خانه
>
جنگ صدا
>
معرفی نشر و کتاب
>
«در تاریکی» از «احمد محمود»
|
معرفی نشر و کتاب
«در تاریکی» از «احمد محمود»
«. . . دانههای گندم میرسید و رنگ سبز خوشهها به زردی میگرائید. باد آرامی که میوزید با مزرعۀ گندم بازیمیکرد. ساقههای کمتوان خم میشدند و خوشهها نجوا کنان سر توی هم فرو میبردند.
صبح آغاز میشد. خورشید افق را رنگ میزد و نرمنرمک که صبحگاهی را از هم میدرید و خانههای گلی شکل میگرفت. شریفه، از هر روز دیرتر بیدار شده بود. تمام شب را با درد و ناراحتی بسر آورده و حالا که آفتاب سر میزد، تازه تنور را آتش انداخته بود. چند لحظه بوی نان تازۀ خانگی تو هوا پخش شد. . . »
«احمد محمود» متولد چهارم دی ماه سال 1310 در اهواز بود. در جوانی بهقول خودش گرفتار امر سیاست شد و بعد زندان و زندان و تبعید، تا سال 1336 که دوران زندان و تبعید او تمام شد. او با همۀ اشتیاقی که داشت، نشد و نتوانست که به تحصیل ادامه دهد. پس بهناچار در مشاغلی مختلف به تلاش معاش پرداخت که همین، فرصتی برای آشنایی نزدیک و رو در روی او با جامعه و مردم عادی کوچه و خیابان شد. آنچه که بعدها در زمان خلق رمان «همسایهها»، ـ رمانی که افراد مختلفی از قشرهای متفاوت اجتماع در آن نقش دارند ـ اثر خود را گذاشت و از آن اثری مردمی و ارزنده ساخت.
از «احمد محمود» همچنین رمانهای «داستان یک شهر»، که در واقع بهنوعی دنبالۀ رمان «همسایهها» و حکایت دوران تبعید او بههمراه گروهی دیگر، در شهرهای بندری جنوب ایران است؛ و همینطور رمان «زمین سوخته»، که تجربه و گزارش او از روز و سالهای شروع جنگ ایران و عراق در خوزستان و شهر اهواز است؛ و بالاخره رمانهای سه جلدی «مدار صفر درجه»، و «درخت انجیر معابد»، بهجا مانده. جدا از این رمانها، چند مجموعه از داستانهای کوتاه او چاپ و منتشر شده که میشود از جمله: «پسرک بومی»، «غریبهها»، «زائری زیر باران» و «از مسافر تا تبخال» را نام برد.
«احمد محمود» یکی از چهرههای برجسته و معتبر «ادبیات جنوب» بود که تا پایان عمر، بیادعا و در کمال فروتنی کار کرد، و از جمله کسانی است که نام و جایگاه او در ادبیات معاصر ایران مشخص و بیچون و چراست. او روز جمعه، دوازدهم مهر ماه سال 1381، بهدنبال یک دورۀ بیماری سخت ریوی، در بیمارستان مهراد، در تهران درگذشت.
در قصههای «احمدمحمود»، زنان از حرمت و جایگاه خاصی برخورداند. داستان کوتاه «در تاریکی»، نمونهای از نگاه این نویسنده است به مظلومیت زن ایرانی، و ستم مضاعفی که بر این نیمۀ دیگر میرود. «شریفه» نمادی از زن روستایی و محروم است.
این داستان اولین بار در بهمن ماه سال 1344، و در مجلۀ «پیام نوین» بهچاپ رسید. چیزی نزدیک به چهل و دو سال پیش. ولی فضای خرافه زدۀ روستا، «جاسم» که مرد سنتی ایرانی را نمایندگی میکند، باورها و آرزومندیهای مردم آن اجتماع بسته و کوچک اما، انگار که حدیث زنده و تازۀ امروز است.
«در تاریکی»، در سال 1371 در مجموعه داستان «از مسافر تا تبخال»، بازچاپ شد. اجرایی که خواهید شنید از نسخۀ چاپ شده در این کتاب است.
در تاریکی نوشتۀ احمد محمود را از [اینجا] بشنوید!
آدرس ارسال کتاب برای معرفی در «جُنگ صدا»
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
|
نظرهای خوانندگان
Lotfan naam e Music CD dar in dastan ra begooid.
-- Ahmad ، Jun 20, 2007ـــــــــــــــــــــــــــــ
آهنگی که در آغاز و پایان این داستان میشنوید اچرای ترانۀ محلی «دست به دستمالم نزن» با صدای «میترا» و برگرفته از سیدی «گنجینههای پارسی» است.
علیرضا افزودی (جُنگ صدا)