بیضه ی اسلام است وبس. وگرنه رقیب نباید تحمل شود. رقیب یعنی کسادی مسجد و منبر و " حاج آقا مسئلهٌ !" و این تحمل ناپذیر است در عرصه ی اسلام و هر دینی.
آقای منتظری جدا از خاستگاه اندیشه ای شان، بعنوان یک انسان، فردیتی شاخص است. چرا که به پیشگاه مردم ایران و جهان نشان داد که آن قدر شرافت بشری برایش باقیمانده که به کمی از میثاق های انسانی پایبند باقی بماند.
او و ما مردم ایران(هر دویمان)، به جنایات انجام گرفته در اوایل انقلاب رضایت داد. آن ها را حکم الهی دانست و اعتراض نکرد (شاید به دستگاه اندیشگی اش مربوط می شد که این نیز قابل وارسی و بازرسی است). اما همین او بود که در اوج قدرت، به هر جنایتی تن در نداد و این از شریف ترین حرکاتی بود که در طول این 30 سال از یک روحانی به چشم مان خورد. تصور نکنید این کار کم تر از عصیان تولیاتی و سیلونه و کویستلر و امثال گرامشی در برابر جزمیت و جنایت حزبی بوده است. نیرو های چپ ایران باید نمونه های مشخص مستندی ارائه دهند در مورد کسانی از نیرو های چپ، که در اوج قدرت سازمانی توانسته باشند در برابر هژمونی ی حزبی- فرقه ای ی خودی، و جنایت (یا جنایات) مشخص ناشی ازین هژمونی ها مقاومت کنند و حاضر باشند از همه چیز بگذرند و ناسزا ها و ناامنی را در سطحی ملی تحمل کنند. یادمان نرفته که فقط در عرض یک روز، کیهان، لوله ی توپخانه ی ناسزا هایش را با 180 درجه چرخش به طرف قائم مقام خود ساخته اش گرفت.
دفاع از حقوق انسانی ی بهاییان وظیفه ی همگان است، بخصوص اقای منتظری، که فقه مورد علاقه ی اوست که همیشه برایشان عامل تهدید به مرگ و نیستی و تحقیر بوده است. پس بر ذمه ی ایشان باری است مضاعف. و اگر سخنی بگوید ، از باب ادای وظیفه باید بگوید (هر چند که سایر دینکاران بزرگ و عظیم الشان، صم ٌ بکم ٌ ، ناظر ستم ها باشند و تایید کنند). اما نکته این است که باید دستگاه فکری حوزوی خود را تعطیل و به زبان انسان، مطلق انسان، "انسان کما هو انسان" با مردم سخن بگوید و نور بیفشاند. دستگاه فقهی ی وی آنچنان مندرس و پوسیده و ضد انسانی است که دیگر نمی تواند سخنی با مردم داشته باشد، این را ایشان باید خوب فهمیده باشند که امثال ایشان (بمثابه ی اهل یک صنف) دیگر مرجع مردم نیستند، وقتی که مراجع عظیم الشانی همچون مدونا، علی دایی، گوگوش، و ... و ... در عرصه ی عمل در جولانند. پس آن چیزی که سخن ایشان را می تواند به دل بنشاند، و گوشی شنوا بیاید، محتوایی انسانی ( ونه فقهی و اسلامی) است، و گرنه اهل نظر بخوبی می توانند این گونه سخنان را که در وانفسای عقب نشینی تاریخی ی تفکر حوزه ای از سوی امثال ایشان صادر می شود، به "بزک کردن دین" و"مزین کردن دین به روبان خوشرنگ آزادی" برای حفظ آبرو و پیشگیری از وهن به بیضه اسلام تعبیر کنند (ایشان خبر دارند که هنوز که هنوز است ، جنایات مندرج در باب احکام اهل ذمه در جلد چهارم تحریر الوسیله در هیچ مرجع دینی ای مورد تشکیک قرار نگرفته است ، تحریر الوسیله ای که در چارچوب حوزه، از نظر فنی، برجسته ترین متن فقهی ی عصر حاضر بوده است ).
مشکلات فعلی ی مردم ایران بسیارند و سخن در مورد صدا های پژواک نیافته در جامعه ی ما بسیارتر است. صدای بهاییان "فقط" یکی از آنان است، اما به صرف این "فقط" ، مجاز نیستیم گوش را بر پژواکش ببندیم یا از پژواکش خودداری کنیم. در عمل گرا ترین حالت و سود گراترین تعبیر، هر جنایتی بر ضد حتی یک بشر، باید بازگو شود تا راه بر تکرار آن در مورد تو و فرزند تو بسته شود و رنج و درد قربانی التیام یابد.
-- کاظم ناظر ، May 27, 2008در این زمان که علمای اسلام تیشه به ریشه آن می زنند باعث دیگرمی است که صحبت از منطق شود ولی باید در نظر گرفت که بهائیان در جامعه کنونی از اقلیت فعال در راستای ترقی فرهنگی جامعه هستند که به رغم آن از حقوق مسلـــــم خود محرومند. لذا نیاز به رافت اسلامی ندارند بلکه همه جامعه نیاز به عدل الهی دارد.
-- ورقا ، May 28, 2008well doen Mr. Montazery he is a man .He knows what going to happend in futuer,,,,, bee nam
-- بدون نام ، May 30, 2008چند وقتیه که دیگه کیهان از لقب شیخ ساده لوح برای نامیدن و در اصل هتک حرمت آیت اله منتظری استفاده نمی کنه چون آقای منتظری
-- بدون نام ، Sep 18, 2008نشون دادند که چقدر عمیق و انسانی می اندیشند و ساده لوحی اونه که کسی قدرتهای فانی دنیوی رو بخواد و به هر قیمتی نخواد اونها رو از دست بده ولی آقای منتظری نشون داد که انقدر عاقله که دینشو به دنیاش نفروشه.
" آیت الله منتظری معتقد است كه اساساً اگر کسی با تحقیق از اسلام خارج شود، مرتد نخواهد بود".
-- Pedro ، May 7, 2009بنده مسلمان زاده هستم و به ديانت بهائي ايمان اوردم. اين به ان معنا نيست كه از ديانت اسلام خارج شده ام . هر گز! بلكه از محيط (طرز) تفكر علماي اسلام خارج شده ام.