تاریخ انتشار: ۷ شهریور ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
گفت و گو باشزیه میرزا، طنزپرداز بریتانیایی

طنز پردازی یک زن مسلمان

شهزاده سمرقندی
shahzoda@radiozamaneh.com

شزیه میرزا، یکی از طنزپردازان جوان بریتانیای است که از سال ۲۰۰۰ تا به حال به عنوان تنها طنزپرداز زن مسلمان شناخته شده است. پدر و مادر شزیه پاکستانی هستنند و خود او در بریتانیا به دنیا آمده و خود را بریتانیای می‌داند.

شزیه میرزا را بعد از جشنواره طنز ادینبورگ شناختم و استندآپ کمدی او را بسیار جالب پیدا کردم.

نکته‌هایی که او در طنز خود به کار می‌برد، بیش‌تر اوقات به زنان مسلمان و عادات مردسالارانه مردان مسلمان برمی‌گردد که این تنها نکته برجسته طنز او نیست. وی از کم‌آشنایی مردم اروپا و به خصوص آمریکا نکته می‌گیرد. روزنامه معتبر ابزرور در سال ۲۰۰۳ شزیه میرزا را یکی از پنجاه بهترین‌های طنزپرداز در بریتانیا خواند.

با شزیه قرار تلفنی گذاشتم و با او صحبت کردم.

Download it Here!

بعد از حادثه ۱۱ سبتامبر سبک و طنز تو تغییر پیدا کرد. تو این تغییرات را چگونه می‌بینی؟ به نظر تو موضوع اسلام در این طنزها جای به‌خصوصی دارد؟

نه، من در اجراهای خود از اسلام صحبت نمی‌کنم. کار من به اسلام هیچ ربطی ندارد. من دیگر به آن شیوه‌ی قبل، از اسلام نمی‌گویم.

پس یعنی قبلا به این موضوع می‌پرداختی و حالا دیگر نه. چرا؟

منظورم این است که در شروع کارم، یک یا دو مورد بود که از طرف مخاطبان و رسانه‌ها به هر شیوه‌ای پذیرفته شد. من می‌خواستم یک طنزپرداز و یا «استندآپ کامیدین» باشم و به‌طور جدی از سال ۲۰۰۰ شروع کردم. یازدهم سبتامر تأثیر به خصوصی در کارهای من نداشت.

تو هم یک زن مسلمان هستی و هم طنزپردازی می‌کنی که کار معمولی در تاریخ ما نبوده و یک کاری است که زود به چشم می‌رسد؟ تو مسلمان بودن خود را در کار خود چگونه پیدا کردی؟ آیا این مساله به تو کمک کرده یا برعکس؟

اصلا به این موضوع از آن جهت که می‌گویی فکر نکردم. هیچ وقت برای من مساله‌ای نبوده. من می‌خواستم یک طنزپرداز باشم و فکر کنم که شدم. این تنها چیزی است که به آن فکر می‌کنم.


شزیه میرزا، طنزپرداز مسلمان پاکستانی - بریتانیایی

هیچ وقت زن بودن یا مسلمان بودن و یا نژاد آسیایی داشتن، مساله‌ساز نبوده؟

من می‌خواهم به صحنه بروم و صحبت کنم در مورد چیزهای مختلف...

اصلیت خود را کجایی می‌دانی؛ پاکستانی یا بریتانیایی؟

من در بریتانیا به دنیا آمدم و فرهنگ پاکستانی را هم از طریق پدرو مادر خود آموختم.

از این دو فرهنگی بودنت، در کارهای طنز به خوبی استفاده می‌کنی. به نظرت این نکته در کارهای تو مثبت نبوده؟

نه، من هیج وقت به این موضوع جدی فکر نکرده‌ام و تمام تلاشم این بوده که از چیزهای مختلف زندگی روزمره صحبت کنم. شاید هم شنوندگان این حس را دارند چون من یک زن آسیای‌ام به هر حال. من نمی‌خواهم از این دوگانگی صحبت کنم؛ این تفاوتی که بین من و پدرو مادرم هست. نه.

شاید خودت به آن فکر نکرده باشی، اما در کارهای تو دیده می‌شود که تو از این تفاوت فرهنگ‌ها حرف می‌زنی و مردم آن را خنده‌آور پیدا می‌کنند.
گاهی به نظرم می‌رسد که طنزهای تو شبیه لطیفه‌های محلی مردم خاورمیانه است. به خوصوص ایرانی‌ها و تو به آن‌ها یک آب و رنگ دیگری دادی و شنوندگان اروپایی هم آن را خنده‌دار می‌دانند. به نظر خودت چه‌طور است؟

من خیلی طنزپردازان ایرانی را این‌جا در لندن می‌شناسم. امید جلیلی دوست خوب من است. وی طنزپرداز معروف ایرانی است در بریتانیا. او حتا برنامه تلویزیونی مخصوص خود را دارد. امید جلیلی بهایی است، در ایران به دنیا آمده و در بریتانیا بزرگ شده.

بله. در کارهای او نیز این نکته به نظر می‌رسد. یعنی طنزهای مردمی و یا گاهی محلی ایرانی را در طنزهای او می‌بینید که با رنگ دیگری به خود لحن و ساختار جدید گرفته است.
منظورم همین استفاده از تفاوت دوفرهنگی است. همین دوفرهنگی شباهتی به کارهای شما و امید جلیلی می‌دهد.

نه. به نظر من کارهای امید جلیلی جنبه سیاسی دارد که من این را در کارهای خود نمی‌بینم. جلیلی ظنزپرداز معروفی است. طنزهای او خیلی باهوشانه است و از سیاست جهان می‌گوید؛ از بوش، از بلر و کسانی مثل این‌ها. من مثل او سیاسی نیستم. من خود را بسیار «شخصی» می‌بینم، هرچند در مورد هر موضوع روزمره صحبت می‌کنم.

درست است. شما یک زن هستید، پرداختن به موضوع زنان در کارهای شما بیش‌تر به نظر می‌رسد. کارهایت را می‌توانی «زنانه» بگویی، چون ناخودآگاه از حقوق زنان دفاع می‌کنید. مثلا در این طنزی که می‌گویید: «هیچ مرد مسلمانی دوست ندارند با من ازدواج کند، چون من حرف می‌زنم!»...

آری، می‌دانم. اما به نظرم مردم به این طنزها این‌‌گونه عمیق نگاه نمی‌کنند. آن‌ها فقط می‌خندند. من فکر نمی‌کنم که مردم زیاد به آن فکر کنند. (می‌خندد)

کی متوجه شدی که دوست داری طنزگو باشی و طنزگویی خود را کشف کردی؟

در مدرسه. من بسیار کوچولو بودم و باید چند برابر تلاش می‌کردم که توجه همکلاسی‌ها را به خود جلب کنم. قد و بر که نداشتم، پس باید شوخی می‌کردم. و این که خیلی زود خسته می‌شدم و باید خود را سرگرم نگه می‌داشتم. همین‌طور هم شروع شد.


شزیه گاهی با حجاب به روی صحنه می‌رود.

پدر و مادر شما چگونه با این که شما الان یک طنزپرداز شناخته شده‌اید، برخورد کردند؟

این در یک شب اتفاق نیفتاد؛ در زمان طولانی و به آهستگی. آن‌ها هم با این انس می‌گرفتند و عادت کردند. من اول معلم بودم و طنزپردازی را هم در اوایل جدی نمی‌گرفتم تا این که جدی شد. نمی‌دانستم که پیامد آن چه بود. از پیامدش هم غافلگیر شدم.

منظورت جایزه پشت جایزه گرفتن است؟

آن هم بود، ولی برخورد مردم بیش‌تر برایم مهم بود.

گفتید که دوستان ایرانی زیاد دارید؟ از این مردم و کشور ایران چی‌ها می‌دانی؟

من دوستان نزدیک ایرانی دارم که همیشه به من غذای ایرانی می‌دهند. همیشه مراقب شکم من هستنند، وقتی به خانه‌شان می‌روم. سخت تلاش می‌کنند به من غذا بدهند. خیلی مهربان و مهمان دوست هستند.

در برنامه‌های من خیلی ایرانی می‌آید. از ایرانیان پشتبانی زیادی می‌بینم. از تهران هم چند تن از هنرمندان معروف آمده بودنند و در یکی استاندآپ کمدی من حضور داشتند.

فرهنگ‌های ما به هم نزدیک است. رسم و رسوم شبیه هم زیاد داریم. من فکر می‌کنم که مردم ایرانی بسیار امروزی هستنند. دوستان ایرانی من خیلی مدرن لباس می‌پوشند، اهل بیرون رفتن هستند و بسیار هم اروپایی‌اند. ایرانی‌ها بیش‌تر از مردم پاکستانی مدرن‌اند. من شیوه‌ی تطابق این مردم را دوست دارم.


یک چیز جالبی که از کارهای شما پیدا کردم، برنامه درباره «زنان ریش‌دار» بود. ماجرای این برنامه چیست؟

این برنامه درباره زنان موی‌دار بود؛ یک برنامه جدی. به هیچ وجه نمی‌خواستم به طنز بکشم، ولی مردم مثل این که هر کاری که من می‌کنم را خنده‌دار می‌بینند.

منظورت چه بود؟ می‌خواستی چه بگویی؟

قرار بود من در سراسر بریتانیا بگردم و با زنان موی‌دار یا ریش‌دار صحبت کنم و احساسات‌شان و برخوردشان با موی‌دار بودن‌شان را بپرسم. این یک برنامه جدی بود. می‌خواستم با این برنامه بگویم که زنان ریش‌دار هم باید قابل پذیرش در جامعه باشند و مجبور نشوند که خود را پنهان کنند یا با مشکلات روانی رو‌به‌رو شوند.

چه ایراد دارد که زن هم ریش داشته باشد؟ می‌خواستم در این موضوع راحت و روشن با خود زنان صحبت کنم، چون انگار در جامعه، حتا اروپا این موضوع تابو است و به زنان موی‌دار چنان برخورد می‌کنند که انگار آن‌ها ریش ندارند. در حالی که دارند و چه ایراد دارد؟ هیچ ایرادی هم ندارد. زنان زیادی حاضر شدند در این برنامه شرکت کنند و این تابورا بشکنند.

با این کار، تو را خیلی‌ها یک فعال فمینیست دانستند.

البته از کارهای من باید هر کس چیزی را بگیرد که می‌خواهد، ولی من فمینیست یا فعال حقوق بشر نیستم. من یک طنزپردازم.

بله. یک طنزپرداز زنی که مسلمان هم هست. به نظرت این باعث شهرت تو بوده؟

من یک زن مسلمانم، بله. ولی آخر کجای این خنده دارد؟ برای طنزپرداز شدن باید سخت کار کرد و تلاش. من هم تمام تلاشم را می‌کنم که یک طنزپرداز موفق باشم. من خیلی سخت کار می‌کنم. نمی‌شود روی صحنه رفت و گفت: «من زن مسلمانم!» کسی نمی‌خندد. هرکسی باید در کار خود استاد باشد.

Share/Save/Bookmark

شزیه میرزا در ویکی‌پدیا
وب سایت رسمی شزیه میرزا به زبان انگلیسی
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

گفتن تنها زن آسیائی درست نیست برای نمونه میتوان از شاپرک خرسندی فرزند استاد هادی خرسندی نام برد و کارهای خوبش.

-- جهانگیز ، Aug 29, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)