خانه > خارج از سیاست > مشروطه > زندگی سياسی فرهنگی حسين کاظمزاده ايرانشهر | |||
زندگی سياسی فرهنگی حسين کاظمزاده ايرانشهراحمد احقری
حسين کاظمزاده ايرانشهر يکی ديگر از شخصيتها و متفکران دوره مشروطه است که مهر خود را در سير تحولات فکری و نوانديشی روشنفکران در اين دوره تاريخی کوبيده است. انديشهها و فعاليتهای موثر فرهنگی او تعلق به ماندگارترينهای همعصر و هم نسل خود دارد. کاظمزاده ايرانشهر ۲۰ دی ماه ۱۲۶۲ (۱۸۸۴) چشم به جهان گشود. پدر و برادر بزرگ او هر دو از پزشکان مشهور دوران خود بودند. او والدين خود را در کودکی از دست داد و تحت سرپرستی برادر بزرگ خود قرار گرفت. کاظمزاده سواد و تحصيلات ابتدايی را در مکتبهای سنتی ياد گرفت. سپس در مدرسه مدرنی که در همان اوان به همت ميرزا حسين خان کمال در تبريز افتتاح شده بود، به تحصيل و کار روزنامهنگاری پرداخت. او در اين مدرسه در انتشار ماهنامه کمال و اداره کتابخانه شرکتی فعال داشت. شماره اول مجله ايرانشهر در برلين
در سال ۱۲۸۳ (۱۹۰۵) ميرزا حسين خان کمال از قفقاز به تبريز بازگشت و با ايرانشهر برای انتشار دوباره ماهنامه کمال در مصر تماس گرفت. ايرانشهر دعوت او را پذيرفت و با اين انگيزه راهی قفقاز و باطوم شد. سفر او اما به مصر ختم نشد، زيرا اطلاع حاصل کرد که کمال موفق به انتشار ماهنامه نشده است. بعد به استامبول رفت تا به تحصيل رشته پزشگی بپردازد، ولی درست در همانزمان بود که دولت عثمانی برای مقابله با عمليات تروريستی از پذيرش دانشجويان خارجی سرباز زد. پس از مدتی بلاتکليفی در استامبول در سفارتخانه ايران در عثمانی مشغول بهکار شد و همزمان دست به تشکيل "انجمن برادران ايرانی" در اين شهر زد. اين تشکل ابتدا مخفی بود و به نشر عقايد آزادیخواهانه و مشروطهطلبانه میپرداخت. بعد از پيروزی انقلاب مشروطه در ايران و پس از آن در ترکيه، اين انجمن به فعاليت علنی مشغول شد. کاظمزاده در اين دوران مقالههای باارزشی در نشريههای ديگر ايرانی در استامبول، مانند " شمس" و روزنامه "سروش" که به همت علی اکبر دهخدا منتشر میشد، ارائه داد. اين نشريهها با پشتوانه مالی انجمنی بهنام "سعادت" که توسط بازرگانان ايرانی برای پشتيبانی از افکار آزادیخواهانه انقلاب مشروطه و حمايت مالی از آزادیخواهان مهاجر ايرانی در استامبول تشکيل شده بود، منتشر میشدند. کاظمزاده در همين زمان کتابی با نام "تازيانهی غيرت" در پاسداری از آزادی و مشروطه نوشت که توسط "انجمن برادران ايرانی" چاپ و به شهرهای ايران ارسال شد. او در اين مدت به کار خود در سفارت ايران ادامه میداد و در کنار آن به تحصيل حقوق در دانشگاه استامبول میپرداخت. در سال ۱۲۸۹(۱۹۱۰) بهعنوان نماينده مالی دولت ايران برای رسيدگی به امور حاجيان به مکه سفر کرد و پس از بازگشت به توصيه "موسيو کوله"، نماينده مالی دولت ايران، راهی بلژيک شد تا در دانشگاه شهر لوون به تحصيل خود در رشتهی حقوق ادامه دهد. پس از اتمام تحصيل از بلژيک به فرانسه رفت و در دانشگاه سوربون به فراگيری علوم اجتماعی و روزنامهنگاری پرداخت. در همانجا به خواهش مسيو لوشاتليه مدير مجله "جهان اسلام"، "سفرنامه مکه" را بهزبان فرانسه در آن مجله بهتحرير کشيد. ايرانشهر در پاريس "انجمن مصاحبات علمي و ادبی ايرانيان" را با کمک شخصيتهايی مانند علامه قزوينی و پروفسور پورداود تاسيس کرد، که در آن بهطور ماهانه سخنرانیهای علمی و پژوهشی به زبانهای فارسی و فرانسه برگزار میشد. در همين زمان نمايشنامه "رستم و سهراب" را نوشت که در سال ۱۲۹۳ (۱۹۱۴) توسط مادام اوهانيان ايرانی در "تياتر لون پوواريه پاريس" به صحنه رفت. او در مهرماه همان سال به توصيه علامه قزوينی توسط پروفسور ادوارد براون، شرقشناس معروف، برای تدريس زبان فارسی به دانشگاه کمبريج دعوت شد.
هنوز دو سال از کار او در کمبريج نگذشته بود که بهدعوت حسن تقیزاده برای سفر به برلين و تشکيل "کميته مليون ايران" (۱۹۱۶) پاسخ مثبت داد. او بلافاصله از آسايش و رفاهی که در لندن داشت، دست کشيد و به برلين مهاجرت کرد. ايرانشهر از آن دوران چنين روايت میکند: "چند هفته در برلين مانده با آقای تقیزاده و آزادیخواهان ديگر ايرانی صحبتها و مشورتها کرديم که آيا از چه راهی بايد شروع بهکار کرد و چه اقداماتی بايد بهجا آورد، که ملت ايران از زير نفوذ انگليس و روس، که ايران را در ميان خود قسمت کرده و تقريباً يک حکومت پوشالی در تهران باقی گذاشته بودند که بهاشاره و امر ايشان حکمرانی میکرد، نجات يابد، آزادی و استقلال سياسی خود را از نو دارا شود. پس از مشاورتهای زياد تصويب کرده شد که من به تهران رفته، با روسای فرقه دمکرات مذاکره نموده ايشان را تشويق و ترغيب به همدستی کنم و به ياری و همت ايشان، قوای ژاندارم ايران را که آن وقت، يگانه قوهی نظامی و دفاعی ايران بود، با مقصد ملی خود همراه ساخته، يک قوهی دفاعيه در مقابل قشون روس و انگليس درست بکنند، تا کمکم زمام حکومت را بهدست خود گرفته، معاهده روس و انگليس را ابطال و آزادی و استقلال سياسی ايران را اعلام و برقرار کنند." پيرو اين تصميم ايرانشهر به تهران رفت و با سليمان ميرزا رهبر حزب دمکرات بهمذاکره در موارد فوق پرداخت و نشريهای بهنام "راه کاميابی" بهچاپ رساند. او درباره سفر خود به تهران مینويسد: " هنگامی که نیروهای بیگانه به نزدیکی تهران رسیده بودند ماه محرم بود و مردم بهجای چارهاندیشی برای خود و آیندهی ایران، برای واقعهی کربلا به سر و سینهی خود میکوفتند بدون اینکه بیاندیشند چه سرنوشت شومی آنها را تهدید میکند." او این حادثه را بسيار تکاندهنده خواند. ايرانشهر بههمراه ساير آزادیخواهان از تهران به قم و کرمانشاه رفت، در کرمانشاه با چند تن ديگر از آزادیخواهان به زندان افتاد و پس از چند ماه آزاد شد و به برلين بازگشت. زندگی در برلين آغاز دوره تازهای از فعاليتهای سياسی و فرهنگی حسين کاظمزاده ايرانشهر است، به اين ترتيب او به يکی از مهمترين شخصيتهای موسوم به "برلنیها" تبديل شد. او در برلين بههمراه تقیزاده به اداره مجله کاوه و رهبری انجمن کاوه پرداخت (ر.ک. به بخش اول و دوم اين سلسله مقالات). در همين انجمن بود که داستان کوتاه در ادبيات ايران زاده میشود و ايرانشهر پيشنهاد اصلاح الفبای فارسی را مطرح میکند. پس از تعطيلی مجله کاوه و با وجود اصرارهای پروفسور براون برای بازگشت او به کمبريج، تصميم میگيرد که با تمام مشکلات در برلين بماند و تا حد توان خود به اشاعه و گسترش فرهنگ برای جامعه ايران خدمت کند. او اعتقاد داشت که مشکلات اجتماعی ايران ريشههای قوی در فقر فرهنگی دارد. با اين هدف بود که او در سال ۱۲۹۸ (۱۹۱۹) در برلين کتابفروشی ايرانشهر را افتتاح کرد و از سال ۱۳۰۱ (۱۹۲۲) ماهنامه ايرانشهر را منتشر ساخت. اين ماهنامه در ايران، افغانستان، هندوستان و بسياری از کشورهای اروپايی خوانندگان بسياری بهدست آورد. ايرانشهر در کنار کتابفروشی خود چاپخانهای تاسيس کرد که در مرکز برلين در خيابان مارتين لوتر شماره 5 قرار داشت. در کنار اين واقعيت که او مرکزی فرهنگی برای تجمع و تبادل افکار ايرانيان روشنفکر مهاجر در سالهای اوايل دهه بيست ميلادی احداث کرده بود، فعالانه بهکار چاپ و نشر کتاب نيز میپرداخت. او در اين زمان علاوه بر چاپ ماهنامه ايرانشهر در چاپخانه اختصاصی خود، اقدام به چاپ 21 کتاب ارزشمند از نويسندگانی چون عباس اقبال، ذبيح بهروز، ميرزا آقاخان کرمانی، صادق هدايت و ...با عنوان انتشارات ايرانشهر کرده و يک دوره عکسهای تاريخی آثار تمدن ايران باستان و جلدهای دوم، سوم و چهارم "راه نو در تعليم و تربيت" و يک جلد کتاب " رهبر نژاد نو" را منتشر ساخت. حسين کاظمزاده ايرانشهر پس از چهار سال فعاليت خستگیناپذير فرهنگی، بهخاطر عدم توانايی در پرداخت هزينههای چاپ و نشر و بهقول خود "بیهمتی هموطنان"، در سال ۱۳۰۵ (۱۹۲۶) مجله ايرانشهر را تعطيل کرد و بهناچار ماشينهای چاپ خود را فروخت تا بدهیهای خود را بپردازد. به اينترتيب ماهنامهای که اثرات عميقی بر انديشه نوين نسلهای جوان ايران میگذاشت، بهعلت ورشکستگی مالی و نه فقر فرهنگی، در اوج شکوفايی تعطيل شد. در اين ماهنامه بيش از ۱۴۰ دانشمند و محقق از سراسر دنيا قلم زدند و مقالاتی ماندگار از خود بهجای گذاردند. ايرانشهر از اين تاريخ شروع به نگارش بهزبان آلمانی کرد. کتابهايي چون" شرح حال و آثار مولوی"، "گات ها زرتشت"، "زندگي حضرت محمد"، "راه راست برای صلح ميان ملتها"، "برای نجات نوع بشر"، "انسان وتمدن در عصر آينده"، "وحدت اديان"، "گلچين شعر فارسی" و ...از جمله آثار او بهزبان آلمانی است. او مدتی سرپرست دانشجويان ايرانی در آلمان بود و برای سخنرانی دربارهی فرهنگ، ادبيات و عرفان ايران به کشورهای گوناگون اروپايی دعوت میشد. در همين سالها بود که پيشنهاد وزارت فرهنگ را از سوی رضاشاه رد میکند. کاظمزاده ايرانشهر در ۲۰ سال آخر زندگی خود به فلسفه و عرفان رو آورد
کاظمزاده "مکتب عرفان باطنی" را بنيان گذارد که شاگردان و مريدانی هم در اروپا پيدا کرد. او روزنامهای بهزبان آلمانی بهنام "هماهنگي جهان" منتشر ساخت تا آموزشهايش را در اختيار عموم بگذارد. در سال ۱۳۳۷ (۱۹۵۸) وزارت فرهنگ ايران برای بزرگداشت فعاليتهای غنی فرهنگی او جشنی به مناسبت هفتاد و پنجمين سالگرد تولدش برگزار کرد که در آن دوستان قديمی او چون رضازاده شفق سخنرانی کردند. حسين کاظمزاده ايرانشهر در سال ۱۳۴۰ (۱۹۶۱) در سن ۷۹ سالگی در سويس چشم از جهان فرو بست. ايرانپرسنيوز، مسعود لقمان- ماهنامه ايرانمهر برلنیها، دکتر جمشيد بهنام مجله تلاش، نقل قولهای دکتر آجودانی و دکتر میرفطروس www.dagyeli.com http://www.l.u-tokyo.ac.jp/IAS/6-han/database/picture/iranshahr.jpg
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|