تاریخ انتشار: ۴ مهر ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

داستان مرد عاشق پیشه و شاعر شجاع

برنامه را بشنوید

بعد از جشن یک سالگی رادیو زمانه که در آن برنامه های طنزی ساختیم که بر پایه سوتی های برنامه های گذشته بود، من هم به فکر افتادم که به برنامه های یک سال پیش خود برگردم و همه آنهارا دوباره گوش کنم. راستش خیلی تغییراتی در لحن و سبک اجرای خود دیدم.

می توانم عنوان این برنامه را بعد از یک سال بگذارم. چون یکی ار برنامه های سال فبل را انتخاب کرده ام که به مناسبت 26 مین سالمرگ شاعر و خواننده معروف روس ولادیمیر ویسوتسکی ساخته بودم. من عاشق ویسوتسکی و احمد ظاهر بودم که هر دو نیز خوانندگان نسل پیش از من اند اما کارهایشان ماندگار و حتا امروز نیز شنیدنی و تکاندهنده است.

امروز آن برنامه را دوباره بازسازی می کنم تا خود و شنوندگان این نوع موسیقی را راضی کرده باشم.
اول از همه باید بگویم که کارهای محسن نامجو از نظر محتوا و گاهی نیز از لحاظ صدا و اجرا یاد ولادیمیر ویسوتسکی را در من بیدار می کند.

زبان شعرهای نامجو و ویسوتسکی با هم نزدیکی زیادی دارند. برای این که حرف خود مستند گفته باشم تکه هایی از سرود های ویسوتسکی را برایتان ترجمه می کنم که خود قضاوت کنید، کاری که یک سال پیش هنگام ساختن این برنامه رعایت نکرده بودم.


ولادیمیر ویسوتسکی بیش از این که هنرپیشه فیلم و سینما و حتا خواننده باشد، شاعر معترض سیاست روز بود.


ولادیمیر ویسوتسکی با همان گیتار محبوب خود که همیشه آنرا همراه خود داشت


در یکی از ترانه های سیاسی خود ویسوتسکی قصه مرد ترسویی را می گوید که همیشه آرزوی آوازخواندن داشت و اما هیچ گاه جرات نکرد آواز بخواند و ببیند که چه صدای خوبی دارد برای فریاد درد هایش. برای شکستن چهار چوب هایش. قصه مردی را که بسیار شبیه خود اوست و گمان می رود که از خود می گوید که می خواست همه چیز را بداند و تا به عمق ماجراها برود:

«به کتاب قسم که او یک غلامی بود. غلامی بود که تنها جرات کرد روی برف اشعارش را نشر کند. اما ای داد، ای داد، برف ها آب می شوند و نشانی از اشعار او نخواهد ماند. آری، آری می دانم خنده دارد، خیلی خنده دارد. سرود مرد سراینده ای را برایتان می خوانم که با ترس و بدون استاد دست بر گیتار برد و شروع کرد، شروع کرد اما از ترس ادامه نداد. قاضی حکم خاموشی داد، حکم خاموشی. و مرد در میان بازی نشست و در دل همیشه آمده بود برای دوئل، جنگ تن به تن در روی فرش خانه، وهمیشه در آرزوی افشای اسرار بود. اما فرار کرد، و دوید و دوید و دید که چه استعدادی دارد برای فرار. تنها کاری که ترسو ها خوب انجام می دهند.»

در ترانه دیگری به نام طلوع ویسوتسکی می گوید پشت سر ما نبردهای شکست خورده باقی ماند، و طلوع آفتاب:

«تنها چیزی را که به ما آموختند قهرمانانه مردن بود و بزدلانه زیستن. آه دلم می خواهد باور کنید که با این همه نبرد پیروز شدیم، هرچند سر ما بلند نخواهد شد، هرچند این غلبه مال ما نیست، هرچند پیروزی ناپیدا بود. بیگانه ها رو به آینده سیگار می کشند، ما همه چشم به راه طلوع افتاب مانده ایم. ما زیاد جنگیدیم، زیاد تلاش کردیم و این همه کار سخت وسیاه ما ای آیندگان برایتان کاش طلوع آفتاب را مهیا سازد.»


پیکره ویسوتسکی بر سر مزار او در مسکو

ولادیمیر ویسوتسکی با وجود پیش گیریهای دولت شوروی، و جلوگیری از نشر ترانه هایش، در زمان زندگانی خود به شهرت دامنه دار رسید و زمان مرگ او که با جشن های المپیک 1980 مسکو همزمان بود، دوستداران هنر او از جشن رو تافتند و در سوگ این هنرمند نامدار راهپیمایی کردند. هرچند دولت مرگ او را تا به پایان رسیدن جشن های المپیک تایید نکرد. اما مردم از همان راهی که به ترانه های او گوش می داند خبر و تایید مرگ او را نیز دریافت کردند.

فعالیت ولادیمیر ویسوتسکی برای شکستن فرهنگ ترس و بهانه جویی و گریز بی تاثیر نماند. وی با وجود این که پسر خوبی برای مادر خود نبود، فرزند بی نظیر وطن شد. شایعه هایی هم هست که گویا ویسوتسکی دوست فارسیزبانی از تاجران ایران داشته است که سروده های او را با دست خط خود او به ایران برده است.

این شایعه را من از مدیر موزه ویسوتسکی لیودمیله ابرماوا در مسکو شنیدم که سال پیش با او مصاحبه داشتم. اما آن زمان از این احتمال صحبت نکردم چون مطمئن نبودم. اما بعد از آن دریافتم که خانم آبراموا همان همسر دوم ویسوتسکی است که پسری هم از او به دنیا آورده است. ولادیمیر ویسوتسکی در طول زندگانی خود عاشق پنج زن بود که همه آنهارا دیوانه وار دوست داشت، اما برابر پا گذاشتن یکی دیگری را رها می کرد.

این جا برنامه را به پایان می رسانم و روی سایت تلاش می کنم که برنامه ای را که سال پیش در همین موضوع ساخته ام کنار این برنامه جدید بگذارم، چون فکر می کنم این کار ممکن است به کسانی که جرات برنامه سازی برای رادیو را ندارند و یا به قول ویسوتسکی تمام عمر آرزوی خوانندگی در دل دارند اما تلاش نمی کنند، اعتماد به نفس بدهد. من تلاش کردم اطلاعاتی که سال گذشته در برنامه آورده ام در اینجا به کار نبرم و دو برنامه در واقع تکمیل گر هم باشند.

برنامه سال گذشته را در این جا یشنوید


پیوند صفحه ویسوتسکی در ویکیپدیا

پیوند سایت صدای ملت خاموش

Voices Network Poetry

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

شهزاده ی عزیزمن هم از دوستداران ویسوتسکی هستم ..برای شنیدن مجموعه ی کارهای او بخصوص کارهای لیریک به آدرس زیر هم میتوان مراجعه کرد
www.russiandvd.com

-- azita ، Sep 28, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)