خانه > شهزاده سمرقندی > گفت و گو > یکی از بدترین سالها برای آزادی بیان در افغانستان | |||
یکی از بدترین سالها برای آزادی بیان در افغانستاناورزالا اشرف، فعال حقوق زنان و کودکان در افغانستان است که به بهانه سوم می، روز جهانی آزادی مطبوعات با او در مورد چشمانداز وضعیت مطبوعات در افغانستان گفتگویی کردم. در ابتدا اورزالا برای ما از وضعیت مطبوعات در سال گذشته در این کشور میگوید.
من فکر میکنم سالی که گذشت، از دیدگاه حقوق بشری یا از جایگاه یکی از نزدیکترین حقوق بشر که حق آزادی بیان است، یکی از بدترین سالها برای مطبوعات افغانستان بود. خبرنگاران افغانستان، تهدیدها و مشکلات فراوان امنیتی را تجربه کردند. بدبختانه سال گذشته، سالی بود که چندین تن از خبرنگاران و ژورنالیستهای خودمان را در جریان یک سلسله زد و بندهایی که وجود داشت، یا عقبتر قتل پی در پی دو خانم خبرنگار در طول یک ماه، از دست دادیم. حوادث تکاندهندهای برای مطبوعات افغانستان بود. در عین حال موضوع زندانی کردنن خبرنگارها فقط به خاطر نشر اخباری که از دیدگاه سران دولتی مشکوک میآمد، وسیله دیگری برای اعمال فشار و به اصطلاح سانسور ساختن آزادی مطبوعات در افغانستان بود. جریان دیگری که این اواخر رادیو زمانه هم به آن پرداخته، موضوع زندانی ساختن پرویز کامبخش، جوانی است که فقط در سال دوم ژورنالیسم درس میخواند. زندانی شدن او هم یک شیوهی دیگری از محدودیت برای آزادی بیان در افغانستان است؛ به خاطر اینکه، البته برادر او یک خبرنگار فعال و زیر سؤال بود و او از اختلاف و زد و بندهایی که در نیروی حاکم وجود داشت، خبر میداد و این جوان را به خاطر این زندانی ساختند که در حقیقت برادرش را مورد فشار قرار دهند و او از این قبیل موضوعات گزارش ندهد. یعنی این ترور، تهدید و مرگ، ضرب و شتم و زندانی ساختن خبرنگاران، همگی بدترین اشکال نقض آزادی بیان و حتی نقض حقوق بشر است. این موضوعات همگی در سال گذشته در افغانستان وجود داشت. گذشته از این، پیش آمده که به خاطر نوشتن و یا مقالهای روزنامهای را بسته باشند و یا مجلهای را توقیف کرده باشند؟ من فکر میکنم حداقل از یک وبسایتی که همیشه آن را تهدید میکردند و آن را چندین بار برای چند روز توقف داده بودند. یعنی هنگ کرده بود و آن وبسایت باز نمیشد. اما تا آن قدر نشده که کدام نشریهای یا کدام روزنامهای به صورت آن توقیف شود و یا بسته شود. در نهایت مشکل دیگری هم، یعنی از دیدگاه تهدید و اینها و یک مشکل دیگری که مطبوعات افغانستان تجربه کردند، البته نه تنها در سال گذشته، بلکه در سالهای گذشته، و آن این بود که بعد از تغییراتی که آمد، تعداد نشریات و روزنامهها و مجلههایی که در افغانستان چاپ میشد، بسیار زیاد بالا رفته. یعنی من به یاد دارم از روستای خود که در این موضوع روزنامهنگاری این را تجربه داشتند، میگفتند که در افغانستان از لحاظ کمیت این اندازه، تعداد بالا رفتن نشریات و مجلهها و اینها بیسابقه بوده است.
اما حقیقت این است که در سالهای گذشته مخصوصاً ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ من تا جایی که اطلاع دارم، متأسفانه کمکهایی که جامعه جهانی برای پیشبرد کار روزنامهها و نشریات میکرد و یا تقویتی که در این بخش از مطبوعات میشد، این را متأسفانه متوقف کرد یا اینکه میزان آن را پایین آورد. تعدادی زیاد از روزنامهها و نشریات متأسفانه مجبور شدند دفترهای خود را ببندند و نشر مطالب خودشان را متوقف کنند. به خاطر اینکه نمیتوانستند از لحاظ مالی روزنامههای خود را منتشر بکنند. بسته شدن مطبوعات بیشتر از دیدگاه مادی بود تا مشکلاتی که قبلاً به آن اشاره کردم. قرار است که دیگر فیلمهای هندی پخش نشود و مردم و حتی رؤسای تلویزیون محلی اعتراض کردند. الان وضع چگونه است و مردم با این قرار کنار آمدهاند یا هنوز میخواهند که فیلمهای هندی را در تلویزیونهای افغانستان ببینند؟ البته موضوع گرم و داغ مورد بحث روزنامهنگارها و در مجموع مطبوعات و دولت در این روزها است. البته خودم شخصاً طرفدار بسیاری از این سریالها نیستم. ولی ما یک حالتی هستیم که از دیدگاه فرهنگی در یک حالت فقر به سر میبریم و خب هیچ چیزی این مطبوعات ما ندارند. موضع افغانی ندارند که انعکاس بدهند. پس این خلاء قرار است که موقتاً با این سریالها و برنامههای خارجی پر شود و فیلمهای خارجی، فیلمهای آمریکایی و غیره همه نشان داده میشود. حتماً مطمئن هستیم که یک سلسله سانسورها در بین این فیلمها انجام میشود؛ ولی به صورت این فیلمها دیده میشود؛ موزیکها دیده میشود. موزیکها از تلویزیونهای شخصی در افغانستان و یا حتی خود تلویزیون ملی همین طور فیلمهای خارجی را انعکاس میدهد. مگر ما خودمان افغانی نداریم که بتواند همین خلائی را که وجود دارد، پر بکند؟ اگر از آن کیفیت برخوردار نیست که بتواند بیننده و علاقهمند داشته باشد و قرار باشد که اینها را ببیند، به آن خاطر یعنی کوششها باز هم جریان دارد. به گفته یکی از دوستان من که در این زمینه کار میکند و روزنامهنگار فعال است، این یک مبارزه بادوام است و با وجودی که همین قضیه را در دادگستری معرفی کردند یا قرار است معرفی بکنند. ولی از جانب دیگر مطبوعات آزاد یا مطبوعات شخصی هم با مبارزه خود به اصطلاح ادامه دادند. دسترسی به مطبوعات ایران و تاجیکستان چگونه است؟ اگر از شهر بخواهم حرکت کنم، بهترین راه دسترسی به مطبوعات ایران یا مثلاً تاجیکستان داشته باشیم، اینترنت است. اما تا به حال خودم شاهد این نبودیم که بینیم روزنامههای ایرانی یا تاجیکستانی یا بعضاً مثلا روزنامههایی به زبان پشتو از کشور همسایه – پاکستان – آمده باشد و به صورت منظم به داخل افغانستان بیاید. البته بعضی دفاتر و بعضی ارگانهای مشخص که علاقهمند بودند یا خواستند از این روزنامهها یا نشریات شاید برای آنها مستقیم برسد. اما در بازار و در شهر به صورت عموم، دسترسی به آن من فکر میکنم با محدودیت دچار است و بسیار راحت به اصطلاح قشر روشنفکر ما به مطبوعات تاجیکستان یا ایران دسترسی ندارند. از هیچ کدام از این کشورهای همسایه روزنامهها به صورت منظم به داخل افغانستان نمیرسد.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
اولا این خانم کی هست؟؟؟؟!!!!
-- صنم صالحی از کابل ، May 14, 2008دوما صحبت های ایشان پر از غلط های دستوری است.
سوما هیچ موضع مشخصی ندارند ومعلوم است که طرفدار آزادی بیان نیست وبیشتر طرف دولت را گرفته.
همه می دانند که یک علت اصلی توقف این سریال ها زیان فارسی است که سریال ها دوبله شده اند واگر نه همین قبیل سریال ها دارد به زبان پشتو پخش می شود و وزارت بی فرهنگ هم عکس العملی نشان نمی دهد.
صنم خانم. کجای موضعگیری این خانوم به دولتی میماند؟؟ او که گفته سالی که گذشت از بدترین سالها بوده، یه کمی با تامل بیشتر همین نوشته را دوباره مطالعه فرمایید.
-- پژمان ، Jun 10, 2008