تاریخ انتشار: ۹ اردیبهشت ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
ویژه‌نامه‌ی بیستمین سالگرد پرتاب تلسکوپ فضایی هابل؛ باسابقه‌ترین ماشین اکتشاف بشر – بخش دوم

هابل؛ چشمانی رو‌ به شب

احسان سنایی

در مارس ۲۰۰۲، شاتل فضایی کلمبیا، فضانوردان را برای چهارمین بار به ملاقات با هابل فرستاد. در جریان این مأموریت، «دوربین پیشرفته‌ی نقشه‌برداری» (ACS)، به‌جای «دوربین اجرام کم نور» (FOC) نصب گردید و با الحاق یک سیستم سرد‌کننده‌ی جدید، NICMOS بار دیگر فعالیت‌اش را از سر گرفت.

صفحات خورشیدی تأمین‌کننده‌ی انرژی تلسکوپ هم پس از ۹ سال، با صفحات پیشرفته‌تری از جنس ایریدیوم که در حدود ۳۵ درصد فضای کمتری اشغال کرده و ۳۰ درصد انرژی الکتریکی بیشتری تولید می‌کردند، تعویض شدند. این صفحات محکم و پایدار همچنین مشکل لرزش تلسکوپ در حین تغییرات دمایی شدید را برطرف ساختند. با انرژی الکتریکی بیشتری که به تلسکوپ هدیه داده شده بود، هابل می‌توانست برای اولین بار تمامی ابزارهای علمی‌اش را همزمان به کار گیرد.


فضانوردی در جریان نخستین مأموریت تعمیر هابل. او به انتهای بازوی روبوتیک شاتل فضایی ایندیور متصل است. انتهای لوله‌ی هابل نیز به گیره‌‌ای در عرشه‌ی ایندیور قفل شده است / ناسا

پنجمین و آخرین مأموریت تعمیر هابل قرار بود در سال ۲۰۰۶ انجام پذیرد اما وقوع حادثه‌ی دلخراش انفجار شاتل کلمبیا در فوریه ۲۰۰۳، بار دیگر معادلات مسئولین ناسا را به هم زد. ناوگان شاتل‌های فضایی ناسا زمین‌گیر شده بود. در ژانوبه ۲۰۰۴، رئیس وقت ناسا «سین اوکیف»، آخرین مأموریت تعمیر هابل را به دلیل سیاست‌های سخت‌گیرانه‌ی این سازمان در برابر حفظ سلامت فضانوردان، مختومه اعلام کرد. اما چندی نگذشت که ریاست بعدی سازمان «مایکل گریفین»، حمایت‌اش را از تعمیر مجدد هابل اعلام کرده و نهایتاً در ۳۱ اکتبر ۲۰۰۶، ناسا مجوز انجام آخرین مأموریت تعمیر را تحت شرایطی ویژه صادر کرد.

۱۱ می ۲۰۰۹، شاتل فضایی آتلانتیس با ۷ خدمه‌اش زمین را در حالی به مقصد هابل ترک می‌کرد که برای نخستین بار در تاریخ فضانوردی، شاتل فضایی دومی نیز در پایگاه فضایی کندی آماده‌ی پرتاب بود. شاتل فضایی ایندیور، با چهار خدمه‌اش هر لحظه آماده بود تا در صورت بروز مشکلی برای فضانوردان آتلانتیس، با مانورهای ویژه‌ای که از پیش برنامه‌ریزی شده بود به یاری‌شان شتافته و از وقوع حادثه‌ی دلخراش دیگری جلوگیری کند.

اما خوشبختانه فضانوردان آتلانتیس، در جریان مأموریت ۱۲‌روزه‌شان بدون هیچ مشکلی دوربین جدید WFC۳ را با دوربین فوق‌العاده موفق WFPC۲ تعویض؛ طیف سنج پیشرفته‌ی «خاستگاه‌های کیهانی» (COS) را بر روی تلسکوپ نصب؛ و ابزارهای STIS و ACS که پیش از این دچار مشکل شده بودند را تعمیر کردند. آن‌ها همچنین دو باتری، شش ژیروسکوپ و یک «حس‌گر کنترلی ظریف» را با نمونه‌های جدیدتر جایگزین کرده و صفحات عایقی بر نواحی آسیب‌دیده‌ی بدنه‌ی تلسکوپ نصب کردند.

آتلانتیس این‌بار COSTAR را هم با خود به زمین بازگرداند، چرا که تمامی ابزارهای علمی جدید تلسکوپ، خود قادر به تصحیح خطای اپتیکی آینه بودند. هابل، برای آخرین بار مسافران زمینی خود را ترک گفت؛ این‌بار مجهز به ابزارهای علمی تازه‌نفس و امید بخش، و البته سیستم جدید حلقه‌مانند و نه‌چندان پیچیده‌ای که در آینده قرار است مأموریتی روباتیک به آن متصل شده و با خروج هابل از مدار، به افسانه‌ی دیرین این تلسکوپ مداری پایان دهد.


مقایسه سه تصویر رنگی هابل. تصویر اول، بخشی از سحابی معروف هلیکس را در صورت فلکی دلو نشان می‌دهد که رنگ‌اش واقعی است و حاصل پرتوافشانی ماورای بنفش کوتوله‌ی سفید مرکزی، بر گازهای حلقه‌مانند پیرامون‌اش است. تصویر دوم، سحابی چشم گربه را نشان می‌دهد که در حقیقت لاشه‌ی ستاره‌ای خورشیدمانند است. در این عکس، رنگ‌ها به‌منظور مشاهده‌ی جزئیات بهتر – اعم از کوتوله‌ی سفیدی که در مرکز می‌درخشد و نیز الگوهای پیچشی حاصل از انفجار ستاره – در اینجا تقویت شده‌اند. سومین تصویر نیز سیاره‌ی اورانوس را با چندین قمرش نشان می‌دهد. داده‌های حاصل از تصویربرداری مادون قرمز، در اینجا به‌شکل رنگ‌های متفاوت بر پیکر سیاره نقش بسته‌اند / NASA / STScI

یک تصویر هابل، چگونه ایجاد می شود؟

تصاویر هابل همواره از خارق‌العاده‌ترین و دلفریب‌ترین تصاویر دنیای ستاره‌شناسی بوده و هستند. مارپیچی از ستارگان یک کهکشان؛ رنگین‌کمانی از رنگ‌های یک سحابی و ستارگان درخشان و بی‌شمار خوشه‌های ستاره‌ای؛ نام‌هایی هستند که با شنیدن‌شان بی‌درنگ تصویری از هابل در ذهن‌مان تداعی می‌شود. این تصاویر چگونه ایجاد می شوند؟ آیا رنگ‌ها به راستی حقیقی است؟ ما هم می‌توانیم چنین نماهایی را از دریچه‌ی هر تلسکوپی ببینیم؟ این‌ها از جمله سؤالاتی است که خواسته یا ناخواسته با دیدن تصویری از هابل، حتی با نگاهی گذرا و بی‌توجه به ذهن‌مان هجوم می‌آورند. اما تهیه‌ی یک تصویر هابل به سادگی عکاسی با دوربین‌های آنالوگ یا دیجیتال معمولی نیست.

بطور کلی، عکاسی نجومی با صدای باز و بسته شدن سریع شاتر دوربین که همه با آن آشناییم، بیگانگی دارد. نور اجرام آسمانی آنقدر ضعیف است که در این زمان کوتاه حس‌گرهای دوربین عکاسی ما قادر به تهیه‌ی تصویری از آن‌ها نیستند. پس اولین اصل عکاسی از اجرام اعماق آسمان، نوردهی‌های بلندمدت است تا با گذشت زمان و دریافت نور بیشتر از جرم مربوطه، جزئیات دقیق‌تری از اجرام آشکار شود. اما به‌رغم مشابهت حسگرهای تصویری دوربین‌های هابل با برخی دوربین‌های عکاسی دیجیتال امروزی، فرآیند عکسبرداری این تلسکوپ از پیچیدگی‌های بسیار بیشتری برخوردار است.

در واقع تصاویر خام هابل، چیزی جز نمایی سیاه و سفید از جرم مربوطه نیست. تصاویر نهایی نیز ادغامی از دو یا چند تصویر سیاه و سفید است که اطلاعات رنگی بعداً به آنها اضافه شده‌اند. اضافه نمودن اطلاعات رنگی به تصاویر نیز با هدف متمایز ساختن ویژگی‌های خاصی از جرم مورد نظر صورت می پذیرد؛ اما به‌طور دقیق‌تر، دانشمندان رنگها را با سه هدف به تصویر نهایی اضافه می‌کنند: هدف اول آنکه رنگها، واقعی بوده و اگر می‌توانستیم آن جرم را صرف‌نظر از نور اندک‌اش ببینم، آن را به همان صورتی که در عکس دیده می‌شود، می‌دیدیم. هدف دوم برجسته‌ ساختن طول موج‌هایی از نور است که در محدوده‌ی بینایی انسان نبوده و دانشمندان با اختصاص رنگی خاص به آن، سعی در جلب توجه ما بدان دارند. و نهایتاً سومین هدف از کاربرد رنگها هم برجسته‌سازی برخی جزئیات ناچیز اما حائز اهمیت اجرام آسمانی است.

هابل، مجهز به مجموعه‌ای از فیلترهای مختلف رنگی است که قادرند تنها به باریکه‌ی خاصی از طیف جسم هدف اجازه عبور دهند. اکثر تصاویر معروفی که از هابل دیده‌ایم؛ آمیزه‌ای از تصویر جرم آسمانی مربوطه در فیلترهای قرمز، آبی و سبز است. رنگ‌های این تصاویر، واقعی است.

در سال ۱۹۹۸، گروهی از اخترشناسان و متخصصین پردازش تصاویر دیجیتال، پروژه‌ای موسوم به «میراث هابل» (Hubble Heritage) را کلید زدند. این گروه، گلچینی از تصاویری که با اهداف کاملاً علمی تهیه گردیده و تنها میان ستاره‌شناسان حرفه‌ای شناخته شده‌اند را انتخاب می‌کند. معمولاً این تصاویر، در فیلترهای خاصی نوردهی شده‌اند که این بستگی به موضوع پژوهش رصدکننده دارد.

اما گروه میراث هابل، تصاویر منتخب را بار دیگر پردازش کرده و مؤسسه‌ی علمی تلسکوپ فضایی نیز به آنها اجازه می‌دهد تا کمبود نوردهی فیلترهایی که به ایجاد یک تصویر رنگی، زیبا و البته واقعی از آن جرم کمک می کند را جبران کنند. آنها زمان نسبتاً کوتاهی را اجازه دارند تا با استفاده از تلسکوپ هابل، اطلاعات مورد نیاز را دریافت کرده و به تصویر پیشین بیفزایند. آنچه به دست می‌آید، تصاویر خیره‌کننده‌ای است که در موارد مختلف از آسمان دیده‌ایم: کهکشان‌ها، سحابی‌ها و خوشه‌های ستاره‌ای. این گروه، تقریباً به‌طور ماهیانه یک تصویر جدید را در وبسایت خود به نشانی heritage.stsci.edu منتشر می‌کند.


حسگر اصلی دوربین پیشرفته نقشه برداری هابل، که در سال ۲۰۰۲ بر روی تلسکوپ نصب گردید. تصویر فراژرف، توسط همین حسگر ثبت شده است / ناسا

اما یکی از ارزشمندترین تصاویر تاریخ علم و به جرأت ارزشمندترین تصویر هابل را می‌توان تصویر «فراژرف» یا HUDF دانست؛ تصویری که عمیق‌ترین نگاه بشر به کیهان پیرامون‌اش نام گرفت و ما را به ضیافت کهکشان‌هایی در ۱۳ میلیارد سال نوری آنطرف‌تر برد. تجربه‌ی تهیه‌ی چنین تصویری را هیچ تلسکوپی پیش از آن نداشت. قرار شد چشمان تیزبین هابل را در دو فاز ۵ و ۴۲ روزه به مدت مجموعاً ۱۲۰۰ ثانیه، به یکی از تاریکترین نقاط آسمان خیره نگه دارند؛ سفری به تاریکی مطلق. هیچ‌کس از نتیجه‌ی کار باخبر نبود. دوربین پیشرفته‌ی ACS، در این مأموریت از چهار فیلتر رنگی استفاده کرد و نهایتاً ۸۰۰ تصویر را به مدت ۱۱.۳ روز از این نقطه‌ی آسمان تهیه کرد.

دوربین NICMOS نیز در این پروژه شرکت داشت و به مدت ۴.۵ روز، نوردهی‌هایی را از منطقه‌ی مشخص‌شده ثبت کرد. این تصمیم، بلندپروازی بزرگی برای مسئولین هابل به شمار می‌رفت؛ چراکه مطمئن نبودند صرف این‌همه وقت ارزشمند تلسکوپ برای انجام تنها یک رصد اینچنینی معقول است یا خیر. یک مربع ۱ میلیمتر در ۱ میلیمتر را در فاصله‌ی یک متری از چشمان‌تان در نظر بگیرید؛ این، همان محدوده‌ای است که ۱۲۰۰ ثانیه هابل به آن چشم دوخت. اگر هابل می‌خواست کل آسمان را با چنین دقتی عکسبرداری کند، ۱ میلیون سال طول می‌کشید!

۹ مارس ۲۰۰۴، عمیق‌ترین نگاه بشر از کیهان رونمایی شد. محدوده‌ای به وسعت ۱ سی‌میلیونیم آسمان، محتوی ۱۰,۰۰۰ کهکشان بود. نور این کهکشان‌ها، ۱۳ میلیارد سال پیش حرکت‌اش را آغاز کرده و امروز به چشمان ما رسیده است. ما این کهکشان‌ها را در زمانی می‌دیدیم که نه نشانی از زمین، خورشید و نه حتی راه شیری بود؛ زمانی‌که جهان تنها ۵% از عمر کنونی‌اش را داشت.


بخشی از تصویر حیرت انگیز فراژرف که در ۲۴ سپتامبر سال ۲۰۰۳ توسط هابل منتشر شد و از کهکشان‌هایی در ۱۳ میلیارد سال نوری آنطرف‌تر پرده برداشت. این، عمیق‌ترین نگاهی است که تاکنون بشر به جهان پیرامون داشته. هر نقطه‌ در این تصویر، یک کهکشان است / ناسا

کشفیات علمی هابل

تلسکوپ فضایی هابل، در طول مأموریت ۲۰‌ساله‌اش دست به کشفیات خیره‌کننده‌ای زده که اخترشناسان، دست‌یابی به این حجم عظیم از اطلاعات ناب و گرانبها با ابزاری جز هابل را تقریباً غیرممکن می‌دانند.

یکی از کلیدی‌ترین اهداف پرتاب این تلسکوپ به فضا، تعیین دقیق سن کیهان بود. همه‌ی ما تا حدی می دانیم که جهان، در جریان رویدادی به نام انفجار بزرگ تشکیل شد. البته تا حدی تصور شرایط چنین انفجاری سخت است؛ چراکه این رویداد، «انفجاری در فضا نبود»، بلکه «انفجار فضا» بود. بنابراین حتی اگر بتوانیم به آن دوران هم سفر کنیم، چون نمی‌توان بیرون از فضای متعارفی که همه‌جا را در برگرفته مکانی برای تماشا پیدا کرد؛ قادر به مشاهده‌ی چنین انفجاری نیز نخواهیم بود. اما خوشبختانه از روی همین زمین خودمان هم می‌توان آثار چنین رویدادی را مشاهده کرد؛ در واقع کشف همین امر بود که «ادوین هابل» آمریکایی را به شهرت رساند.

او دریافت که کهکشان‌ها از هم دور می‌شوند و مرجع خاصی نیز نمی‌توان برای این حرکت دورشونده در نظر گرفت. هرچه هم که به دورتر بنگریم، سرعت فرار آنها از ما بیشتر است. فرض کنید کهکشان ما، یک کشمش از انبوه کشمش‌های پراکنده در حجم یک کیک است. با گرم شدن محیط، کیک انبساط یافته و کشمش‌ها از هم دور می‌شوند؛ اما آیا می‌توان نقطه‌ای را مشخص کرد که همه‌ی کشمش‌ها نسبت به آن در حال دور شدن‌اند؟

پاسخ این سؤال، بدون شک منفی است. ما صرفاً می‌گوییم کشمش‌ها از هم دور می‌شوند و همین امر در خصوص کهکشان‌ها نیز صدق می‌کند. پس با محاسبه‌ی سرعت دور شدن کهکشان‌ها از یکدیگر، می‌توان دریافت که چه زمانی آن‌ها به هم پیوسته بودند و بدین ‌ترتیب، سن کیهان را از این اطلاعات به دست آورد. اما چه پارامتری معرف این سرعت است؟ ادوین هابل، با ارائه‌ی معادله‌ی نسبتاً ساده‌ای مشخص کرد که اگر بتوانیم سرعت دور شدن یک کهکشان را (که از مطالعات طیفی آن به دست می آید) بر فاصله‌اش تقسیم کنیم؛ برای همه‌ی کهکشان‌ها به عددی ثابت خواهیم رسید که نشان‌دهنده‌ی نرخ انبساط جهان ماست.

او این عدد را «ثابت هابل» (۰H) نام نهاد. پس مسأله‌ی اصلی، تعیین فاصله‌ی کهکشان‌هاست. دانشمندان فواصل نسبتاً نزدیک کیهانی را می‌توانستند با معیارهایی چون اختلاف منظر1 و نیز نوع خاصی از ستارگان موسوم به «قیفاووسی»2ها به دست آورند؛ اما این فواصل آن‌قدر دور نبود تا بشود اثر انبساط کیهان را بر آنها حس کرد. قیفاووسی‌ها، شناساگرهای فاصله‌ی بسیار خوبی بودند اما جو متلاطم زمین مانع از ردگیری نورشان در کهکشان‌های دوردست می‌شد. تلسکوپ فضایی هابل، در اینجا رخ نمود.


بخشی از تصویر معروف هابل از سحابی عقاب در صورت فلکی قوس، که توسط وب‌سایت Space، تحت عنوان «ستون‌های آفرینش» به‌عنوان یکی از ۱۰ تصویر تأثیرگذار تاریخ علم انتخاب شد / ناسا

میزان درخشندگی ستارگان قیفاووسی، در بازه‌های زمانی مشخص تغییر می‌کند؛ به‌گونه‌ای‌که هر چه بازه‌ی زمانی این تغییرات طولانی‌تر باشد، درخشندگی ذاتی آن ستاره نیز بیشتر است. با مثال ساده‌ای آغاز می‌کنیم. درخشندگی یک شمع برای همه‌ی ما آشناست؛ بطوریکه اگر کورسویی را در زمینه‌ای تاریک و نامشخص ببینیم و به ما گفته شود این نور مربوط به یک شمع است، سریعاً نتیجه می‌گیریم که حتماً شمع باید از ما فاصله‌ی زیادی داشته باشد. در واقع درخشندگی ذاتی شمع را به فاصله‌اش ربط داده‌ایم. در اخترشناسی نیز بعضی اجرام آسمانی همچون شمع‌اند. ستارگان قیفاووسی، از این دسته اجرام‌اند.

تلسکوپ فضایی هابل، با اپتیک برترش موفق شد برخی ستارگان قیفاووسی موجود در کهکشان‌های دوردست را به طور مداوم تحت‌نظر قرار داده و تغییرات درخشندگی‌شان را بررسی کند. پس با در دست داشتن درخشندگی ذاتی قیفاووسی‌ها، دانشمندان می‌توانستند فاصله‌ی ستاره و با اندکی اغماض، فاصله‌ی کهکشان مادرش را از زمین بیابند. بدین ‌ترتیب هابل موفق شد خطای ۵۰% در تعیین دقیق ثابت هابل را به ۱۰% تقلیل داده، و سن کیهان را ۱۳ میلیارد و ۴۰۰ میلیون سال اعلام کند.

از دیگر شمع‌های استاندارد تعیین فاصله، نوع خاصی از انفجارهای کیهانی موسوم به «ابرنواخترهای نوع a۱» است. این انفجارهای هولناک کیهانی، در سیستم‌های دوتایی ستاره‌ای رخ می‌دهند؛ بطوریکه بقایای یک ستاره‌ی مرده موسوم به «کوتوله‌ی سفید»، آن‌قدر ماده از ستاره‌ی همسایه‌اش می دزدد و می‌مکد که گویی خسته و کوفته، دیگر توان ادامه‌اش را ندارد. در حقیقت فشار و متعاقب آن دما آن‌چنان بالا می‌رود که فعالیت‌های هم‌جوشی هسته‌ای در سطح کوتوله‌ی سفید کلید خورده و در کسری از ثانیه، کل ماده‌ی دزدیده‌شده طی هزاران سال را در کام خود فرو ‌می‌خورد؛ نتیجه‌اش وقوع انفجاری است که در همان لحظات اولیه، خروجی نورش معادل نور تمامی ستارگان کهکشان است!

طبق محاسبات یک ستاره‌شناس هندی - آمریکایی به نام «سابرامانیام چاندراشکار»، زمانی‌که کوتوله‌ی سفید دقیقاً به اندازه‌ی ۱.۴ برابر جرم خورشید ماده جذب کرد، این انفجار رخ می‌دهد. حدی که به احترام وی، «حد چاندراشکار» نامیده شد. زمانی‌که بدانیم دقیقاً چه مقدار ماده در واکنش‌های گرماهسته‌ای شرکت داشته، می‌توانیم درخشندگی ذاتی انفجار را هم محاسبه کنیم. بنابراین ابرنواخترهای نوع a۱ نیز شمع‌های استاندارد کیهان‌شناسی محسوب می‌شود؛ شمع‌هایی آن‌چنان درخشان که می‌توان حتی از روی زمین، وجودشان را در دورترین کهکشان‌های کیهان نیز تشخیص داد.

در سال ۱۹۹۸، گروهی از دانشمندان به سرپرستی پروفسور آدام ریس3 از دانشگاه جان هاپکینز ایالات متحده تصمیم گرفتند تا این‌بار با استفاده از ابرنواخترهای نوع a۱ به محاسبه‌ی ثابت هابل بپردازند. به دلیل ندرت این رخدادهای مهیب در پیرامون‌مان، گروه مجبور شد به نقاط دوردست کیهان بنگرد؛ به‌طوری‌که در میدان دید تلسکوپ می‌شد صدها کهکشان را دید و با این حساب احتمال مشاهده‌ی این ابرنواخترها نیز بالا می‌رفت.

دانشمندان با توجه به مقادیر از پیش محاسبه‌شده‌ی ثابت هابل بوسیله ستارگان قیفاووسی، پیش‌بینی کرده بودند این ابرنواخترها در صورت مشاهده، به چه میزان درخشان خواهند بود. آنها با بررسی نور تعدادی از انفجارها، با کمال تعجب دریافتند که آنها کم نورتر از میزان پیش‌بینی شده‌اند! این ممکن بود اشتباهی اپتیکی باشد اما گروهی به سرپرسی دکتر «سائول پرلموتر» از دانشگاه کالیفرنیا-برکلی نیز به همین نتایج دست یافته بود!

محاسبات تلسکوپ هابل از میزان ثابت هابل کاملاً دقیق بود، اما علت این تناقض چه می توانست باشد؟ بسیاری از دانشمندان با کمال ناباوری این واقعیت را پذیرفتند که چون ابرنواخترها در فواصل بسیار دوردست مشاهده شده‌اند و هر چه که به دورتر بنگریم، در زمان نیز به عقب‌تر رفته‌ایم؛ با این حساب نرخ انبساط جهان در گذشته کمتر از امروز بوده و یا به‌عبارتی چیزی در حال شتاب دادن به روند انبساط کیهان ماست.

این چیز، «انرژی تاریک» نامیده شد. بعدها گروه آدام ریس، با استفاده از تلسکوپ هابل موفق به رصد ۲۵ انفجار ابرنواختری در فواصل بسیار دورتر شدند؛ یعنی زمانی‌که جهان تنها ۲۵% از عمر کنونی‌اش را سپری کرده بود. آن‌ها حضور مداوم انرژی تاریک را در طول تاریخ کیهان با رصدهای دقیق تلسکوپ هابل به اثبات رسانیدند. از این‌پس نیز دوربین جدید WFC۳ هابل قادر است با استفاده از باند «مادون قرمز نزدیک» خود، فواصل بسیار دورتری را پوشش داده و اطلاعات گران‌بهای دیگری از این عنصر ناشناخته‌ی کیهان به دست دهد.

رصدهای هابل، به درک ما از رویدادهای پایان‌بخش جهان‌مان کمک شایان توجهی خواهد کرد: اینکه آیا انبساط جهان، با وجود فاکتوری به نام انرژی تاریک، تا ابد ادامه خواهد داشت؟ بررسی رفتار انرژی تاریک، بی‌تردید از درخشانترین حوزه های عملکرد برتر هابل است؛ موضوعی که علی‌رغم اهمیت وافرش، هنوز درک درستی از آن صورت نگرفته و بهتر که بگوییم بیشتر از نام انرژی تاریک، از آن هیچ نمی دانیم!

نقش حائز اهمیت هابل در مطالعه‌ی انفجارهای کیهانی، تنها به ابرنواخترهای نوع a۱ ختم نمی‌شود. بر خلاف ابرنواخترهای a۱، دسته‌ای دیگر از انفجارها موسوم به «فورانگرهای پرتو گاما» یا GRBها نیز وجود دارند که تا پیش از هابل، از آنها هیچ نمی‌دانستیم. داستان GRBها در دهه‌ی ۶۰ میلادی و در اوج جنگ سرد آغاز شد...

ادامه دارد


پانوشت‌ها:

١- انگشت‌ شست‌تان را در راستای بینی و در مقابل چشمان‌تان قرار دهید. یک چشم خود را ببندید و حال تصویر انگشت در برابر پس‌زمینه‌ را به خاطر بسپارید. همین عمل را برای چشم دیگر انجام داده و آنچه دیده‌اید را مقایسه کنید. با در دست داشتن میزان جابجایی انگشت در هر تصویر، شما قادر به محاسبه‌ی فاصله‌ی آن از چشمان خود هستید. این روش را «اختلاف منظر» می‌نامند و در محاسبه‌ی فاصله‌ی ستارگان نسبتاً نزدیک کاربرد فراوانی دارد. در علم ستاره‌شناسی، مکان ستاره‌ی مورد نظر را دقیقاً نسبت به ستارگان پس‌زمینه ثبت می‌کنند و شش ماه بعد که زمین در حین حرکت مداری‌اش به گرد خورشید، ٣٠٠ میلیون کیلومتر جا‌به‌جا می‌شود، همین عمل را تکرار می‌کنند تا زاویه‌ی مورد نظر که برای تمامی ستارگان از ٣٦٠٠/١ یک درجه کمتر است، به‌دست آید و بدین‌ترتیب بتوان فاصله را به‌دست آورد.

٢- قیفاووس، نام صورتی فلکی در نیمکره‌ی شمالی آسمان است. دلتا-قیفاووس، ستاره‌ای متعلق به همین صورت فلکی است که برای اولین بار تغییرات درخشندگی‌اش در بازه‌های زمانی مشخص ثبت گردید. از این‌رو به تمامی ستارگان مشابه از آن پس، نام قیفاووسی اطلاق شد.

٣- ر.ک. «پایان یک آغاز»؛ مصاحبه‌ی رادیوزمانه با پروفسور آدام ریس


Share/Save/Bookmark

منبع:
http://hubblesite.org/
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

مقاله ,بسیار جالب است

-- Mehdi Mehramooz ، Apr 29, 2010

عالی بود

-- حسن ، Apr 29, 2010

خیلی عالی بود امیدوارم بیشتر در مورد ستاره شناسی مطلب در وبسایت قرار بدین.

-- hadi ، Apr 29, 2010

لذت بردم

-- امین ، Apr 30, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)