نگاهی به نخستین ویدیوی آموزشی بیبیسی فارسی
امید حبیبینیا پژوهشگر ارتباطات
سرانجام پس از نزدیک به ۷۰ سال، بخش فارسی بیبیسی چند هفته پیش از آغاز به کار تلویزیون خود، اولین ویدئوی رسمی خود از بخش فارسی را منتشر کرده است.
در این ویدئو که قرار است به مسائل آموزش روزنامهنگاری بپردازد، اما نکات جالب توجهی قابل بررسی است که چنانچه قرار باشد ملاک کار تلویزیون یا حداقل شیوه تهیه برنامههای ویدئویی تلویزیون بیبیسی فارسی باشد، میتوان آنها را زیر ذرهبین قرار داده و به بحث گذارد.
اما پیش از هر چیز، ذکر یک نکته ضروری است و آن تحسین اقدام بجا (هرچند بسیار دیرهنگام) بخش فارسی بیبیسی در نمایش فضای بخش فارسی است و البته در حاشیه آن پرداختن به مسائل آموزش روزنامهنگاری که برای مخاطب عام هم قابل استفاده است.
فیلم را در اینجا ببینید
برای رسانه محبوبی که قرار است با مخاطب ارتباط دوجانبه برقرار کند، معرفی کارکنان، روزنامهنگاران و فضای پشت صحنه آن، در روزگار کنونی شاید الزامی باشد. زیرا مخاطب میخواهد بداند مثلاً این مهدی پرپنچی با آن صدای گیرا و تسلط مثالزدنی در اجرای رادیویی، چه شکلی است و چطور برنامه اجرا میکند؟ (که مطمئنم پس از تماشای این ویدئو با علاقه بیشتری به صدای او گوش خواهد داد.)
یا اصلاً فضای بخش فارسی بیبیسی چه شکلی است؟ استودیوها یا چیدمانش چه شکلی است و از این قبیل. این ویدئو البته در نمایش تمام جزئیات به مخاطب کنجکاو خساست به خرج میدهد؛ ولی شروع درخشانی است.
در تمام دورانی که نگارنده در صدا و سیما به کار مشغول بود، نه تنها هیچ مشکلی برای نشان دادن پشت صحنههای پخش خبر یا تولید نداشت، بلکه همه همکاران با اشتیاق حاضر به «نشان داده شدن» بودند.
اما نگارنده به خاطر میآورد که این اتفاق در رسانههای خارج از کشور با شرط و شروط و مسائل بسیاری همراه بود که اغلب امکانناپذیر مینمود.
از قدیم گفتهاند که شترسواری دولا دولا نمیشود. روزنامهنگاران یا کارمندان بخش فارسی بیبیسی هم افرادی هستند که به شغل شریف روزنامهنگاری مشغول هستند و پیرو موازین دقیق سیاستهای بیبیسی هستند که کمتر ممکن است توسط دولت جمهوری اسلامی با اعتراض رسمی روبهرو شود.
تقریباً همه این افراد برای مراکز ذیربط در ایران شناخته شده و همواره در حال سفر به ایران هستند. پس لزومی به پنهان کردن چهره نیست.
برعکس پنهان کردن چهره حساسیتبرانگیز جلوه میکند که دلیل چیست؟ البته برخی افراد، اصولاً به قول تلویزیونیها «Cammera Shy» هستند و جلوی دوربین تلویزیون اصلاً راحت نیستند که حسابی جدا دارد.
اکنون بخش فارسی بیبیسی با ظهور تلویزیون خود دریافته است که دوران رویبرگردان به پایان رسیده و اکنون همه کارکنانش در معرض تماشا قرار دارند. پس چه بهتر که این نمایش به بهترین شیوه صورت گیرد.
اکنون بپردازیم به خود این ویدئو که شاید نمونهای از ویدئوهای تولیدی تلویزیون یا محصول مشترک آنلاین و تلویزیون (همانگونه که قرار بوده تولیدات هر سه بخش با هم گره بخورند) باشد و طبعاً با نگاهی انتقادی به آن خواهیم پرداخت. ضمن اینکه بدیهی است این امر، نفی کار حرفهای همکاران سابق هم نباید تلقی شود.
ویدئو، ۹ دقیقه و ۳۱ ثانیه است و از قرار معلوم مطابق معمول برای مخاطبان داخل ایران اصولاً قابل مشاهده نیست. من در اینجا به صورت تلگرافی مواردی را که به نظرم میرسد، برمیشمارم. امیدوارم خوانندگان نیز در تصحیح نظرات من یا افزودن موارد دیگر ترغیب شوند:
۱- در کپشن ابتدایی در زیر عنوان «College of Journalism» برگردان آن به فارسی شده: مدرسه خبرنگاری بیبیسی.
گذشته از اینکه «مدرسه» ترجمه دقیقی برای «کالج» نیست، موضوع مهمتر این است که «خبرنگاری» با «روزنامهنگاری» یعنی «Journalism» متفاوت است، خبرنگاری بخشی (و شاید مهمترین بخش) روزنامهنگاری است. اما بدیهی است که هر خبرنگاری روزنامهنگار هست؛ ولی هر روزنامهنگاری لزوماً خبرنگار نیست. ضمن اینکه روزنامهنگاری در اینجا یعنی در عنوان کالج یک دانش\حرفه است که شامل دامنه وسیعی از علوم اجتماعی دیگر است.
۲- لوگوی بیبیسی فارسی (با فونت اختصاصی فارسیاش) کمی به سوی مرکز گرایش پیدا کرده که کمتر معمول است. اغلب لوگوها در گوشهها دیده میشوند. به علاوه این لوگو حداقل سه برابر باید بزرگتر شود تا در پخش آنلاین خوب دیده شود.
۳- وله آغازین، با تمهید خوب صدای همپوشانیکننده با نماهای خوبی از شنونده به داخل استودیوی پخش زنده شروع میشود. اما اشتباه در تدوین صدا سبب شده است که معرفی گوینده در استودیو (مهدی پرپنچی) با معرفی تهیهکننده فرضی برنامه (عنایت فانی) همزمان شود. این امر یک اشتباه واضح است که از چشم یا گوش افتادنش، عجیب به نظر میرسد.
۴- بعد از معرفی اولیه عنایت فانی، وی در یکی از اتاقهای بخش، اولین پلاتوی خود را خطاب به دوربین اجرا میکند. اما «Body Language» وی در ادامه پلاتو مناسب نیست. از جمله حرکات دست وی، معنایی مخالف با گفته او را القا میکند و برای تماشاگر تیزبین سؤالبرانگیز میشود. اما به دلایل مختلف اصولاً عنایت فانی چهرهای تلویزیونی (و جذاب) دارد.
۵- دومین اشتباه فاحش، گم کردن خط روایت\راوی توسط کارگردان\تهیهکننده در دومین دقیقه است. یعنی تا به اینجا عنایت فانی در نقش راوی\مجری پلاتو ظاهر شده بود. اما در دقیقه دوم، وی خود در حال گفت و گو در استودیوی رادیو با فرد (نامعلوم، احتمالاً تهیهکننده) دیگری است که درباره سیاستهای بیبیسی و زبان مورد استفاده در بخش فارسی توضیح میدهد.
۶- قطع از عنایت فانی به نمای مدیوم دیگری از وی در حال اداره جلسه صبحگاهی بخش ایده خوبی در تداوم روایت است. اما کادربندی آن خوب از آب در نیامده است؛ زیرا برخی از اصول کلاسیک کادربندی تلویزیونی از جمله «Head Room» را عملاً زیر پا گذارده است.
۷- سومین اشتباه فاحش تدوین که اساساً عمدی هم هست، در نمایش همین جلسه رخ میدهد.
در نمای بازی که در دقیقه ۲:۳۵ دیده میشود، هیچ اثری از آندرس ایلوس، رییس بخش فارسی در میان کسانی که پشت میزگرد اتاق رادیو نشستهاند، نیست. اما بلافاصله در نمای مدیوم شات دیگری، وی را در حالی که صدای جلسه روی چهره وی «Voice Over» شده میبینیم تا به تماشاگر القاء شود که وی هم در جلسه حضور داشته است.
این نما کاملاً اشتباه به نظر میرسد و برای تماشاگر تیزبین، سؤالبرانگیز است که چه لزومی دارد که رییس، نشان داده شود؟ حتی اگر فرض کنیم وی بعداً به جمع حضار پیوسته، استفاده از تمهید «زمان کنونی» برای فریب دادن تماشاگر خوب از آب در نیامده است.
۸- در دقیقه ۵:۵۵ عنایت فانی، در عمل در حال تصحیح و ادیت یک ترجمه است. اما عجیب است که یک مفهوم مشخص در اینجا فراموش میشود.
وی می گوید در توضیح «طبقه سکولار» میتوانیم بگوییم کسانی که معتقد به حکومت غیر مذهبی هستند. صرف نظر از اینکه توضیح دقیقی نیست (شاید بهتر باشد بگوییم کسانی که خواهان ممانعت از دخالت مذهب در حکومت و جدایی دین از سیاست هستند) مفهوم طبقه در اینجا کاملاً اشتباه است. ما طبقه آتئیست، طبقه سکولار، طبقه کمونیست یا طبقه شاعر نداریم. ما «گروه» سکولار داریم و «طبقه» بورژوا، خرده بورژوا یا کارگر.
ضمن اینکه اطلاعات اضافی یا حاشیهای باید جزیی از متن خبر رادیویی باشند. یعنی بهتر است اینجا به جای آن پرانتزی که فانی برای توضیح باز میکند، برعکس عمل کرد. یعنی مثلاً گفته شود: «در این کشورها معتقدان به جدایی دین از سیاست یا سکولارها میخواهند ...»
۹- تمهید رفتن به سراغ سردبیر آنلاین، خوب جا نیفتاده؛ ولی سؤال فانی این عیب را تا حدودی میپوشاند.
تهیهکننده برای بخشیدن اعتبار مضاعف به سیما علینژاد وی را با کپشنی معرفی میکند؛ ولی فراموش میکند که قبلاً از عنایت فانی دو بار با عناوین متفاوت یاد شده، در متن مکتوب سردبیر ارشد و در معرفی به زبان خودش سردبیر آنلاین و رادیو.
ممکن است تماشاگر از خود بپرسد پس سیما علینژاد این وسط چه کاره است؟ شاید اضافه کردن یک کلمه آنلاین در کپشن به این سردرگمی پایان میداد.
کادربندی این صحنه نیز از نظر حرفهای صحیح به نظر نمیرسد و باز هم سفارشی بودناش بیشتر به ذهن میرسد. ضمن اینکه اتاق آنلاین در پسزمینه کاملاً خالی به نظر میرسد که میتواند تعابیر متفاوتی در ذهن بیننده ایجاد کند.
۱۰- در این صحنه نماهای لایی یا اینسرتی هم کاربرد درستی ندارد. ضمن اینکه دیزالو با ویس اور، خوب هماهنگ (match) نشده و جزو اشتباهات تدوین محسوب میشود.
در پایان همین صحنه، کات بر روی حرفهای علینژاد در زمان نامناسب رخ داده و کاملاً مشخص است که حرفهای وی ادامه داشته و به دلیلی قطع شده است.
۱۱- عنایت فانی در پایان معلوم نیست که به چه کسی توصیه میکند که «دفعه دیگر که برای بیبیسی مطلب مینویسید، یادتان باشد که معیار و استاندارد زبان را هم رعایت کنید» تماشاگر؟ در این صورت باید مانند شروع ویدئو با پلاتوی نهایی رو به دوربین به پایان میرسید. به همکارانش در بخش فارسی؟ یا به تهیهکننده ویدئو؟
اینها مواردی بودند که با یک نگاه گذرا به این ویدئوی ۹ دقیقه و ۳۱ ثانیهای به نظرم رسید. البته میتوان با کمی مته به خشاش گذاردن، موارد دیگری را نیز افزود.
اما آنچه شاید اهمیت بررسی این ویدئو را (که احتمالاً شاهد پخش آن در هفتههای آینده در تلویزیون فارسی بیبیسی هم خواهیم بود) بیشتر میکند، آن است که در این ویدئو که زیر عنوان مدرسه خبرنگاری بیبیسی تهیه شده، قرار است به آموزش روزنامهنگاری پرداخته شود.
پس بدیهی است که در اولین گام، خود مواد اولیه آموزشی باید پیراسته و بدون غلط ارائه شوند. زیرا فرض بر این است که روزنامهنگاران تلویزیونی بیبیسی فارسی افرادی با سابقه حرفهای و تخصص مرتبط باشند.
با این همه روشن است که گسترش چنین نقدها و مباحثی میتواند به بهینهسازی فضای تولید و تحلیل ساختاری و محتوای رسانههای تصویری فارسی به عنوان یکی از اولویتهای انتخاب رسانهای مخاطبان کمک کند؛ از گسترهای که گمان میرود به امان خدا رها شده و دیگر کسی جز مراکز تحقیقاتی دولتی موظف، حوصله یا مجال بررسی آنها را ندارد.
با این حال خوشبختانه نسل جوان کشور که بیش از ۷۰ درصد از جمعیت کشور را تشکیل میدهند و سطح سواد اکثر آنها، دیپلم یا بالاتر است، در سالهای اخیر همسو با انقلاب ارتباطات از سطح سواد رسانهای و سواد تصویری بهتری به نسبت به دهههای گذشته برخوردار شده و به خوبی میتوانند نقاط ضعف و قوت برنامههای تلویزیونی، فیلمهای سینمایی و سایر محصولات رسانهای را تشخیص بدهند.
از همین رو شاید تهیهکنندگان رسانهها باید دقت و حوصله خود را برای ارائه آثار خود دوچندان سازند.
توضیح: نویسنده بر اساس کامنتهای خوانندگان، برخی از پاراگرافهای متن اولیه را تغییر داده است - زمانه
به همین قلم:
• نگاهی به برنامه صبحگاهی رادیو صدای آمریکا
• نگاهی به اخبار ۲۰:۳۰ شبکه دوم
• بررسی تطبیقی سایتهای خبری عمده فارسی - بخش اول
• بررسی تطبیقی سایتهای خبری عمده فارسی - بخش دوم
• در حاشیه جنجال رسانهای رویارویی قایقهای ایرانی با ناوهای آمریکایی
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
نظرهای خوانندگان
امیدوارم «همکاران سابق» آقای حبیبی نیا، پاسخ این اظهار نظرها را بدهند تا بحث این چنین یک طرفه و شخصی باقی نماند. البته از «نقد» توقع «بی طرفانه بودن» داشتن، خطاست، ولی فکر می کنم می شود کمی متوازن تر هم نگاه کرد.
-- هادی ، Oct 27, 2008متاسفانه نه من و نه هیچ کدام از دوستانم هنوز موفق به دیدن این ویدیو نشده ایم.
این موضوع نشان دهنده صحیح بودن انتقاد اول نویسنده است: "ویدئو، ۹ دقیقه و ۳۱ ثانیه است و از قرار معلوم مطابق معمول برای مخاطبان داخل ایران اصولاً قابل مشاهده نیست"
در حال حاضر تنها چیزی که درباره این ویدیو می تونم بگم، اشاره به خوشتیپی عنایت فانی است؛ که شدیدا با نویسده موافقم. به درستی، آقای فانی از چهره ای بسیار جذاب برای کار تلویزیونی برخوردار هستند.
-- یاسر کورونی ، Oct 27, 2008تکه پرانی بند آخر این مطلب برای چیست؟ قرار چه نتیجه ای بگیرد؟ کل تلاش نویسنده برای بی غرض نوشتن را بر باد داده است این بند آخر.
-- مریم ، Oct 27, 2008یادم رفت این را هم بگویم . این وظیفه دبیر یا سردبیر است که این مطلب را از سقوط نهایی نجات بدهد و طعم تلخ متلک پرانی را از آن بگیرد.
-- مریم ، Oct 27, 2008آقای امید حبیبی نیا . خوشحالم که اینقدر سعی میکنید دقیق باشید ولی متاسفانه اطلاعات اندک و داستان گوپی خیالاتی شما باعث شده که ارزش این نوشته در حد تسویه حساب شخصی باشد آنهم از روی دلخوری. شما اینقدر دقیق هستید چگونه متوجه نشدید که زمان ساخت این ویدیو متعلق یکسال قبل است . از شما بعید بود که نبینید. از زمانه هم بعید است که متنهای احساسی غیر تخصصی را با اب و تاب منتشر میکند.
-- سعید مددی ، Oct 28, 2008یازده غلط در نه دقیقه مساوی با 9 تمام! آقای حبیبی نیا بخش فارسی بی بی سی را رفوزه کرده اید یا با ارفاق تجدید می شود؟ :)
-- ملیحه ، Oct 28, 2008نقد بسیار مو شکافانه ای بود .
-- زیگعلی ، Oct 28, 2008لطفا لینکی قابل دسترس در ایران(حداقل در یوتیوب) از این فیلم بگذارید
-- عادل ، Oct 28, 2008خواننده ای با نام هادی از بی بی سی خواسته تا جواب امید حبیبی نیا را بدهد، یعنی مرسوم است که جواب منتقد را داد؟ یعنی هر کارگردانی راه می افتد می رود دفتر مجله های سینمایی جواب می دهد؟
نقد یک برنامه تلویزیونی با این یازده موردی که حبیبی نیا برشمرده که جواب ندارد!
از قدیم گفته اند حرف حق جواب ندارد، این ها مواردی است که اشتباه حرفه ای در کار برنامه سازی است و بی بی سی بهتر است همانگونه که نویسنده نیز گفته بطور خصوصی تشکر کند.
فکر می کنم آقای هادی اصولا میانه ای با نقد فیلم و تلویزیون آن هم به این شیوه یعنی نقد ساختاری مبتنی بر موارد عینی و نه محتوایی یا تعریفی از آن ندارد.
-- سیما ، Oct 28, 2008سعید مددی این که زمان ساخت ویدئو یک سال قبل باشد یا به تازگی چه فرقی در اصل ماجرا دارد؟ مهم این است که بی بی سی اخیرا منتشر کرده، چرا باید نقد را تسویه حساب شخصی تلقی کرد؟
چه دلیلی دارید که این ویدئو یک سال قبل ساخته شده؟ اگر من تاریخ دقیق ساخت آن را برایتان بنویسم فرقی می کند؟ مهم این است که اشتباه دارد و استاندارد بی بی سی را به قول فانی ضایع می کند!
-- حمید ر. از لندن ، Oct 28, 2008سعید مددی عزیز (کاش آدرس اشتباه نمی دادی) چرا نویسنده باید از همکاران سابق دلخور باشد که بخواهد با این نقد تسویه حساب کند؟
مگر نقد برنامه یا فیلم در زبان شما تسویه حساب شخصی است، نویسنده ممکن است در باره فیلمی از رایدلی اسکات هم نقد بنویسد و آن را چرند بخواند ای بسا چون، سلام و علیکی هم با او ندارد بیشتر بر او بتازد، این به آن معناست که از سر دلخوری با او تسویه حساب کرده است؟
مگر نویسنده به سیاست ها یا شیوه کار بی بی سی پرداخته است، نویسنده یک فیلم از این بخش دیده و یازده غلط حرفه ای از آن گرفته است، این یعنی تسویه حساب از سر دلخوری؟
بنده فکر می کنم شما نباید از سوی بخش فارسی بی بی سی وکالتی را قبول کنید که چنین حکم کنید، ای بسا سردبیران یا دست اندرکاران همین ویدیو اگر آن را دیده باشند تا به حال ای میل یا تلفن تشکر زده باشند هم به نویسنده و هم به زمانه که نقد تخصصی منتشر کرده است!
در ضمن برای اطلاع جنابعالی که البته هیچ ربطی به ماجرا ندارد، تاریخ تولید این ویدئو در اواسط اکتبر 2008 و تاریخ انتشار آن 23 همین ماه بوده است!
شما که همه چیز خبر دارید چرا اصرار دارید که یک سال پیش بوده، چه دخلی به ماجرا دارد که تاریخش دیروز باشد یا ده سال پیش مهم این است که ایرادهایی گرفته شده که بخش فارسی باید قدر دان باشد که کارش نقد و اصلاح می شود، خب منتقد ظاهرا کارش همین است!
-- الف ، Oct 28, 2008معادل انگلیسی روزنامه نگاری را آورده اید اما معادل خبرنگاری را نه.راستی خبرنگاری در انگیسی معادلش چیست؟
-- بدون نام ، Oct 28, 2008شما کاش یکساعت برنامه های رسانه ملی را هم نقد کنید؟! به نظر من زمانه نباید وارد چنین بازی هایی شود.
-- مانی پوپیان ، Oct 28, 2008سلام
به نظر من این جمله ی آقای حبیبی نیا صحیح نیست: "اما بدیهی است که هر خبرنگاری روزنامهنگار هست؛ ولی هر روزنامهنگاری لزوماً خبرنگار نیست"
زیرا هر خبرنگاری هم لزوما روزنامه نگار نیست. در صورت صلاحدید اصلاح بفرمایید.
-- هاتف ، Oct 28, 2008چرا نويسنده با علم به اينكه اين ويدئو براي ايرانيان داخل كشور قابل مشاهده نيست لينك ديگري براي خوانندگان ارائه نكرده است؟
-- امين ، Oct 28, 2008آخر نقد بر ويدئوي نديده چه لطفي برايمان دارد؟
معادل انگلیسی خبرنگار Reporter است
http://en.wikipedia.org/wiki/Reporter
هاتف جان
-- بدون نام ، Oct 28, 2008اتفاقاً این جمله نویسنده درسته. ویکیپدیا خبرنگار (Reporter) رو این جوری تعریف کرده:
A "reporter" is a type of "journalist" who researches and presents information in certain types of mass media.
هاتف عزیز حق با توست بد نبود، زمانه برای آشنایی با دیگر نوشته های نویسنده چند نمونه از کار وی، لینک آرشیو مقالاتش یا حداقلش ای میلش را هم منتشر می کرد اما چنین نشده است، بهرحال این لینک را فعلا داشته باشید تا بعد:
-- الف ، Oct 28, 2008نقد اخبار 20.30 شبکه دوم:
http://tinyurl.com/6kszrq
این نقد می توانست نقد خوبی باشد ولی از کامنت ها این طور استنباط کردم که کمی غرض ورزی در آن وجود دارد. بنابراین از چشم حقیر افتاد.
-- فریدون ، Oct 28, 2008سوالی از دست اندر کاران شبکه بی بی سی داشتم.
-- ایمان ، Oct 29, 2008نگاهی به تیزر این شبکه که بیندازید از ایران فقط عنوان اصفهان مشاهده می شود.
سوال من اینست که چرا اصفهان؟!
بهتر نبود عنوان ایران ذکر می شد؟
بالاخره ما نفهیمدیم که عنایت فانی سردبیر سایت بی بی سی است که در ویدئو می گوید یا سیما علی نژاد، آن گونه که در زیر عکس وی توضیح داده شده است... البته ظاهرا الان سردبیر تغییر کرده و ...
-- محمود ، Oct 29, 2008در پاسخ به سیما:
فکر می کنم پیش از این جمله ای آشکارا در متن وجود داشت که در آن نویسندۀ مطلب ابراز امیدواری کرده بود که بخش فارسی بی بی سی بابت این نوشته از او بسیار سپاسگزار شوند.
این جمله اینک در متن دیده نمی شود (زمانه توضیخ داده است که برخی پاراگراف ها تغییر کرده اند)، اما خوشبختانه تاثیر آن هنوز در پاسخ خود شما باقی است. جایی که می گویی: «بی بی سی بهتر است همانگونه که نویسنده نیز گفته بطور خصوصی تشکر کند»
بنابر این، جدای از اینکه من چقدر با تحلیل و نقد ساختاری و کار روزنامه نگاری آشنایی دارم یا ندارم، مبنای ابراز امیدواری من برای پاسخگویی بی بی سی، انتظار آشکار در نویسندۀ مطلب در همین متن بوده است.
من هم مانند برخی دیگر از خوانندگان این نوشته، احساس کردم که نوشته ای یک سویه و شخصی است و برای همین ابراز امیدواری کردم که بی بی سی به این نقد پاسخ دهد تا بحث از این شکل یک سویه و شخصی خارج شود.
از شما و آقای حبیبی نیا که با کار مطبوعاتی بیگانه نیست،می پرسم، مخاطب این نوشته کیست؟ مردم؟ یا برنامه سازان بی بی سی؟
برداست من به عنوان یک خواننده، این است که مخاطب این نوشته «همکاران سابق» آقای حبیبی نیا هستند.
-- هادی ، Oct 29, 2008به نظر من طرح این ایرادهای تخصصی در زمینۀ تدوین و اصول کادربندی و ...برای مردمی که به سطح نازل برنامه سازی در بسیاری از رسانه های فارسی زبان عادت کرده اند، اهمیتی ندارد. به همین دلیل برای منِ خوانندۀ، این حس را ایجاد می کند که در حال خواندن «نامۀ سرگشاده»ای از سوی نویسنده برای «همکاران سابق»اش هستم... و البته من مانند برخی دیگر، در مورد نیت ایشان هیچ قضاوتی نداشته ام.
خطاب به هادی
شما وقتی که نویسنده برنامه های صدا و سیما، فیلم پنتاگون، سایت های فارسی و هر مورد دیگری را هم بررسی می کند، احساس می کنید نویسنده به همکاران سابق ش نامه سرگشاده نوشته؟
پیشداوری شما با توجه به اینکه می دانید نویسنده در بی بی سی شاغل بوده، هست یا خواهد بود، در خوانش شما تاثیر گذارده والا این کار را هم مانند تحلیل ها و نقدها در نظر می گرفتید و بحث را شخصی نمی کردید!
-- یکی از همکاران سابق! ، Oct 29, 2008هادی جان به غیر از تو دیگرانی نبوده اند که در باره نیت قضاوت کنند، بهرحال اگر بخش فارسی بی بی سی وکالت پاسخگویی را به تو محول کرده است، بفرمایید تا موضوع روشن شود اگر نه، نویسنده از این نامه های سرگشاده برای خیلی ها نوشته از جمله صدا و سیما، سی ان ان، کمپانی پارامونت، رایدلی اسکات، الیور استون، وی او ای، سایت های خبری، روزنامه کیهان و...
-- دنا. ر ، Oct 30, 2008پس عکس های مطلب کجا رفتند؟
-- شیما ، Oct 30, 2008. . . .
زمانه ـ عکس های مطلب با لینک به فایل تصویری این ویدئو جایگزین شده اند.
. . .
دنا جان، یک نگاهی به کامنت های مریم و سعید مددی بنداز... درست یا غلط، در بخش نظرهای خواننده های یک سایت «برداشت ها»، «احساس ها» و واکنش های مثبت و منفی مخاطب ها نسبت به یک مطلب منتشر شده بازتاب پیدا می کند. اگر قرار باشد غیر از این باشد، اساسا تلاش برای دوسویه کردن وب سایت زمانه بی معنا می شود.مگر اینکه توقع داشته باشیم که پای مطالب فقط «به به» و «چه چه» نوشته شود...
البته من حرف شما را به پای زمانه نمی گذارم، زمانه برای کامنت ها ویراستار دارد و می تواند خودش پاسخ بدهد، حتی می تواند نظری را منتشر نکند...ظاهرا زمانه تا به حال با شنیدن نظر دیگران دربارۀ مطلبش مشکلی نداشته است.
آخر دنایِ گرامی، با این حساب مگر زمانه یا نویسندۀ مطلب به شما وکالت داده که فکر می کنی من هم باید وکالتنامه از بی بی سی داشته باشم؟
بگذریم،
من فکر می کنم که زمانه یا نویسندۀ مطلب حق داشته اند نظر دیگران (مثبت یا منفی) را دربارۀ کارشان بشنوند بدون اینکه مجبور باشند آنها را بپذیرند یا رد کنند، نتیجۀ همین توجه به نظر مخاطب در همین نوشته،اصلاح مواردی در متن اولیه بوده است که نشان از احترام زمانه به انتقاد مخاطبانش دارد (حالا باید وکالتنامه از زمانه نشان بدهم؟).
-- هادی ، Oct 31, 2008هادی حان در هر حال مشکوک می زنی باید یه چیزی نشون بدی! :)
-- دنا. ر ، Oct 31, 2008نقد عالی و بی طرفانه ای بود... از هادی و سعید تعجب می کنم اگر نمی دانستند که نویسنده قبلا یا در آینده در استخدام بی بی سی بوده یا خواهد بود باز هم بهانه ای داشتند؟ چه ربطی به نقد و ایرادات کار بی بی سی داشت این اطلاع آنها؟ انصاف کامنت گذاری هم خوب چیزی است!
-- mitra, malmö ، Nov 1, 2008دوست گرامی،
mitra
صحبت از «انصاف» و «بی طرفی» فرمودید،
توجه شما و دیگر دوستان را باز هم به این نکته جلب می کنم که بخشی از کامنت هایی که می خوانید، دربارۀ نسخۀ اولیۀ این مطلب بوده است، و همین کامنت ها موجب تغییر در برخی پاراگراف ها از سوی زمانه یا خود نویسندۀ مطلب شده است ( به توضیح زمانه در انتهای نوشته نگاه کنید لطفا).
پس احتمالا در این کامنت ها نکتۀ درستی وجود داشته است که با پذیرش زمانه و احتمالا خود نویسندۀ مطلب مواجه بوده است، وگرنه زمانه مجبور به اصلاح نبود.
به نظر شما، مقایسۀ کامنت هایی که برای متن اولیه گذاشته شده بوده اند، با متن اصلاح شدۀ ثانویه، درست و مطابق «انصاف» یا «دقت» در قضاوت است؟
امیدوارم همگی خوش و خرم باشید :)
-- هادی ، Nov 2, 2008امیدوارم زمانه به انتشار مسوولانۀ کامنت های مخاطبانش (حتی اگر به نکتۀ ناخوشایندی اشاره دارند) ادامه بدهد و موجب بی اعتمادی خوانندگانش نشود.
-- هادی ، Nov 3, 2008این آقای هادی انگار از اینجا دل نمی کنند! آقاجان خب راست میگن شما چرا از بی بی سی دفاع میکنی؟ کارشون ایراد داره درست می کنن، شما باید بیای هی بگی فلان و بهمان؟ واقعا که مشکوک می زنی کارمند جان!
-- جاوید ، Nov 5, 2008آقای حبیبی نیا. با وجودی اینکه نقد دقیقی است اما فکر نمی کنید شما خیلی سختگیر هستید؟ و سوال دیگر اگر شما الان همکار بی بی سی بودید همین انتقاد ها را می کردید؟ چرا ما نباید در وطنمان باشیم؟ چرا نمی توانیم در رسانه ها در ایران کار کنیم که اینجا اینقدر در رقابت شدید واقع شویم.مشکل ما جای دیگر است امید عزیز. روزنامه نویسان ایرانی چه در داخل و چه در خارج هفت خوان رستم در پیش دارند . به ارزوی جامعه آزادو رسانه آزاد در ایران
-- jaleh ، Jan 11, 2009این آقای عنایت فانی در این برنامه اش نشان داده که از سواد کافی فارسی برخوردار نیست. حتی معنی فرافکنی را اشتباه می گوید. یا همان طبقه سکولار که اقای حبیبی نیا گفتند که یک اشتباه فاحش است. من نگاه کردم. اقای حبیبی نیا تا حد زیادی حق باشماست. امان از بی سوادی رسانه ای در مهاجرت
-- ژاله ، Jan 12, 2009