May 2007
معرفی نشر و کتاب
راههای زیاد رفتهام. سفرهای بسیار کردهام. سالها به سختی رنج جنگ تحمیلی در ایران و دغدغههای ادامه تحصیل در خارج از کشور، مثل برق سپری شد و آموختم متفاوت از دیگران بیندیشم و بیشتر انرژی صرف کنم تا رهایی از روزمرهگی حاصلش باشد.
راههایی هست که انسان را کاملتر میکند. رنجهایی هست که برای ما لازم است. لحظههایی هست که باید برای درد فقدان انسانگراییها گریست و درختتر شد.
مصاحبه سما شورایی با ترانه جوانبخت
با دریافت دو کتاب، یکی داستانی بلند در چهار فصل بهنام «سراب» و دیگری دفتر شعری با عنوان «یادگار لحظههای سبز» از خانم «ترانه جوانبخت«، نویسنده و شاعر ایرانی مقیم کانادا، همکار ما «سما شورایی» در معرفی کارها، آثار عملی،...
وبلاگخوانی در «جُنگ صدا»
اما براستی او چرا اسم وبلاگش را «خدا بیامرز» گذاشته؟ آیا تجربۀ شخصی او و ملاقاتی که با مرگ داشته است، یا باز با نگاه طنز خود، برای از رو بردن بیماری خود پیشاپیش بر سر در خانۀ خود فاتحۀ خود را نوشته؟
تاریخ روشنگری زنان در ایران
سنتگرایان، جزوهای به نام «مکر زنان» چاپ کردند و با هیاهوی بسیار بین مردم فروختند. «محترم اسکندری» و دیگر زنان عضو «جمعیت نسوان وطنخواه» بسیج شدند. هریک به گوشهای از شهر رفتند و در یک روز، تمام جزوههای «مکر زنان» را خریدند و در یک نمایشی سمبلیک آنها را در میدان توپخانه به آتش کشیدند.
مجلۀ گفتاری جُنگ صدا
آقا من به این نتیجه رسیدم كه جعبه موسیقی شما حرف نداره! جون مادرتون فقط از این جدید مدیدا نذارید كه اصلن حال نمیده.
معرفی نشر و کتاب
توصیف دوایی از محرومیتهایش هم توصیفی شاعرانه و رویاگونه است و كمتر بر فقر و ناملایمات اجتماعی میپردازد. در واقع حتی توصیف دوایی از یک چرخ خیاطی، در آن موقعیت اقتصادی هم تبدیل به یک خاطرهی عاشقانه میشود؛ چیزی كه در قصههای او نگاه غالب است.
مجلۀ گفتاری جُنگ صدا
بخشی از گفتگوی «عمران صلاحی» رفیق گرمابه و گلستان «حسین منزوی» در نشستی که سالی پیش بهیاد این شاعر برگزار شده بود را به همراه دکلمۀ شعری با صدای خود شاعر بشنوید!
وبلاگخوانی در «جُنگ صدا»
کنار پیاده رو مینشیند، فال میفروشد. میگویم: اینجا که زیاد مشتری نداری! برو تجریش لااقل! میگوید: مادر اینجا باشم و ضرر کنم بهتره، تا همینجا هم سه کورس تاکسی میشینم.
تاریخ روشنگری زنان در ایران
«صدیقه دولتآبادی»، نخستین زنی بود که در کانون بانوان، کتابخانهای (یا بهقول ادبیات آن زمان، «قرائت خانه») ایجاد کرد. اینبار، در تاریخ روشنگری زنان در ایران، از او گفتهایم.
راوی حکایت باقی
«مرا ببوس» از دیروز تا امروز و همیشه، ترانۀ زندان و اعدام و پیشواز مرگ بوده و هست. و با اینهمه، سرودی از جنس امید و روحیه و مقاومت، سرودی از همدلی با همپیمانها، و با آنها در دل توفان رفتنها.
معرفی نشر و کتاب
«احمد محمود» یکی از چهرههای برجسته و معتبر «ادبیات جنوب» بود که تا پایان عمر، بیادعا و در کمال فروتنی کار کرد، و از جمله کسانی است که نام و جایگاه او در ادبیات معاصر ایران مشخص و بیچون و چراست. در قصههای «احمدمحمود»، زنان از حرمت و جایگاه خاصی برخورداند. داستان کوتاه «در تاریکی»، نمونهای از نگاه این نویسنده است به مظلومیت زن ایرانی، و ستم مضاعفی که بر این نیمۀ دیگر میرود. «شریفه» نمادی از زن روستایی و محروم است.
مجلۀ گفتاری جُنگ صدا
یکی از خصلتهای پهلوانی که از دیرباز بوده و مانده، رویارویی پهلوانان با هم و تیغ در تیغ هم انداختن آنهاست. آنچه که ما ایرانیان بیشتر و شاید اول بار از شاهنامه شنیده و خوانده و بهیاد داشته باشیم.
وبلاگخوانی در «جُنگ صدا»
در بخش وبلاگخوانی جُنگ صدا اینبار از خواب گفتهایم. خواب، اما نه از آندست که بعضیها در فکر و خیال خود برای بعضی چیزها یا کسان میبینند؛ و نه از آن خوابها که رویا هم نامیده میشوند و ما شبها با بستن چشمهایمان، آنچه در بیداری دیده و بر ما گذشته را میبینیم. نه! از خوابی خواهیم گفت که فردی نابینا میبیند! راستی نابینایان خواب چه چیزهایی و چطور خواب میبینند؟ و آیا مگر نابینا هم میتواند وبلاگ بنویسد که ما در چهارشنبههای جُنگ صدا آن را بخوانیم؟
تاریخ روشنگری زنان در ایران
چندین نامه به مجلس فرستاده شد که مشخصترین آنها تقاضای تشکیل مدرسه وتشکیل انجمنهای زنان بود که با درخواست آنان مخالفت شد. زنان با وجود مخالفت مجلس شورای ملی، بطور محرمانه دست به تشکیل انجمنهای سیاسی زدند که از آن جمله میتوان «انجمن مخدرات وطن» و «انجمن آزادی زنان» را نام برد. از اقدامات این انجمن نیز میتوان به ایجاد مدرسۀ شبانهروزی برای دختران خانوادههای فقیر و کمدرآمد اشاره کرد.
وبلاگخوانی در «جُنگ صدا»
هر صبح چشم که باز میکنی جدال جانفرسای تو با کدبانوی درونت آغاز میشود . کدبانویی که دیربازیست درون تو میزیید و همۀ تلاشش را میکند تا زن بودنت و انسان بودن را به حاشیه بفرستد.
هرصبح کدبانوی درون وادارت میکند زودتر برخیزی تا با عجله صبحانه درست کنی، زیپ شلوار همسرت را بدوزی، روغن ماسیدۀ ظرفهای شب قبل را بشویی و ناهار خود و او را در ظرفهای غذا بریزی.
مجلۀ گفتاری جُنگ صدا
هر ساله در دومین یکشنبه از ماه مه، در آمریکا و برخی کشورهای دیگر از جمله فنلاند، دانمارک و استرالیا بزرگداشت «روز مادر» برگزار میشود. روز مادر در ایران اما، روزی روزگاری مصادف بود با بیست و پنجم آذر ماه. در برنامه امشب به این بهانه، خاطره ـ نوشتهای از اولین سال اعلام روز مادر در ایران که از مدارس شروع شد را میشنوید.
مجلۀ گفتاری جُنگ صدا
یکی از این معدود وبسایت یا وبلاگهایی که مشخصا و تخصصی به «شاهنامه» میپردازد، بهقلم و تلاش دکتر امیرحسین پروشانی است که دکترایشان هم نه در ادبیات، که در علوم پزشکی است.
وبلاگخوانی در «جُنگ صدا»
خبر مرگ غزالۀ علیزاده، مثل برخی خبرهای غیر منتظرۀ دیگر، هنگام شنیدن و خواندن، بر سرسرای وجودمان کوبه میزند. در اعماق دریای هستی ما موج میآفریند، موج را به خشم و هراس میکشاند، بدل به تلاطم و توفان میکند و سر انجام در مسیر اجتنابناپذیر خویش، بر ساحل ذهن و تجربۀ ما فرود میآید و در آن جا تکهتکه می شود و در این از هم پاشیدگی، آرام و قرار میگیرد.
تاریخ روشنگری زنان در ایران
در مجموعۀ «تاریخ روشنگری زنان در ایران»، اینبار به معرفی «طاهره قرةالعین» میپردازیم. زنی که به شاه و حکومت «نه!» گفت و با مرگ رو در رو و چهره به چهره نشست.
وبلاگخوانی در «جُنگ صدا»
سرگذشت اهل قلم و اهل اندیشه در تمام ادوار تاریخ میهن ما، سرگذشت تلخ و غمانگیزی بوده و هست. داستان تقابل خرد و بیخردی. سرگذشت رویارویی تعقل و عصبیتهای جاهلی. قصۀ تلخ و درد انگیز خون، مرگ، تبعید، تکفیر، زندان و شکنجه.
|