تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
سینمای ایران در هفته‌ای که گذشت

وقتی چاقو دسته‌ی خودش را می‌برد!

امیر محمد بهرامی‌نوا

در روزگاری که همه‌ی رویدادهای سینمای ایران بر پایه‌ی سیاست اتفاق می‌افتد، در این روزهای بی حوصلگی اهالی جدی سینما،فقط می‌توانیم به تک‌اتفاق‌های مثبت دل ببندیم. این اوضاع و احوال فعلی سینمای ایران است. واقعا چرا نباید ناامید بود وقتی اداره‌ی کذایی نظارت سینما با تغییر نام توهین‌آمیز یک فیلم سیاسی موافقت می‌کند؟ فیلمی که درباره‌ی اتفاقات پس از انتخابات بحث‌برانگیز ریاست جمهوری ۸۸ ساخته شد و پیش از این نام آن اینجا غبار روشن است» بود و حالا شده است: «قلاده‌های طلا»! قضاوت درباره‌ی این اسم با شما. از همین جا می‌شود فهمید که در این سینمای هردمبیل چه می‌گذرد.

یک: قلاده‌های طلا به جای اینجا غبار روشن است

فیلم سینمایی «اینجا غبار روشن است» به كارگردانی ابوالقاسم طالبی به «قلاده‌های طلا» تغییر نام داد. فیلم سینمایی «اینجا غبار روشن است» كه لقب سیاسی‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران را از آن خود کرده، و قرار است توسط ابوالقاسم طالبی كارگردانی شود، با ارسال نامه‌ای به وزارت ارشاد، به «قلاده‌های طلا» تغییر نام داد.


طالبی نام توهین‌آمیز قلاده‌های طلا را برای فیلم‌اش انتخاب کرد

این فیلم تازه‌ترین فیلم ابوالقاسم طالبی است كه با موضوع انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته و حوادث پس از آن ساخته می‌شود. تحقیقات این فیلم كه از یك سال پیش و به طور مستمر توسط طالبی آغاز شده بود، همچنان ادامه دارد و نگارش ابتدایی فیلم‌نامه نیز به تازگی آغاز شده‌است كه با پایان تحقیقات، این مرحله به‌طور جدی دنبال می‌شود. «قلاده‌های طلا» هفتمین فیلم بلند ابوالقاسم طالبی به‌شمار می‌آید و محمد خزاعی تهیه‌كنندگی آن را به عهده دارد. محمد خزاعی دبیر جشنواره‌ی دفاع مقدس است که چندی پیش در اظهار نظری به روزنامه‌ی کیهان تاخته بود که چرا به جشنواره‌ی تحت سرپرستی‌اش تاخته‌اند.

دو: فیلم‌سوزی به معنای مطلق


حمید اعتباریان می‌گوید قرار بود با عمر شریف کار کند

مهدی رحمانی خبر داد: در شرایطی كه تنها دو هفته از آغاز اكران فیلم دیگری می‌گذرد، قرار است اكران این فیلم به پایان برسد و آدمكش جایگزین آن شود.

كارگردان دیگری با بیان اینكه قرار است از هفته‌ی آینده اكران اولین ساخته‌ی بلندش را متوقف كنند، اظهار كرد: این فیلم‌سوزی به معنای مطلق است كه فیلمی را در دو هفته پس از اكران، حذف كنند. آن هم در شرایطی كه كف فروش دیگری از برخی فیلم‌ها كه مدت‌هاست اكران می‌شوند بیشتر است و این یعنی اوج فیلم‌سوزی.

مهدی رحمانی با بیان اینكه فیلمش علی‌رغم داشتن سرگروه به شكل تك‌سانس و با سالن‌هایی محدود به نماش درآمده، افزود: به من گروه سینمایی عصر جدید را داده‌اند اما جالب اینجاست كه بیشترین اكران این فیلم در سینما آزادی كه روزانه سه سانس را به دیگری اختصاص داد، اتفاق می‌افتد و واقعاً همه چیز این فیلم به نوعی عجیب و غریب است.

وی ادامه داد: مگر می‌شود فیلمی كه این اندازه برای آن زحمت كشیده شده و روی آن سرمایه‌گذاری شده، سر دو هفته از اكران حذف شود؟ آن هم در شرایطی كه ما تازه چند روز از تبلیغات شهری‌مان نگذشته بود كه به دلیل فرارسیدن ماه محرم بیلبوردهای ما را از سطح شهر جمع‌آوری كردند و به نوعی جلوی همین تبلیغات محدود ما هم گرفته شد. در حالی‌كه فیلم ما منافاتی با ماه محرم ندارد و فیلم كمدی محسوب نمی‌شود كه بخواهیم تبلیغات آن را قطع كنیم.


مهدی نادری از بودجه‌ی کم فیلم اسکاری‌اش گفت

كارگردان دیگری در ادامه به مشاركت مركز گسترش سینمای مستند و تجربی در ساخت این فیلم اشاره كرد و افزود: با توجه به این موضوع انتظار داشتیم كه پیش از همه مركز به عنوان شریك دولتی اثر به اقدام و حمایت بپردازد. به هر حال این فیلم اثری است كه امسال اتفاقات خوبی برای آن افتاده و هر بار در موفقیت‌های آن نام ایران مطرح شده است. حال حداقل تشویقی كه مسئولان می‌توانند از آن داشته باشند، حمایت در اكران است كه من امیدوارم این اتفاق صورت بگیرد، چراكه اگر وزارت ارشاد وارد عمل نشود این فیلم نابود خواهد شد.

رحمانی در پایان از این‌كه حاصل زحمات گروهی متشكل از ۵۰ تا ۶۰ نفر این‌چنین به بازی گرفته می‌شود و فیلم‌هایی كه در چنین شرایط سختی ساخته می‌شوند به این سادگی نادیده گرفته می‌شوند اظهار تأسف كرد و خاطرنشان كرد: دیگری هم بازیگر دارد و هم فروش و اصلاً وضعیت آن این‌گونه نیست كه بخواهیم بگوییم امیدی به آن نیست.


دیگری،نشانه‌ی دیگری از فیلم‌سوزی در سینمای ایران

سه:حکایت عمر شریف،مایکل کین و جرج کلونی از دریچه‌ی چشم اعتباریان

حمید اعتباریان تهیه‌کننده‌ی فیلم «سن پطرزبورگ» هم آدم جالبی است.او در این مدت اخیر ،مصاحبه‌های قابل توجهی داشته و دراین مصاحبه ها حرف‌های جالبی را مطرح کرده است. اعتباریان اوائل آذر ماه در مصاحبه‌ای می‌گوید: برای بازی در قسمت دوم «سن پطرزبورگ» با «عمر شریف»، «آدام سندلر» و «مایکل کین» صحبت کرده‌ام. قبل از اینکه داستان قسمت اول تغییر کند قرار بود این گنج در یک مسیری در سن پطرزبورگ پیدا شود که در آنجا معتضدالسطنه گنج را از آن خود کرده است؛ قرار بود عمر شریف نقش خادم مسجدی را که گنج در آنجا پنهان شده بازی کند؛ من نقش را خلاصه برایش تعریف کردم و عمر شریف هم پذیرفت! برای صحبت با این بازیگران از ارتباطاتی که دارم بهره‌برداری می‌کنم، دخترم در انگلستان کارگردان است و از این طریق کانال‌های ارتباطی با برخی بازیگران بین‌المللی دارم. عمرشریف اتفاقاً با مدیربرنامه‌هایش آمد، اما مایکل کین منزلش نزدیک هتل بود و با دمپایی آمد هتل نزد من. در ابتدا بنده با منزل ایشان تماس گرفتم. این افراد خیلی آدم‌های نایسی هستند، از منظر مطبوعات بزرگ جلوه می‌کنند، مثل هنرپیشه‌های خودمان و نوع نگاه مردم به آنها.


کارگردانان سینمای ایران علاقه مند شده اند علیه مردم فیلم بسازند

اعتباریان در جای دیگری می‌گوید: سه سال پیش در فستیوال فیلم دوبی با جورج کلونی صحبت کردم و گفتم که یک تهیه‌کننده ایرانی هستم. خواستم نظرش را به‌صورت مستقیم درباره‌ی سینمای ایران بدانم. وقتی متوجه شد که من یک تهیه‌کننده‌ی ایرانی هستم، برخورد خوبی با من داشت. می‌گفت به سینمای ایران بسیار احترام می‌گذارم. کلونی اعتقاد داشت آثار ایرانی از لحاظ ساختاری بسیار غنی هستند و کارگردان‌های ایرانی با رعایت همین خط قرمزها اگر امکانات هالیوود در اختیارشان باشد به یقین فیلم‌های بسیار بهتری خواهند ساخت.
با این جملات فکر کنم کاملا متوجه وجوه جالب شخصیت اعتباریان شدید!

چهار: بودجه‌ی ساخت «بدرود بغداد» به‌اندازه پول سیگار «شون‌پن» است

«مهدی نادری»، كارگردان فیلم «بدرود بغداد» به خبرگزاری «رویتر» گفت كه فیلمش در شرایط سخت و با بودجه‌ی اندك ساخته شده است. مهدی نادری، كارگردان جوان ایرانی كه فیلم «بدرود بغداد» او به نمایندگی از سینمای ایران در جوایز اسكار ۲۰۱۱ حضور خواهد داشت، در یكی از كافی‌شاپ‌های تهران به گفت‌وگو با خبرنگار «رویتر» نشست. مهدی نادری در ابتدای گفت‌وگو گفت: «برخی تصور می‌كنند به من پول هنگفتی ازسوی مسئولان پرداخت شده تا این فیلم را بسازم. اما این نشان می‌دهد كه آنها فیلم را ندیده‌اند.»


مناقشات خانه سینما پیش از رای گیری رسمی

نادری با بیان اینكه «بدرود بغداد» یك فیلم تبلیغی نیست گفت: «بودجه‌ی این فیلم بسیار كم بود. به‌طوری‌كه می‌توان آن را با پولی كه شون پن برای خرید سیگار می‌پردازد یا نیكول كیدمن برای بخشی از آرایش خود هزینه می‌كند، مقایسه كرد.»

نادری از اینكه توانسته فیلم‌اش را به پایان برساند احساس غرور می‌كند و آن را درخواستی برای صلح می‌داند. هرچند وی معتقد است اگر ماركوپولو زنده بود و در روزگار كنونی قصد داشت سفرهایش را آغاز كند، هرگز موفق نمی‌شد و پیش از رسیدن به بغداد كشته می‌شد.

پنج: شبه رأی‌گیری به جای رأی‌گیری واقعی

اتحادیه‌ی تهیه‌كنندگان و توزیع‌كنندگان فیلم سینمای ایران درباره‌ی مجمع عمومی آینده‌ی خانه‌ی سینما بیانیه‌ای منتشر كرد. در بخش‌های این بیانیه كه خطاب به مدیرعامل خانه‌ی سینما ـ محمدمهدی عسگرپور ـ منتشر شده، آمده است: «احتراماً نظر به این‌كه براساس دعوت به‌عمل آمده جلسه مجمع عمومی خانه‌ی سینما در تاریخ ‌٢١/٩/١٣٨٩ برقرار می‌گردد، اتحادیه‌ی تهیه‌كنندگان و توزیع‌كنندگان فیلم سینمایی ایران پیرامون مسائل و حواشی این مجمع عمومی نكاتی را خدمت‌تان عرض می‌كند:


ده‌نمکی با قسمت سوم اخراجیها انتخابات را مسخره می‌کند.صحنه‌هایی از پشت صحنه‌ی بخش سوم اخراجی‌ها

‌١ ـ اتحادیه‌ی تهیه‌كنندگان و توزیع‌كنندگان فیلم سینمایی ایران به‌عنوان تنها صنف قانونی و عضو خانه‌ی سینماست و تا كنون نیز بر عضویت خود پافشرده و هیچ فردی اعم از اعضای هیأت مدیره یا بازرس حق ندارند و مجاز نیست، اتحادیه را از حقوق قانونی خود در خانه‌ی سینما محروم كند و در صورتی كه اقدامی انجام دهند كه نافی عضویت باشد، باید مسؤولیت آن را پذیرفته و پاسخگوی اتحادیه باشند.

‌٢ ـ طبق ماده‌ش ‌٦ اساس‌نامه‌ی خانه‌ی سینما هر تشكل صنفی باید شرایطی را برای عضویت داشته باشد در حالی كه می‌بینیم به هیچ‌عنوان شورایعالی منحله؟! واجد شرایط مندرج در اساس‌نامه نبوده و برخلاف آن و با لابی‌های پشت پرده و فشار مدیرعامل سابق و بعضی از اعضای هیأت مدیره پذیرفته شده و این در حالی است كه در موقع پذیرش نه اساس‌نامه‌ای دارد، نه اعضای آن معلوم است و نه این‌كه اصولاً نمی‌توان صفت صنف را به آن اطلاق كرد و از طرفی دیگر، اتحادیه‌ی تهیه‌كنندگان و توزیع‌كنندگان فیلم سینمای ایران به هیچ‌وجه از این موضوع باخبر نبوده و شرایط این پذیرش كاملاً برخلاف است. ضمن آن‌كه پنجاه درصد تركیب اعضای شورای عالی منحله باید نفرات اتحادیه باشند كه با انحلال و فروپاشی شورای عالی منحله عملاً این قضیه منتفی شد.


باز هم ده‌نمکی. پشت صحنه اخراجی‌ها

‌٣ ـ از تاریخ ‌٥/١٠/١٣٨٧ شورای عالی عملاً منحل گردیده هرچند طبق نظر ما از مدت‌ها قبل منحل شده بود. لذا اصرار بر حفظ این ویرانه به دستور چه شخصی و با فشار چه كسانی است؟! این جای سؤال است و بارها اتحادیه‌ی تهیه‌كنندگان و توزیع‌كنندگان فیلم سینمای ایران موضوع انحلال شورای عالی را به اطلاع مدیریت خانه‌ی سینما، مدیریت امور سینمایی و ... رسانده است و این‌كه در این شرایط و برهه چه حركت‌هایی صورت می‌گیرد كه شورای عالی برپا بماند، جای سؤال دارد؟ شاید برای چنین روزی مفید باشند و به درد خانه‌ی سینما بخورند.

‌٤ ـ گزارش هیأت منتخب سه نفر خانه‌ی سینما شامل آقایان علیرضا رئیسیان، فرهاد توحیدی و سیدمحسن هاشمی كه مورد تصویب هیأت مدیره قرار گرفته و نامه‌ی آن به شماره‌ی ‌١٣٤/٨٨ مورخ ‌٩/٣/٨٨ از سوی جنابعالی به اتحادیه‌ی تهیه‌كنندگان و توزیع‌كنندگان فیلم سینمای ایران ارسال شده است، در آن پایان كار شورای عالی منحله در بند ‌٢ اعلام گردیده است. لذا اكنون این سؤال برای ما مطرح است بعد از اعلام نظر قطعی جنابعالی چرا تا كنون بارها از این عنوان استفاده شده، همچنین در بند ‌٣/٢ صفحه ‌٥ گزارش بازرس خانه‌ی سینما به صراحت عدم كفایت شورای عالی منحله اعلام شده است.»

بنا بر این گزارش در بند ‌٥ این بیانیه ادعا شده است: «طبق شنیده‌های ما در روز ‌١٥ آذرماه ‌٨٩ در جلسه غیررسمی و با حضور نماینده شورایعالی منحله؟! اعضای هیأت مدیره شامل آقایان:‌١ ـ ت. م ‌٢ ـ ح. م ‌٣ ـ الف. الف‌٤ ـ ف. ت ‌٥ ـ الف. م ‌٦ ـ م . س ‌٧ ـ م . خ در یك به اصطلاح شبه‌رأی‌گیری (...) قرار است اسامی این افراد در روز ‌٢١/٩/٨٩ از صندوق انتخابات خارج گردد، واقعا این دموكراسی است؟! این رأی‌گیری است؟! تكلیف سایر افرادی كه خدمتگزاران جامعه‌ی اصناف سینما می‌باشند چگونه است. آیا آنها برای پر كردن سالن و تشریفات در مجمع عمومی شركت می‌نمایند و كاربرد دیگری ندارند و آیا آنها نمی‌توانند انتخاب شوند.


کاندید ما حاج صالح اخراجی‌یه. یک چشمه‌ی دیگر از ده‌نمکی.

در خاتمه اتحادیه‌ی تهیه‌كنندگان اعلام می‌دارد در جلسه مورخ ‌٢١/٩/٨٩ حضور هیچ فردی به‌عنوان نماینده‌ی تهیه‌كنندگان مورد قبول نیست و ما با این قضیه به شدت برخورد خواهیم كرد. در حالی‌كه صنف یكپارچه‌ی تهیه‌كنندگان در حال شكل‌گیری است این به معنای مقابله‌ی خانه‌ی سینما با این جریان است و صراحتاً اعلام می‌كنیم جلسه‌ی ‌٢١/٩/٨٩ به هیچ عنوان محمل قانونی نداشته، امیدواریم مدیرعامل، اعضای هیأت مدیره و بازرس خانه‌ی سینما با این قضایا بی‌تفاوت برخورد نكنند، چراكه باید جوابگوی تخلفات آشكار خود باشند.»

شش: زدو بند هیات مدیره ، کنار کشیدن کانون کارگردانان

شورای مركزی كانون كارگردانان سینمای ایران اعلام كرد: در انتخابات هیأت‌مدیره‌ی خانه سینما شركت نخواهد كرد.

در این اطلاعیه از سوی شورای مركزی این كانون آمده است:«با توجه به عملكرد «خانه‌ی سینما» در دوره‌ی مدیریتی جاری كه تشكل‌های صنفی را به بحران، ناامنی و بلاتكلیفی كشانده و با عنایت به شرایط امروز این خانه و نشست‌های آزمایشی هیأت مدیره با رؤسا و نمایندگان صنوف جهت رسیدن به تركیب آینده هیأت مدیره كه در پاره‌ای موارد با زد و بند و تحمیل همراه بود، شورای مركزی كانون كارگردانان به این نتیجه رسید كه در جهت حفظ استقلال خویش در این بازی شتاب‌زده و انتخابات از پیش طراحی شده كه قطعاً نتایج تلخی را در پی خواهد داشت، مشاركت ننمایند.»
این متن بدون نام بردن از اعضاء شورای مركزی كانون كارگردانان و امضاء آنها منتشر شده است.

هفت: وقتی چاقو دسته خودش را می‌برد!

و اما بشنوید از فیلم سیاسی دیگری که این روزها در تهران دارد ساخته می‌شود و به ظاهر کمدی است اما باطنش چیز دیگری می‌گوید. نام فیلم و کارگردانش البته شهره خاص و عام است:اخراجی‌های ۳، ساخته‌ی مسعود ده‌نمکی.

امیر پوریا منتقدی که به‌طور اتفاقی از یکی از صحنه‌های فیلم دیدار داشت، در مطلبی به شرح این ماجرا می‌پردازد.البته تیتر مطلب پوریا بود: «وقتی چاقو دسته خودش را می‌برد!» که با محافظه کاری این روزهای حاکم بر مطبوعات ایران سانسور شد.

بخشی از مطلبش را بخوانید:«تیرهای چراغ برق و ستون‌ها و دیواره‌ی ورودی پل رسالت پر بود از بنرهای تبلیغاتی قرمزرنگی با عکس محمدرضا شریفی‌نیا و پرده‌ها و پوسترهایی آبی‌رنگی با عکس رضا رویگری! جوانانی که به‌عنوان سیاهی لشگر روی چمن‌های حاشیه‌ی بزرگراه ایستاده و نشسته و منتظر شروع کار بودند، لباس‌ها و پرچم‌ها و کلاه‌های سرخ و آبی داشتند و سابقه‌ی مسعود ده نمکی در جبهه‌گیری‌اش علیه هواداری از تیم‌های محبوب پایتخت با مستند «کدام استقلال؟ کدام پیروزی؟» حتی به رهگذری مثل من که خوش نداشت رویش را به سمت صحنه کند، می فهماند که این صحنه‌ی فیلمبرداری «اخراجی‌های ۳ » است.

منهای اینها، نشانه‌ی آشکار دیگری هم وجود داشت: روی یکی از پرده نویسی‌های تبلیغاتی قرمزرنگ با عکس شریفی‌نیا، نوشته بود «کاندید اصلح ما/ حاجی اخراجی‌ها!» هر کس که دو قسمت پیشین فیلم را دیده، از خود می‌پرسد به‌جای این‌که شخصیت حاج صالح در قسمت سوم کاندیدای انتخابات شود، مگر بناست خود شریفی‌نیا به‌عنوان یک شخصیت (و نه بازیگر) در داستان قسمت سوم حضور داشته باشد که این شعار را بر پرده نوشته‌اند؟! چون «حاجی اخراجی ها» شریفی نیاست، نه خود حاج صالح.

از طرفی، بر روی بنرهای تبلیغاتی دیگری نوشته بودند «من مرد تنهای شبم». در نخستین لحظه‌ها، پنداشتم این آگهی کنسرت قریب‌الوقوع حبیب است که مصرعی از ترانه‌ی او را ذیل خود دارد! اما بعد که عکس رویگری را کنار این نوشته بر روی بنرها دیدم، فهمیدم بیننده‌ی فرضی فیلم باید باور کند که در کشور و انتخابات ما این جمله به‌عنوان شعار تبلیغاتی یک کاندیدا در و دیوار شهر را پوشانده است! کاری به حال و روزی که منطق داستانی فیلمی با این شعارها و تزئینات پیدا خواهد کرد، ندارم. پرسشم این است که آیا این نوع نگاه به انتخابات و شعارهای رسمی و تبیلغات تأییدشده و عمومی شده‌ی آن، به جای شوخی و تمسخر جریان‌های مورد نظر و هدف صاحبان چنین فیلمی، بیشتر و در اصل خود انتخابات و ماهیت آن را هدف قرار نمی‌دهد؟ آن فضای «دورهمی» و آن جلوه‌ها و شعارهایی که آن‌جا دیدم و شنیدم، خبر از رفتار و نگاهی می‌داد که چنان نیت طوفانی‌شدن دارد که گویی می‌خواهد ریشه‌ها و بنیان‌ها را هم از جا بکند و با خود ببرد. حیرت، اولین واکنشی است که می‌توان داشت. اما حتماً واپسین واکنش نیست.»

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

آقای رحمانی اگر نمی داند در کدام کشور فیلمش را می سازد، بهتر است فیلم نسازد !

-- بدون نام ، Dec 12, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)