تاریخ انتشار: ۳ خرداد ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
مجلۀ گفتاری جُنگ صدا

حنجرۀ زخمی تغزل





از زمزمه دلتنگیم، از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی، نه میل سخن داریم
آوار پریشانی‌ست، رو سوی چه بگریزیم؟
هنگامۀ حیرانی‌ست، خود را به که بسپاریم؟
تشویش هزار «آیا»، وسواس هزار «اما»،
کوریم و نمی‌بینیم، ورنه همه بیماریم
دوران شکوه باغ از خاطرمان رفته‌ست
امروز که صف در صف خشکیده و بی‌باریم
دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را
تیغیم و نمی‌بریم، ابریم و نمی‌باریم
ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب
گفتند که بیدارید؟ گفتیم که بیداریم.
من راه تو را بسته، تو راه مرا بسته
امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم


«حسین منزوی» متولد زنجان بود. این سروده که غزل ششم و برگرفته از مجموعه شعر «حنجرۀ زخمی تغزل» اوست را «داریوش اقبالی» که او نیز متولد زنجان است، در ترانه‌ای شنیدنی خوانده است که حتما آن‌را شنیده‌اید.
شانزدهم اردیبهشت ماه امسال سومین سالگشت درگذشت «حسین منزوی» بود. او یکی از معدود شاعران معاصر در ادبیات ایران است که به خصوص در سردون غزل، صاحب سبک بود. نمونه‌اش همین غزلی که بالای این مطلب خواندید.
در برنامه امروز، بخشی از گفتگوی «عمران صلاحی» رفیق گرمابه و گلستان او را در نشستی که سالی پیش به‌یاد این شاعر برگزار شده بود، و همچنین دکلمۀ شعری از سروده‌های حسین منزوی را با صدای خود شاعر خواهید شنید.

برنامه را از [اینجا] بشنوید!
و برنامۀ پیشین را هم از [اینجا]

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)