خانه > شهزاده سمرقندی > گفت و گو > «سیمرغ» مسابقه جدید ادبی برای فارسیزبانان | |||
«سیمرغ» مسابقه جدید ادبی برای فارسیزبانانشهزاده سمرقندیshahzoda@radiozamaneh.com
جایزههای ادبی در دنیای فارسیزبان کم نیستند. اما جایزهی جدید «سیمرغ» به نظر میرسد یک قدم جلوتر در راه عملی شدن ایجاد پل بین ادبدوستان پارسیگو در کشورهای همسایه برداشته است. آن هم با انجام دادن یک کار به نظر ساده؛ یعنی در نظر گرفتن و در واقع جدی گرفتن تفاوت خط بین فارسیزبانان و نوشتن بیانیههای این جایزه با خطهای رایج در کشورهای مختلف فارسیزبان؛ بخصوص خط سیریلیک، خطی که بین فارسیزبانان آسیای میانه رایج است. مسابقهی ادبی سیمرغ را «بنیاد آرمانشهر» که مدیریت آن را گیسو جهانگیری بر عهده دارد، راهاندازی کرده است. خانم جهانگیری که خود از تفاوت سطح ادبی و اطلاعات فارسیزبانان در آسیای میانه و همین طور در خاورمیانه از نزدیک آشنایی دارد، تجربهی زندگی در کشورهای اصلی فارسیزبان - ایران، افغانستان و تاجیکستان - را نیز دارد. گیسو جهانگیری جنگ سالهای اخیر در هر سهی این کشورها را تجربه کرده است. شاید هم به همین دلیل است که در این مسابقه جنگ، پیامد و تجربههای جامعهی جنگزده، به عنوان موضوعات اصلی انتخاب شدهاند. خانم جهانگیری از مسابقهی ادبی سیمرغ میگوید:
فراخوان شرکت در مسابقهی ادبی جایزهی سیمرغ را به بهانهی «روز جهانی صلح» راهاندازی کردیم. البته با این شعار که ما ۳۶۵ روز صلح میخواهیم؛ نه یک روز کمتر، بلکه یک روز هم بیشتر. به این دلیل که موضعگیریای باشد برای حرکتهای بسیار سمبلیک که واقعیت هم پیدا نمیکنند. بخصوص در چهارچوب کشوری مانند افغانستان که بیش از سه دهه است دچار جنگ شده و شعار صلح، طبل توخالی به نظر میآید. هدف ما این بود که از یک سو، اهل قلم تثبیتشدهی شناختهشده و حتی نه فقط آنها، بلکه جوانها نیز راه و زمینهای را برای بیان مسائل خودشان پیدا کنند. چرا که فراخوان جایزهی ادبی سیمرغ، نوعی موضعگیری بر ضد جنگ، خشونت و نظامیگری است. به خاطر اعلام علاقهای که از سوی دیگر فارسیزبانان منطقه (تاجیکستان و ایران) شد، تصمیم گرفتیم این جایزه را وسیعتر کنیم و فقط منوط به افغانستان نباشد. هر کسی در کشورهای فارسیزبان مایل باشد، میتواند قطعهی ادبی، روایت، خاطره یا شعر خود را برای ما بفرستد. به این ترتیب، این جایزه یک کارزار و حرکت شهروندیای خواهد شد برای این که مردم عادی بتوانند درک خود را از مسائلی که روزمره با آن درگیر هستند، ارائه بدهند. در واقع جایزه بهانه است؛ به سه اثر ادبی ممتازتر جایزه تعلق میگیرد. ولی خود شرکت و اشتراک در آن، قدم بسیار مثبتی است و من به هر کسی این کار را انجام بدهد، تبریک میگویم. چرا که خود این عمل، یک عمل شهروندی است. به نظر من، جذابیت در این است که اگر ما تریبونهای مستقل یا مستقیم در دسترس نداریم، خودمان باید تریبونهای خودمان را درست کنیم و صدای خودمان را برسانیم. این بیشتر نمونهای از فعالیتهایی است که ما شهروندان قلب آسیا، در تاجیکستان، ازبکستان، ایران، افغانستان و ... میتوانیم انجام بدهیم. ابتکاری است که میتوانیم از آن یاد بگیریم و در زمینههای دیگر نیز از این ابتکارات به خرج بدهیم.
جای چنین مسابقهای خالی بود. ولی جای تعجب است که این حرکت از سوی کسانی راهاندازی میشود که قلم به دست نیستند و یا به طور مستقیم کاری ادبی انجام ندادهاند. به نظر شما با این که تجربهی قبلی وجود ندارد، چگونه میتوانید نویسندگان یا ایجادکاران سه کشور فارسیزبان را به هم پیوند بدهید یا با یک میزان بسنجید؟ با توجه به این که رشد ادبیات در ایران، افغانستان و تاجیکستان با شیوههای گوناگون و در سطوح مختلف پیش رفته است، چگونه میتوانید اثرهای ادبی این سه کشور را کنار هم بگذارید و تقسیمبندیها بر چه اساسی خواهد بود؟ فرهنگ مسألهای بسیار سیاسی است. یکی از جنبههای آن ادبیات است؛ ولی ادبیات رابطهای تنگاتنگ با حیات اجتماعی مردم دارد و چیزی انتزاعی نیست. تجربهی قبلی ما در ۸-۷ سال گذشته، دعوتی بینالمللی برای مسابقهی مشابهی به نام «کاروان هزار و یک شعر برای صلح و دموکراسی در افغانستان» است که فراخوانی بینالمللی بود و بیش از ۹۰۰-۸۰۰ شعر از چهار گوشهی جهان به دست ما رسید. یک سیستم داوران داشتیم که با همین سیستم، کتابهای متعددی با نام «کاروان شعر» و «کاروان مهر برای جوانان» به زبانهای مختلف در منطقه و در اروپا هم چاپ شد. این بار نیز داوری ما تنها از نظر ارزش ادبی کار نخواهد بود؛ بلکه ارزش محتوایی آن هم مورد نظر قرار میگیرد. اینکه یک جوان قصهی خودش را مینویسد، کسی که در این سالها جنگ و ویرانی را تجربه کرده و قصهی زندگیاش را مینویسد، جدا از این که اثرش از نظر ادبی چهقدر کار ارزشمندی است، از این نظر که حرکتی به سوی ایجاد یک هویت دستهجمعی و یک خوانش جمعی از تاریخ مشترک و یک حافظهی جمعی است، برای ما مهم است و به عنوان یکی از دادهها مد نظر ما قرار میگیرد؛ و نه فقط ارزش ادبی اثر. دوره قبل نیز این تجربه را داشتیم که در میان اشعار گردآوریشدهی ما، هم آثار تعدادی از شاعران یا اهل قلم شناختهشده وجود داشت و هم آثار جوانانی که تازه دست به قلم میبردند. سؤال مهمی که شاید علاقهمندان به شرکت در این مسابقه بخواهند بدانند، این است که جایزهها چگونه انتخاب شدهاند؟ جایزهی اول یک تندیس خواهد بود که در کابل طرحریزی میشود. البته هنوز آماده نشده است. جایزهی دوم و سوم کتاب خواهد بود. آثار ممتاز هم چاپ میشوند و در سطح جهان، نه فقط به صورت کتاب در افغانستان و شاید تاجیکستان منتشر میشوند، بلکه در اینترنت هم در دسترس خواهد بود. امید ما این است که بین کسانی که در این مسابقه شرکت میکنند، پیوندی ایجاد شود و گفت و گویی میان آنانی که امروز به قول تاجیکها اَلَم دارند و مایل هستند مسائلشان را مطرح کنند، ایجاد شود.
وقتی از ادبیات صحبت میکنیم، بحث سانسور نیز در میان هست. وقتی میخواهید آنها را در افغانستان، تاجیکستان و ایران در دسترس خوانندهها بگذارید، با توجه به این که معیارها در این کشورها متفاوتاند، چگونه میتوانید معیار بیان این نوشتهها را معین کنید؟ برای بخش اجازهی چاپ کتابها ممکن است در هر کدام از این سه کشور سلیقهها و قوانین مختلفی عمل کند. اما خوشبختانه امروز یک فضای مجازی داریم که اجازه میدهد ما خودمان (یعنی اهل قلم، نویسندگان، شاعران و ژورنالیستها) با حفظ حس مسئولیت و تعهد، تصمیم بگیرم که نوشتههایمان را در اختیار دیگران قرار بدهیم. استفاده از فیسبوک یکی از شیوههایی است که ما برای تبلیغ این مسابقه استفاده کردهایم. برای نشر آنها نیز از طرق گوناگون و در مناطق مختلف اقدام خواهیم کرد و اگر مشکلی باشد، با آن دست و پنجه نرم خواهیم کرد. ولی در فضای مجازی این آثار را در اختیار همهی خوانندگان علاقهمند خواهیم گذاشت. آخرین مهلتی که علاقهمندان میتوانند نوشتههای خود را برای شرکت در این مسابقه بفرستد، چه تاریخی خواهد بود؟ سیام اکتبر سال ۲۰۰۹ (هشتم آبان ۱۳۸۸) آخرین مهلت ارسال آثار است. فرصت ما در آغاز کوتاهتر از این زمان بود؛ ولی چون در افغانستان یا تاجیکستان همه به اینترنت دسترسی ندارند و با توجه به مشکلاتی که بود، تجدید نظر کردیم و مهلت آن را تا سیام اکتبر تمدید کردیم تا همهی کسانی که مایل هستند، بتوانند به فراخوان جایزهی ادبی سیمرغ پاسخ بدهند. در تجربهی دور قبلی دیدم فضای بسیار فوقالعاده و حس همبستگیای بین افرادی که در «کاروان هزار و یک شعر» شرکت کرده بودند، ایجاد شد و خوشبین هستم که این بار هم داریم قدمی برای نزدیکتر کردن دلهای روشن و آگاه منطقه برمیداریم. جایزهی سیمرغ در فیس بوک نیز برای خود صفحهای دارد و همینطور وبلاگی با این آدرس دارد: jayezasimorgh.blogfa.com کسانی که دوست دارند در این مسابقه شرکت کنند، میتواند قطعهی ادبی، روایت، خاطره، قصه، داستان کوتاه بین ۱۰ تا ۳۰ صفحه و یا شعرهای خود را ارسال کنند. موضوعات مسابقه هم به این ترتیب هستند:
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
دوستان عزیز
اصل فکر بسیار عالی است اما از راه نرسیده چرا زبان فارسی را سیاسی می کنید. ما از بنیاد کارمان خراب است و باید موضوعاتی را بر می گزیدید که همه بتوانند صادقانه و بدون شعار بافی و نیز بدون ترس بتوانند در باره آن بنویسند.
-- کاربر ، Oct 11, 2009حیف شد.
دوستان عزیز
اصل فکر بسیار عالی است اما از راه نرسیده چرا زبان فارسی را سیاسی می کنید. ما از بنیاد کارمان خراب است و باید موضوعاتی را بر می گزیدید که همه بتوانند صادقانه و بدون شعار بافی و نیز بدون ترس بتوانند در باره آن بنویسند.
-- کاربر ، Oct 11, 2009حیف شد.
ادبيات در همه-ي دورانها انساني ترين سلاح مبارزين راه صلح و كارا ترين وسيله ارتباط بين عاشقان دوستي و مخالفين جنگ و خشونت بوده است.درود بر بنياد ارمانشهر و حركت خجسته ان.
-- نادر ، Oct 12, 2009khanom karbor ,agar me shawad kame zaidter ba nawesed ka zaban chetor siasy me shawad ? man sar dar na awodam . shayed nadaned cha naweshta yed
-- golshan ، Oct 13, 2009