تاریخ انتشار: ۳۱ فروردین ۱۳۸۸ • چاپ کنید    

سالینجر به سکوت ادامه می دهد

جی‌دی سالینجر نویسنده برجسته آمریکایی و خالق آثاری چون «ناتور دشت» و «فرانی و زویی» همچنان حاضر نیست سکوت ۵۰ ساله خود را بشکند.

سالینجر از دهه ۵۰ تا‌کنون از دید عموم خود را مخفی کرده و از آن هنگام تا امروز از ظاهر شدن در مکان‌های عمومی، شرکت در مراسم ادبی و فرهنگی و انجام مصاحبه با روزنامه‌نگاران خودداری می‌کند.

تنها گفتگوی سالینجر با رسانه‌ها از دهه ۶۰ به بعد، مصاحبه‌ای کوتاه با خبرنگار نیویورک تایمز بود که در سال ۱۹۷۴ انجام شد.

سالینجر در آن مصاحبه گفت: «در عدم انتشار... یک آرامش فوق‌العاده است. همه مرا به عنوان آدمی عجیب و یک مرد گوشه‌گیر می‌شناسند، اما من فقط دارم سعی می‌کنم که از خودم و کارم محافظت کنم.»

وی همچنین اظهار داشت: «من عاشق نوشتن هستم، اما فقط دوست دارم برای خودم و لذت خودم بنویسم.»

سالینجر با انزوای تاریخی خود در خانه‌اش در شهرک کورنیش در منطقه نیوهمپشایر آمریکا، عملا دوستداران آثارش را از شنیدن حرف‌ها و دیدگاه‌های تازه‌اش درباره خود و ادبیات محروم کرده است.

در طول سال‌های گذشته، روزنامه‌نگاران زیادی سعی کردند تا با او تماس گرفته و گفتگو کنند، اما هر بار با رفتار تند و پرخاش‌گرانه سالینجر مواجه شدند.


سالینجر

تام لئونارد نویسنده مجله اسپکتیتر(Spectator) آخرین روزنامه‌نگاری بود که چندی قبل به سراغ سالینجر رفت، اما او نیز همان‌طور که انتظار می‌رفت با اعتراض و امتناع او از انجام مصاحبه مواجه شد.

لئونارد گفت: «سالینجر حتی حاضر نشد دم در ظاهر شود و به جای خود، همسرش را فرستاد.»
اما لئونارد افزود که سالینجر را دیده است که در آشپزخانه‌اش قدم می‌زد و با اشاره می‌گفت نه.

این روزنامه‌نگار ادامه داد که همسر سالینجر با لحن مودبانه‌ای از او خواست آنجا را ترک کند و مزاحم سالینجر نشود.
همسر سالینجر به لئونارد گفته بود: «متاسفم که تو راه درازی را برای انجام گفتگو آمدی، اما همان‌طور که می‌دانی شوهرم کسی است که برای خلوت خود ارزش قائل است. باید از شما خواهش کنم اینجا را ترک کنید.»

تام لئونارد وقتی که از گفتگو با سالینجر نا امید شد، سعی کرد از طریق گفتگو با همسایگان سالینجر اطلاعاتی در مورد او کسب کند.

یکی از آنها گفت که وی این نویسنده ۹۰ ساله را روز گذشته در سوپرمارکت دیده که به چرخ دستی تکیه داده بود. او همچنین شرح داد که چگونه یک بار در دهه ۹۰ وقتی یک بسته نان او جلوی پای سالینجر در فروشگاه افتاد، از دستش عصبانی شده است.


کتاب «ناتور دشت»

یکی دیگر از همسایه‌ها، اطلاعات بی‌ارزشی مثل علاقه سالینجر به خرید اسفناج و قارچ را مثل خبر داغ در اختیار خبرنگار نیویروک تایمز گذاشت. همسایه دیگری نیزدر کمال تعجب گفت که سالینجر دوست ندارد اصلا با کسی حرف بزند.

چارلی کاریلو رمان‌نویس و نویسنده ادبی سابق روزنامه نیویورک پست نیز از جمله کسانی بود که سعی کرد در سال ۱۹۸۶ با سالینجر گفتگو کند. وی خاطره خود از دیدار با سالینجر را چنین شرح می‌دهد: «اتومبیلم را پشت یک گاراژی که شبیه طویله بود پارک کردم. بعد چند قدم به طرف خانه سالینجر برداشتم، اما ناگهان مرد لاغر‌اندامی که شلوار جین پوشیده بود، روی ایوان طبقه دوم خانه ظاهر شد و با صدای کلفتی پرسید: بله؟»

کاریلو در ادامه شرح می‌دهد: «موهای سالینجر مثل برف سفید و چشمانش سیاه و غم‌زده بود. من در مقابل سالینجر مثل دوروتی در برابر جادوگر شهر اوز ایستاده بودم و قلبم تند می‌زد. گفتم: آقای سالینجر من خبرنگارم و از شهر نیویورک به اینجا آمده‌ام. اما او دستش را به علامت رد تکان داد و فریاد زد: لطفا بروید. من از دست شماها خسته شدم.»

جی‌دی سالینجر بیشتر به خاطر داستان‌های کوتاهش معروف است و «ناتوردشت» تنها رمانی است که از او در سال ۱۹۵۱ منتشر شده است؛ رمانی که در زمان خود به خاطر رویکرد انتقادی‌اش به ارزش‌های اخلاقی حاکم بر جامعه آمریکا بسیار غیرمتعارف بود و نام سالینجر را به سر زبان‌ها انداخت.

این کتاب دو بار، یک بار در دهه ۵۰ با ترجمه احمد کریمی حکاک و بار دیگر در دهه ۷۰ با ترجمه محمد نجفی در ایران منتشر شده است. آخرین کتاب سالینجر، داستان «شانزدهم ۱۹۲۴ هپ وورث» بود که در سال ۱۹۶۵ منتشر شد.

داریوش مهرجویی کارگردان ایرانی فیلم «پری» را بر اساس داستان «یک روز خوش برای موز ماهی» و «فرانی و زویی» سالینجر ساخت.

Share

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)