خانه > شهزاده سمرقندی > آسیای میانه > مجسمههای «سیار» سمرقند | |||
مجسمههای «سیار» سمرقندشهزاده سمرقندیshahzoda@radiozamaneh.comدو هفته است که بین تاجیکان سمرقند موضوع برداشته شدن مجسمههای شاعران کلاسیک از مرکز شهر سمرقند ورد زبانهاست.
اما در مدت دو هفتهای که از برداشته شدن مجسمههای «رودکی» در محل ریگستان سمرقند و مجسمه دوگانه «عبدالرحمان جامی» و «علی شیر نوای» از کنار هتل پنجستاره «افراسیاب» در مرکز این شهر میگذرد، خبری در این باره در رسانههای محلی منتشر نشده است. تنها رسانهای که در این باره مطلب منتشر کرده است، سایت فرغانه است که از سایتهای مخالف دولت ازبکستان محسوب میشود. این سایت مقالهای با قلم مکسیم عیسویف با عنوان «در سمرقند پیکرههای شاعران کلاسیک مشرقزمین برداشته شد» منتشر کرده است. در این مقاله آورده شده است که این سه مجسمه از جای خود برداشته شدهاند و تا به حال معلوم نیست که مکان جدید آنها کجا خواهد بود. افراد مسئول نیز در این باره هیچ صحبتی نمیکنند و به گفته نویسنده این مقاله، آنها نیز بیخبر به نظر میرسند.
مکسیم عیسویف مینویسد که این بار اول نیست که مجسمههای شاعران در «سر راه» بازسایهای بناهای جدید قرار گرفتهاند و در نتیجه از جای به جای دیگری منتقل شدهاند. در سمرقند و همینطور در دیگر شهرهای ازبکستان از زمان فروپاشی اتحاد شوروی که مجسمههای رهبران حزب کمونیست برداشته شدند و جای آنها با مجسمههای امیر تیمور و شاعران کلاسیک فارسی زبان و همینطور شاعران معاصر ازبک قرار گرفتند. مکسیم عیسویف در مقاله خود به مکانهای مختلف مجسمهها در سالهای مختلف مینویسد و میگوید که شاید مجسمههای سمرقند سیارترین مجسمههای دنیا باشند، چون تقریباً هر فصل با وارد شدن پروژه تازه ساختمانسازی از جایی به جای دیگر کوچانده میشوند. اما به نظر میرسد این جابهجایی اخیر با برنامه مشخصی انجام نگرفته چون معلوم نیست که جای جدید آنها کجا خواهد بود. همین ناروشنی باعث نگرانی مردم محلی شده و نگرانی هم وجود دارد که دیگر این مجسمهها را در گوشه و کنار شهر نبینند. به گفته مردم محلی بین آنها عادت شده بوده که روز عروسی، عروس و داماد بر پای این مجسمهها گل بگذارند. در حالی که شهرداری انتظار دارد آنها پای مجسمه امیر تیمور گل بگذارند و عکسهای یادگاری بگیرند. کاری که مردم فارسی زبان یا انجام نمیدهند و یا کمتر انجام میدهند. در همین باره با ادش اسد که خود از مدافعان و طرفداران برجا ماندن مجسمههای شاعران کلاسیک فارسی در سمرقند است و بارها در مراسم بنیاد باغ شاعران شهر سمرقند و مجسمههای دور آن سخنرانیها کرده است، گفت و گو کردم. او نیز اطلاع زیادی نداشت و صحبت را ناتمام گذاشت. ادش استد از نویسندگان و اهل فرهنگ شهر سمرقند است که معتقد است هنوز زود است در این باره نظر داد و باید منتظر شد که جای جدید این مجسمهها از جانب شهرداری اعلام شوند. بخش تاجیکی رادیو آزادی نیز مقاله مکسیم عیسویف را بازگو کرده و بخشهای آن را از زبان اصلی مقاله که روسی است به تاجیکی برگردانده است. بخش تاجیکی رادیو آزادی از قول سایت فرغانه نوشته است: «دیگر پیکره و نیم پیکرههای شاعران و شخصیتهای سرشناس، نظیر نویسندههای روس، آنتون چخوف و ماکسیم گورکی، قهرمانان زمان انقلاب روسی میرشریپوف و اکمل ایکراموف و دیگران یا به مکانهای کم رفت و آمد انتقال یافتهاند و یا تماماً برداشته شدهاند. بعضیها میگویند برخی از این مجسمهها حتا همچون فلزات رنگه" (مثل مس، روی و غیره) فروخته شدهاند.»
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
این همه ترک ستیزی برای چیست؟ مگر ترک با شما چه کرده است که این همه با آن دشمنی می کنید.
رادیو زمانه، ظاهرا مال ایرانیان است و حتما می دانید که حدود 40 میلیون ترک در ایران زندگی می کنند،چرا در مورد حق و حقوق ترکهای ایران چیزی در این سایت نوشته نمی شود؟
-- اسماعیل ، Jul 15, 2009ترک ستيزی کدام است، برادر اسماعيل؟ صحبت از تنديس های بزرگان ايران زمين بزرگ است که در پايتخت پيشين سرزمين ما برچيده می شود. توسط کی؟ توسط ازبک ها. حالا به خاطر قرابت زبانی شما با ازبک ها دم فرو ببنديم؟ اصلا چه گونه به حودتان اجازه می دهيد که آمار مندرآوردی غلط را در يک تارنمای محترم چاپ کنيد؟ ايران حتا يک درصد ترک ندارد. اين مزخرفات چيه؟ اگر منظورتان خواهران و برادران آذری است که آنها از ايرانيان نژاده خودمان هستند و تنها ارتباطشان با ترک ها زبان است. آن هم به دليل فراموش شدن زبان آذری اصيل که يک زبان ايرانی است، به مانند فراسی، و همچنان در مناطق کوچکی به آن صحبت می کنند. آذری هرگز ترک نبوده و نيست. پاينده ايران زمين.
-- سروش ، Jul 15, 2009شاید از تحفظ مجسمهای شان مهمتر این باشد که ما افکار این دانشمندان در زندګی خود تعمیل کنیم. در خود تاجکستان نیز مجسمه رودکی از ما بین شهر ګم شده بود........
-- جان بټ ، Jul 16, 2009این درد بی درمان حقارت تاریخی ترکها ناشی ازاین است که تا بن تاریخ وقتی مینگرند، جزوحشت وخون ریزی صفت دیگری ازخود نمیبینند. درتمام تاریخ ترک یک چهره فرهیخته است که آن هم زاده مادر خردمند غیرترک تبار ویا به سخن روشن فارسی زبان وایرانی تبار است که درمکتب خردمند توانایی چون عبد الرحمن جامی بکمال رسید. لذا ترکها وازبکهای ازبکستان، افغانستان وایران به این پیکره های عظیمی که عظمت شان درگرو خرد عالی آنان است، می نگرند عرق شرم خون خوارگی برجبین شان سرازیر گردیده ودر سده 21 که سده دانش وخرد است، بیشترازپیش ذوب میگردند. پس برای اینکه لحظه ای بیا رامند، باید با این تندیسهای بزرگ نماد خرد ودانش کینه بورزند. اما به روال همیشه تاریخ ما درپرتو این خرد می زیئیم وآنها درگذرزمان رو به اضمهلال وانقراض می گرایند. پیکره های ما درشاهنامه، قانون، مثنوی، گلستان وبهارستان وسد ها نماد عظمت دیگر استمرار می یابند. دیری نخواهد پائید که استبداد چنگیزی وتیموری کریموف ملعون فرو خواهد پاشید وملتها واقوام درکنار یکدیگر صمیمانه وبرادرانه خواهند زیست.
-- بهروز فرهاد ، Jul 16, 2009ترک و فارس یعنی چه
-- بدون نام ، Jul 16, 2009ماهمه ایرانی هستیم و
من آذری با سروش کاملا موافقم.
بعضی ادعا ها ریشه و شباهت های زیادی به هم دارد. نو نازی های آلمان هم میگویند، هلند یکی از ایالت های های قدیمی آلمان است. چرا نوشته های آنها در این سایت درج نمی شود؟
"پایتخت پیشین سرزمین ما(سمرقند)" و " یکی از ایالت های قدیمی آلمان (هلند)".
مگر در خیابان و میادین شهرهای هلند، مجسمه های شاعران روس و عرب را نصب کرده اند که برای از نوشته های " رادیو زمانه" به برچیدن مجسمه شاعران روس در ازبکستان اعتراض میکند؟
باز هم تکرار می کنم، "رادیو زمانه" ظاهرا برای پیش برد دمکراسی در ایران ایجاد شده است و من تعجب میکنم که چرا این رسانه دارد نژاد پرستی، نژاد خاصی را تبلیغ میکند.
تاجیک ها اقلیت کوچکی در ازبکستان هستند، بیایید باهم امکانات حدود 40 میلیون ترک را با امکانات تاجیک های ازبکستان مقایسه کنیم.
تاجیک های ازبکستان از دوران ابتداتی تا آموزش عالی می توانند به زبان مادری خود تحصیل نمایند، به زبان مادری تئاتردارند، سینما دارند، فرهنگ سرا دارند، خانه های فرهنگ دارند و ...
ما ترکهای ایران چه داریم؟ حتی اجازه نمی دهند نام بقالی خود را ترکی بگذاریم!
-- اسماعیل ، Jul 16, 2009جناب اسماعیل، وارد مقوله نام بقالی نمیشوم ولی نام بسیاری از شهرهای آذرآبادگان به زبان شیرین ترکیآذری هستند و امروز هیچکس همچون زمان رضاشاه معترضشان نمیشود، و نمیبایست هم بشود، همچنانچه کسی حق نداشت نام کرمانشاه را به باختران تغییر دهد.
اگر فارسی روزگاری زبان رسمی و درباری سه امپراتوری مقتدر گورکانی، صفوی و عثمانی بوده، بخاطر توانایی این زبان در امر دیواننگاری و چیرگی آن در شعر و ادب است، وگرنه کجا ایرانیان در قلمرو شاهان گورکانی هند کروفری داشتند تا به ستم آنرا به مردم هندوستان تحمیل نمایند؟ مگر نه اینکه شاهان عثمانی و گورکانی خودشان ترکزبان یا دستکم ترکنژاد بودند؟ پس چگونه است که سلطان محمد فاتح پس از فتح قسطنطنیه و بهمحض پاگذاشتن به کاخ سوتوکور واپسین قیصر بیزانس، بیتی به پارسی از بر میخواند و اکبر شاه گورکانی خود شعر پارسی میسرود؟ اصلا کجا نژادی به نام فارس وجود دارد که شما اینهمه به آن نفرین و ناسزا میگویید؟ حتی ایرانی هم با توجه به ملغمهای که از آمیختگی انسانها درگذر هزارهها در این فلات پهناور پدید آمده، خود نژاد بشمار نمیرود. فارسی زبان میانجی (lingua franca) ایرانیان است تا منظور یکدیگر را بکمک آن دریابند، گواینکه زبان بومی و مادری برخی از ایرانیان هم باشد.
اگر رژیم جمهوری اسلامی اجازهی یادگیری زبان آذری و کردی و لری و بلوچی و مازندرانی و گیلکی و دهها زبان بومی دیگر ایرانزمین را به بومیان هرکدامشان نمیدهد، ناسزاگویی و بدنامسازی زبان سربلند و توانمند پارسی چارهی کار نیست.
باری، بعنوان یک آذریزاده از شما میخواهم تا چنانچه از تیرهی قبایل کوچنشین ترک و تاتار و ترکمان آسیای میانه که از لابهلای سدههای گذشته به نامآوری و فرهنگسازی و شهریگری نامبردار بوده، کسانی را میشناسید، برگویید تا مردم سمرقند نسبت به برپایی تندیس وی در میادین شهرشان همت گمارند! ناگفته پیداست که کاری بس سترگ در پیش دارید، ازهمین رو هم برایتان در این راه کامیابی و فیروزی آرزومندم!
بدرود...
-- بهروز ، Jul 16, 2009آقا بهروز کمی منطقی باشیم!
در ایران امروز هم مادران و پدران ما با مترجم به دکتر می روند و شما دارید در دوران فئودالي از زبان رسمی حرف می زنید!؟
تا دوران قاجارها ما در این زبان بنام زبان رسمی نداشتیم و در دربار و ارتش به ترکی حرف می زدنند.
حتی در اویل دوران رضا شاه درجات ارتش ایران (اون باشی، اوز باشی، مین باشی، امیرتومن) تزکی بود.
ساخلو (پادگان)، توفنگ، توپ، گلن گدن، یورش، هجوم، اردو و ... این اصلاحات که امروز هم کم و بیش مورد استفاده قرار میگیرد، ترکی هستند و شما فارسی رسمی دوران صقوی ها، افشارها و قاجاریان صحبت میکنید!!
آقای بهروز شما حتما نوشته های روزنامه اختر را بجای زبان زسمی دولت عثمانی می گذارید، آن روزنامه توسط ایرانیان فراری در استانبول منتشر می شد و ربطی به زبان مردم ترکیه آن روز نداشت.
این هم یک شهر ترکی از شاه اسماعیل صفوی که شما فکر میکنید در آن دوره زبان رسمی فارسی بوده است.
الله- الله دئین، قاضی لر،
قاضی لر دئین، شاه منم.
قارشو گلین، سجده قیلین.
قاضی لر دئین، شاه منم.
اوچماقدا توتی قوشویام،
آغیر لشکر ار باشی یام،
من صوفی لر یولداشی یام،
قاضی لر دئین، شاه منم.
نه یئرده اکیرسن بیته رم،
خاندا چاغیرسان یئته رم،
صوفی لرالین توتارام،
قاضی لر دئین، شاه منم.
به غیر از اینها، ببینید، برخی از ترکان ترکیه که به اروپا مهاجرت کرده اند (برای مثال آلمان و هلند)، حق این را دارند که زبان مادری خود را در مدارس آن کشورها یاد بگیرند و ما در کشور خود اجازه نداریم زبان مادری خود را حتی یاد بگیریم!!!
چرا از اروپایی ها یاد نمی گیرم؟
ما ایرانی ها کی آدم خواهیم شد؟
-- اسماعیل ، Jul 16, 2009برادر اسماعيل
زبان ترکی، تحميلی است . خواهشمندم به خويشتن برگرديد. مغزشستگی نهايت خوبی ندارد. ايرانی، هميشه ايرانی بوده و هست و ربطی به ترک ها ندارد. وگرنه چرا نظامی بزرگوار که آذری بود، بگويد
ترکی صفت وفای ما نيست
ترکانه سخن سزای ما نيست
؟
پس پيرو نظامی باشيد، نه آتاتورک که از عقده حقارت رنج می برد.
-- سهراب ، Jul 16, 2009عزيزان دوستان و هموطنان در اين شرايط صحبت از نژاد و قوميت تفرقه افکنانه هست ما همه ايرانی
-- روژان ايرانی ، Jul 17, 2009هستيم و همه از هر نژاد در ساختن اين کشور دست داشتيم همه از همه ی اقوام ايرانی در بوجود
آوردن اين تمدن درخشان شريک بوديم حتی زبان پارسی امروز اميخته از تمامی گويشهای اين سرزمين
هست با نگاهی گذرا به پارسی نوين فراونی واژگان عربی،ترکی و ... ديده ميشود و اين خود نقطه ی
وحدت ما ميتواند باشد و بايد در پاسداری از اين زبان بکوشيم در اين هزاره صحبت از نژاد سخنی خنده آور
بيش نيست زيرا با اختلاط ملتها با يکديگر نژاد پاک و نآب ديگر معنی ندارد.همه ی ما ايرانی هستيم همين،
و بايد به اين گربه ی نشسته بر تارک اسيا عشق بورزيم مام ميهن به ما نياز دارد و من نيز به اين حق اقوام
ايرانی احترام ميگذارم که گويش و زبان مادری و قومی آنها بايد جدّی گرفته شود و مورد توجه جدّی قرار گيرد
زيرا با زير پا گذاشتن و نابودی يک زبان يک فرهنگ خواهد مرد و مرگ يک فرهنگ ،مرگ بخشی از تاريخ يک ملّت است
ان هم ملّتی به کهنی ملّت ايران !.در پايان خواهان نگريستنمان به نگاه همراه با احترام پيشينيان ما هست به نژاد های گوناگون
اين امپراتوری کهن هست.
نگاهی به سنگنبشته ها و صورت کندههای باقی مانده از دوره های پر افتخار ايران ميبينيم که همه ی اقوام ايران زمين
در يک جايگاه و ارزش قرار داشتند و مورد احترام ديگر اقوام اين مرز و بوم بودند نگاهی به تخت جمشيد بيندازيد!آيا
نمادی از تبعيض نژادی در ان سراغ داريد؟يا در سنگنبشته های شهنشاهان ايران زمين سرزمينی يافت ميشود که زير
سلطه ی ايران بوده باشد و از ان نام برده نشده باشد؟
پس همه با هم از مرز بزرگان تا چابهار و از سرخس تا اروند روز از دريای مازندران تا خليج جودانه ی پارس عشق بورزيم زيرا تنها
دين ما به پيشينيان هست.پاينده ايران و سربلند همه ی ايرانيان از هر قوم و نژاد