تاریخ انتشار: ۴ دی ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
کریسمس در کبا

کریسمس در کوبا

بشنوید

چند روز از است که از سفر پرماجرای کوبا برگشته ام. پر از تجربه های تازه و فراموش نشدنی از این کشور کمونیستی.
کشور تناقض های فراوان که در زندگی روزمره مردم بسیار به چشم می خورد. کوبا را با انقلاب اش می شناختم و با سیمای بین المللی چه گوارا که در کوبا به عنوان «فرمانده مهربان» شناخته و محبوب است. و همین طور فیدل کاسترا رئیس جمهوری که 50 سال است بر سر قدرت است.

اما امروز از جشن کریسمس در این کشور خواهم گفت و بالا پایین هایی که این جشن مذهبی در کوبا داشته است.

در لابلای صحبت از ترانه های معروف آوازخوان شناخته هاوانایی آمارا پاتواندا پخش خواهم کرد که برای من بسیار دلنشین و بسیار هم کوبایی است.


آمارا پارتواندا از معدود زنان آوازخوانی است که به شهرت بسیار گسترده ای در سطح بین المللی رسیده است و در این حال در یکی از پرشکوه ترین بناهای شهر هاوانا زندگانی می کند. شهری که از بناهای پرشکوه در آن چندان خبری نیست. او از معدود هنرمندانی است که کوبا را ترک نکرد و به آرمان و آرزوهای انقلابی خود وفادار ماند.
خوب از کوبا بگویم که هنگام سفر دیدم که جامعه از 50 سال قبل تا به حال رشد زیادی نکرده و شاید می شود گفت که معیار رشد اجتماعی در همان 50 سال پیش، برابر با انقلاب کمونیستی متوقف شده.

مردم کوبا هرچند از انقلاب هنوز با افتخار و با همان معنای آزاد شدن این سرزمین از دست استبدادگران آمریکایی و اسپانیایی حرف می زنند اما جامعه در این انحصار 50 ساله و از سال به هم پاشی اتحاد شوری از بقیه دنیا دور افتاده و در انزوای خود هرچند تلاش هایی دارد اما عقب ماندگی شدیدی در روزگار و سطح زندگانی مردم به چشم می رسد.

اما از سال 1998 از زمانی که فیدل کاسترا تصمیم گرفت دیگر دین و همین طور جشن کریسمس را آزاد و اختیاری اعلام کند، مردم کوبا که بیشتر کاتولیک هستند در طول 10 سال آخر با آهستگی و احتیاط دوباره به دین و مذهب خود رو آورده اند.

البته هنوز جاهایی می شود دید که مردم ترجیح می دهند از دین و مذهب خود حرف نزنند، چون هنوز تنها و قدرت مند ترین حزب در کوبا حزب کمونیستی است که تمام کسانی که در این کشور آینده و یا زندگانی خوبی فراهم کرده اند ازین حزب هستند.


اما برای من که کودکی و نوجوانی خود را در کشور کمونیستی به سر برده ام و کریسمس را از آن جشن هایی می دانم که در ما مردم آسیای میانه از جانب رهبران حزبی کمونیستی رواج یافت، ممنوع بودن این جشن در دیگر کشوری سوسیالیستی قابل درک نیست. هرچند در این تفاوت شباهت زیادی می بینم.
برای مثال در آسیای میانه جشن کریسمس برای آن تبلیغ می شد و جشن آن اجباری بود تا جشن های مذهبی که مردم قبل از اتحاد شوروی داشتند از بین برود. در کوبا نیز چون مردم کاتولیک بودند و جشن های مذهبی خود را داشتند که جشن کریسمس نیز یکی از آنها بود، حزب کمونیستی کوبا تلاش کرد و موفق شد که این جشن را ممنوع اعلام کند و حتا برای فراموش شدن آن هم تا قسمتی موفق شود.

اما مردم حافظه تاریخی قوی دارند و در آسیای میانه ما مردم مسلمان اثبات کردیم که هیچگاه از یاد نبرده ایم که ما قبلا دین زرتشتی داشتیم و بعدا دین اسلام را پذیرفتیم و این دو دین در زندگی روزمره ما چنان آمیخته و با جشن های دیگر محلی پیوسته بودند که حتا در 70 سال تبلیغ بیدینی کمونیستی مردم خدای خود را حفظ کردند هرچند با زبان و شیوه های گوناگون با خدای خود حرف می زدند.

در کوبا نیز شاهد همین گونه یک فضای متناقض شدم که مرا به یاد جامعه خود می انداخت. اما جامعه 20 -25 سال قبل شوروی.

اما جشن کریسمس در ذهن من همیشه با برف های سنگین روسیه و با صدای زنگ ساعت مسکو پیوسته است. وقتی در کوبا می دیدم که مردم در روز افتابی که حرارت تا 25-27 درجه است، بر درو دیوار های خود از تزیین های سال نوی و نشانه های شادی بخش کریسمس آویزان کرده اند، انگار جدی نبود.


انگار از کریسمس سال قبل تا به تابستان مانده بودند و رنگ های خود را از در آفتاب از دست داده بودند. دین در کوبا چندان قوی و یا چشمگیر نبود. زن و مرد با لباس های تابستانی و حتا نیم عریان وارد کلیسا می شوند و تلویزیون هم به گفته مردم محلی کمک زیادی در جشن کریسمس نمی کند و مردم با نشستن سر میز در جمع خانواده و دیدن فیلم های محلی کاری بیشتر نمی توانند انجام دهند.
کریسمس و بابا برفی به قول ما تاجیکان در کوبا از شدت آفتاب و محدودیت های سیاسی سوخته و آب شده به نظر می رسید.

دوران کودکی، مادر ام با سختی و با قیمت بسیار گران چند دانه از حباب های سال نوی می خرید به درخت کریسمس مان که حدود 20 سال داشت و بسیار بزرگ بود، آویزان می کرد. در کوبا هم می دیدم که به در و پنجره های مردم دو و یا سه دانه از تزیین های سال نوی آویزان بود و معلوم بود که اگر امکان و یا شرایط اش را داشتند بیشتر از اینها و زیباتر از اینها سال نو و کریسمس را جشن می گرفتند.

به مردم کوبا که چشم انتظار باز شدن راه های تجاری و داد و گرفت با کشورهای همسایه هستند، و سزاوار روزگار فراوانی اند، آرزو می کنم که کریسمس آینده روزگار بهتر و با ثمری داشته باشند.

تا برنامه ای دیگر، کریسمس بر شما خوش و یا به قول کوبای ها: Feliz Navidad

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)