Jun 2008


گفت و گو با حبیبه سرابی، والی یکی از ولایت‌های بامیان در افغانستان:
امنیت، دشمن اصلی کشت تریاک در افغانستان

حبیبه سرابی، والی یکی از ولایت‌های بامیان در افغانستان در مورد کشت مواد مخدر در افغانستان می‌گوید: «‌متاسفانه جنگ و نابسامانی باعث شد که کشت کوکنار در افغانستان رایج شود. البته کشت کوکنار بیشتر در زمان طالبان و از زمان جنگ مجاهدین در سال‌های ۹۲ رایج شد. به خاطر این‌که یک منبع درآمد بود برای کسانی که جنگ می‌کردند.»



آشنایی با گروه موسیقی بریتانیایی «مارون تاون»
پیام شهرک بردگان شورشی

این بار از گروه موسیقی‌ای خواهم گفت که در این حال در سفر هنری خود در آسیای میانه‌اند. «مارون تاون» گروهی است عبارت از ۹ نفر خارجی‌هایی که هر کدام نمایندگی از فرهنگ مختلفی دارند. اسم این گروه برگرفته از محلی در جاماییکا است که با نام «مارون تاون» شناخته شده است و پایه‌گذار این محل، برده‌های شورشی و فراری بوده‌اند. انتخاب این نام بیان‌گر فلسفه این گروه موسیقی است که حدود ۱۰ سال است از آزادی بیان و آزادی اجتماعی می‌سرایند.



اینترنت برابر قیمت یک کبریت در ازبکستان

«آداش ایستاد» نویسنده سمرقندی که بیشتر در زمینه داستان‌های تخیلی فعال است، به تازگی به جمع وبلاگ‌نویسان پیوسته است. او معتقد است نویسنده‌های تاجیک و روزنامه‌های تاجیکی باید در اینترنت منتشر شوند تا بین تاجیکان برون‌مرزی و داخل همیستگی لازم ایجاد شود. با او گفت و گو درباره وبلاگش و اینترنت در تاجیکستان گفت و گو کردم.



گفت و گو با بتا پلیبانی، هماهنگ‌کننده‌ی رسانه‌ای سازمان غیردولتی «Press Now»:
گرانی، بیکاری و بی‌برقی در تاجیکستان

بتا پلیبانی، هماهنگ‌کننده‌ی رسانه‌ای سازمان غیردولتی «Press Now» که از تاجیکستان برگشته است، در گفت‌وگویی با زمانه می‌گوید: «‌من فکر می‌کنم مردم دیگر طاقت صبر ندارند و اگر وضع اقتصادی همین‌طور باقی بماند، مردم به شور خواهند آمد. هرچند در تاجیکستان بعد از جنگ داخلی تغییرات و پیشرفت صورت گرفته، اما چنان آرام که آدم فکر می‌کند اصلاً هیچ تغییراتی در این چند مدت آخر صورت نگرفته است.»



خارهای تازه‌ی مرگ خارا

ویکتور خارا در آخرین ترانه خود که روی ورقه‌ای از روزنامه‌ نوشت، صحنه‌هایی از آخرین ساعات عمر خود را ماندگار کرده است؛ شعری با عنوان «در میدان» که در آن از محاصره خود و هزاران نفر دیگر می‌گوید. پاره روزنامه پنهانی دست به دست از محاصره بیرون آمده است. می‌گویند دستان ویکتور خارا را می‌سوزانند تا دیگر نتواند برای به شور آوردن احساس انقلابی مردم شیلی گیتار بنوازد. می‌سوزانند تا دیگر نتواند عشق و نفرت خود را بیان کند. می‌گویند او را با شلیک ۳۴ گلوله کشتند و در آن زمان چهل ساله بود.



گفت و گو با عبدالمنان عبدالرحمن درباره چنگیز آیتماتوف، نویسنده مشهور قرقیز
نویسنده‌ای ورای مرزهای قرقیزستان و شوروی

چنگیز آیتماتوف، نویسنده معروف قرقیز سه‌شنبه پیش در آلمان فوت کرد. با عبدالمنان عبدالرحمن، ادیب و منتقد تاجیک که آقای چنگیز آیتماتوف را به خوبی می‌شناخت، درباره تاثیر فعالیت‌های ایشان بر ادبیات تاجیک و روس گفت و گو کردم. او معتقد است: «شهرت آیتماتوف در روسیه و شوروی و بلکه تمام جهان بود. نه برای این‌که حیات مردم قرقیزستان را انعکاس دادد؛ بلکه اثار او فلسفه عموم بشری داشت. این بیشتر ارزش داشت.»



صلیب و گیتار ژنا بیچاوسکایا

«ژنا» از بی‌خدایی و عدم اعتقاد به آن در نزد برخی از مردم روس می‌نالد و از دور و کم‌رنگ شدن ایمان در بین مردم شکایت دارد. او در حالی که از سیاست حرفی نمی‌زند، اما نام آوردن از دین و «عیسی مسیح» در جامعه‌ای که دیگر رنگ مذهبی خود را از دست داده است، هراسی ندارد و این خود اعتراضی محسوب می‌شود.



شب‌های مسکو

سال ۱۹۵۵ شاعر معروف روس «میخایل ماتوساوسکیی» شعری می‌نویسد با نام «لنینگرادسکیی ویچیره» که به فارسی می‌شود: «شب‌های لنینگراد» و هم زمان «سالاویاف سیدای»، آهنگساز معروف روس، آهنگ مناسبی برای این ترانه می‌سازد. اما وقتی در یکی از فیلم‌های مستند مربوط به ورزش، هنرپیشه در آن دوران جوان روس، «ولادیمیر تراشین»، این ترانه را با عنوان «پادماسکاوسکیی ویچیره» اجرا می‌کند، بسیار معروف می‌شود. یعنی به جای شب‌های لنینگراد شب‌های مسکو می‌خواند.