تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

به سلامتی ژازه

این برنامه را از این‌جا بشنوید.

‌ ‌

ژازه طباطبایی بیمار است. امروز او را در بیمارستان آتیه تهران تحت عمل جراحی قرار داده‌اند. ژازه ۷۷ ساله از پانزدهم آذرماه امسال به دلیل آسیب‌دیدگی استخوان لگن بستری شده است.


پرنده بهشت

ژازه طباطبایی هنرمند مجسمه‌ساز، نقاش و شاعر که شاید اسپانیایی‌ها او را بیش از ایرانی‌ها بشناسند، متولد سال ۱۳۰۹ تهران است. شهرت امروز ژازه به واسطه مجسمه‌های فلزی اوست که حاصل اسمبلاژ یا جفت‌کاری قطعات فلزی ماشین‌آلات صنعتی و اتومبیل‌ها و خلق فیگور‌هایی است. اما دامنه فعالیت و خلاقیت او گسترده‌تر از این آثار است. طباطبایی آثاری شامل شعر و داستان و نمایش‌نامه نیز به چاپ رسانده است و به گفته خودش، در حدود ده‌ها کتاب چاپ‌نشده نیز دارد.

نام ژازه را همراه هنرمندانی که سبک یا روش نقاشی و مجسمه‌سازی «سقاخانه» را در میانه سال‌های دهه ۴۰ خورشیدی در ایران به کار بستند، ثبت کرده‌اند. شاید نتوان شیوه سقاخانه را یک مکتب تمام‌عیار در هنرهای تجسمی به حساب آورد؛ اما در هر حال هنرمندان این سبک با جستجو در شکل‌های متنوع هنرهای تجسمی سنتی، آن‌ها را در آثار مدرن خود به کار می‌بستند. از این رو شاهد حضور قفل‌ها، کلید‌ها، طلسم‌ها، دخیل، پنجره‌های فولادی، دست‌های بریده، علم و کتل و سایر نمادها و نشانه‌های هنرهای تجسمی سنتی در آثار این هنرمندان هستیم.


ژازه طباطبایی و عباس معروفی

هنر جدید در خیابان تخت جمشید
ژازه در همان سال‌ها در خیابان تخت جمشید تهران گالری «هنر جدید» را تأسیس می‌کند و به این ترتیب تأثیرگذاری‌اش بر فضای هنری و فرهنگی ایران از این راه بیشتر می‌شود. گالری او به زودی به محلی برای برگزاری شب‌های شعر، نمایش آثار هنرمندان پیشرو و جلسات نقد و بررسی آثار هنری و ادبی و حتی برگزاری کنسرت‌های موسیقی تبدیل می‌شود.

با این حال چندین سال است که «گالری هنر جدید» دیگر فعالیت سابق خود را ندارد و فقط محل نگهداری آثار خود ژازه طباطبایی است. او در سفرهای کوتاهش از اسپانیا به ایران، در خانه و گالری خود در تهران اقامت می‌کند. گالری ژازه در تهران که اکنون به موزه‌ای غنی از آثار این هنرمند شباهت دارد، در یک مقطع تاریخی سهم مهمی در جریانات هنری و فرهنگی پایتخت داشته است.


شیر - زن و خورشید، ۱۹۶۰

تولد خورشید از قراضه‌های فلزی
کارهای فلزی ژازه حاصل جفت کاری و جفت و جور کردن قطعاتی است که از میان «دل و روده» ماشین‌های اسقاط و از کار افتاده می‌یابد. تکنیک اسمبلاژ شاید معادل سه‌بعدی و حجمی کولاژ یا تکه‌چسبانی باشد. نام این شیوه در دهه 50 میلادی ابتدا در عنوان اثری از ژان دو بوفه هنرمند فرانسوی به کار رفت؛ اما پیش از نام‌گذاری این شیوه، هنرمندان آوانگاردی چون مارسل دو شان و پابلو پیکاسو نیز با یافتن قطعات حاضر و آماده و «کنار هم گذاری» و اتصال آن‌ها، حجم‌ها، پیکره‌ها و فیگور‌های جدید خلق می‌کردند.

ژازه با استفاده از قطعات ماشین‌آلات اسقاط می‌خواهد مواد و مصالحی که برای کارش انتخاب می‌کند، از درون زندگی امروز بیرون آمده باشد. خورشید‌ها، شیر - زن‌ها، آدم‌ها و پرنده‌های ژازه از مرگ ماشین‌های زندگی صنعتی و مدرن زاده می‌شوند.

ژازه، خود معتقد است که مواد و مصالح کار هنرمند باید مناسب و در خور زمانه او باشد. زمانه‌ای که انباشته است از ماشین‌ها و دستگاه‌ها و کامپیوتر‌ها. مجسمه‌های فلزی ژازه از جزییات و تزیینات و ریزپردازی‌ها فاصله می‌گیرد.

ژازه مانند هنرمندان دوران رنسانس که با تشریح بدن آدمی، به رازهای آناتومی او پی می‌بردند و سپس حاصل کار را در تابلو‌های هنری خویش بازتاب می‌دادند، به واکاوی قطعات متلاشی شده ماشین‌ها می‌پردازد تا آناتومی پیکره‌هایش را کشف کند. انگار در هر ماشینی چندین پیکره و مجسمه پنهان شده که ژازه باید آن را بیرون بکشد.

شیر - زن‌ها و خورشید‌ها یکی از موضوعات تکرارشونده در تعدادی از نقاشی‌ها و مجسمه‌های ژازه را تشکیل می‌دهند. شیر و خورشید در اغلب کارهای او اغلب به صورت نمادهای زنانه مجسم شده‌اند. شیر - زن‌های لمیده یا ایستاده‌ای که خورشیدی بر پشت آن‌ها قرار گرفته و اغلب شمشیری نیز در دست دارند.


فیلم‌هایی از زندگی ژازه
خسرو سینایی، کارگردان و فیلم‌ساز، تا کنون دو بار ژازه و آثار او را به تصویر کشیده است. بار اول در سال ۱۳۴۷ سینایی ساخت فیلم «شرح حال» را درباره مجسمه‌های او آغاز کرد و روی هر مجسمه صدایی گذاشت. سینایی در شرح این فیلم گفته است:

«پس از این‌‏که تصمیم گرفتم از مجسمه‌های (ژازه طباطبایی) فیلمی بسازم با سرمایه مختصری که من و ژازه داشتیم، یک دوربین ۱۶ میلی‌‌متری خریداری کردیم. ایده من در ابتدا این بود همه جان‌دارانی که آزاد هستند و پرواز می‌کنند در لابه‌لای چرخ‌دنده آهنی جامعه و اجتماع خود له و فلزی می‌‏شوند. در این فیلم (لوریس چکناواریان) با توجه به تمی که فیلم برای فلوت دارد، فلوت موسیقی آن را نواخته»

بار دوم نیز در سال ۱۳۷۶ بود که سینایی فیلم «کوچه پاییز» را از زندگی ژازه و گالری «هنر جدید» ساخت. سینایی معتقد است گالری هنر جدید در تهران که در حال حاضر شاید بیش از پنج هزار مجسمه ژازه در آن نگهداری می‌شود، یکی از استثنایی‌ترین مکان‌های فرهنگی و هنری ایران در دوران مدرن است که باید آن را ثبت کرد و از آثار منحصر به فرد آن نگهداری کرد.

ژازه در مصاحبه‌های خود تأکید کرده است در حالی که تمام آثار او در اسپانیا - جایی که سال‌هاست در آن زندگی و فعالیت هنری می‌کند - به فروش رفته و می‌رود، گالری او در تهران انباشته از آثاری است که توجه جدی به آن‌ها نشده و فروش نرفته است.

یکی از آثار او که پیش از این توسط خانه هنرمندان خریداری و در مقابل در ورودی آن نصب شده بود، توسط برخی مسئولان این مجتمع تغییر رنگ داده شده است. انگار خود هنرمند مجسمه‌ساز نمی‌دانسته باید چه رنگی را برای اثرش انتخاب کند.

آثار ژازه تا کنون در کشورهایی مختلفی از جمله آمریکا، انگلستان، فرانسه، ایتالیا، یونان، آلمان، ترکیه، هند، و چین به نمایش در آمده و ۱۰ جایزه بین‌المللی را از آن او کرده است.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

I have also read that some junkies have broken into Zhazeh's gallery and have changed the lock on the door and now some dude convinced the cops to put someone to watch the premise. I think you can find the news on ISNA.

-- وحید (ع) ، Dec 13, 2007

وحید عزیز حق با شماست. آخرین خبر مرتبط با گالری هنر جدید ژازه این است که عده ای با استفاده از غیبت او، وارد محل شده اند تعدادی از مجسمه ها را برده اند و قفل در را نیز عوض کرده اند. اما پس از این اتفاق، ظاهرن متجاوزان را بیرون کرده اند و فعلا هم یک مامور پلیس برای حفاظت در خیابان کشیک می دهد. ولی مساله این است که برای حفظ و ثبت گالری و اشياء آن باید اقدام اساسی تری صورت بگیرد.

-- بیژن روحانی ، Dec 13, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)