خوب شد که رای دادیم و بسزای اعمالمان رسیدیم. چه خوب شد که فهمیدیم فهمیده را و آزمودیم آزموده را. و چه خوب شد که : محک تجربه آمد به میان، و برای سی و یکمین سال سیه روی کردیم که غش دار پر مدعا روحانیت شیعه را. روحانیتی که چهارده قرن است برای ما دروغ شاخدار گفته است. و اینک بامداد خمار همه ی ماست. که هشیار در میان دود و باروت و دشنه و ضرب و شتم و قتل فرزندان راستین امام زمان همچون سروی ناخمیده بایستیم و او او را با صبر و تحمل خونسردی و هم پایمردی از صحنه بیرون کنیم.
فرزند یک بقال از تهران

با پیروزی احمدی‌نژاد، توهین، تحقیر، عذاب و شکنجه‌ی ملت ایران همچنان ادامه خواهد داشت.

مبارک باشد انشاءالله!

ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش
باید از این ورطه بیرون کشید رخت خویش!

به نام خداوندگار عدالت حدود سه ساعت برای تایید سبز میرحسین و برای دفاع از شرافت وطنم در صف طویل انتخابات بودم. صفی طولانی که همگی یکپارچه به موسوی رای می دادند. خیلی ها برای اولین بار بود که رای می دادند، با اینکه اصلا به قیافه هایشان نمیخورد که موافق نظام باشند ولی آمده بودند تا بگویند که موسوی به ما یاد داد که ما نا مرئی نیستیم! ما هم جزء همین ایرانیم! در این میان حضور بیماران، سالخوردگان و این همه جوان پرشور نظرم را جلب کرده بود. همدانشگاهی هایم که به تازگی از شهرهایشان برگشته بودند همگی بر پیروزی حداکثری میرحسین اذعان می کردند و تاکید داشتند که آرای میرحسین از خاتمی هم بیشتر است. ساعت 5 بعد ازظهر خیالم راحت بود که میرحسین رای می آورد چرا که با تماسهایی که با دوستانم در شهرهای اصفهان ، تبریز، شیراز،رشت، گرگان، یزد و دیگر نقاط تهران خودمان داشتم کاملا برتری هفتاد درصدی میرحسین حس می شد. سبزپوشی رای دهندگان را حتی صدا و سیما هم نتوانست از چشم مخاطبانش پنهان کند. سید خندان ما، مثل همیشه بشارت پیروزی میداد و حق هم داشت، چراکه خورشید قابل پنهان شدن نیست. تا اینکه ساعت 10 شد... وزیر کشور در اقدامی بی سابقه رای گیری را تمدید نکرد تا مردمی که این همه در صف ایستاده بودند که رای بدهند، پشت درهای بسته بمانند. درهای حوزه ها یکی یکی بسته شدند. مردم یزد در صفهای طولانی بودند ولی تعرفه نداشتند! اصفهانی ها خواستار تمدید بودند. مردم بوشهر پشت درهای بسته ماندند. تمام آرای یک حوزه در غرب تهران ابطال شد. خیلی از استانها حتی تا ساعت 10 هم تمدید نکردند. به راستی ساعت 10 شب که هنوز شمارش آرا شروع نشده بود چه شد که خبرگزاری های ایرنا و فارس با تیتر بزرگ در سایت خود نوشتند : احمدی نژاد رییس جمهور شد! چرا پس از یک ساعت خبر را از سایتشان برداشتند؟ به راستی چرا پیش بینی خبرگزاری فارس از تعداد آرای احمدی نژاد انقدر دقیق از آب درآمد؟ به راستی چرا از این همه آرای ماخوذه اعلام شده، هیچ رای باطله ای نداشتیم؟ به راستی چرا احمدی نژاد در تمام حوزه ها در صدر است؟ آیا واقعا موسوی حتی در یک استان هم در صدر نمی آمد؟ به راستی چرا احمدی نژاد در آخرین نطق انتخاباتیش در صدا و سیما با اطمینان گفت که رئیس جمهور آینده ایران است؟به راستی چرا واجدین شرایط که پنجاه و یک میلیون نفر بودند از طرف وزارت کشور چهل و یک میلیون نفر اعلام شدند؟ این پنج میلیون رای در جیب چه کسی رفت؟ چرا سایت های حامی میرحسین یکی پس از دیگری فیلتر شدند؟ از چه چیزی می ترسند؟ هنوز هم مخابرات علت قطعی اس ام اس ها را نمی داند؟ چرا ساعت نه تا نه و نیم برق شهرک غرب به کل قطع شد؟ و در این بین ناجا پیام می دهد : " با هرگونه تجمع، بعد از اعلام نتایج آرا شدیدا برخورد می شود...اگر ما اقلیت هستیم واقعا از چه چیزی می ترسند؟ این مطالب را رها کنید! به مسائل اساسی تر می پردازیم! چرا رهبر معظم انقلاب(!) در مقابل این همه دروغ و تهمت احمدی نژاد به بزرگان نظام، ساکت ماند و حرفی نزد؟ آیا این همه تهمت بر عیله آقای هاشمی نفعی برای آقای خامنه ای داشت؟ چرا در این میان حرفی از پسرهای آقای خامنه ای به میان نیامد که کارخانه داران آفریقای جنوبی هستند؟ چرا از پسرهای آقایان خزعلی و جنتی حرفی به میان نیامد؟ چرا ضرغامی تماس های مکرر پسران هاشمی را جواب نمی دهد!؟ ماه قبل انتخابات، آیت الله مصباح در وزارت کشور با چه کسی کار داشتند؟ جلسه وزیر کشورپشت درهای بسته آن هم یک هفته مانده به انتخابات به چه دلیل بود؟ و نامه تکان دهنده جمعی از کارکنان وزارت کشور حاوی آن همه مطالب نگران کننده، چرا نادیده گرفته شد؟ پنجاه و هفت میلیون تعرفه چگونه گم شد؟ از همه مهم تر بگذارید راحت تر به شما بگویم...سی میلیون رای موسوی کجا رفت؟؟ نه! نه دوستان من...من به موسوی رای دادم، تو به موسوی رای دادی و فقط اون بود که به احمدی نژاد رای داد، پس چرا باید احمدی نژاد رئیس جمهور شود؟ ما بازی خوردیم. ما حل شدیم در بازی یک مشت دیکتاتور. فقط رای ما را برای تایید نظام میخواستند، نتایج انتخابات برنامه ریزی شده بود...در این شک نکنید. برای فهمیدن این مطلب فقط کمی، تاکید میکنم فقط کمی، درک نیاز است. آنها ما را ابله فرض کرده اند. با این وضعیت کاری نمی توان کرد....انحطاط و خفقان بیشتر می شود.....بله! بوی انقلاب می آید!

تلفن های ثابت هم در تهران قطع شد

هوا بس نا جوانمردانه سرد است!! و بار دیگر امید نو شکفته این ملت پرپر می شود و مجبوریم ایمان بیاوریم به آغاز فصل سردی دیگر.

ریاست محترم اتحادیه اروپا هرچه سریعتر به فریاد مردم بی دفا ع ومظلوم ایران کمک کنید .
جمهوری چک بعنوان ریاست این دوره هرچه زودتر سفیر ایران در این کشور را اظهار ویا اخرج نمائید

سرويس بلاگفا در ايران خارج از دسترس شده است كه به نظر مي رسد حركتي بر عليه روشنگري وبلاگ ها مي باشد.در صورت امكان صحت موضوع را پيگيري كنيد.

برادران و خواهران پاسدار و بسیجی و نیروهای انتظامی هر چه را نتوانستند با سربازان صدام حسین بکنندف و هر چه را نخواهند توانست با سربازان اسراییلی و آمریکایی بکنند با ما در کوچه و خیابانهای تهران می کنند، در خیابانهای ایران می کنند. و صد البته حضرت رهبری هم دستش را برای صدمین بار بر روی مردم رنجدیده ی ما بلند کرده است. ولی هم احمدی نژاد و هم رهبری و هم روحانیت شیعه باید بداند که ما مردم آنها را نخواهیم بخشید. حاشا به شرافتتان، حاشا به غیرتتان! رهبری از غیرت حرف زده بود، حالا بفرمایید، این غیرت اوست!

دیکتاتور نمیخوایم نمیخوایم باید جلادان حکومت بروند کنار
ببینید با مردم چه کردند
http://news.gooya.com/didaniha/archives/2009/06/089098.php

دستگيري گسترده فعالان سياسي در تهران

دبيركل و چند تن از اعضاي دفتر سياسي جبهه مشاركت ايران اسلامي و يك عضو سرشناس سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي در ايران كه دو حزب عمده جناح اصلاح طلب و از مهم ترين حاميان ميرحسين موسوي در دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري ايران محسوب مي شوند، بازداشت شده اند.

حنيف مزروعي، روزنامه نگار و فعال سياسي در تهران به بي بي سي فارسي گفت كه مي تواند بازداشت محسن ميردامادي (دبيركل جبهه مشاركت)، زهرا مجردي (همسر آقاي ميردامادي)، سعيد شريعتي، عبدالله رمضان زاده و زهره آقاجري از اعضاي دفتر سياسي جبهه مشاركت و بهزاد نبوي، عضو سرشناس سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي را تأييد كند.

آقاي مزروعي كه پسر رجبعلي مزروعي، عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت است، همچنين گفت كه شنيده هاي او از بازداشت اشخاص ديگري هم حكايت دارد اما از آنجا كه خطوط تلفن همراه در تهران قطع و تماس با تلفن هاي ثابت هم مشكل شده است، نمي تواند اين شنيده ها را تأييد كند.

ساعتي پيش از آن، رجبعلي مزروعي در گفت و گو با بي بي سي فارسي گفته بود كه اعضاي دفتر سياسي جبهه مشاركت عصر روز شنبه ۲۳ خرداد جلسه داشتند كه آقاي مزروعي هم در آن شركت داشته است.

رجبعلي مزروعي گفت كه او در پايان جلسه ساختمان را ترك كرده و بعدا شنيده است كه عده اي از حاضران در جلسه پس از خروج او بازداشت شده اند. او در آن هنگام هنوز نمي توانست اين خبر را تأييد كند.

اما حالا فرزند او مي گويد كه دست كم ۵ تن از اعضاي دفتر سياسي اين جبهه بازداشت شده اند.

خبر شما خیلی لطیف است. اوضاع پس از کودتا در تهران خیلی وخیم تر از آن چه شما نوشته اید است. حداقل 3 نفر در میدان فلسطین کشته یا به شدت مجروح شده اند. ساعت 9 شب شنبه.

مردم ایران نیاز به یک رهبر و هدایت کننده دارد تا به درد ٣٠ ساله خود پایان دهد.

يك كودتاي برنامه ريزي شده براي از بين بردن جمهوريت و نااميد كردن مردم از برقراري دموكراسي حتي از نوع ديني آن

مرگ بر اين دولت مردم فريب

بدون نام گفته‌اند:

"برادران و خواهران پاسدار و بسیجی و نیروهای انتظامی هر چه را نتوانستند با سربازان صدام حسین بکنندف و هر چه را نخواهند توانست با سربازان اسراییلی و آمریکایی بکنند با ما در کوچه و خیابانهای تهران می کنند ..."

وقتی همان اسرائیلی‌های ترسو ولی تا دندان مسلح که زورشان به مردم و کودکان بی‌دفاع فلسطینی رسیده، با ظاهر مسلمان بر ایران حکومت می‌کنند آیا بهتر از این هم انتظاری از آنان می‌رود؟

بگوئيد ترا بخدا ديگر موبايل را سياسي نكنند. مگر در زمان انقلاب با آن تظاهرات وسيع پيامك و تلفن همراهي بود؟مردم خودشان راه هاي ارتباط را پيدا ميكنن. ايراني هشيار تر از خيال اقايان است!
مطمئن باشيد با ادمه قطع موبايل بر مخالفين و معترضين خواهيد افزود.
خدا لعنت كند نافهمي را كه بر مسندي مينشيند كه لياقتش را ندارد و انوقت اين مشكلات ....و عواقب آن را دامنگير همه ميكند.
چه گناهي دارد كسي كه ممر درآمدش همين خط همراه است ؟