Feb 2007


زن در اندرونی تاریخ
تاریخ ناگفته‌ی حرمسراهای ایرانی

زنان حرم شاهی به عنوان انسان هایی اسیر، بی اراده و ابزار کوتاه مدت دست شاه، چه بسا آرزو می کردند که در روستایی دور از زرق و برق حرم شاهی زندگی کنند و تا آن حد بازیچه‌ی مقررات فاسد، غیر انسانی و ساینده‌ی مردان زور و زر نباشند.



زن در اندرونی تاریخ
بزم شاه در حرمسرا و رزم سربازان در قفقاز

در چنین زمانی، در منطقه‌ی قفقاز، سربازان ایرانی در آن زمستان سرد و مردافکن که فاقد لباس گرم بودند از سرما به خود می‌پیچیدند و یکی پس از دیگری بر اثر بیماری جان خود را از دست می‌دادند. از سوی دیگر، در چنین جشنی است که شاه قاجار، شیفته‌ی دختری می‌شود که در چند متری اونشسته است.



زن در اندرونی تاریخ
مسابقه‌ی «نرم‌تنانِ» حرم

فتحعلی‌شاه در طول مدت سلطنت خود که حدود چهل سال به‌طول انجامید، بنا به نوشته‌ی صاحب کتاب «فاتح‌التواریخ»، قریب یک هزار زن عقدی و صیغه داشت. هنگامی که در اصفهان چشم از جهان می‌بست، 57 پسر و 47 دختر از او به یادگار باقی مانده بود.



خاطرات سفر «فروغ فرخزاد» به ایتالیا
با «فروغ» به تماشای زن مو سرخ

در آخرین بخش از این یادداشت‌ها، با «فروغ» به تماشای زنی به‌خواب رفته که گیسوانش هنوز رنگ سرخ خود را حفظ کرده و وقتی آدم به دست‌هایش که روی سینه برهم قرار گرفته چشم می‌دوزد، بی‌اختیار غمگین و متاثر می‌شود، می‌رویم.



خاطرات سفر «فروغ فرخزاد» به ایتالیا
با «فروغ» در اپرای شهر «رُم»

در کنار این در و دیوارهای قدیمی اما، «فروغ» مردم زنده و روز را می‌بیند. با خلقیات و رفتارهای متفاوت‌شان، با تبختر و خود بزرگ‌بینی‌هایشان و با ژست گرفتن‌های روشنفکرانه‌ای که گویا در آن زمان نیز نوعی فضیلت به‌شمار می‌رفت.



خاطرات سفر «فروغ فرخزاد» به ایتالیا
با «فروغ» و ترانه‌های او

«فروغ فرخزاد» را می‌دانیم که ترانه‌سرا نبود و شعری برای اجرا به‌ شکل ترانه نسرود. آنچه که تا به‌حال توسط خوانندگان مختلف خوانده شده، همه بعد از مرگ او و برگرفته از اشعاری‌ست که در دفترهای این شاعر به‌چاپ رسیده است. تعداد این ترانه‌ها آنقدر هست که بتوان از مجموعۀ آن آلبومی شنیدنی فراهم کرد. شما ترانه‌های دیگری سراغ دارید که شعرش از «فروغ» باشد؟



زن در اندرونی تاریخ
سوگلی فتحعلی‌شاه و سرانجام او

«طاووس خانم» دارای سه دختر و سه پسر شد و تا هنگام مرگ «فتحعلی‌شاه» در حرمسرای او زندگی کرد. او علی‌رغم خواهش شاه، هرگز نپذیرفت که به عقد او درآید و تا پایان زندگی ‌شاه، صیغه‌ی او باقی ماند.



خاطرات سفر «فروغ فرخزاد» به ایتالیا
با «فروغ» در ازدحام کوچۀ خوشبخت

«هنوز هم هنوز است وقتی اوائل پاییز هر سال مادرم لباس‌های زمستانی بچه‌ها را از صندوق‌ها بیرون می‌آورد تا به‌قول معروف «آفتاب بدهد»، دیدن لباس‌های کودکی‌ام که مادرم به حفظ آنها علاقه دارد، جستجو در جیب‌های آنها و پیدا کردن نخودچی یا کشمش گندیده‌ای که غالبا در ته جیب‌های آنها وجود دارد در من حالت عجیبی ایجاد می‌کند. ناگهان خودم را، همچون دوران کودکی‌ام، کوچک و معصوم و بی‌خیال می‌بینیم و چند دانه گندم و شاهدانه که با کرک‌های ته جیب مخلوط شده مرا به گذشتۀ خیلی دوری برمی‌گرداند و احساسات لطیف و شاد کودکانه را در من بیدار می‌کند.»



خاطرات سفر «فروغ فرخزاد» به ایتالیا
با «فروغ» در خیابان‌های «رُم»

نگاه «فروغ» از بلندای ساختمان مدرن ایستگاه راه‌آهن شهر «رم»، به سنگفرش سادۀ قدیمی کف خیابان قطع می‌شود و در این میان «مردم» را می‌بیند. مردم عادی کوچه و خیابان را. و این مردم، در چشم «فروغ» همان مردمی‌اند که «می‌فهمند». اظهار فضل و افاده‌های دوستان هنرمند و روشنفکر ایتالیایی‌اش برای او چندان پذیرفته نیست.



خاطرات سفر «فروغ فرخزاد» به ایتالیا
با «فروغ» در پختگی سفر

از قدیم شنیده‌ایم و گفته‌اند: «بسیار سفر باید تا پخته شود خامی». اما به‌راستی در جوهر سفر چیست که خام را پخته می‌کند؟



خاطرات سفر «فروغ فرخزاد» به ایتالیا
با «فروغ» در راه «رُم»

در این بخش از خاطرات، باز «فروغ» را در دام رندان فرصت‌طلب می‌بینیم. «فروغ» هنوز همان سادگی ذاتی را با خود دارد. اما این‌بار قضاوتش در بارۀ آنهایی که او را به ترفندی فریب می‌دهند از نوع دیگری است.