راوی حکایت باقی


گفت‌وگو با نیما کیان بنیانگذار «سازمان باله ایران» در سوئد
حدیث هجرت و مهاجران به روایت رقص باله

ماریا صبای مقدم: شهر سولنا در کشور سوئد میزبان سومین برنامۀ تولیدی «طرح رقص جوانان اروپا» بود. این طرح توسط نیما کیان، بنیانگذار «سازمان باله ایران» در سوئد با هدف هم‌پیوندی فعالیت‌های هنری و صلح در میان رقصندگان جوان از کشورهای مختلف به مرحله اجرا درآمد. این باله ـ درام معاصر، با به‌کار گیری هم‌زمان رقص، موسیقی، و چیدمان ویدیویی به موضوع مشکلات هم‌پیوندی می‌پردازد و با الهام از سری آثار گرافیکی «گلدان و چاقو» از زنده‌یاد «مرتضی ممیز» تنظیم و تولید شده است. از نیما کیان باره «باغ‌های معلق آرزوهای گمشده»، و «پروژه رقص جوانان اروپا» پرسیدم.



راوی حکایت باقی
پسر بچۀ شش ساله و بساط منقل تریاک!

اگر تا به‌حال نشینده یا ندیده‌اید که کودکی پنج شش ساله، به خوشایند پدر، پای بساط تریاک‌کشی چمباتمه می‌زد و هم‌سنگ تریاکی‌های کهنه‌کار دم می‌گیرد و بازدم پس می‌دهد، می‌توانید اینجا ببینید!



راوی حکایت باقی
به بهانه برگزیده شدن شهرنوش پارسی‌پوربه‌عنوان زن سال

عدم اعتماد ما به انتخاب درست و به‌حق هموطنان در رابطه با موفقیت‌های مختلف علمی، ادبی و اجتماعی آنان چه توسط نهادهای داخل و چه خارج از کشور و اعتراض به آن موضوع تازه‌ای در بین ما نیست. ریشه این نگرش را می‌توان در حاکم بودن رابطه بر ضابطه در جامعه ما جستجو نمود



راوی حکایت باقی
آیا برایِ افزدونِ به چیزی، باید از چیزِ دیگری بکاهیم؟

اشکالِ عمده، مثلِ خیلی وقت‌ها، در کُلّی‌بافی و کُلّی‌گویی است که از نویسنده‌ای چون رضا قاسمی واقعاً بعید است. و بعد این‌که حیرت می‌کنم چرا و چگونه مصاحبه‌کننده که حتما از جوانانِ روزنامه‌نگارِ هوشیاری است که با عشق و اشتیاق در مطبوعاتِ امروزِ ایران کار می‌کنند، هنگامِ شنیدنِ چنین حرفِ کُلّیِ پرت و بی‌منطقی، سکوت کرده و از مصاحبه‌شونده نپرسیده است که . . .



راوی حکایت باقی
تاریخچۀ ترانۀ «مرا ببوس!»

«مرا ببوس» از دیروز تا امروز و همیشه، ترانۀ زندان و اعدام و پیشواز مرگ بوده و هست. و با این‌همه، سرودی از جنس امید و روحیه و مقاومت، سرودی از همدلی با هم‌پیمان‌ها، و با آنها در دل توفان رفتن‌ها.



راوی حکایت باقی
با یاد «سوسن» در سال‌هایی که یادم نیست

بعدها «سوسن» شد همسفر همیشۀ ما در همۀ راههایی که می‌شد در آن اتوبوس راند. فرقی نمی‌کرد. «تی‌بی‌تی» و «لوان‌تور» که جای خود، تو حتی اگر با اتوبوس‌های سوپر دولوکس «ایران‌پیما» هم که بین راه به مسافران «پپسی» و «پتی‌بور» می‌داد و کولر و تلویزیون داشت سفر می‌کردی، حالا از هر جا به هر جا که می‌خواست باشد، «سوسن» هم با تو بود



چرا حُرمتِ انسان را رعایت نمی‌کنیم؟

منِ نوعیِ صاحبِ سایتِ اینترنتی یا یک وبلاگِ فسقلی وقتی چنین تصویرهایی را از بُغضِ معاویه، در شبکۀ اینترنت قرار می‌دهم یا لینکش را برایِ این و آن می‌فرستم، همان‌قدر مقصرم که آن شخصِ تصویربردار و آن مأمورانِ کذایی و رییس رؤساشان تا بالا بالاها... در این مورد، یعنی هَتکِ حُرمتِ انسانی، همه‌مان سر و تهِ یک کرباسیم.



راوی حکایت باقی
«پیتزای آمریکایی» ـ «کارگر ایتالیایی»

اکثر مردم فکر می‌کنند «روز جهانی کارگر» و بزرگداشت آن از ابداعات و تصمیمات دولتمردان کشورهایی است که روزگاری اصطلاحا «بلوک شرق» خوانده می‌شدند و به احتمال قوی از «اتحاد جماهیر شوروی سابق» آمده است. در حالی که می‌دانیم علت انتخاب این روز به عنوان «روز جهانی کارگر»، واقعۀ به خون کشیده شدن اعتصابات کارگران کارخانه‌های نساجی در شیگاگوی آمریکا بود.



راوی حکایت باقی
تاریخچۀ سرود انترناسیونال

گفته می‌شود تا امروز و در عصر ما دو ترانه ـ سرود وجود دارد که بیش از هر آهنگ و سرود دیگری در جهان خوانده و شنیده شده. اول آن بخش از سمفونی شماره 9 بتهوون است که سروده‌ای از «شیلر» شاعر آلمانی به نام «انسان‌ها» به صورت آواز جمعی یا کر می‌خوانند، و دوم سرود «انترناسیونال» است که با روز جهانی کارگر در اولین روز ماه می عجین شده است.



راوی حکایت باقی
نامزدی وزارت فرهنگ؟ گفت‌وگو با «سوسن تسلیمی»

سوسن تسلیمی: «راستش گاهی خبرهایی دربارۀ آدم می‌دهند که اگر بخواهد وقت روی آن بگذارد، باید تمام زندگیش را برای تأیید یا تکذیب آن هدر بدهد.»



جُنگ صدا، با یادی از فرهاد

و مگر می‌شود از «فرهاد» گفت و از «شهیار قنبری» و «اسفندیار منفردزاده» نگفت؟ از فیلم «رضا موتوری» که ترانۀ متن آن را «شهیار قنبری» سرود و آهنگش را «منفردزاده» ساخت و اولین ترانۀ «فرهاد» بود، و از «جمعه» که ترانۀ متن «خداحافظ رفیق» بود و از از «کودکانه» و بوی عیدی، بوی توپ که باز حاصل همکاری این سه تن بود.



یادی از دکتر غلامحسین ساعدی

بیست و چهارم دی‌ماه، از جمله مصادف بود با سالگشت زادروز نویسنده و نمایشنامه معاصر، غلامحسین ساعدی.
به این بهانه، با یاد او و به حرمت جایگاهی که او در ادبیات پیشرو و معاصر ایران دارد، به معرفی کوتاهی از او پرداخته‌ایم.



يادمان جهان‌پهلوان: غلامرضا تختي

در بارۀ «غلامرضا تختي» کم نگفته‌اند و بسيار شنيده‌ايد. نمي‌خواهم به کليشۀ معمول تکرار مکررات کنم و دوباره‌نويسي شرح حال و سابقه و فهرست مسابقات جهاني و مدال‌هاي طلا و نقره‌اي که او در آنجاها به‌دست آورد. من که راوي اين حکايت هستم اما دوست‌تر ‌دارم اينجا ياد مهربان «تختي»، اين يار هميشه همراه و ياور هموارۀ مردم را به‌گونه‌اي ديگر عزيز و پاس بدارم.



ششم ژانویه، عید ارامنه

ارامنۀ جهان، و از جمله ایران نیز بنا به سنت تاریخی و دینی خویش، پنجمین شب ژانویه را جشن گرفته و روز ششم ژانویه را به دید و بازدید می‌پردازند.



اگر فرصت داشتم

از عادات مخصوص سال نو، یکی هم قول و قرار و عهد و پیمان‌هایی‌ست که مردم با خودشان می‌بندند! مثلا اینکه در سال جدید، کشیدن سیگار را ترک کنند، و یا برای اضافه وزنی که دارند، رژیم بگیرند.



تاریخچۀ ترانۀ «مرا ببوس!»
«مرا ببوس!» ـ بخش چهارم

از وجود یادداشت‌های موجودی که در بارۀ سابقه ترانۀ «مراببوس» در دست هست حتی امروز می‌توان دانست که «حیدر رقابی» در فاصلۀ زمانی بین دیدارش با «مجید وفادار» تا ساعت تکمیل ادامۀ شعر ترانۀ «مرا ببوس» کجا بوده و در چه حال و هوایی به سر برده!



تاریخچۀ ترانۀ «مرا ببوس!»
«مرا ببوس!» ـ بخش سوم

«حسن گلنراقی» در سال 1300 خورشیدی در کوچۀ آبشار خیابان ری در تهران به‌دنیا آمد. بعد از تحصیلات متوسطه، به کار پدری خود که خرید و فروش بلور و چینی عتیقه بود پرداخت.



تاریخچۀ ترانۀ «مرا ببوس!»
«مرا ببوس!» ـ بخش دوم

از زندگی «حیدر رقابی» متخلص به «هاله»، اطلاعات و جزئیات چندانی در دسترس عموم نیست. آنچه که بنا به مکتوبات موجود مسلم است، این است که او از نظر گرایش و بینش سیاسی، فردی ملی‌گرا و در عین‌حال فعال بوده.



تاریخچۀ ترانۀ «مرا ببوس!»
«مرا ببوس!» ـ بخش اول

«مرا ببوس» از دیروز تا امروز و همیشه، ترانۀ زندان و اعدام و پیشواز مرگ بوده و هست. و با این‌همه، سرودی از جنس امید و روحیه و مقاومت، سرودی از همدلی با هم‌پیمان‌ها، و با آنها در دل توفان رفتن‌ها.