خانه > دانش و فناوری > جغرافیا و زمینشناسی > افسانه افزایش جمعیت زمین خانه > دانش و فناوری > زیستشناسی > افسانه افزایش جمعیت زمین | |||
افسانه افزایش جمعیت زمینبرگردان ونداد زمانیv.zamaani@gmail.comبسیاری از اندیشمندان بزرگ جهان از استفان هاوکینز گرفته تا دیوید اتنبورو به این بحث اساسی دامن میزنند که تا مادامی که قادر به کنترل افزایش جمعیت بشر بر روی زمین نگردیم، مشکل آلودگی محیط زیست حل نخواهد شد. هاوکینز حتی از آمار کمک می گیرد و میافزاید: «در طول ٢٠٠ سال گذشته، جمعیت بشر به شکل تصاعدی در حال افزایش است و به طور مشخص هر چهل سال دو برابر شده است.» اما حقیقت ماجرا در عمل با دیدگاه فوق در تضاد است. برای شروع باید گفت که نه تنها جمعیت بشر افزایش تصاعدی ندارد بلکه در حال کاهش است. در طی سی سال گذشته از تعداد فرزندان به دنیا آمده توسط زنان جهان کاسته شده است. در مقیاس جهانی، زنان معاصر به اندازه نصف مادران خود بارور میشوند.
نگاهی دقیقتر به اعداد و آمار تاییدکننده این واقعیت مستند خواهد بود. چهل سال پیش هر مادر به طور متوسط بین ٥ تا ٦ کودک به دنیا میآورد ولی در حال حاضر به نصف مقدار قبلی رسیده است. همانطور که در کتابم «زلزله مردم» توضیح دادم1 نصف دنیا از رشد منفی جمعیت برخوردار است واین نیمهی جهان شامل اروپا، اکثرمناطق کارائیب و کشورهای شرق دور نظیر ژاپن، ویتنام، تایلند، استرالیا، کانادا، سری لانکا، ترکیه، الجزیره، قزاقستان و تونس میگردد. این درصد منفی تولد برای چین هم صدق میکند، هم برای چین بزرگ که به خاطر قوانین دیکتاتور مابانه تولید بیش از یک بچه را ممنوع اعلام کرده است و هم برای چین مهاجرت کرده و آزاد در سراسرجهان ازجمله در تایوان، سنگاپور و حتی هنگ کنگ. محققین میگویند که زنان به خاطر بالا رفتن سواد و بهتر شدن شیوه معیشت در اروپا است که فرزندان کمتری میخواهند ولی این روند برای زنان یکی از فقیرترین کشورها یعنی بنگلادش هم صدق میکند. در حال حاضر خانوادههای بنگلادشی بیشتر از سه فرزند ندارند. همین ماجرا در هند و بهویژه برزیل که شدیدا کاتولیکی است هم اتفاق افتاده است و گویی دیگر حرف کشیشان در برزیل خریدار ندارد. زنها برای اولین بار در طول تاریخ تمدنهای بشری پی میبرند که مرگ و میر نوزادان و بچهها به خاطر بهداشت بهتر آنقدر پایین آمده که نیازی به تعداد بیشتر برای تولید مثل و حقظ صیانت ذات خود ندارد. از این به بعد لازم نیست زنها تعداد زیادی بچه داشته باشند تا از میان آنها چند نفری هم باقی مانده باشند. بیشک هنوز نقاطی از افریقا وجود دارد که زنان، متوسط اولادشان پنج بچه به بالا است و بله، خاورمیانهایی هم وجود دارد که سنت، مذهب و پدرسالاری جایگاه قویتری در اذهان مردم دارد. ولی به جز قبایل پراکنده در یمن یا افغانستان و سایر مراکز کوچک اجتماعی حتی خاورمیانه هم در حال پذیرفتن این منطق است که با بچههای کمتر، شانس موفقیت خانواده نیز بیشتر خواهد گشت. از جمله آنها ایران است که از متوسط هشت اولاد به میانگین دو بچه در خانواده رضایت داده است. به نظر میآید فرقی نمیکند که مردم کشورها فقیر یا ثروتمند، سوسیالیست یا کاپیتالیست، بی خدا یا مومن باشند چون اکثر آنها در مسیر کاهش تولید مثل هستند.
با این وجود نباید تصور کرد که رشد جمعیت زمین متوقف شده است. برجمعیت زمین هر سال ٧٠ میلیون نفر افزوده میگردد ولی این مهم را باید در نظر گرفت که به فاصله یک نسل جمعیت زمین رابطه متعادلی برقرار خواهد کرد با تعداد مرگ و میرها در زمین. زمینای که دیگر نه جنگهای بزرگ جهانی دارد و نه بیماریهای واگیر کشنده که هر بار دهها میلیون انسان را به کام مرگ بکشاند. کاهش یا عدم تغییر واحد جمعیتی جهان میتواند اثرات بسیار فرخندهایی را برای زمین کوچک و محدود ما فراهم آورد ولی خبر ناگوار در این نهفته است که رشد مصرف بیرویه بشر خیلی بیشتر از رشد جمعیت بیرویه برای زمین مضر خواهد بود. لطمهایی که رشد مصرف بر پایههای حیات و محیط زیست زمین میزند اصلا قابل مقایسه با تاثیرات رشد جمعیت نخواهد بود و همه دنیا نیز میدانند که مصرف سرسامآور در کشورهای توسعه یافته جهان، بار اصلی هدر دادن منابع و آلودگیهای ناشی از آن را بر دوش دارد. نصف کربن و دودهای سمی جهان در بخش کوچکی از زمین تولید میشود؛ جایی که فقط هفت درصد جمعیت زمین را در بر گرفته است. کشورهای ثروتمند بخش اصلی منابع زمین را در مسیر مصرف بیرویه خود به مواد آلوده تبدیل میکنند.
تولید کربن سمی رها شده در هوا برای هر آمریکایی برابر است با چهار چینی، بیست هندی، سی پاکستانی، چهل نیجریهایی و دویست و پنجاه اتیوپیایی. حقیقت زیانبار مصرف زیاد، مدتهاست که دیگر قادر به یافتن توجیه و دلیل برای تمدید و بازسازی افسانه ناگوار جمعیت زیاد نیست. بیش از دویست سال پیش مالتوس، ترس غیر علمی و تقریبا خرافی را بر ضمیر ناخودآگاه بشر افکند و تقصیر جنگها، بیماریها و قحطی را به طبقه فقیر نسبت داد بدون آنکه ادله منطقی را با آن آورده باشد. فرهنگ علمی جهان یکبار برای همیشه باید افکار مالتوسی را در کنار سایر اندیشه های ناسالم و نافرجام گذشته قرار داده و از تکرار و بازسازی آن به هر شکل و نوعی دست بردارد. ▪ ▪ ▪ 1-Fred Pearce is author of Peoplequake (Eden Project Books) منبع • Fred Pearce,The overpopulation myth, The prospect magazine
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|
نظرهای خوانندگان
آفرین به شما زمانه عزیز. روز یکشنبه را با مقاله جالب شروع کردن غنیمتی است.
-- بدون نام ، Mar 14, 2010bishtar yek meghaleh ejtemaee bood th yek nazar elmi
-- g-rud ، Mar 14, 2010aghay zamani behtar nist dar reshteh mored alaghe khodetak tarjome konid?
چرا بی راهه می روید؟
-- mansour piry khanghah ، Mar 14, 2010اقای خامنه ای که مراسم را حرام نکرده اند.ایشان برای مقلدین خود فتوایی داده اند،هر کس دوست دارد مراسم چهارشنبه سوری را جشن بگیرد.خوش باشید.
ضمنا اقای خامنه ای یک روحانی است و هر مراسمی که در ان پول و پله ای برای اخوندها نداشته باشد را زیان اور می دانند.اینک برخی معتقد هستند که اخوندها با جشن و پای کوبی مخالفند،کاملا غلط است.چون در ایام تولد امامانمان جشنهای مفصلی گرفته می شود.
ایا هیچ فکر کرده اید چرا؟؟؟؟؟
دوزاریتان خیلی کج است.
به خاطر اینکه در مراسم چهارشنبه سوری هیچ اخوندی نمی تواند سخنرانی نموده و حقوقی دریافت کند .همچنین در مراسم نوروز باستانی که بشارت دهنده زایش و اغاز زندگی است.
اگر ایرانیان علاقمندند که اخوند ها و رهبران مذهبی دست از دشمنی با این دو جشن ایرانی بردارند، باید دم اخوندها را ببینند و یا مثل همیشه به لج بازی با انان هر چه با شکوه تر ان مراسم ایرانی را پاس دارند.
اشتباه نکنید؛تحریک دولت در مراسم چهارشنبه سوری می تواند بهانه به دست کسانی بدهد که با این مراسم اصولا مخالفند.جشن به جای خود و تظاهرات علیه دولت هم در موقع خود.داستان دوستی خاله خرسه رو برای ادم های با شعور گفته اند،نکند خدای ناکرده شما خود خاله خرسه شوید.
خوش باشید و سال نوع بر همه ایرانیان مسلمان و غیر مسلمان مبارک باد.
هر روزتان نوروز،نوروزتان خوش باد.
درست است که خیلی از ممالک در حال تولید فرزند کم تر هستند اما هنوز هم هستند بسیاری ممالک دیگر که در آنها تعداد فرزندان هر خانواده خیلی بیشتر از حد طبیعی مورد نیاز جامعه جهانی امروز است.
حتی در همان اروپا و آمریکا نیز بعضی از خانواده ها به راحتی بیش از سه فرزند و گاه تا شش یا هفت فرزند می آورند. (در فنلاند، یک کشور کاتولیک و با جمعیت کم، دولت به منظور ترغیب رشد جمعیت و تا سقف شاید 20 فرزند، چیزی در حدود 1000 دلار ماهانه در ازای هر فرزند اضافی می پردازد! خانواده هایی با 12 فرزند در آن کشور خیلی متداول بوده و خانواده هایی با 20 یا حتی 22 فرزند نیز در آن کشور کم نیستند.)
این مورد به ویژه در مورد بعضی از خانواده های یهودی (هم در آمریکا و علی الخصوص در اسرائیل که قصد دارد "رشد" کرده و زمین های بیشتری از داخل و خارج از آن کشور را به نفع خود تصاحب کند) هم مصداق دارد. در قبال اندک خانواده های روشنفکر کوچک یهودی که حداکثر دو فرزند یا کمتر دارند، بسیاری از خانواده های سنتی آنان دست کم چهار فرزند می آورند.
همچنین اگر خانواده های برزیلی کاتولیک دیگر به حرف کشیشان گوش نمی کنند، در مقابل بسیاری از خانواده های کاتولیک مکزیکی مهاجر یا متولد شده در آمریکا (chicano) دست کم چهار فرزند و در مواردی تا شش یا حتی ده (10) فرزند هم درست می کنند. این کار در مورد آنان نیز (همچون بعضی از یهودیان ساکن در خود آمریکا یا مقیم اسرائیل) با آگاهی کامل انجام می شود چرا که اعتقاد دارند با افزایش جمعیت خود خواهند توانست زمین های آباء و اجدادی خود را از مهاجران (مهاجمان) اولیه سفیدپوست اروپایی در شش قرن گذشته به این سو پس بگیرند... و جالب آن که در این کار تا حدی هم موفق شده اند چون اگر در نواحی جنوبی آمریکا به ویژه کالیفرنیای جنوبی اقامت کنید خواهید دید چگونه بیشتر جمعیت (و به همان نسبت "کار" و حتی درآمد) از آن مکزیکی ها یا سایر مهاجران (فرضاً از شرق دور یا حتی ایرانیان و اعراب و غیره) است.
در سرشماری سال 2000 آمریکا، جمعیت "غیر سفید" ساکن در کالیفرنیا -با احتساب اهالی شرق دور و "هیسپانیک" یا همان مکزیکی ها و دیگر اهالی آمریکای لاتین و جنوبی- نزدیک به نیمی از جمعیت آن ایالت را تشکیل می داد. (کالیفرنیا در آن هنگام با 33 میلیون و اندی نفوس مقام اول جمعیت و سوم مساحت را در آمریکا داشت. میزان جمعیت هر کدام از ایالات پر جمعیت دیگر آمریکا نیز به تنهایی، به 10 میلیون نفر نمی رسد.) در همان موقع پیش بینی شد تا دو دهه دیگر، یعنی تا سال 2020 میلادی، جمعیت غیر سفید (بیشتر مکزیکی) این ایالت کاملاً بر جمعیت سفید (منظور با ریشه اروپایی) آن پیشی خواهد گرفت. هم اینک برنامه سرشماری ده سالانه آمریکا به راه افتاده و نتایج آن به زودی منتشر خواهد شد. جالب تر آنکه جمعیت بومی مکزیکی یا اهل آمریکای جنوبی این کشور، یعنی همان سرخپوستان، در ایالات دیگر آمریکای شمالی و حتی کانادا نیز رو به افزایش است.
بلی، ممکن است آنهایی که به اصطلاح از فرهنگ پیشرفته ای برخوردارند و در شرایط سخت اقتصادی از هر نوع آن به سر می برند فرزند کم تری هم تولید کنند (که بیشتر شامل حال سفید پوستان اروپایی و آمریکا و جاهای دیگر می شود) اما "بومیان" هر منطقه ای درست بر عکس و با تحمل شرایط سخت زندگی، فرضاً شراکت بیش از یک خانواده در یک محل سکونت، یا خوردن غداهای ساده و کم خرج همچون لوبیا و نان ذرت و غیره، در حال تکثیر جمعیت خود از طریق تولید فرزند بیشتر هستند و این کار را نیز "با موفقیت" انجام می دهند.
نتیجه: جمعیت جهان به هر حال رو به افزایش است و "نگرانی" بعضی از صاحبنظران از این بابت نیز تا حدودی به جا است اما بهانه کردن این موضوع برای ایجاد "جنگ به منظور کم کردن نفوس" نیز به همان اندازه خطا است چون اگر بشر به راستی بخواهد، با پیروی از برنامه ریزی های درست و حتی بسیار ساده، می تواند تا دست کم 20 میلیارد نفر دیگر جمعیت بر روی همین زمین داشته و بدون آن که فشاری بر محیط زیست وارد کرده یا آن را آلوده تر از آن چه هست کند، همگی به راحتی در همین کره آبی و خاکی زندگی کنند!
البته اگر "از ما بهتران" که برنامه های دیگر و "اهدافی برتر" برای این سیاره دارند با آن موافقت داشته باشند - که ندارند! (به همین دلیل هم هست که از حضرات نوابغی همچون استیفن هاوکینز و امثالهم کمک می گیرند که مخالفت با نظرات و گفته هایشان همچون کفر مسلم است، هر چند با معیارهای جهان مدرن و به اصطلاح علمی امروز ...)
در پایان، بد نیست به پیوند زیر نگاهی بکنید:
http://www.worldometers.info/
با احترام، پدر فرزند چوبی عروسکی، پینوکیو!
-- پدر جه په تو ، Mar 14, 2010یک اشتباه لپی در کل قضیه هست :
نرخ رشد جمعیت کاهش داشته نه جمعیت!
ضمنا" افزایش نرخ رشد جمعیت در بین جوامع فقیر و بیسواد کاملا" واضح است و این نگران کننده است.
-- علی ، Mar 15, 2010کل کشورهای ارو پایی به اندازه نصف هند هم جمعیت ندارند مطالعه را باید بر اساس توزیع جمعیت انجام داد و نه بر اساس تعداد کشورها
استفاده هرمونتیک مغز 1400 سال قبل ازاحمدی نژاد، فقط از یک فسیل ایرانی بر میآید و بس!!!!
-- بدون نام ، Mar 15, 2010علی آقا
-- ونداد زمانی ، Mar 15, 2010در مقاله هم صریحا اشاره می شود به افزایش ٧٠ میلیونی بشر در طی هر سالی که از عمر زمین می گذرد .
آقای پینوکیو
در مورد ادامه تولید نسل زیادی در جمعیتهای مذهبی و مناطقی از زمین اشاره درستی کردید ولی همانطور که خودتان اشاره کردید و نویسنده مقاله سعی داشت در باره آن صحبت کند مسیله مهم این است که تکرار افکار مالتوسی سرپوشی است بر ضرر مصرف بی رویه ممالک غربی بر روی زمین. ضرری بسیار خطرناک تر از رشد جمعیتی که در عمل و آمار آنقدر زیاد نیست که بعضی ها بر طبل ترس آن می کوبند.
حرفهای ضد و نقیض زیادی در باره با مالتوس و ماکیاول زده می شود ولی جای یک نگاه انتقادی همه جانبه در باره این دو نظریه پرداز خالی است. در این مقاله نیز نویسنده با وجود داشتن بینش تقریبا درست به مالتوس که می رسد ارجاعی کلیشه ای دارد.
-- داریوش از نیویورک ، Mar 15, 2010مقالهٔ جالبی بود و افشاگر ذهنیتسازی دروغین سلطهگران استعمار در فکر و اندیشهٔ ما ،عامیان ! شایان ذکر هست که امروزه نئومالتوسیان، جنگ،قحطی،فقر،قحطی را تنها راه چاره برای توازن جمعیت نمیدانند بلکه الکل،مخدرات،سیگار،قرصهای شیمیائ و....را به آن افزوده و برای مرگ زودرس انسانها و کنترل جمعیت ضروری و اجتنابناپذیر میدانند و ترویج میدهند.
-- iransson ، Mar 15, 2010mrci az matalebi ke entekhub mi konin. chera radio zamane kurhauye soma ra pakhsh nemi konad?
-- 30na ، Mar 15, 2010ونداد گرامی، از پاسخ درستت سپاسگزارم.
به نظر من هیچ نیازی نیست جوامع پیشرفته که مصرف بی رویه می کنند بر گردند و خود را به سبک سنتی بعضی از اقوام دیگر و به منظور "جلوگیری از اصراف" به صرفه جویی های وسواسی دچار کنند که ضرر آن برای جامعه و محیط زیست گاهی حتی خیلی بیشتر از مصرف بی رویه است. حتی در جوامع مصرفی خیلی افراطی (فرضاً آمریکا) هم بسیاری از مردم و مسئولان مرتباً در مورد مصرف بی رویه به یکدیگر هشدار داده و خیلی ها هم آن را رعایت می کنند اما خب، وضع یک خانواده مرفه یا متوسط (حتی فقیر) آمریکایی کجا و به عنوان مثال وضعیت کودک بی چیز در حال جان دادن از بیماری و گرسنگی در بعضی از جوامع آفریقایی کجا! (مورد آفریقا که حقاً اسف بار و باعث حیرت است: از روزی که به یاد دارم تقریباً سالی نیست که شاهد خبر و تصاویری از قحطی و خشگسالی و بیماری و مرگ دستجمعی بعضی از مردمان آن قارٌه نباشیم!)
من کاملاً اطمینان دارم که برای رسیدن به نوعی اعتدال (یعنی کم تر شدن مصرف بی رویه در هر جا و به هر شکل و بهتر شدن وضع مصرفی کسانی که تقریباً هیچ ندارند، به ویژه خوراک و داروی مورد نیاز اولیه شان) با برنامه ریزی درست و کنترل منطقی (نه وسواسی و شدید!) می توان تولید مواد مورد نیاز بشر از هر نوع آن را تا به آن حد بالا برد که هم از یک سو گرسنگی و فقر از روی زمین ریشه کن (بله "ریشه کن") شود و هم از سوی دیگر از منابع طبیعی پاسداری به جا و منطقی شده و محیط زیست نیز آسیب کمتری ببیند. (حتی می توان آنچنان تولید حساب شده را بالا برد که همگان در همه جا تا حدی "مصرف زیادی" هم داشته باشند!)
این که چرا "از ما بهتران" چنین طرحی را خیلی خوب می دانند و می توانند به اجرا هم بگذارند اما نمی خواهند این کار را انجام دهند، آیا احتمالاً بیشتر به این دلیل است که هدفی ندارند به جز نسل کشی و از بین بردن اقوام دیگر به نفع قوم خود؟
اگر چنین است، پس چرا حتی در مورد قوم خود نیز مشابه چنان رفتاری را در پیش گرفته اند و کوتاه هم نمی آیند؟ (فرستادن بهترین جوانانشان به جنگهای فرسایشی و فرمایشی؛ تشویق و ترغیب ملت خود به "فرزند کمتر زندگی بهتر" و ...)
به گمان من بشریت بیشتر دچار نوعی "نخوت ذاتی" است که وقتی به قدرت برسد خود را نشان می دهد و آن را در مورد همه چیز و همه کس به کار می بندد، فرقی هم نمی کند از کدام قوم یا نژاد خاص باشد، این بلیه ای است درونی و خاص موجودات زنده، به ویژه انسان.
همچنین، اینک که سخن از جمعیت و رشد اندک یا بی رویه آن است، بد نیست در مورد ایران هم اشاره ای بکنم: جمعیت نسبی ایران خیلی کمتر از آنی است که باید و می تواند باشد.
-- پدر جه په تو ، Mar 15, 2010مطلب پژوهشی جالبی است !! ولی انچه مغفول مانده ! نتیجه فاجعه انگیز کاهش رشد چمعیت است ! جمعیت پیر بالای هفتاد سال که بزرگترین مصیبت کشورهای توسعه یافته است ! اکثریت را دارند وهیچ بازده ایی ندارند و بیشترین منابع را مصرف میکنند !! جهان در اینده خانه سالمندان خواهد شد ؟؟!!
-- نادر ، Mar 15, 2010