تاریخ انتشار: ۱۲ تیر ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

شهر سبز و شادی آمیخته با رقص

بشنويد

همیشه قدر و قیمت آشنای های جدید را دانسته ام و همیشه برای کشف آدم و عالم نو ارزش قایلم. اما راستش گاهی دل کس برای دوست قدیمی و دیرین تنگ می شود. چنان تنگ می شود که احساس می کند هیچ یک از دوستان تازه و نزدیک به دل قادر نیست آن تنهایی و دلتنگی کس را به در کند.


خیلی وقت بود تشنه دیدار کسی بودم که بنشینم و صحبت از زمان قدیم از زمان دور دور زندگانی مشترک با خاطره های مشترک کنم. رو به روی هم بنشینیم و با سیگاری و شرابی صحبت را شروع کنیم: یادت هست؟ و در جواب بشنوی آری یادت هست؟ و با او بخندی و گریه کنی. صحبت دو نفری که بدون حرف همدیگر را می فهمند و بدون صحبت و اشاره می دانند که از دل یکدیگرشان چه می گذرد.

رفته بودم هانور آلمان دیدن خواهرم ماهزاده تا دل از اعتصاب سخن دربیارم. تا گویا شوم تا به یاد بیاورم خودرا از اول تا به این روز.


با خواهرم رفتیم در مرکز خرید روس های هانور گردش کردیم و تمام محصولاتی را که در کودکی با انها خاطره داشتیم به یاد آوردیم: از بسته بندی شیرینی و شیر و شکلاتهایی که می خواستیم داشته باشیم تا به ماهی های بحر خزر و پنیر هایی که هیچ گاه از آنها سیر نمی شدیم و در تقسیم با هم دعوا می کردیم وقتی کودک بودیم. همین طور به سی دی فروشی سر زدیم و سر هر آهنگ و یا ترانه دوستداشته خود صحبت می کردیم. راستش چنین یک مرکز خرید روسی در دیگر شهر های اروپا و انگلیس ندیده ام. از سالن آرایش تا مشروب های مختلف استحصال روسیه همه را در یک جا دیدن برایم شادی آور بود. بی اختیار به گذشته فکر می کردم. خواهرم به چشمانم نگاه کرد و گفت: حدس بزن چه چیزی پیدا کردم! و به دستم سی دی گروه یاله را داد.


فرخ ذاکروف

یاله و من و خواهرم در آلمان در یک محیط متفاوت در یک محیط بیگانه برایم صحنه عجیبی بود. از سفر اول خود تا به حال غرب را با آسیای میانه مقایسه می کنم و می بینم که عجایبات غرب دیگر برایم تمام شده و هر چیزی که مرا در حیرت و تعجب می اندازد باز هم همان فرهنگ شرقی هست. تنوعی که ما شرقیان داریم و پیچیدگی هایی که ما داریم جذاب و دل پسند است.

گروه یاله از پیشگامان موسیقی پاپ آسیای میانه در سال های 1975 تا 1985 بود. این گروه را به عنوان معرف و سفیر فرهنگ آسیای میانه در روسیه و اروپا و آمریکا می شناختند. سرور این گروه فرخ ذاکروف بود که از تاجیکان شهر موسوم به «شهر سبز» است که تحصیل خود را در مسکو گرفته و از خانواده ای برامده است که تا چهار نسل قبل از او استادان موسیقی و آواز سنتی بوده اند. من این گروه را بیشتر برای این دوست دارم که با عشق و علاقه و هنرمندانه از فرهنگ و زندگانی مردم آسیای میانه سروده اند و به مردم سرکوب شده و دور افتاده خود احساس غرور و بیداری داده اند.

معنای یاله به فارسی «شادی آمیخته با رقص» است. یکی از ترانه های این گروه برگرفته از رباعیات عمر خیام است که به زبان روسی سروده اند. در ترانه می گوید: چندین بار که از خواب بیدار می شوم هر صبح به خود قول می دهم که می نخواهم خورد. اما ای خدای من نمی توانم وقتی او با من است. و دوستان هزار بار به من گویند که چیست دلیل این همه مستی تو. من گویم شاید چهره زیبای یار من است که مستم می دارد مدام.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

هانوفر ، نه هانور

-- بدون نام ، Jul 4, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)