خانه > بیژن روحانی > فرهنگ و هنر > ادیان و حفاظت از ارزش های تاریخی- فرهنگی: یهودیت خانه > بیژن روحانی > میراث فرهنگی > ادیان و حفاظت از ارزش های تاریخی- فرهنگی: یهودیت | |||
ادیان و حفاظت از ارزش های تاریخی- فرهنگی: یهودیتبيژن روحانیبخش نخست اين مطلب را از اینجا بشنوید. زمانی که از هنر صحبت میکنیم، بلافاصله مسأله حفاظت از آن نیز مطرح میشود: حفاظت برای انتقال ارزشها. اما همان طور که پیشتر نیز گفتهایم، هر جا که پای ارزش به میان میآید، مباحث نظری در حوزه فلسفه، زیباییشناسی و تفاوتهای فرهنگی نیز آغاز میشود. بنابراین حفاظت از یک اثر تاریخی - هنری بیش از آن که در بر گیرندهی زنجیرهای از قواعد فنی و روشهای فرمولبندی شده باشد، نوعی نگاه یا گفتگوی انتقادی است با اثر؛ خواه معماری خواه نقاشی و مجسمه یا گونههای دیگری از هنر.
حفظ ارزشهای مادی یا ناملموس؟ اما در حدود دو دهه است که بحثی اساسی در زمینه حفاظت و انتقال ارزشهای آثار تاریخی، فرهنگی و هنری آغاز شده و دو پرسش اصلی در این زمینه قابل تشخیص است: حفاظت از اصالت یک اثر تاریخی - فرهنگی و یا حفاظت از ارزشهای غیرمادی آن؟ بحث اصالت اثر تاریخی - فرهنگی در حال حاضر یکی از پیچیدهترین مباحث را در بین منتقدان آثار هنری، حفاظتگران و کارشناسان پدید آورده است. این که اصالت یک اثر در چیست؟ در ماده تشکیلدهنده آن یا ارزشهای غیرمادی؟ آیا تغییر و تحول در ساختمان مادی اثر اصالت آن را مخدوش میکند یا خیر؟ آن چه که بیشتر امروز اساس دیدگاه یا تئوریهای اروپایی و غربی را تشکیل میدهد، حفاظت از «ماده» جهت تضمین اصالت یک اثر تاریخی - فرهنگی است. حفاظت از «ماده» به آن معناست که در این دیدگاه، تکتک عناصر مادی و همچنین مجموعه آنها با یکدیگر دارای اصالت و هویت تاریخی - فرهنگی هستند و باید از آنها حفاظت به عمل آید. برای ساده کردن بحث، میتوان مثالی به این صورت مطرح کرد که تکتک آجرهای سازنده یک دیوار در یک اثر معماری یا سنگ مرمری که دست یک پیکره از آن تراشیده شده، دارای ارزش است و حفاظت از آن اصالت اثر را تضمین میکند و جایگزین کردن آن با «ماده»ای جدید، اصالت اثر را مخدوش میکند. اما آیا این دیدگاه جهانشمول است؟ آیا فرهنگهای دیگر با دیدگاهها و پیشینههای متفاوت بر سر این ارزش با یکدیگر تفاهم دارند؟ در چند گفتار آینده به تفاوتهای سه حوزه فرهنگی یهودیت، غرب و مسیحیت و جهان اسلام میپردازیم. ریشه ارزشهای یهودی در حالی که در جهان فکری و هنری دنیای هلنی یا یونانی «زیباییپرستی» اهمیت فوقالعادهای دارد، در یهودیت این تأکید یا غایب است و یا نشان اندکی از آن دیده میشود. در یهودیت عتیق - و نه یهودیت متاخر که بعدها با ارزشهای فرهنگهای دیگر نیز آمیخته شد - ارزشها غیر ملموس یا لمسناپذیر (Intangible) هستند. آن چه بیشترین بار ارزشی را دارد، کلام و کلمه است. در حقیقت کتاب مقدس برای چیزی در حدود 500 سال، مجموعهای بود از شفاهیات و به صورت مکتوب در نیامده بود و انتقال آن از طریق پدر به پسر صورت میگرفت. از این رو تکیه بر «یاد»، «حافظه» و «خاطره» اهمیتی حیاتی داشته است. پس از 500 سال این مجموعه مکتوب و باعث پیدایش کتابهای «میشنا» و «تلمود» شد. در تلمود، دو بار از ارزش یا نحوه تعامل با «ساختههای» بشری صحبت به میان آمده است. بار اول زمانی است که میگوید چیزهای کهنه و قدیمی باید ناپدید شوند تا جا برای تازهها باز شود. این اعتقاد یا باور در دستگاه فکری راستکیشان یا ارتدوکسهای یهودی نیز دیده میشود. بنا بر نوشته Giora Solar حفاظتگر و محقق یهودی، عمل حفاظت از یک اثر تاریخی - فرهنگی در این دستگاه فکری تا حدی مغایر با برخی آموزههای تلمود است؛ زیرا در نهایت عملی است غیرطبیعی که با مرگ یا زوال طبیعی اشیاء و آثار مقابله میکند یا آن را به تعویق میاندازد. اما بار دوم که تلمود از ارزشهای قابل حفاظت سخن به میان میآورد، زمانی است که اتفاقاً از ارزشهای ملموس حرف میزند و میگوید: «اگر قرار است تعدادی خانه فروخته شود تا تنها یک خانه خریداری شود، بهتر است آن خانه، کنیسه (خانه خدا) باشد. اگر قرار است کنیسه فروخته تا سپس قفسهای خریداری شود، بهتر است آن قفسه جایگاه نگهداری کتاب باشد؛ و اگر قرار است آن قفسه نیز فروخته شود، باید مهمترین چیز آن یعنی کتاب نگهداری شود و مهمترین بخش کتاب نیز کلمه است.» تقدس یا ارزش اصلی در کلمه نهفته است و در نام «خداوند» و نه در سنگها و ستونها. این بخش مهمی از اندیشه و دستگاه فکری یهودیت راستکیش (ارتدوکس) است. ارزش خاطره اما واکنش افراطگرایان نیز جالب بود. آنها تمام آثار باستانی و حتی کنیسه قدیمی واقع در آن مکان را ویران کردند تا به باستانشناسان نشان دهند برای آنها، سنگها و ستونهای باستانی هیچ ارزشی ندارد؛ سنگهایی که ممکن است دارای ارزش علمی، زیباییشناسی و یا حتی توریستی باشد؛ اما دارای هیچ مفهوم مقدسی نیست. در این بخش از فرهنگ یهودی آن چه همواره محترم و دارای ارزش است «یاد»، «حافظه» و «خاطره» چیزهاست. در اینجا یادآوری تفاوتی بزرگ ضروری به نظر میرسد. تقریباً در تمام نقاط دنیا، مسأله حفاظت از نیایشگاهها وجود دارد. مساجد، کلیساها، کنیسهها و یا معابدی که روزگاری در شهرهای آباد و پرجمعیت بودهاند و امروز اطراف آنها خالی از سکنه شده است. اما در یهودیت زمانی که در یک کنیسه «تورات» یا کتابها و متون مقدس یهودیت نباشد، کنیسه تنها یک ساختمان معمولی و ساده است. در حالی که به عنوان مثال در فرهنگ مسیحی، ارزشهای قابل حفاظت یک «کلیسای» قرون وسطایی تنها به کتابها و متون مقدس درون آن وابسته نیست.
اکنون میتوان پرسش کلیتری را مطرح کرد. اگر مفهوم «تقدس» را میان ادیان مشترک بدانیم، سؤال اینجاست که تقدس یک فضای معماری برای پیروان ادیان با چه معیارهایی تعریف میشود؟ ارزشهای قابل حفاظت آن کجاست و بخشهای قابل تغییرش کدامها هستند؟ آن طور که پیشتر اشاره کردیم، در دیدگاههای متاخر، حفظ اصالت «مواد و مصالح» تشکیلدهنده یک اثر تاریخی-فرهنگی دارای اهمیت است؛ اما شاید به جرأت بتوان گفت این دیدگاه جهانشمول نیست و نمیتوان از آن قاعدهای کلی برای تمام حوزههای فرهنگی و تمدنی استخراج کرد. ماده تضمینکننده قداست نیست در اینجا ظاهراً اختلاف نظری بین پژوهشگران و حفاظتگرانی که به طور عمده دانشآموخته مکاتب نوین (مدرن) هستند با پیروان برخی ادیان وجود دارد. در حالی که یک حفاظتگر اصرار به حفظ تمام اجزای مادی یک اثر فرهنگی - تاریخی دارد، از دیدگاه سنتی، حتی اگر تمام مواد و مصالح آن مکان مقدس نیز تعویض شود، باز چیزی از اصالت آن کاسته نمیشود. اینجاست که بحث مهم اصالت اثر تاریخی - فرهنگی آغاز میشود. این که «اصالت» نیز قابل تفسیر است و هر فرهنگی با توجه به اولویتهای فرهنگی خود اصالت را تفسیر میکند. در حالی که در بعضی فرهنگها حفظ تمام مشخصات مادی یک اثر فرهنگی-تاریخی ضامن اصالت آن است، در فرهنگی دیگر اصالت در چیز دیگری نهفته است. دیوار ندبه و تغییرات ظاهری سنگها دیوار ندبه که باقیمانده معبد دوم یهودیان در شهر اورشلیم یا قدس است، مقدسترین مکان برای آنان محسوب میشود. او مینویسد زمانی حفاظتگران متوجه شدند که کارگرانی با دستور یک مقام ارشد مذهبی، در حال شستن و تمیز کردن دیوار با دستگاههایی هستند که با فشار باد و شن کار میکند. این عمل آنان، در عین حال بسیاری از لایههای تاریخی سنگها را نیز از میان میبرد. از جمله آثار ابزارهای سنگتراشی، علائم و نشانههایی که معماران و سنگتراشان بر جای میگذارند و در کل اثر مرور زمان روی یک دیوار دو هزار ساله. اما تمام اینها ارزشهایی است که ممکن است مورد توجه معمار، باستانشناس، مورخ و منتقد هنر قرار بگیرد. اما سؤال اینجاست آیا در دستگاه فکری این آیین نیز نشانههای تاریخی، دارای ارزش هستند؟ Solar در پاسخ مینویسد نه. دیوار، جسمیت آن، سنگهای آن و نشانههای تاریخیاش، برای یک مؤمن وفادار چندان ارزشی به حساب نمیآید. حتی اصرار زیاد بر حفاظت از آن ممکن است به شرک تفسیر شود. مهم دیوار یک معبد یا کنیسه نیست؛ آن چه مهم است، خاطره آنهاست. در اینجا تنها «کلمه» و «خداوند» محترم شمرده میشود. این تکیه بر ارزشهای کلامی و نادیده گرفتن ارزشهای «مادی» در ادیان ابراهیمی ریشههای مشترکی دارد. آنجا که همه چیز با کلام آغاز میشود و حرمتگذاری به کلام مقدس صورت میگیرد. اما در مسیحیت، یا بهتر است بگوییم در اروپا، زمانی که این ارزشها با ارزشهای پیشا مسیحی و سنتهای یونانی - هلنی و رومی آمیخته میشود، نتیجه متفاوتی حاصل میشود. «مکان مقدس» یا معماری مقدس دارای ارزشهای غیرملموس و غیرمادی برای پیروان آن آیین است. از این رو گاهی اوقات مؤمنان ابایی از تغییر و تعویض مواد و مصالح آن ندارند؛ بلکه آن را خدمتی مقدس نیز به حساب میآورند؛ زیرا همچنان ارزشهای معنوی یا قدسی آن برای فرد مؤمن ثابت باقی میماند. این همان نکتهای است که پیشتر به آن نیز اشاره کردیم. این که بسیاری از دستورالعملهای جهانی حفاظت از آثار تاریخی - فرهنگی تفاوتهای فرهنگی را نادیده میگیرند. بحث بر سر درستی دیدگاههای مختلف نیست. مسأله این است که این اختلاف نظرها وجود دارد و باید به آن توجه کرد. در اینجا بررسی مفهوم زمان نیز بسیار حائز اهمیت است. یعنی برداشت و نگرش ادیان و فرهنگهای متفاوت نسبت به مسأله زمان. ارزشگذاری بر زمان خطی یا برعکس زمان غیرخطی. در دیدگاهی که گذشت زمان، ارزش محسوب میشود، هر آن چه که نشانی از این گذار داشته باشد، دارای ارزش است و باید اتفاقاً نشانههای این گذار زمانی حفظ شود. برعکس در دیدگاهی که زمان را خطی نمیبیند، اصراری بر حفظ نشانههای گذار زمان نیست. برای یک پژوهشگر یا حفاظتگر با دیدگاههای امروزی، حفظ و شناخت پروسه تاریخی در هنر و معماری ارزشمند است؛ اما این نکته میتواند چندان مورد قبول فردی دیگر نباشد. کما این که در مورد برخی حفاریهای باستانشناسی که لازمه شناخت تمدنهای گذشته است، در برخی ادیان از جمله یهودیت حفاری گورهای باستانی و دستاندازی به آنها به هیچ وجه مجاز شمرده نمیشود. البته ادیان با فرهنگ و اعتقادات بومی هر سرزمینی نیز آمیخته میشوند. به عنوان مثال در بحث در مورد دیدگاههای اسلامی خواهیم دید آن چه که در مورد بناهای مذهبی در ایران اتفاق میافتد، با دیدگاه رایج در عربستان سعودی بسیار متفاوت است. این بحث که در ذات خود دارای پیچیدگیهای فراوانی است، با نظریات انتقادی و تکمیلی دیگران میتواند ادامه پیدا کند. مستندات این گفتار بر پایه تحقیق زیر استوار است:
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
بيژن عزيز
-- فرشيد خداداديان ، Dec 19, 2007درود
كارهاي خواندني و البته حتما شنيدني تو را ديدم.اميدوارم هميشه موفق باشي.
از تو دعوت مي كنم روز پنجشنبه 20 دسامبر ساعت 16 به وقت ايران اگر وقت داشتي برنامه هزارتوي هزاره ها را كه از شبكه صداي آشناي راديوي ايران پخش مي شود بشنوي. در مورد يكي از آثار باستاني خوزستان توضيحاتي ارائه داده ام.
شاد باشي
درود بر شما
-- azar ، May 9, 2008من به تاریخ و معماری و هر چه که به این دو ربط داشته باشد علاقه مندم .
سالها بود که دوست داشتم دیدگاه مذاهب را درباره هنر بدانم .
مانند اوج هنر نقاشان ایتالیایی در کلیساها در واتیکان
یا کاشیکاران و گچکاران در مساجد ایرانی. سوال اینجاست که چرا در کشور ما ایران تمام هنر یک معمار یا نقاش یا کشیکار در ساخت مسجد به کار گرفته میشد کمتر در مدرسه سازس کروانسرا سازی یا ....
بکار گرفته میشده
آیا علاقه مذهبی افراد دخیل بوده یا اجبار از حکمرانان وقت بوده یا شخصیتهای مذهبی .جالب اینجاست که یا مسجد ساخته میشده یا مقبره