خانه > وبلاگ زمانه > مانيفست زمانه > دستور خط فارسی و ویرایش زمانه | |||
دستور خط فارسی و ویرایش زمانهفرید حائرینژادبه طور میانگین هر روز سایت زمانه با ده مطلب تازه به روز میشود. یکی از مهمترین مشکلاتی که همواره با آن مواجه بودهایم، یکدست نبودن خط مطالبی است که هر روز در سایت منتشر میگردد. با وجود آن که خط فارسی پیرو ضوابطی است که فرهنگستان زبان و ادب فارسی آن را «دستور خط» نامیده است، اما متأسفانه از آنجا که ضوابط تعیین شده برای خط فارسی، یا همان «دستور خط» مورد قبول همگان نیست، اختلاف سلیقه و گاهی ناآشنایی برخی نویسندگان با این ضوابط باعث میشود که شیوهی نوشتن خط فارسی یکدست و در مجموع تابع قواعد و ضوابط مشخص و تعریفشده نباشد. گزارشها و گفتوگوهایی که از رادیو پخش میشود، پس از آن که از روی نوار پیاده شد، در عرض کمتر از دوازده ساعت در سایت زمانه منتشر میگردد. شتابی که در این کار وجود دارد، موجب میشود که این گروه از مطالب به ویرایش بیشتری نیاز داشته باشد. در تحریریه زمانه، به این نتیجه رسیدهایم که باید به ویراستاری مطالب زمانه توجه بیشتری بکنیم. در ویراستاری سایتی با ابعاد زمانه در وهلهی نخست با دو مشکل روبرو هستیم: خط فارسی و مشکلات انتشار در اینترنت به زبان فارسی. در مورد خط فارسی همیشه اختلاف سلیقه وجود داشته. بعضیها طرفدار باز گذاشتن دست نویسنده در انتخاب شیوهی نگارشاند و بعضی دیگر، برعکس مایلاند برای خط فارسی هم قوانینی عام و تخلفناپذیر وضع شود و همه به آن قوانین عمل کنند. فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در یکی از مصوبههایش دستور خط فارسی را تعریف کرده است. حتی اگر این مصوبه مورد قبول همگان باشد که نیست، باز هم نمیتوانیم به همهی ضوابط خط فارسی که در این مصوبه تعریف شده عمل کنیم. چند مثال میآورم تا ابعاد این مشکل مشخص شود: یکی از مشکلات خط فارسی، بهخصوص در یک رسانهی اینترنتی فاصلهگذاری میان کلمات است. اگر مبنا را بر جدانویسی کلمات مرکب قرار دهیم، به خاطر نیمفاصلهای که بین دو جزء کلمهی مرکب میآید، امکان خطا هم زیاد میشود. برای مثال بعضی از نویسندگانِ زمانه، علاقه دارند کلماتی مثل «آبرو» یا «سوگوار» را به شکل «آبرو» یا «سوگوار» جدا از هم بنویسند. صرفنظر از اینکه تا چه حد این نوع جدانویسیها درست با غلط است، مسلماً هر چه تعداد نیمفاصلهها در یک متن بیشتر باشد، امکان اشتباه هم بیشتر میشود. از طرف دیگر اگر مبنا را بر پیوستهنویسی بگذاریم، به لحاظ عادت نویسندگان به نوع خاصی از نگارش، نه تنها کار ما سادهتر نمیشود، بلکه مشکلتر هم میگردد. مثلاً طبق مصوبهی فرهنگستان باید علامت جمع بر سر کلمه بیاید: «کتابها» به جای «کتابها»، «آدمها» به جای «آدمها». در حالیکه تقریباً همهی نویسندگان عادت دارند علامت جمع را جدا از کلمه بنویسند. در این مورد اگر پیوستهنویسی را ملاک قرار دهیم، کار ما به خاطر عادت نویسندگان بسیار سخت خواهد شد. تنوین هم یکی دیگر از موارد اختلاف است. بعضی نویسندگان اصرار دارند تنوین را حذف کنند. مثلاً به جای آن که بنویسند «الزاماً» مینویسند «الزامن». اگر مبنا را بر سهولت انتشار بگذاریم، حذف تنوین مشکلات ما را کمتر میکند و امکان خطا را پایین میآورد. اما چون آوردن تنوین در دستور خط فارسی ضرورت دارد، و به همین دلیل در اکثر نوشتهها و مقالاتی که به دست ما میرسد کلمات تنویندار با تنوین نوشته شده، حذف تنوین نه تنها کار ما را ساده نمیکند، بلکه حتی مشکلات ویراستاری سایت را افزایش میدهد. موارد اختلاف یکی دو تا نیست. یکی دیگر از مواردی که به آن برخوردیم، مسألهی «این» و «آن» است. بعضی نویسندگان اصرار دارند کلماتی مانند «اینجا»، «آنجا»، «اینکه» یا «آنکه» را جدا بنویسند. (اینجا، آنجا، اینکه، آنکه) و بعضیها در مقالاتشان گاهی چنین کلماتی را جدا از هم و گاهی به شکل پیوسته مینویسند. یعنی حتی خود نویسنده هم به قاعدهای که برای خودش تعیین کرده عمل نمیکند. به خاطر مسألهی نیمفاصله اگر در اینگونه موارد جدانویسی را اصل بگیریم، مشکلات فنی و ویراستاری ما افزایش پیدا خواهد کرد. با توجه به این اختلافها چه باید کرد؟ اگر دست همه باز باشد و هر کس به هر شیوهای که می پسندد بنویسد، خط رسانه یکدست نخواهد بود. اگر فقط به فکر سهولت کارها در زمانه باشیم، ممکن است شیوهای که برای یکدست کردن خط در نظر میگیریم، با عادتهای خوانندگان ما و با ضوابط خط فارسی سازگار نباشد. در نهایت تصمیم گرفتیم گروهی سه نفره از ویراستاران را تشکیل بدهیم. وظیفهی این گروه این است که تا حداکثر دو ماه آینده نه تنها سایت زمانه را ویرایش کنند، بلکه خط زمانه را هم یکدست کند. گروه کاری ویراستاری زمانه در به انجام رساندن این کار و تدوین یک قاعدهی مشخص موظف است به سه مورد زیر توجه کند: ۱- عادت خوانندگان زمانه ویراستاران زمانه ابتدا فقط مطالب رادیو را ویرایش میکنند و پس از آن که ضابطهای به دست آمد، به دیگر مقالات هم میپردازند. ادبیات خلاق، یعنی شعر و داستان و پارهای از مقالات از این قاعده مستثنی است. از پیشنهاد خوانندگان مثل همیشه استقبال میکنیم. در واقع این شما هستید که باید به ما بگویید تا چه حد نوشتههایی که در سایت زمانه منتشر میشود، به نظر شما به ویراستاری احتیاج دارد و رسمالخط زمانه را به چه شکل میپسندید. گروه کاری ویراستاری زمانه نظرات شما را در تعیین یک قاعدهی مشخص برای یکدست کردن خط و ویرایش مقالات حتماً در نظر خواهد گرفت. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
پیشنهاد می کنم ویرایش رو بر اساس اصول فرهنگستان انجام بدین. سایت زمانه یکی از پربازدید ترین سایت هاست و خوبه که به عنوان یک الگو در ارائه ادبیات صحیح فارسی عمل کنه.
-- بدون نام ، Apr 8, 2010با سلام
جناب حائری نژاد، به باور من حساسیت شما در مقام یک سردبیر مسئول ستودنی است و امید وارم که کادری که تشکیل دادید بتواند هر چه زودتر به یک استاندارد قابل قبول برسد.
اما یک ایراد دیگر نیز نسبت به شیوه ی ارائه یادداشت ها در سایت به چشم می آید که آن نیز در جای خود ناخوشایند است . متن های مندرج در سایت اصطلاحاً justify نمی شوند به گونه ای که طول خط های افقی یک یادداشت هیچ گاه به یک اندازه نیست.
با سپاس
-- بهنام دارایی زاده ، Apr 8, 2010بهنام دارایی زاده
متاسفانه این آشفتگی تا حدیست که برخی قوانین فرهنگستان برای خط فارسی باهم تضاد داردند و البته با نوع ریاستِ اخیر فرهنگستان نه. حال که فرهنگستان داخل ایران وظیفهاش را درست انجام نمیدهد، ایکاش فرهیحتگانی که در خارج ایران هستند، اگر ممکن بود همراه با ادیبانی که در داخل هستند و در حلقهی تنگِ داخلی جا نگرفتهاند، گروهی را تشکیل میدادند و تلاش میکردند تا این موضوع را در حد همین خط موجود سامان دهند یا اصلاً فرهنگستانِ در سایه یا تبعید تشکیل میدادند و اصولِ نگارشی را بهصورتی جمعی پیشنهاد میدادند که احتمال استقبال از آن هم کم نیست. یا حتا رادیو زمانه دست بهکاری بزرگ میزد و بابرنامه، صرفِ وقت و کمی هزینه و هماهنگ کردنِ عزیزان به نتیجهیی حداقل موقت در این مورد میرسید و در این مورد پیشنهادی را به فارسی زبانانِ ایرانی ارائه میکرد.
-- هومن ، Apr 8, 2010در مورد دستیابی به انتخابِ قواعد که سهولت انتشار در اینترنت را هم در نظر بگیرند، فکر میکنم کاریست که بههرحال در آینده بنا بر رشدِ فنآوری باید انجام شود.
کار بسیار خوبی انجام میدید. فکر میکنم یکی دیگه از وظایف رسانهای شما هم آموزش باشه. اگر روش استاندارد هر چند ناقصی رو هم در نگارشتون رعایت کنید، حتما شیوه نگارشی بازدید کنندههای سایتتون هم اصلاح میشه.
یکی دیگه از مواردی که امیدوارم بتونید در سایت زمانه انجام بدید، بیان کردن منابع و مراجع برای مطالبتون هست، مخصوصاً مطالب علمی.
سپاسگزار
-- Samad ، Apr 8, 2010سلام
1- داریوش آشوری مقالهاي در سایت نیلگون دارد در باب مسئلهی تنوین. مقالهی آشوری بهخوبی تنوین را در زبان فارسی و نوشتههای فارسی بررسیده است و بهگمانام حجت است.
2-خوب است که ویراستارانِ شما کتاب بازاندیشی زبان فارسی ‐نوشتهی آشوری‐ را بخوانند و به پیشنهادهای آن عمل کنند(جدانویسی و سرـهمـنویسی و مانند آن).
3-برخی نویسندگان در زمانه (بهویژه در متنهای ترجمه شده) ساختار دستوری(گرامری) زبان فارسی را درست رعایت نمیکنند و از فعل مجهول استفاده میکنند. زبان فارسی ساختار مجهول ندارد چون نیازی به این امر نداشته است. ساختار مجهول در زبان انگیسی هنگامی بهکار میرود که یا فاعل دانسته نیست یا مفعول اهمیت بیشتري دارد. زبان فارسی نشانهی مفعولی «را» دارد که برای مشخص کردن مفعول به کار میرود هرگاه بخواهیم بر مفعول تأکید بیشتری کنیم به سادگی مفعول و نشانهی مفعولی (را) به آغاز جمله میآوریم مانند: شیشه را بچه شکست. نه اینکه بگوییم شیشه توسط بچه شکسته شد.
4- داریوش آشوری پیشنهاد جالبی دارد درباب استفاده از یای(ي) نکره در جاهایی که نگذاشتن آن ابهام میسازد و نیز استفاده از کسرهی اضافه (ـِ) برای افزایش سرعت خواندن
5-استفادهی درست از نشانههای سجاوندی (نقطه، ویرگول و ...) نوشته راخواناتر میکند. بسیاری از نویسندگان هنوز روش درست استفاده از نشانههای سجاوندی را نمیدانند. خوب است که در یک نوشته در زمانه روش درست استفاده از این نشانهها گوشزد گردد.
6-باید توجه داشت که اگر بنا ست که باضابطه بنویسیم و درست، باید به تنآساییهای زبانی و نگارشی و خوی‐و‐خیم (والبته عادتهای) باستانی خود چیره شویم نه اینکه همیشه سادگی را بر قاعده ترجیح دهیم
با درود آ.ق.
-- آ.ق ، Apr 9, 2010یک راه دیگر تهیۀ یک راهنما (manual) و ارائۀ آن به نویسندگان رادیو زمانه است (مثلاً می توان برای دسترسی به این راهنما لینکی در صفحه ها اضافه کرد) تا آنها بتوانند براساس اصول مندرج در این راهنما، متونشان را به صورت یکدست دربیاورند.
-- یادداشتهای برفی ، Apr 9, 2010این عمل مشابه کاری است که ویکیپدیا انجام میدهد و با ارائۀ راهنما و مثال از نویسندگان و ویراستارها می خواهد که نوشته هایشان را با الگوهای سایت هماهنگ کنند. به این صورت هم نویسندگان به ارائۀ نوشته های یکدست عادت می کنند و هم کار برای افراد ویراستار آسان تر می شود.
بنظر من این موضوع اینقدر اهمیّت ندارد. نیم فاصله، تمام فاصله: کسی به شماگفته که در خواندن و دریافت مطالب به مشکلی بر برخورده؟ زبان در هر حالت یک پدیده زنده است که با استفاده تغییر میکند. هر نوع تلاش در محدود کردن آن ضعیف و بی ربطش میکند. اینقدر سخت نگیرید. وقت ویراستاران را هم با این خرده گیریها بیخود تلف نکنید.
-- coral angel ، Apr 11, 2010ما همینطوری هم شما رو قبول داریم
فقط دقت کنید اشتباه لغتی پیش نیاد،از دور دست همتون رو به گرمی میفشارم
اگر می خواهید هم کار خود را آسوده کرده باشید و هم کار دیگران، تمامی دستور خط های پذیرفته شده را (که تعدادشان هم بیش از دو یا سه مورد نیست) به عنوان "استاندارد متنوع" بپذیرید و به کار بندید.
درست است که فرهنگ توحیدی و یگانه پرستی و به طبع آن روش اندیشیدن "خدا یکی، زبان یکی، خط یکی" در ایران و خیلی از جاهای دیگر سابقه ای دیرینه و حتی پیش از ظهور مذاهب رسمی و پر طرفدار همچون اسلام دارد اما اینک ما در آستانه هزاره سوم هستیم و به گمان من از چند استاندارد مورد پذیرش گروههای شناخته شده فرهنگی، به شرط آن که دچار آشفتگی بیش از اندازه نشویم، به راحتی می توان استفاده کرد.
به هر حال، "خوانندگان حرفه ای" با سبکهای نگارشی و خطی گوناگون آشنایی کافی دارند و اجباری نیست همه را به یک خط و نگارش و نگرش و اندیشیدن یکسان وادار کنیم! (هر چه باشد، احترام و نگهداری از حریم "دگر اندیشی" از مسایل مهم و مورد بحث روز است که مسلماً در بالای دستور کار رسانه ای آزاد اندیش و پیشرو همچون زمانه نیز قرار دارد ...)
مورد دیگر که در زمانه و همه جا (و در همه زبانها) به چشم می خورد، مورد دستور زبان است که از دستور خط جدا نیست و بسیار بر آن تأثیر گزار. ما دستور زبانهای متعددی نیز در فارسی امروز (و حتی قدیم) داریم که یکی دو تا از آنها، حتی اگر خیلی درست و منطبق بر دستور زبان مورد تأیید فرهنگستان نباشند، به هر حال از نظر گروههای متعدد و متنوع خوانندگان و متکلمان زبان فارسی پذیرفته شده اند و "رواج" دارند.
در این مورد هم زمانه می تواند کارهای مفیدی انجام دهد و پیشنهاد من برای شروع آن است که نویسندگان و مترجمان خود را تشویق کنید به استفاده هر چه کم تر از جملات بلند حتی اگر با اصل مطلب (بخصوص در مورد ترجمه) خوانایی "کمٌی و حجمی" نداشته باشد.
شکستن درست و به جای جملات و حتی پاراگرافهای خیلی بلند به جملات و پاراگرافهای کوتاه تر، به کار رساندن مفهوم به خواننده و شنونده کمک بسیاری کرده و حتی کار خود مترجم یا گوینده و نویسنده را نیز خیلی راحت تر می کند.
اگر پرداختن به این یادداشت آقای حائری ادامه یابد، طرحها و پیشنهادهایی برای دوستان رادیو زمانه دارم که امیدوارم اگر به نظرشان درست آمد مورد استفاده هم قرار دهند.
با احترام
-- ادیب ، Apr 11, 2010آشوری از ضرورت تحول زبان فارسی در جهت همسازی با زندگی امروز دفاع میکند: «زبان فارسی سابقۀ تاریخی بزرگ و درخشانی دارد... ولی این مشکل اساسی را هم داشتهایم که این زبان که متعلق به آن تاریخ و سنت و پیشینه بوده چگونه میتواند بیاید و وارد قلمرو دنیای مدرن بشود و حامل ایدهها و مفاهیم و اندیشههای مدرن بشود. در این زمینه، به دلیل این که ما هنوز وارد قلمرو ذهنیت مدرن به معنای دقیق کلمه نشدهایم، هنوز نگرش ما به زبان نگرش سنتی است، نگرش ادیبانه است.
-- مصاحبه آشوری با نگاه نو ، Apr 12, 2010جناب حائری نژاد
-- مریم ، Apr 12, 2010بسیاری از نظر های خوانندگان پر از غلط های املایی و دستوری فاحش است. می دانم که ویرایش تک تک نظر های ارسال شده کاری است بسیار وقت گیر، اما از طرف دیگر ادامه این غلط نویسی باعث گسترش و تثبیت آن، به ویژه در میان جوانترهایی که در خارج از ایران زندگی میکنند خواهد شد. برای مثال رجوعتان می دهم به مطلب " اشغال سفارت، مبارزه ی خشونت آمیز نیست" که دیروز منتشر شده. در قسمت نظر های خوانندگان، در سومین نظر از بالا، دوستی به نام رضا از هلند همه جا به جای کسره از ه غیر ملفوظ استفاده میکند: گرفتنه، انسجامه، نظراته... این طرز نوشتن به تازگی در اینترنت به فراوانی به چشم می خورد، تا جایی که دارم شک می کنم که شاید این یک نوع قرارداد تازه برای نوشتن است که من از آن بی خبرم؛ یا شاید دارم حساسیت بیخود نشان می دهم. اگر چنین نیست جا دارد این طرز نوشتن تصحیح شود. با احترام
در واقع می خواهم پس از تایید این نظر بسیاری از زبان شناسان که می گویند زبان موجودی زنده است و با فعل و انفعالات لاجرم گستردۀ جوامع پویا تغییر می کند این مطلب را بیان کنم که نحوۀ بیان و نوشتار حاصل از آن در فرهنگ امروز جهانی در حالتی ناپایدار قرار گرفته است و مختص به فارسی نویسان نیست بطور مثال انتقاد گستردۀ بسا استادان ومعلمان زبان انگلیسی در جوامع انگلیسی زبان خصوصا در کانادا وامریکا از فشرده کردن وسر وته زدن کلمات که این خود از عوارض استفادۀ سریع از تکنولوژی ارتباطات نوین ( پیام انترنتی و سلفونی و...) است نیز خود بحث ها و در گیری هایی را موجب شده است.
یک :مورد مشخص(برای تو)(for you)(4 u)
یعنی اختصار نویسی که نام کهن اش رمز نویسی است چنین راه به مدارس و کالج ها هم باز می کند .
یکی از دلایلش : استفادۀ روزمره و عادت و از قانون سر پیچی کردن مغز و دست و ....
حال در مورد زبان فارسی می خواهم چنین هم بگویم که در واقع استفاده از ماشین های ثبت کلمه خود تغییراتی در زبان نوشتاری ایجاد کرده اند که این فرایند به دلیل نواقص ِماشین ها به عادت تبدیل شده و شکل جدیدی را آفریده است.
دو: موردمشخص(تنوین) شما برای استفاده از ً
به اجبار باید از کلید اضافه استفاده کنید .
ونتیجه می گیرم که یک: جبر ٍ پیشرفت قوانین را دگرگون می کند.
دو: در جهان سلطۀ سرمایه سالاری آنچه بیش از قوانین حک شده در فرایند تمدن تا امروز (زبان ونحوۀ نوشتنش که جای خود دارد)ارزشمند است سود است .
سه : می شود میراث درست نویسی را هنوز حفظ کرد اما نه با ایجاد قوانین و بگیر وببند بلکه ایجاد اصلاحاتی در ماشین های مرتبط با ثبت کلمات که خود تخصصی ویژه در دنیای تکنولوژی می طلبد.
چهار: و اما آنچه نباید نادیده بماند ( که نظر شخصی منست) ایجاد ٍ فضایی در حصار است که خلاقیت ٍ شناور بودن زبان را در گسترۀ کهکشانی خویش بکشد.
چهار: راز ماندگاری ومتحول شدن ٍمداوم زبان فارسی در عرصۀ تاریخیش تا به امروز را باید دید
و از آن چنین نتیجه گرفت که با ایجاد قوانینی غیر طبیعی ( استفادۀ کامل از دستورات منجمد صرف ونحو) لاجرم شکل ارتجاعی تر ی حاکم خواهد شد.
پنچ: با توجه به گستردگی زبان فارسی که از مرز های ایران و افغانستان و تاجیکستان و...گذشته وبا سیل پناهندگان و مهاجران به اروپا و امریکا و...رسیده است ایا برخورد فرهنگستانی کردن با آن موجب ِ انفعالش نخواهد شد.
من پیشنهاد میکنم رادیو زمانه قبل از استاندارد کردن نحوۀ تماس مخاطبان صفحه ایی جهت انعکاس نحوۀ دگر نویسی از باب ِ دستور زبان فارسی ترتیب بدهد.
مهدی رودسری
از سو ي فرهنگستان ِ زبان اصول ِ زير براي دستور خطّ ِ فارسى برساخته شده است:
• 1. حفظ چهره يِ خطّ ِ فارسى،
• 2. حفظ استقلال ِ خطّ،
• 3. تطابق ِ مكتوب و ملفوظ،
• 4. فراگير-بودن ِ قاعده،
• 5. سهولت در نوشتن و خواندن،
• 6 سهولت در آموزش قواعد،
• 7. فاصـلهگـذاري و مـرزبـندي ی ِ كـلمات بـراى حـفظ ِاسـتقلال كـلمه و درستخوانى.
براي نيل به هدفها يِ بالاگفته شده تغييرات در سطوح ِ رير ضروري به نظر مي رسد:
- خطّ،
- واژه،
- جمله،
- متن.
1- خطّ:
خطّ ِ فارسي ابجدي'ست و براي رسيدن به خطّ ِ الفبايي یِ کامل راه ِ درازي در پيش است. اگر قرار باشد خطّ همه یِ صداها یِ موجود را نمايندگي کند لازم است همه نُمادها یِ احتمالي یِ آن در زنجيره یِ خطّ باشد.
در خطّ ِ فعلي 33 حرف وجود دارد که همگي صامت اند. حتّا حرف ِ الف که در نگاه ِ اول يک حرف ِ صدادار به نظر مي آيد در حقيقت کرسي ي همزه یِ آغازين است، و در ميان ِ واژه تنها صدا ي واکه یِ بلند ِ بلند.«آ» را دارد. پس 6-تا از واکه-ها یِ موجود در گویش ِ فارسي یِ ايراني هيچ نشان ِ مستقّل ي از خود ندارند و سربار ِ حرفها یِ صامت اند.
يک گام ِ پيش ِ رو براي بهينه سازي یِ خطّ ِ موجود داشتن ِ نُماد ِ کافي براي همه یِ صداها یِ موجود در زبان است، به شرح زير:
اْ (ايست)/ اَ /ِ اُ / اي (e)/ او (u)/ اُو (ow)/ اً / اٍ / اٌ / آ، بْ /بَ / بِ / بُ / بي / بو / بوُ / بّ.........یْ / یَ /یِ / یُ / یّ.
جمع اين نُمادها به بيش از 130 مي رسد. بديهی’ست جاسازي یِ اين همه نُماد رو یِ صفحه-کليد ناممکن است، حتّا با اين پيشفرض که ديسه ها یِ مختلف ِ يک نويسه (مثل حرف ِ سين:- س، ﺴ، ﺳ، ﺲ) به صورت هوشمند رایانه تشخيص دهد.
برای کاهش ِ تعداد ِ حرفها، و بر اساس اصلها یِ 2 تا 6 پيشنهادي یِ فرهنگستان پيشنهادها یِ زير مي تواند چاره ساز باشد:
1- پرهيز ار درهمآميختن ِ همخوان ِ «ی» /j/ و واکه ی ِ «ي» /i:/،
2- تفکيک ِ همخوان ِ «واو» /v/، با واکه ها ی ِ اُ/o/، او/u:/، اُو/ow/، و واو ِ معدوله با استفاده از نُماد ِ پایه یِ «و» و سرکشها (مانند ِ ؤ، وً، وّ. وْ،...)،
3- حذف ِ تنوين،
4- حذف ِ الف ِ کوتاه،
5- استفاده از یک، و تنها یک کرسي برای ِ همزه،
6- بازتعريف نقش ِ الف،
7- نشاندادن ِ صدا یِ «ي» /i:/یِ پایاني با «ه» و /h/ ِ پایاني با «ة»، و /a/یِ پایاني با «هً»،
8- حذف تشديد و به جا یِ آن تکرار ِ حرف،
9- استفاده از نُماد ِ آپاستروف به جا یِ حرف ِ خذف شده.
با اين بهينه سازي نويسه ها یِ الفبا یِ فارسي به 40 ميرسد که در رير مي آید:
الف، ب، پ، ت، ث، ح، ج، خ، چ، د، ذ، ر، ز، ژ، س، ش، ص، ض، ط، ظ، ع، غ، ف، ق، ک، گ،ل، م، ن، و، ؤ، وً،
وّ، وْ، ه، ة، هً، ي، ی. ء
بازتعريف نقش ِ الف:
الف ِ آغازين نشاندهنده یِ واکه ها یِ /a:/، /â/، /e/ خواهد بود و واکه یِ /o/، /u:/، /ow/، /i:/ خود را از قید آن رها مي کنند: (يران [ايران]، وردک [اردک]، وً [او]، وّضاع [اوضاع]).
2-واژه
واژه به یک یکان ِ معنايي گفته مي شود که در آن تنها یک فشار (stress)وجود دارد، خواه بسيط باشد، خواه مرکّب.
با اين تعريف، و بر اساس ِ مثالها یِ «دستور ِ خطّ ِ فارسي» یِ فرهنگستان املاى بعضى از واژهها، پيشوندها و پسوندها به شرح رير پيشنهاد مي گردد:
اى (حرف ندا) هميشه جدا از منادا نوشته ميشود [اى خدا، اى كه] همچنين: شاه-آ، سعدي-یا،
اين، آن جدا از جزء و كلمه یِ پس از خود نوشته ميشود همچنين: آن چه، آن كه، اين كه ، و’آن گه ي
، اينجا ، آنجا (آن جا که معادل ِ here, there در انگليسي باشد ).
همين و همان همواره جدا از كلمه یِ پس از خود نوشته ميشود:
همين خانه، همينجا، همان كتاب، همانجا؛ مگر اين که منظور هم اين و هم آن باشد.
هيچ همواره جدا از كلمه یِ پس از خود نوشته ميشود:
هيچ يك، هيچ كدام، هيچ كس،
چه و که جدا از كلمه یِ پس از خود نوشته ميشود.
همچنين: چه را، چه گونه چه قدر، چه طور، چه سان، آن چه، چنان چه، چنان كه، آن كه بل كه، آن كه، اين كه
چه در حالت ِ پسوندي پيوسته نوشته مي شود:
خوانچه، كتابچه، ماهيچه، كمانچه، قبالهنامچه.
«را» در همهجا جدا از كلمه یِ پيش از خود نوشته ميشود، مگر در مورد ِ مرا . چرا در معناى «آرى»، در پاسخ به پرسش منفى.
امّا: که’را (= چه کس ي).
همزه یِ «ابن» وقتى كه بين ِ دو عَلَم (اسم خاصّ ِ اشخاص) واقع شود، حذف مي شود:
حسين ِ بن ِ على؛ محمّد ِ بن زكرياى ِ رازي؛ حسين ِ بن ِ عبدالله ِ بن ِ سينا.
«به» هميشه جدا نوشته مي شود:.به گفتم، به روم، به نمايد، به سر بردن، به برادر ات گفتم، به آواز ِ بلنـد، به سختى ، منـزل به منـزل، به نام خدا؛
امّا سرهم توشته مي شود در: بگفتن (= گفتن) و هرگاه صفت بسازد بخرد، بشكوه، بهنجار، بنام.
«بِد» هميشه جدا نوشته مي شود: بد اين، بد آن، بد او، بد ايشان، بد افراسيياب.
تبصره: حرف ِ «به» كه در آغاز ِ بعضى از تركيبها ىِ عربى مي آيد از نوع ِ حرف ِ اضافه یِ فارسى نيست و پيوسته به كلمه یِ بعد نوشته ميشود:
بعينه، بنفسه، برئي و-لعين، بشخصه، مابازائ، بذاته.
«ب ِ زينت»، «نون ِ نفى»، «ميم ِ نهى» بر سر فعلها يي كه با الف ِ مفتوح يا مضموم آغاز ميشوند (مانند انداختن، افتادن، افكندن) چُنين نوشته مي شود:بي یانداز، نه یافتاد، مه یافكن.
«بي» به معني یِ «بدون» ِ هميشه جدا از كلمه یِ پس از خود نوشته ميشود بي کار ام= الان کار ي برای ِ انجامدادن نه دارم.(معادل ِ انگليسي یِ No, without) امّا: بيکار ام = شغل ي ندارم.
«بى» به عنوان ِ پيشوند (گاه ي معادل ِپسوند ِ -lessو -free در انگليسي) همواره پیوسته نوشته ميشود: بيهوده، بيخود، بيراه، بيچاره، بينوا، بيجا.
مي و همي همواره جدا از كلمه یِ پس از خود نوشته ميشود: ميرود، ميافكند، هميگويد
«هم» به عنوان ِ پيشوند همواره پیوسته نوشته ميشود، همشهرى، همشيره، همديگر، همسايه، همين، همان، همچنين، همچنان، همدرس، همسنگ، همكار، همراه، همصنف، همصوت، همتيم، همايش، هماورد، هماهنگ، همآرزو، همآرمان،هماسم، هممرز، هممسلک،
«تر» و «ترين» بهتر(ين)، مهتر(ين)، كهتر(ين)، بيشتر(ين)، كمتر(ين)،باشکوهتر(ين)، خدمتگذارتر(ين).
«ها» همواره پیوسته نوشته ميشود: كتابها/ كتابها، باغها/ باغها، چاهها /چاهها، كوهها/ كوهها، گرهها/ گرهها، مركانتيليستها، پزيتيويستها، فرماليستها، باغها، متمدنها، ايرانىها، پيشبينىها، حساسيتها، استنباطها، تلفّظها؛ فقيهها بهها، کوهها،راهها؛
یادآوري: حرف ِ «ه=e» از جمله حرفها اي’ست که به نويسهها یِ پسين نه مي چسبد.
ميوهها، خانهها، سفيهها، ، پيهها،.
امّا:سعدى-ها، فردوسى-ها، مولوى-ها، هدايت-ها.
ترکيبها
نظاممند، آببان، پنجتن ، هفتگنبد، هشتبهشت نُهفلک، دهچرخه، دوچرخه، يكشبه؛ يكسره، يكپارچه یکسویه، دونفره، چارسو، چارراه، پنجگانه، هشتپر، دهگانه، دوازدهتايي(12-تايي)، بيستگاني،چلچراغ،سددروازه،هزارپا، توتيوار، تاووسوار، پريوار، بزرگوار، سوگوار، ، آبرو، الفبا، آبشار، نيشكر، رختخواب، يكشنبه، پنجشنبه، سيسد، هفتسد، يكتا، گلاب، پساب، خوشاب، دلاويز، پيشاهنگ، بسامد، دانشآموز، دلآگاه، زبانآور، هشيار، ولنگاري، شاهدوست، سكنجبين، غمخوار، رنگرز، كهربا، بهيار بهروز بهنام استاندار، بخشدار، كتابدار، آشپز، ، آبليمو، دلانگيز، عقبافتادگى، كماحساس، آييننامه، پاکكن، كممصرف، چوببرى، چوبپرده، خوشپُز، شيکپوش، پاگوندار، عافيتطلبى، مصلحتبين، پاکضمير، حقيقتجو، پابرهنه/ پایبرهنه؛ پامال/ پایمال، اجلرسيده، نمکپرورده، اخلالكننده، پاکكننده، نيکبخت، ، شاهنشين، سيیهچشم، پاکنام، پاکدامن، پاکراى، خوشبيارى، آبميوه، آبجو، آبانگور،آبپاش، پرخور، پرحرف،پرآب، سرپر، هقهق زارزار، هایهای هقهقکنان، هياهو،شُرشَر، کِرکِر، یکایک،سراسر، بروبوم، جستوجو، گفتگو، سرازير،سربه نيست. سراپرده، کوهسار، قُهستان، قهدريجان،کلاهدوز، مهپیکر،شاهنشين.
مصدر:
سخنگفتن، نگاهداشتن، کارکردن، همراهبردن.
حرف ربط
حرقها یِ ربط ي که در کنار هم مي آیند بهم مي چسبند:
بهم ،باهم، پساندر، درهم،
یادآوري: هرگاه واژه یِ مرّکب طولاني شود یا خوانش ِ آن دشوار گردد مي توان با يک حطّ ِ تيره آن را شکست:
هفت-گنبد، هشت-بهشت نُه-فلک.
یادآوري: حرف ِ «ه=e» از جمله حرفها اي’ست که به نويسهها یِ پسين نه مي چسبد.
بهانهگير، پايهدار، كنارهگير، خانهوار
/ه=e/ یِ ميانوند هميشه نوشته ميشود:
تشنهگان، خفتهگان، هفتهگى، بچّهگي، ديدهبان، رفتهگان،سدهگان.
ترکيبها یِ اضافي
ترکيبها یِ زير هميشه جدا نوشته مي شوند:
دست ِ كم، شورا یِ عالى، حاصل ِ ضرب، صرف ِ نظر، سيب ِزمينى، آب ِ ميوه، هفت پيكر (در جایگاه شمارش)،
اعداد ِ مرکّب:
هفتترليون و چارسدمليون و هزار و چهارسد و پنجاه و سه.
فعل مركّب در حالت ِ صرفي:
سخن گفتم، نگاه داشتم، بر نه مي گردد،
مركّبهاى اتباعى و نيز مركّبهاى متشكل از دو جزء مكّرر:
سنگين (و) رنگين، پول (و) مول، تک تک،یکي یکي، ، دو دو، ،
عبارتهاى عربى كه شامل چند جزء باشد:
مع ذلك، من بعد، علا هاذا، ان شاالله، مع هاذا، باری تعالا، حقّ تعالا، علا اىّ ِ حال
كلمهها اي که.يک جزء آن اسم خاص باشد ميیان نام و پسوند خطّ تيره مي نشيند:
سعدى-صفت، عيسى-دم، مريم-بافته، فردوسى-وار، علي-گونه.
تاوًس(تاووس)، کاوًس(كيكاووس)، داوًد(داوود)، حقوًق، کنوًن.
واژهها و تركيبها و عبارتها یِ گرفته شده از عربى:
«ة» در واژهها و تركيبها و عبارتها یِ گرفته شده از عربى به صورتهاى زير نوشته ميشود:
رحمت، جهت، قضّات، نظارت، مراقبت، برائت، صلات، مشكات، زكات، حيات، زكاتى، مشكاتى، صلاتى، حياتى،
اله ي، اعلاحضرت، رحمت و-للهعليه، علاقه، معاينه، نظاره، مراقبه، آتيه، علاقه مند، نظاره گان، معاينه یِ بيمار، مراقبه(ا)ي،كاملت و-لوداد، ليلت و-لقدر، ثقت و-لاسلام، خاتمت و-لامر، دايرت و-لمعارف، حجّتو-لاسلام و آيتو-لله.
الف ِ کوتاه ِ عربي هميشه با الف ِ بلند نوشته مي شود:
یاسين، طاها، الا، علا، حتّا، اوًلا، عيسا، هوا، كُبرا، صُغرا، مصطفا، مرتضا، هدا، يحيا، ، موسا، مجتبا، اسماعيل، هاروًن، رحمان ياسين، طاها، طوبا، بدر و-ددوجا، سِدرَت و-لمُنتَها.
همزۀ ميوهها
همزه یک ي از دشوارترين و ناسازگارترين حرف در آيين ِ نگارش ِ فارسي’ست. در باره یِ چگونگي نگارش آن کتابها نوشته و رهنُمودها داده شده است، امّا به دليل ِ عدم تطابق ِ مكتوب و ملفوظ، فراگير-نبودن ِ قاعده، و دشواري در نوشتن و خواندن، و پيچيدهگي در آموزش ِ قواعد، اين چالش همچُنان جانسختي مي کند. برای خلاص-شدن ِ هميشهگي ار دست ِ اين معظل تنها چاره یِ کار یکسان سازي یِ املا یِ آن در فارسي’ست.
همزه یِ آغازين هميشه با واکه نوشنه شود:
(ا)يدروژن، (ا)يدرات قرآن، مرآت، ابراهيم ، رآل، سورآليست، مآخذ، لآلي، لآم، رآليست، قراآت، استثناآت.
همزه یِ ميیاني و پایاني هميشه روی کرسي ِ «ئ» بنشيند:
رئفت (رأفت)، تئسّف (تأسّف) مئنوس (مأنوس)، شئن (شأن)،رئيس، لئيم، رئوف، مئونت، مطمئن، مشمئز، روئيا (رويا) ، روئسا (روسا) ، موئسّسه (مؤسّسه) ، موئذّن (مؤذّن) ، موئثّر (مؤثّر) ، موئانست (مؤانست)، شئون، رئوس، مسئول، مسئله، جرئت، هيئت، لئون، سئول، تئاتر، نئون، توئم (توأم)، خلئ (خلأ) ، ملئ (ملأ) ، مبدئ (مبدأ) ، منشئ (منشأ) ، ملجئ (ملجأ)، لوئلوئ (لؤلؤ )، تلئلوئ (تلألؤ)، متلئلئ (متلألئ)، جزئ (جزء) ، سوئ (سوء) ، شیئ (شيء) ، بُطئ (ُطء) ، بطئي (بطيء) ، سمائ (سماء) ، مائ (ماء) ، املا (املاء) ، انشا (انشاء)، (كلماتى مانند انشاء، املاء، اعضاء در فارسى بدون همزۀ پايانى هم نوشته ميشود كه صحيح است.) جزئى، شیئى، منشائى، مائى، لوئلوئی.
«ی» یِ ميیانوند:
در واژهها یِ ترکيبي گاهي «ی»ِ ميیانجي ظهور ميکند که باید همانند ديگر ميانوندها نوشته شود:
ميیان، نيیاکان، ايرانيیان، راديیو، کنوانسيیون، کميسيیون.
تنوين
واقعن، جزئن، موقتن، عجالتن، نتيجتن، مقدمتن، طبيعتن، عمدن، ابدن ، استثنائن، ابتدائن ، موقتاً، نسبتن، مقدمتن حقيقتن؛
مشاروناليه، مضافون اليه، منقولونعنه، مختلفونفيه، متفقون عليه، بعبارتن اُخرا،
تشديد
برای ِ کاهش ِ شُمار ِ نويسهها یِ الفبا وحضور تشديد در ريسه یِ خطّ بهتر است نماد ِ تشديد با تکرار ِ حرف ِ تشديددار جایگزين گردد.
معیین(moayyan)؛ عِللا (âell)؛دووار (davvâr)؛كُرره(korre) ؛ بننا (bannâ).
حركتگذارى:
با توجة به آن چه تا حال گفته شده اِعراب با حرکتگذاري تا اندازه یِ زيیاد ي از خط ِ فارسي رخت بر مي بندد، زيرا:
- حساب واکه ها از همخوانها جدا مي شوند،
- تشديد حذف ني سود،
- همه یِ واکهها یِ بلند و مرّکب و واکه یِ کوتاه ِ «و» در زنجيره مي آیند،
- وامواژه ها یِ عزبي، از آن جمله تنوين فارسيده ميشوند،
- کسره یِ اضافه جزء ِ جداييناپذير ِ خطّ ميشود،
- حرف ِ ميیانجي یِ «ی» زنده ميشود،
- املا یِ فارسي با روالمتدي و بياستثنا به سامان ميشود.
پس تنها حرکتها یِ نهفته در خطّ محدود مي شود به برخي صداها یِ «اَ» و «اِ» که قابل ِ پشمپوشی’ست، و در صورت ِ نيیاز تلفّظي ميتوان با زَبَر و زير آن را نشان داد.
املا یِ کلمات فارسي با حرفها یِ عربي.
املا یِ برخ ي واژهها یِ عربيده:
اسفهان، تُبس، تاوًس، تاس، تراز، تالقان، تالش، استخر، سد (100)، شَست (60) ، سيسد(300)، کيفرّخ (قهفرّخ)، کُهستان، تشت،...
وامواژهها یِ عربي که خود ار یوناني، لاتين و ديگر زبانها به فارسي راه یافته است باید معیار ِ زبان ِ فارسي نوشته و خوانده شود:
استوره، ارستو، بتلميیوس،استوگدوس،
«ق/غ» در واژه ها یِ آلتاييک:
با توجه به اين که در هيچ کدام ار زلانها یِ آلتاييک حرفها یِ «ق» و «غ» وجود ندارد دليل ي وجود ندارد که وامواژه ها یِ گرفته شده از اين زبانها، که دارا یِ اين دو حرف هستند غليظ تلفّظ شوند. بنا بر اين ميشود همه يِ آنها را با «گ» واگفت و یا دست ِ کم همه را به «غ» نوشت و خواند.
نشان ِ حذف،
فارسي مانند ِ همه ی زبانها از شگرد حذف و ادغام بهره مي برد. حرفها یِ حذف شده را مي توان با آپاستروف نشان داد.:
که’را، که’ت (که ات) را’ست (را است)، ز’وً (از او)، ز’آن سان، ک’وً (که او)، ب’نهاد، ب’گرفت،
موردها یِ ويژه:
مرا، الله، (کي)، برای ِ، که’ (که’ گوفت ات بو روّ دست ه رستم به بند؟ نه بندد مرا دست چرخ ه بولند!).
3-جمله،
صورتها ىِ متّصل ِ فعل ِ «بودن» در زمان ِ حال (ام، اى، است، ايم، ايد، اند)، جدا نوشته ميشود:
خشنود ام - خشنود ي - خشنود است – خشنود (ا)يم – خشنود (ا)يد – خشنود اند.
رهرو (و/ا)م [rahrow vam/rarov am] - رهرو ي - رهرو است - رهرو (ا/و)يم - رهرو (ا/و)يد - رهرو (و)اند.
پاك ام - پاك ي - پاک است - پاك (ا)يم، - پاك (ا)يد – پاک اند.
دانا یم - دانا (ا)ي - دانا’ست - دانا (ا)يم - دانا (ا)يد - دانا یاند.
دانشجو یم -دانشجو (ا)ي - دانشجو’ست – دانشجو (ا)يم – دانشجو (ا)يد – دانشجو یاند.
تو ام – تو اى/ تو (و)ي - تو’ست – تو (ا)يم - تو اند(شماكارمند ِ) مترو ايد.
خسته ام – خسته (ا)ي - خسته است – خسته (ا)يم - خسته (ا)يد – خسته اند.
تيزپى ام - تيزپى (ا)ي - تيزپى است - تيزپى(ا)يم – تيزپى (ا)يد – تيزپى اند.
كاري ام - كاري (ا)ي - كاري است - كاري (ا)يم – كاري (ا)يد – كاري اند.
ضماير ملكى و مفعولى [ام، ات، اش، امان (’مان)، اتان ('تان)، اشان (’شان)[، در حالات ششگانه، همراه با واژههاى پيش از خود به صورتگسسته نوشته مي شوند:
برادر ام، برادر ات، برادر اش، برادر امان، برادر اتان، برادر اشان.
كتاب ام ،كتاب ات(کتابت=نوشتن)، كتاب اش، كتاب امان، كتاب اتان، كتاب اشان.
رهرو ام ،رهرو ات، رهرو اش، رهرو امان، رهرو اتان، رهرو اشان.
پا یم، پا یت، پا یش، پا یمان، پا یتان پا یشان.
عمو یم، عمو یت، عمو یش، عمو یمان، عمو یان، عمو یشان.
خانه ام، خانه ات، خانه اش، خانه امان، خانه اتان، خانه اشان.
پى ام، پى ات، پى اش، پى امان، پى اتان، پى اشان.
كشتي یم ،كشتي یت، كشتي یش كشتي یمان، كشتي یتان، كشتي یشان.
راديیو ام، راديیو ات راديیو اش، راديیو امان، راديیو اتان، راديیو اشان.
«ي»یِ مصدري و نسبي همواره پيوسته نوشته مي شوند:
برادري (=اخوت) كتابي خانهگي تيزپا(ي)ي راديو(ي)ي دانا(ي)ي دانشجو(ي)ي،
«ي»یِ ناشناسي (نکره) همواره گسسته نوشته مي شوند:
رهرو ي كشتى(ا)ي، برادر ي كتاب ي خانه (ا)ي تيزپا (ا)ي راديو (ا)ي دانا (ا)ي دانشجو (ا)ي.
كسره یِ اضافه
نشانه یِ كسره یِ اضافه باید هميشه در خط آورده شود، تا ابهام و دشواري ايجاد نه كند. اين نشانه به شکل زير ( ِ ) یا «ه» است، و همواره جدا نوشته ميشود.
اسپ ِ سواري، اسپ ه سواري، کتاب ِ درسي، کتاب ه درسي، آفتاب ِ درخشان، آفتاب ه درخشان،
کسره یِ اضافه پس از واژه ها ی ِ پایانیافته به واکه، «ی»ِ ميیانجي مي گيرد:
پایه یِ ميز (پایه یه ميز)، آجرها یِ ديوار (آجرها یه ديوار)، جارو یِ برقي (جارو یه برقي)، خانه یِ من (خانه یه من) نامه ِ او (نامه یه او).
5-متن.
-- اکبري ، Apr 16, 2010سجاوندی
در اين مورد و نيز در باره یِ الفبا یِ دوم به ماند برای ِ زمان ي ديگر.
مطلبی را چند روز پیش بر ایتان ارسال کردم در رابطه با ویرایش زبان که گرچه ساز ِ مخالف می زند اما حامل ِ پیشنهادی نیز هست.
-- بدون نام ، Apr 16, 2010این شیوۀ ناپسندی ست که آنچه من می طلبم تو بیان کن ونظری بفرست مطابق ِ آنچه من می خواهم.
لطف کرده به گویا نیوز رفته و مطلب آقای زیبا کلام را هم بخوانید تا راه رفتۀ رسانه های حکومتی ایران را طی نکنیم.
با احترام
مهدی رودسری
اگر اشتباه نکنم مهدی رودسری همان مهدی جعفری رودسری است که کتاب در مصاحبت پاییز را در تورنتو کانادا چند سال پیش منتشر کرد. او با چسباندن کلمات فارسی به یکدیگر شکل جدیدی را بوجود آورد که خواندن شعرهای او را مشکل تر کرد. به طور مثال من یکی از شعرهای این آقا را برایتان می نویسم.
کانادا:آرامشآشوب است-چشمگربۀ صبح-و این فضای اکلیلی عتیق-بادرختان ِ سوگخندۀ فصل-در سرزمین ِ خنده گریۀ کف آشنا-جادوشناس چین چین ِ مهاجر-رویاشناس مستنهگان دریائی-مومموش مهگریه شب- تماشائیترین لحظۀ کلاغکنکاش غروبی – که جانخستگی را – در غرق شدن –تاریخ می زند.
آیا می توان نتیجه گرفت که با این شیوه، زبان فارسی همچنان برای همگان قابل درک باشد.
مسلماً با پیروی از قوانین فرهنگستان می توان از این گونه هرج و مرج جدا شده و این زبان را همچنان حفظ کرد.
مرضیه اخوان
-- بدون نام ، Apr 17, 2010دوستان لطفاً به این مطلب نگاهی بیاندازید: (در باره دستور خط فارسی نیست اما چون در مورد وضعیت کنونی زبان فارسی رسانه های درون ایران است، خواندن آن می تواند مفید باشد.)
http://aryaadib.blogfa.com/cat-30.aspx
-- ادیب ، Apr 18, 2010قبل از اینکه نظر بدهم از این فرصت استفاده می کنم و شکایت می کنم از اینکه اخباری که به ای میل من می فرستادید فیلتر شده. یک فکری بفرمایید که تنها راه ارتباطی ما بود وقتی آنتی فیلتر نداشتیم
-- دخترای ننه دریا ، Apr 19, 2010از رسم الخط فرهنگستان صحبت شده است اما خنده دار آن است که مجله ها وکتابهای خود فرهنگستان هر کدام رسم الخط خودشان را دارند.من خودم یکبار زنگ زدم ودلیل را پرسیدم .از پاسخ دستگیرم شد که استادان آین موسسه این رسم الخط را قبول ندارند ودستور العمل یاد شده تالیف دوسه تن از اعضای آنجاست.
-- بدون نام ، Apr 19, 2010اظهار نظر آقا یا خانم بی نام درست است وخود فرهنگستان رسم الخط خودش را رعایت نمی کندودعوت به رعایت آن از طرف دیگران طنز آمیز به نظر می آید.
-- نظری ، Apr 20, 2010به نظر من تنها راه حل این مسئله تغییر الفبا و استفاده از الفبای فونتیک لاتین است. دقیقا همان چیزی که در ترکیه و آذربایجان بوجود آمد.
-- بدون نام ، Apr 23, 2010بدون نام گرامی و نظرشان در مورد تغییر الفبا از آنچه هست به آن چه که نیست و -به نظر من- نباید باشد:
آیا هیچ فکر کرده اید که شاید راه حل های دیگر و بهتری هم وجود داشته باشد، مثل تعدیل و تغییر و اصلاحات در خود خط موجود؟
-- ادیب ، Apr 24, 2010من روی پروژهای کار میکنم که قرار است متون فارسی تایپشده را بخواند. برای شناسایی کلمات، فاصله برای چنین سیستمهایی حیاتی است. این سیستم، دستور خط فرهنگستان را مبنا قرار داده است. یک قاعده کلی آنست که واژگان مرکب حتماً با نیمفاصله تایپ شوند تا تشخیص آنها راحتتر شود. افعالی که پیشوند «می» دارند هم بهتر است به قسمت فعلی با نیمفاصله بچسبند، مانند: میروم. در صورت موفقیت این طرح، میتوان به طراحی نرمافزاری خودکار برای تصحیح اشتباهات نوشتاری و دستوری تحت واژهپردازی مثل آفیس امیدوار بود. بدین ترتیب به یک استاندارد جهانی برای نوشتن خط فارسی نزدیک میشویم.
-- پیمان ، Apr 28, 2010دو مجله ی ایران نامه و ایران شناسی را که ادبای قوم در خارج کشور منتشر می کنند بنگرید، خواهید دید که مطالب درج شده شیوه یکسانی ندارند.
-- محمد ربوبی ، Apr 28, 2010یکی می نویسد این ها و آنها و دیگری اینها . آنها . کتاب ها و کتابها و.....
بنا براین، پیشنهاد من این است در مورد مطالب ارسال شده،همان شیوه نگارش نویسنده رعایت شود. و شیوه نگارش گفتارها را به نویسنده مطلب واگذارید .
هنوزاین مشکل برطرف نشده، برخی به فکر تبدیل خط فارسی به لاتین افتاده اند! ترکیه و آدریابجان را هم مثال می زنند. اما چینی ها، ژاپنی ها و اعراب همان خط سنتی خود را به کار می برند.
مجموعه ای که از سوی مرکز دانشگاهی تهران با عنوان « شیوه املای فارسی» ، چاپ دوم ۱۳۷۰ منتشر شده است می تواند در موارد زیادی به یک دست شدن نوشته ها کمک کند. محمد ربوبی
مجموع مطالب و نظرات عزیزان جالب توجه بود. نمیدانم اگر بخواهم از آنها استفاده کنم چگونه میتوانم ارجاع دهم. با دوستی که روی نرمافزار کار میکنند ابراز همدردی میکنم. اصلاح شیوه نگارش و رسیدن به یک شکل واحد برای استفاده موثر از رایانه و جستجوگرهادر زبان فارسی ضروری است. در مورد دستور خط فرهنگستان شاید بتوان ایرادهایی به آن وارد کرد ولی نظر خود بنده این است که وجود یک قاعده، هر چند ناقص، بهتر از بیقاعدگی است.
-- ایلیا ، Apr 28, 2010من از خودم میپرسم چرا باید "عادت خوانندگان زمانه" مِلاکی باشد برای ویراش جستارهای زمانه؟
-- مارمولک ، Sep 9, 2010