تاریخ انتشار: ۴ آبان ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
انقلابیون مشروطه در برلین ـ ۱۲

وحیدالملک، بیانگر اراده ایرانیان

احمد احقری

ملی‌گرایی و میهن‌پرستی از صفات بارز آن دسته از انقلابیونی است که به شهر برلین آمدند تا از دولت آلمان برای رهایی از یوغ سلطه‌گران روسیه و انگلستان یاری بطلبند.

عبدالحسین شیبانی وحیدالملک از زمره شخصیت‌های سیاسی دوران مشروطیت است که در این راه ملی، برای مبارزه با سیاست‌های سلطه‌جویانه این دو قدرت بزرگ، مجاهدات فراوانی از خود نشان داد و سهم مهمی در استقلال سرزمین ما ایفاء کرد.

با این‌که نام شیبانی برای یک یا دو نسل پس از او قبل از هر چیز تداعی‌گر یک استاد دانشگاه و شخصیت برجسته علمی است، در عین حال می‌توان از او به حق به عنوان یکی از رجال سیاسی دولت موقت در دوره مهاجرت و در سال‌های جنگ اول جهانی و پس از آن نام برد.

زندگی سیاسی ـ اجتماعی عبدالحسین شیبانی به سه دوره تقسیم می‌شود، دوره قبل از مهاجرت، دوره مهاجرت و دوره پس از مهاجرت.


وحیدالملک در برلین / ۱۹۱۹

وحیدالملک از تولد تا مهاجرت

عبدالحسین، فرزند میرزا آقاخان کاشانی، در سال ۱۲۵۲ شمسی در شهر کاشان متولد شد. او تحصیلات مقدماتی خود را در کاشان به انجام رساند و پس از آن به تحصیل فنون جدید در مدرسه دارالفنون پرداخت.

نوجوان بود که به هندوستان سفر کرد و به تحصیل زبان انگلیسی پرداخت. اقامت او در هندوستان حدود شش سال به طول انجامید و در سال ۱۲۷۵ به انگلستان سفر کرد و به تحصیل تاریخ و حقوق در دانشگاه‌های لندن و کمبریج مشغول شد.

در این زمان پس از آشنایی با ایران‌شناس معروف، پروفسور ادوارد براون، به عنوان دستیار او در دانشگاه زبان فارسی تدریس می‌کرد.

پس از مراجعت به ایران در سال ۱۲۸۳ لقب وحیدالملک گرفت، یعنی همان لقب برادرش که از دنیا رفته بود. وحیدالملک در این سال‌ها به تدریس زبان انگلیسی در مدرسه دارالفنون مشغول شد و هم‌زمان به عنوان ژورنالیست و خبرنگار برای روزنامه تایمز کار می‌کرد.


نظام‌السلطنه، رییس دولت موقت کرمانشاه

او در سال ۱۲۸۶ پس از فتح تهران به عضویت محکمه انقلابی در تهران برگزیده شد. در سال ۱۲۸۷ با مریم شیبانی، دختر ندیم‌الدوله ازدواج کرد و در همان سال به عنوان نماینده مجلس دوم انتخاب شد.

او عضو حزب دمکرات و در ضمن از اعضای انتخابی در شورای معارف بود. وحیدالملک قبل از آغاز نمایندگی دوره سوم مجلس، به هنگام اولتیماتوم روسیه در دوره نیابت سلطنت ناصرالملک، سفری به خارج داشت که حدود یک سال و نیم به طول انجامید.

او از سال ۱۲۹۱ به نمایندگی مجلس سوم انتخاب و تا سال ۱۲۹۳ (۱۹۱۴) که مقارن با آغاز جنگ جهانی اول بود، در این سمت خدمت می‌کرد.


حکم ماموریت وحیدالملک به برلین از سوی دولت موقت کرمانشاه

وحیدالملک در مهاجرت

با شروع جنگ اول که ایران مقر تاخت و تاز قشون روس و انگلیس شده بود، جمعی از انقلابیون و نمایندگان مجلس با اطلاع به شخص مستوفی‌الممالک، صدراعظم وقت، تصمیم گرفتند برای سازماندهی مقاومت ملی به نقطه‌ای امن مهاجرت کنند و دست به تشکیل یک دولت موقت جهت حفظ استقلال ایران بزنند.

اولین اقدام این انقلابیون تشکیل کمیته دفاع ملی در قم بود که در حقیقت سنگ بنای دولت موقت مهاجرین محسوب می‌شود.

وحیدالملک شییانی در کنار سلیمان میرزا اسکندری، رضا مساوات و محمدعلی خان کلوب از اعضای اصلی انتخابی در این کمیته بود.

این کمیته با شعار «زنده باد استقامت! پاینده باد آزادی و استقلال ایران!» به تبلیغ و ترویج مقاومت ملی میان مردم پرداخته و به ساماندهی گروه‌های نظامی، فرهنگی و تبلیغی مشغول شد.

وحیدالملک با افراد و گروه‌های مجاهدین تحت سرپرستی خود به کاشان و اصفهان رفت و در فوریه ۱۹۱۶ (۱۲۹۵) وارد کرمانشاه شد.

اقامت او در کرمانشاه ۲۰ روز بیشتر به طول نکشید، چرا که با حمله قشون مجهز روس به سمت کرمانشاه، مهاجرین ناچار به عزیمت به سمت قصر شیرین شدند.

نیروهای جنگنده ایرانی در برابر روس‌ها تنها ۲۰۰۰ نفر بودند که بدون امکانات و هیچ کمکی از پای درآمدند. در روز اول آوریل ۱۹۱۶ (۱۲۹۵) کمیته دفاع ملی منحل شد و در نشستی مقرر شد که اختلافات گروهی و حزبی، به ویژه میان اعتدالیون و دمکرات‌ها، برای حفظ وحدت تمام ملیون و انقلابیون و برای نجات استقلال ایران کنار گذارده شود.

هیات دولت موقت تصمیم گرفت برای ایجاد ارتباط بین ایران و دولت‌های عثمانی و آلمان نمایندگانی به این دو کشور اعزام کند.

وحیدالملک شیبانی به اتفاق آرا به عنوان نماینده اعزامی به برلین انتخاب شد و در روز ۱۲ آوریل همان سال از قصر شیرین به سمت برلین حرکت کرد.

وحیدالملک در میان راه با انور پاشا از رهبران دولت عثمانی به منظور جلب حمایت دولت عثمانی برای حفظ استقلال ایران و جلب نظر مثبت آلمان‌ها از طریق عثمانی‌ها ملاقات و گفت و گو کرد.

او با مشاهده سایبان‌ها و چادرهای ارامنه آواره شده در نزدیکی ابوکمال بسیار متاثر شد و در خاطرات خود می‌نویسد:

«حالت این‌ها‌... تاثرآور است. عده زیادتری از آن‌ها زن و بچه هستند‌... همین که ما نزدیک شدیم‌، دور ما را گرفته با صدای بلند پول و خوردنی طلب می‌کردند... پیرزنی با گریه می‌گفت خانه‌های ما را خراب کردند. به صحراها به این حالت انداخته‌اند‌... زنی‌... بچه کوچکی در بغل داشت، هر دو تقریباً عریان، گریه‌کنان فریاد از گرسنگی می‌زدند.»


ایستگاه قطار فردریش اشتراسه در سال ۱۹۱۶، محل ورود وحیدالملک به برلین (منبع)

وحیدالملک در برلین

عبدالحسین شیبانی در روز هفتم سپتامبر ۱۹۱۶ (۱۲۹۵) به ایستگاه قطار فردریش اشتراسه برلین رسید و از آنجا به هتل کایزرهوف رفت.

او در طی مدت اقامت خود در برلین با حسینقلی‌خان نواب، سفیر ایران و بسیاری از ایرانیان منتسب به کمیته ملیون ایرانی رفت و آمد و ملاقات داشت.

بیشترین تماس‌های خصوصی او با ابوالحسن علوی و عزت‌الله هدایت بوده است که از قرار با ایشان رابطه دوستی عمیق‌تری برقرار کرده بود.

او با انگیزه قوی و پشتکار بسیار به فراگیری زبان آلمانی مشغول و در مدت کوتاهی به آن مسلط شد، به طوری که در ملاقات با مقامات و شخصیت‌های این کشور به زبان آلمانی مکالمه می‌کرد و مقاله می‌نوشت.

شییانی در دوران اقامت خود در برلین با جدیت و پشتکار زیاد، تمام هم و غم خود را بر آن داشت تا از وزارت خارجه و دولت آلمان تضمینی صریح و کتبی در مورد حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران دریافت دارد، تا رقابت قدرت‌های بزرگ در جنگ جهانی لطمه‌ای به کشور ما وارد نسازد.


هتل کایزرهوف، محل سکونت وحیدالملک در ماه‌های اولیه اقامت در برلین (منبع)

او با پیگیری شبانه روزی و ملاقات‌های مکرر با مسوولان امور خارجه دولت آلمان با قاطعیت به دفاع از منافع استقلال‌طلبانه ایرانیان پرداخته و در این راه از وزیر خارجه دولت عثمانی که در همان سال در برلین به سر می‌برد، قول‌های مساعدی از سوی عثمانی‌ها و هم برای جلب موافقت آلمانی‌ها توسط عثمانی‌ها دریافت کرد.

از همین رو شیبانی به کرات به هتل آدلن برلین برای ملاقات و مذاکره با خلیل بیک، وزیر خارجه عثمانی، رفت و آمد کرده بود.

ناگفته نماند که مقامات آلمانی قول‌های شفاهی مساعدی را که جهت تضمین بی‌قید و شرط استقلال ایران از سوی متحدین در مذاکرات به او داده بودند، هیچ‌گاه کتباً اعلام نکردند.

تنها با فشارهای وحیدالملک به صدور یک اعلامیه کتبی بود که در تاریخ ۱۳ اکتبر ۱۹۱۶ نامه‌ای از دولت آلمان به سفارت ایران ارسال شد که بر مبنای آن استقلال ایران تنها به‌طور مشروط و در صورت بی‌طرفی متمایل دولت و شاه ایران به متحدین و یا حتا اعلام جنگ به متفقین تضمین شده بود.

وحیدالملک زیر بار این نامه نرفت و همان روز اعتراضیه‌ای به مقامات وزارت خارجه نوشت و خواستار تضمین بی‌قید و شرط استقلال ایران توسط دولت آلمان شد.

در اثر سر سختی شیبانی در برابر آلمان‌ها بود که سیاست آلمان بر پایه کشاندن مذاکرات به کرمانشاه، که پس از مدتی از چنگ روس‌ها خارج شده بود، قرار گرفت و نادولنی، نماینده دولت آلمان در کرمانشاه با فشار به دولت موقت خواستار عزل وحیدالملک به عنوان نماینده دولت موقت در برلین شده بود.


هتل آدلن، محل مذاکرات وحیدالملک با خلیل بیک، وزیر خارجه عثمانی (منبع)

با رسیدن این خبر به ایرانیان برلین، کمیته ایرانیان در برلین و فعالین اداره کاوه طی نامه‌ای به وزارت خارجه آلمان اعلام کردند:

«شنیده می‌شود که موسیو نادولنی در کرمانشاه اظهار نموده که آقای وحیدالملک را از برلن احضار نمایند و چنین فهمانده است که ایرانیان این‌جا از بودن ایشان در برلن خشنود نیستند. این موضوع باعث افسردگی خاطر کمیته ایرانیان گردیده زیرا از بدایت امر، ما کاملاً با نظریات ایشان موافقت داشته و با تمام قوا هم خود را در پیشرفت مقاصد و نظریات ایشان مصروف و پیوسته نیز نزد اولیای دولت آلمان این نظر و مقصود را اظهار می‌داشته‌ایم.»

به این ترتیب بود که نظریات ملی‌گرایانه وحیدالملک و تعهدات او در حفظ تمامیت ارضی ایران، دیگر خواسته‌ای فردی نبود و بیانگر اراده تمامی ایرانیان میهن‌دوست، هم در خارج و هم داخل ایران شده بود.

در ماه مه ۱۹۱۷ وحیدالملک در نشست ایرانیان برلین که در سفارت ایران و با حضور نواب برگزار می‌شد، به عنوان نماینده ایرانیان برای شرکت در کنفرانس سوسیالیست‌ها در استکهلم انتخاب شد.

این کنفرانس که در جریان رشد و گسترش انقلاب روسیه برگزار می‌شد، به عنوان بهترین تریبون تبلیغاتی برای مطرح شدن خواست ایرانیان در سیاست بین‌المللی مورد نظر بود.

با این‌که این کنفرانس در موعد مقرر برگزار نشد، ولی تلاش‌های شیبانی برای رساندن خواسته‌های مردم ایران به گوش احزاب و گروه‌های پر نفوذ سیاسی آن دوران مانند کمیته سوسیالیست‌های هلندی و اسکاندیناوی و همین‌طور روس‌ها از طریق مذاکرات، مصاحبه‌ها، درج و انتشار مقالات، برگزاری سخنرانی و‌... غیر قابل انکار است.

او در این سفر با حیدرخان عمواوقلو ملاقات و ساعت‌های متمادی با او گذراند. سفر ۵۰ روزه او به استکهلم در روز ۱۳ آگوست ۱۹۱۷ به پایان رسید و بار دیگر روانه برلین شد.

دیری نگذشت که پیمان صلحی بین دولت نوپای بلشویکی در روسیه و قوای متحدین برقرار شد که در ماده ۱۰ آن به صراحت به موضوع تخلیه قشون خارجی مستقر در خاک ایران پرداخته شده بود.


هتل اسپلاناد، میدان پتسدام برلین، محل برگزاری جشن بزرگ ایرانیان برلین در سال ۱۹۱۸ (منبع)

ایرانیان مقیم برلین به این مناسبت جشنی بزرگ در روز نهم ژانویه ۱۹۱۸ در تالار مهمانخانه هتل اسپلاناد با حضور برخی از شاهزادگان سرشناس آلمانی، نمایندگان مجلس رایشتاگ و برخی استادان و مستشرقین معروف آلمانی برگزار کردند.

وحیدالملک در این جشن نطق مفصلی به زبان آلمانی ارائه داد که در آن به تاریخ دست‌اندازی‌های روس و انگلیس به کشور ما و قدردانی از دولت‌های آلمان و عثمانی که استقلال و حاکمیت ملی ایران را در ماده هفت قرارداد صلح برست لیتوسک به رسمیت شناختند، پرداخت.

در سال ۱۹۱۸ آلمان در جنگ شکست خورد و اوضاع زندگی در برلین رو به وخامت گرایید. ارتباط ایرانیان با سایر نقاط جهان قطع شده بود.

در سال ۱۹۱۹ هرج و مرج و بی‌قانونی ناشی از وضعیت انقلابی در آلمان حکم‌فرما بود. شیبانی در خاطرات خود می‌نویسد:

«موضوع آذوقه و زندگی در برلن محتاج شرح و بیان نیست‌... مواد لبنی از قبیل کره و پنیر و ماست دیگر تقریباً هیچ به دست نمی‌آید. چای و این‌گونه چیزها که از خارج می‌آوردند مدتی است دیگر اصلاً پیدا نمی‌شود و اگر هم احیاناً پیدا شد متجاوز از ۱۰۰ برابر قیمت معمولی آن‌ها معامله می‌شود. روزی صدها طفل شیرخوار بدین واسطه در شهر برلن تلف می‌شوند‌... روزی متجاوز از ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ نفر در آلمان از گرسنگی به مرگ می‌رسند.»

او در جایی دیگر می‌نویسد: «ما به حق تصور می‌کردیم که اگر آلمان در این جنگ فاتح شود و متفقین‌... مغلوب شوند جریان سیاست تازه به حال کشور ما مفید خواهد بود... تمام این آقایان متحدالقول خواهانند که هر چه زودتر از این قید و بستگی و توقف در آلمان امروزی خلاصی یافته به ایران برگردند و آن‌قدر که بتوانند در تهران برای کشور خود خدمت کنند. زندگی آنان فی‌الحقیقه در برلن دیگر قابل تحمل نیست.»

وحیدالملک در روز یک‌شنبه ۱۵ ژوئن ۱۹۱۹ (۱۲۹۸) پس از اقامت پر تلاطم سه ساله، برلین را به سمت هلند ترک کرد تا مقدمات بازگشت به میهن را فراهم سازد.


سند ارسالی دولت آلمان به سفارت ایران مبنی بر تضمین مشروط استقلال ایران

وحیدالملک پس از مهاجرت

عبدالحسین شیبانی پس از لاهه به لندن و از آنجا به ایران رفت. او در ۱۱ اکتبر ۱۹۱۹ (۱۲۹۸) به تهران رسید و به عنوان نماینده مجلس چهارم از تبریز مشغول به کار شد.

او در این زمان در مدرسه دارالفنون تدریس می‌کرد و ریاست مدرسه علوم سیاسی را برعهده داشت. از آبان تا دی‌ماه ۱۲۹۹ در کابینه سردار منصور به سمت وزیر معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه، از خرداد تا بهمن ۱۳۰۱ در کابینه قوام‌السلطنه به سمت وزیر پست و تلگراف و از ۱۱ خرداد ۱۳۰۶ تا ۲۹ آبان ۱۳۰۷ در کابینه مخبرالسلطنه به سمت وزیر فواید عامه مشغول به کار بود.

از سال ۱۳۰۷ به بعد از سیاست کناره‌گیری و به عنوان استاد دانش‌سرای عالی و سپس دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به کارهای پژوهشی و علمی مشغول شد.

تالیف و نشر «تاریخ عمومی قرون وسطی» در سه جلد که در سال‌های ۱۳۱۱ تا ۱۳۱۵ به انجام رسید، از آثار ارزشمند او محسوب می‌شود.

کتاب «خاطرات مهاجرت» که مجموعه یادداشت‌های او از دوران دولت موقت کرمانشاه تا کمیته ملیون برلین را در بر می‌گیرد، یکی از معتبرترین و مهم‌ترین اسناد موجود از تاریخ معاصر ایران در دوران جنگ اول بین‌المللی و مهاجرت انقلابیون است.

عبدالحسین شیبانی وحیدالملک پس از سال‌های طولانی خدمات سیاسی – اجتماعی و فرهنگی در روز ۱۱ بهمن ۱۳۴۲ در سن ۹۰ سالگی در تهران درگذشت.


منابع:
۱. خاطرات مهاجرت، عبدالحسین شیبانی، به کوشش ایرج افشار و کاوه بیات، انتشارات شیرازه، تهران ۱۳۷۸

۲. برلنی‌ها، دکتر جمشید بهنام

۳. رجال عصر مشروطیت، سید ابوالحسن علوی، به کوشش ایرج افشار

Share/Save/Bookmark

مطالب پیشین:
روشنفکران مشروطه در برلين - ۱
شرح حال و زندگی سياسی سيد‌حسن تقی‌زاده
زندگی سياسی فرهنگی حسين کاظم‌زاده
شرح حال و زندگی سيد محمد‌علی جمالزاده
شرح حال و زندگی سياسی- فرهنگی ميرزا محمدعلی‌خان تربيت
شرح حال و زندگی علمی‌-‌فرهنگی ميرزا محمد (علامه) قزوينی
پورداود، بیدارگر هویت ایرانی
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

سلام.
خوانندگانی که در جستجوی سویه های متفاوت ماجرا ها هستند، حتما به مقاله ی "ده سال در آشوب و اغما" در این آدرس عمیقا نگاه کنند. شرح دیگری از ماجرا در مقاله آمده است:
http://mghaed.com/essays/comment&review/
decade_of_chaos_and_coma.1.htm

-- R ، Oct 25, 2008

در جلد دوم کتاب تاریخ روزنامه نگاری ایرانیان و دیگر پارسی نویسان که تازگی از خواندش فارغ شده ام، آمده است که این شخص برادر ناشر روزنامۀ آزادیخواه معروف پرورش چاپ قاهره بوده و در آن شهر با این روزنامه همکاری کرده است(تاریخ روزنامه نگاری ایرانیان و دیگر پارسی نویسان چاپ تهران- جلد دوم- اثر واقعا محققانۀ آقای دکتر ناصرالدین پروین. باید اضافه کنم که در یک ای میل برای مسئول پخش خاطرات تاج السلطنه نوشته بودم که به عقیدۀ عده ای آن خاطرات جعلی است. اسم دکتر ایرج افشار را ذکر کرده بودم. دیگری که نامش را فراموش کرده بودم و در مجلۀ ایران شناسی واشنگتن مقاله در همین مورد نوشته همین آقای پروین است.نمی دانم به این اشاره و احتمال بسیار زیاد جعلی بودن خاطرات توجه شد یا نه؟ با تشکر از توجه شما).

-- بدون نام ، Oct 25, 2008

سلام به شما
گویا نامم را در ای میل قبلی یادم رفته بوده است ذکر کنم. ببخشید.

-- نصرالله رفعت رکنی ، Oct 26, 2008

دوستان دوباره سلام.
آدرس مقاله کاملا HYPERLINKED نیست.
لطفا این جدیده رو جایگزین کنید:

http://tinyurl.com/5g4qce

-- بدون نام ، Oct 26, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)