تاریخ انتشار: ۲ اسفند ۱۳۸۸ • چاپ کنید    

«آواتار»؛ هبوط خدا برای تغییر زندگی

پانته‌آ بهرامی

سال ۲۱۵۴ میلادی است و زمین در حال مردن. برای نجات به مواد خامی نیاز از است که «آن اُپتینیوم» نام دارد. برای به دست آوردن آن به سیاره‏ی «پاندورا» سفر می‏شود تا بومیان آن را برای ربودن این ماده‏ی خام، از زندگی عادی خود باز دارند.

Download it Here!

این سیاره در وسط جنگل‏های گرمسیر مانند مناطق استوایی است و با حیواناتی عجیب و غریب، قوی و ترسناک. در زیر درختی کهن‏سال و تنومند، ساکنان بومی سیاره‏ی پاندورا زندگی می‏کنند. در زیر این درخت افسانه‏ای مواد خام مورد نیاز آرمیده است.


ساکنان بومی پاندورا شبیه انسان‏هایی با پوست‏های آبی، سه متر قد، چشمانی زرد و بینی‏هایی صاف هستند که گوش‏هایی نوک‏تیز دارند. آنان درختان را درآغوش می‏کشند و از انسان‏های فضول بیزارند.
این بومیان به نوعی شبیه ساکنان بومی کشورهایی هستند که آمریکا در تاریخ خود مورد حمله قرار داده است؛ سرخ‏پوستان آمریکا، ویتنام و عراق.

«آواتار» تازه‏ترین ساخته‏ی جیمز کامرون است. کارگردانی که فیلم «تایتانیک» را در کارنامه‏ی خود دارد، پس از ۱۲ سال فیلم سه‏ بعدی آوتار را ساخت که حدود ۶۰درصد آن به وسیله‏ی کامپیوتر ساخته شده است.

زبان ساکنان پاندورا به‏ وسیله‏ی زبان‏شناس مشهور «پاول فرامِر» طراحی شده که بازیگران بتوانند آن را ساده بیان کنند و در عین حال، شباهتی به هیچ‏کدام از زبان‏های بشری نداشته باشد.

فیلم آواتار در ژانر (دسته‏بندی) علمی− تخیلی− ماجراجویی، نامزد ۹ اسکار برای: بهترین کارگردانی، فیلم‏برداری، تدوین، کارگردانی هنری موسیقی فیلم، صدابرداری، تدوین صوتی، جلوه‏های ویژه و بهترین فیلم سال شده است.

گفته می‏شود حدود ۳۰۰میلیون دلار هزینه‏ی ساخت این فیلم شده است. بخش عمده‏ای از این مبلغ صرف جلوه‏های تصویری پس از فیلم‏برداری شده است. جیمز کامرون در این فیلم از تکنیک سه‏ بعدی بهره برده و تماشاگران باید از عینک‏های ویژه برای دریافت فیلم استفاده کنند.


بیل کالیس، مدیر شرکت سازنده‏ی نرم‏‏افزار «اوکولا» می‏گوید: تصاویر واقعی آواتار برای آن که سه‏بعدی نشان داده شوند، توسط دو دوربین فیلم‏برداری شده‏اند؛ یکی از چپ و دیگری از راست. با استفاده از نرم‏افزار اوکولا می‏توان این تصاویر را دست‏کاری کرد. مثلا اگر دو دوربین کاملا با هم تراز نباشند، تصاویر فیلم‏برداری شده، بیننده را دچار سرگیجه و چشمان‏اش را اذیت می‏کند.

برخی بر این باورند که شاید آواتار صنعت فیلم‏سازی را در جهت استفاده از تکنیک سه‏بعدی متحول کند. اما دکتر نگار متحده، استاد ادبیات، هنر و فیلم دانشگاه دوک در آمریکا، نظر دیگری دارد:

«اگر سؤال این است که آینده‏ی سینما در جهت دنیای فیلم‏های سه‏بعدی حرکت کند، من به آن شک دارم و فکر نمی‏کنم این جهت آینده‏ی سینما باشد و حتی تکنولوژی سه‏‏بعدی از خلاقیت‏های فیلم آواتار باشد.

تمام تکنیک‏های سه‏بعدی که در فیلم آواتار استفاده شده، نوآوری از سوی سازندگانش نبوده، بلکه این فن قبلا در سینما وجود داشته است. آواتار فقط استفاده از آن را پررنگ‏تر کرده است. هر ۱۵ فرِم دست‏کاری شده است. بسیاری از فیلم‏ها قبلا از تکنیک سه‏بعدی استفاده می‏کردند. به نظر نمی‏آید که تکنیک سه‏بعدی آینده‏ی سینما باشد.

فکر می‏کنم خلاقیت فیلم‏هایی مانند آواتار کشف این واقعیت است که چه چیزی در پیوند با این تکنولوژی منحصر به‏فرد است و کجا استفاده‏ی کاربردی دارد. نوع استفاده از دوربین در این فیلم، استفاده‏ی هوشمندانه و منحصر به‏فرد از تکنولوژی سه‏بعدی بوده است. مثلا استفاده از کلوزآپ و پایین آوردن دوربین همراه با موضوع.

تکنولوژی سه‏بعدی نیاز به راه‏هایی دارد که کیفیت فطری و طبیعی این تکنیک دیجیتال را کشف کند. شاید بتوان گفت که آواتار راه جدید یا موج تازه‏ای را بر روی فیلم‏سازان گشوده و درهای تازه‏ای را در هالیوود باز کرده که خلاقیت را به سطح تازه‏ای ارتقاء بدهد تا فیلم‏سازان بتوانند راه‏های تازه‏ای را کشف یا خلق کنند که در پیوند با تکنولوژی سه‏بعدی منحصر به‏فرد باشد.»


زمانی که برادر جیک سالی، سربازی که پایش را از دست داده و برای همیشه روی صندلی چرخ‏دار خواهد بود کشته می‏شود، جیک تصمیم می‏گیرد به جای برادرش به مأموریتی دور، به سیاره‏ی پاندورا، برود. در یک عمل جراحی، هویت او به هویت آواتار تبدیل می‏شود.

جیک در هویت نوین خود صاحب پا است و می‏تواند بپرد، بدود، جست و خیز کند و از موهبت داشتن پا برخوردار شود. او به سیاره‏ی پاندورا فرستاده می‏شود که ساکنان بومی آن شبه‏انسان و دارای فرهنگ و زبان ویژه‏ی خود هستند.

یک شرکت معدن آمریکایی پادگان نظامی خصوصی تأسیس می‏کند تا کار نابود کردن و بیرون کردن ساکنان بومی را بر عهده گیرد و به مواد خام مورد نیاز دست یابد. بخشی از این پروژه را دکتر گریس آگوستی طراحی می‏کند. او ساکنان را به طور علمی مورد کنکاش قرار می‏دهد و بدن‏هایی به نام «آواتار» می‏سازد که شبیه‏ به ساکنان بومی پاندورا هستند. گریس درنظر دارد ساکنان را وادار سازد که به طور داوطلبانه منطقه را ترک کنند.

وقتی جیک وارد پاندورا می‏شود، از خودشیفتگی به جست و خیز پرداخته و در جنگ گریز با حیوانات بومی قرار می‏گیرد. اما در این جنگ و گریز نزدیک است که کشته شود. نیتری، دختر یکی از سران اهالی بومی، او را نجات می‏دهد و او عاشق نیتری می‏شود.

شخصیت جیک در طول فیلم عوض می‏گردد؛ او از فردی که آمده بود جاسوسی کمپانی را بر عهده گیرد، به فردی آمیخته با فرهنگ، زیبایی‏ها، دوستی‏ها و عشق مردم پاندورا تبدیل می‏شود.

از این جهت است که زمانی که نیروهای نظامی قصد تخریب آن‏جا را دارند، در مقابل آن‏ها می‏ایستد و در واقع عشق دختر زیبا، باهوش، رزمنده و چابک پاندورایی، بخش‏های دیگر ضمیر ناخودآگاه او را زنده می‏کند و جیک با طبیعت، گل‏ها و حیوانات، نوعی آمیختگی و آشتی پیدا می‏کند و همه‏ی این‏ها در یک پروسه و روند طولانی شکل می‏گیرند.

این تغییر شخصیت که از مشخصه‏های فیلم‏نامه‏های توانا است، در فیلم آواتار، در شخصیت جیک نمود بسیار آشکاری دارد.


آواتارها گروهی جادویی قدیمی‏اند که خارج از مکان، زمان و واقعیت قرار دارند. قدرت آن‏ها در توانایی‏شان در دست‏کاری کردن زمان و مکان از طریق بازگرداندن زمان توضیح داده می‏شود.

برخلاف جادوگران، ساحره‏ها و موجودات اهریمنی، آواتارها بی‏طرف و خنثی نیستند. به طور تئوریک قدرت آن‏ها نامحدود است. زمانی که مورد فشار قرار می‏گیرند و به آن‏ها تعرض می‏شود.

آرزوی نهایی آن‏ها شکل دادن به دنیایی است که خود سازنده‏ی آن باشند. دنیایی کامل، بدون هیچ نوع جنگ و درگیری.

آواتارها برعکس بسیاری از موجودات جادویی، با یک‏دیگر در ارتباط‏‏ هستند. اگر یکی از اعضای آن‏ها بمیرد، این فاجعه بر همه‏ی آن‏ها تأثیر می‏گذارد و آنان را تضعیف می‏کند.

آنان تجسم اجتماع بومیان صلح‏جو و توانایی هستند که تنها هدف آن خلق نوعی اوتوپیا، به وسیله‏ی خواب کردن انسان‏ها به طور موقت و خلاص شدن از همه‏ی بدی‏ها و پلیدی‏ها، پس از این خواب سبک است.

آواتارها قول می‏دهند که پس از بیداری، جنگ بین اهریمن و خوبی‏ها به‏پایان رسیده و انسان می‏تواند با خوشبختی زندگی کند. هرچند وعده‏ی این اوتوپیا هزینه‏ی بالایی دارد. هزینه‏ی از دست دادن آزادی اراده.
شاید به همین دلیل ساده است که نام آواتار را برای این نیمه‏انسان‏ها انتخاب کرده‏اند. آواتار به معنای هبوط در آیین هندو، عبارت از تجسد مادی ناشی از هبوط از آسمان به زمین ایزدان هندو است.

زندگی اسطوره‏ای آواتارها از جاذبه‏های فیلم است. دکتر نگار متحده، استاد مطالعات فیلم و سینما:

«به نظر من، زیبایی فیلم در اسطوره بودن آن است. فکر می‏کنم هر فیلم یا روایتی ویژگی‏های اسطوره‏ای دارد و فرم اسطوره‏ای را با خود حمل می‏کند. اما در این فیلم، به‏ویژه‏ برجسته می‏شود.

کل مفهوم آواتار آمدن خدا به زمین است؛ آن‏چه یکی از مفاهیم آواتار نیز هست. در واقع تجسم مادی خداست که وظیفه و مأموریت او تغییر دادن زندگی است.

به عقیده‏ی من، این فیلم خیلی به اسطوره‏های یونانی نزدیک است. هسته‏ی اصلی اسطوره‏ی یونانی، برای مثال «اُدیب» دچار عیب‏ها و کاستی‏ها است و به خاطر این کاستی‏ها، مکانیسم طبیعی را مورد تجاوز قرار می‏دهد و به قانون‏مندی‏های طبیعی زندگی تعرض می‏کند. به این دلیل که عنصر تعرض کننده و عنصر بیرونی است، به طور خود‏به‏خودی عنصر نجات‏دهنده‏ی شهر و ملت‏اش هم می‏شود.

داستان هم در همین است، او نیمه انسان و نیمه حیوان است. به خاطر تعرض به قانون‏مندی‏های طبیعی هر دو دنیا، دنیای انسان و دنیای پاندورا، او قادر است صلح، قانون، همکاری و یگانگی را به این سیاره بازگرداند.»

یک‏سوم آخر فیلم شاهد جنگ دیجیتالی بین ساکنان غیرزمینی پاندورا و انسان‏های مخرب هستیم. شاید در سینما کم‏تر پیش بیاید که صلح را اندرز دهند، اما در عین حال به آفرینش صحنه‏هایی دست بزنند که تخریب و ویرانی عمومی را نشان می‏دهد.


جیمز کامرون گستردگی امکان استفاده از سینما را نشان می‏دهد. استعداد کامرون به اندازه‏ی رؤیاهایش بزرگ است.

آواتار رکورد فروش فیلم را شکسته و تا به حال دو میلیارد دلار فروش کرده است. اما راز رکورد فروش فیلم در ساختار لایه‏ای آن است. فیلم لایه‏های بسیاری دارد که هر تماشاگر با لایه‏ای از آن می‏تواند همزادپنداری کند؛
از یک سو داستان عاشقانه‏ای است بین دو جوان که دختر در یک فراینده‏ پیچیده می‏تواند عشق خود به این غریبه را که پروسه‏های طولانی را برای خودی شدن طی می‏کند، بازشناسد.

لایه‏ی بعدی فیلم، ماجراجویی و صحنه‏های جنگ و گریز است که برای برخی از تماشاگران جوان بسیار هیجان‏انگیز و جالب است.

از سوی دیگر، فیلم گویای حمله‏های تجاوزکارانه برای منابع طبیعی است. آن‏چه بسیاری از روشنفکران جهان به آن معترض‏اند و آن را با صفت برخوردهای امپریالیستی ابرقدرت‏ها برای حفظ منافع خود در جهان توضیح می‏دهند. نمونه‏ی آن حمله به کشور عراق است.

به همه‏ی این‏ها، جنبه‏ی فریبنده‏ی استفاده از تکنیک سه‏بعدی را باید افزود که تماشاگر را در حالتی بی‏واسطه از آن‏چه در پرده‏ی سینما جریان دارد، قرار می‏دهد.

اما شاید زیباترین لایه‏ی فیلم، زبان جادویی و اسطوره‏ای آن است که بسیاری از تماشاگران را مجذوب زیبایی‏هایی کرده که بشر آرزوی آن را دارد؛ زندگی در طبیعتی زیبا و آرامش‏بخش، در صلح.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

کار خوبی ست! اگر چه به مرور صدای پنته آ خسته می شود با این حال ما که فعلا به این فیلم دسترسی نداریم را هم جذب می کند و هم ترکیبات خوبی از فیلم را نمایان می کند. ایکاش چهارشنبه سوری آواتار ها در بیست شهر ایران هـَبوط کنند و به ما کمک کنند تا ما خودمان را از این شر مطلق برهانیم!
زنده باد سبزی و هم مرگ بر سیاهی

-- بدون نام ، Feb 21, 2010

عنوان مقاله شما مثل یک جوک می ماند؟ هبوط خدا کجا بود که به آواتار چسباندین؟ Avatar مفهومی خیلی آشنا و ساده در فرهنگ امریکایی ها دارد که هر بچه ای که با اینترنت کار کرده باشد آن را می فهمد؟ کلمه هندو و خدا این وسط چه کاره است؟ فیلم به این ساده ای را چرا فلسفی می کنید؟! بازی روشنفکری ایرانی است؟! فیلم بیشتر از اینکه به هبوط خدا مربوط باشد به پیشرفت علم روباتیک و مهندسی مربوط است! متاسفم برای خانم نویسنده

-- رامین ، Feb 21, 2010

آه ببینم اصلا فیلم را دیده اید؟ این چه وضع مقاله نوشتن است؟
"آواتارها برعکس بسیاری از موجودات جادویی، با یک‏دیگر در ارتباط‏‏ هستند. اگر یکی از اعضای آن‏ها بمیرد، این فاجعه بر همه‏ی آن‏ها تأثیر می‏گذارد و آنان را تضعیف می‏کند."

این آواتارها نیستند که این خاصیت را دارند این ناوی ها هستند که چنین هستند. آواتار آن جسم روباتیکی است که انسان ها با مغزشان کنترل از راه دورش می کنند.

-- رامین ، Feb 21, 2010

این سیاره در وسط جنگل‏های گرمسیر مانند مناطق استوایی است (در این سیاره جنگل های گرمسیری مانند مناطق استوایی وجود دارد) ... آنان درختان را درآغوش می‏کشند و از انسان‏های فضول بیزارند (کجای فیلم آواتارها درختان را در آغوش کشیده اند؟ شاید منظورتان این بوده است که درختان را می فهمند؟) ... و چند مورد دیگر بی دقتی در متن که ارزش نوشته را کاهش داده است.

-- فرید ، Feb 22, 2010

فيلم زيبايي است . فيلمي است كه نشان از پيروزي مظلوماني كه به زندگي مي انديشند بر متجاوزاني است كه به تصاحب ميانديشند . تصاحب بر رفتار و كردار مردم تحت عنوان ولايت مطلقه و حكم بر خونريزي مظلوماني چون ندا

-- Neda ، Feb 22, 2010

خسته نباشيد؛
توصيفتان از فيلم زيبا، ولي نادرست بود، كه در اينجا تنها به دو مورداز آن اشاره مي كنم.
1) همانطور كه خودتان گفتيد آواتار تجسم ماديست، و انسانها توسط كلونينگ، آواتارهايي از مردم پاندورا، يعني ناويها ساخته اند،
2) جيك با جراحي آواتار نمي شود، اين يك تكنيك است كه امروزه نيز روي آن كار مي شود، او به خواب مي رود و در جسم ديگري، يعني همان آواتار خودش بيدار مي شود،
در آخر وظيفه يك رسانه متعهد خبررساني درست به مخاطبين است، بهتر است قبل از انتشار هر خبري، درست همانند آنچه در روزنامه ها انجام مي شود، محصول يا خبر يا نقد توسط دبير و سر دبير و بخش تخصصي مربوطه بازبيني شود.
با سپاس

-- لبخند ، Feb 22, 2010

اگر آثار رایدلی اسکات را دیده باشید متوجه می شوید که اسکات در ساختن فیلمهایی که ترویج صلح را می کنند متبهر تر است. در واقع عمق فیلمهایی که اسکات می سازد بیشتر است. در آوتار شاهد جنگ ویرانگری هستیم که می توانست شکل نگیرد. در صحنه ای که کلنل به جیک می گوید : چه احساسی داری از اینکه داری به نسل بشر خیانت می کنی. بیننده را بر سر دو راهی قرار می دهد. خود من به شخصه حاضر به کشتن انسانها و هم قطاران خودم نمی شدم گرچه با کشتن آوتارها هم مخالف بودم. در واقع جیک می توانست برای پیشگیری از وقوع جنگ تلاش بیشتری بکند و به قول نویسنده یک سوم پایانی فیلم با صلح تمام شود نه اینکه شاهد از بین رفتن قدرت مثال زدنی زمینی ها باشیم ( کریرها ، هلیکوپترها و انواع ردیاب ها. جالب اینکه تا 2100 لااقل بشر باید توانسته باشد از تکنولوژی پیشرفته تری از آنچه در فیلم به تصویر کشیده شده بهره گیرد ) باشیم. در واقع یک سوم پایانی به جنگی خشن بدل می شود زیرا کامرون باید به فکر گیشه هم باشد و فروش بالا را شاید مدیون همین صحنه هاست و شاید به همین دلیل است که کارگردانهایی نظیر اسکورسزی و اسکات و ... در گیشه و پارو کردن اسکارها در برابر کامرونها و پیتر جکسونها بسیار ضعیف عمل می کنند. واقعیت است که عموم هیجان می طلبند ولی خواص از فیلمهای معما گونه استقبال بیشتری می کنند.

-- امیر ، Feb 22, 2010

ممنون. خیلی استفاده کردم.

-- بدون نام ، Feb 22, 2010

اگر ممکنه در مورد ارتباط فیلم آورتار با جنگ عراق و افغانستان( بعد از 2001) توضیح بیشتری بدین، چون من نمیتونم هیچ ارتباطی بین جنگ آزاد کردن یک کشور از دست جهل و ظلم و جنایت با داستان این فیلم پیدا کنم. شما وضیفه دارید به این سوال جواب بدین یا اینکه مطالب خلاف واقعیت رو از تو مطلب اصلی حذف کنید.

-- مرتضی ، Feb 22, 2010

نقد بسیار ناموفق و بدی بود مثل اینکه دوست ما فیلم را با دقت نگاه نکرده حتی معنی اسم فیلم را بدرستی درک نکرده دست به قلم برده متاسفم

-- اکبر ، Feb 22, 2010

متاسفانه همانطور که دوستان دیگر اشاره کردند مشکلات بسیاری در این متن وجود دارد.با وجودی که با جنبه های فلسفی فیلم (از دید نویسنده) تا حدودی موافقم ولی این متن مشکلات بسیاری دارد:

1- هر چند که مفهوم آواتار اصالتا از فرهنگ هندی آمده است ولی در انگلیسی به مفهوم دیگری استفاده می شود:

In Hinduism, Avatar or Avatāra (Devanagari अवतार, Sanskrit for "descent" [viz., from heaven to earth]) refers to a deliberate descent of a deity from heaven to earth, and is mostly translated into English as "incarnation", but more accurately as "appearance" or "manifestation".[1]

بنا بر این اشاره به مفهوم هندی آن در اینجا غلط است. در این فیلم مفهوم آواتار در واقع یک جسم کلون شده است که توسط انسان کنترل می شود. (گرفته شده از همان مفهوم انگلیسی آواتار)

2- متاسفانه نویسنده مقاله به اشتباه نقش مردم بومی منطقه (ناوی ها) و آواتارها (ربات های انسان نما و قابل کنترل) را بجای هم آورده است.

"آواتارها برعکس بسیاری از موجودات جادویی، با یک‏دیگر در ارتباط‏‏ هستند. اگر یکی از اعضای آن‏ها بمیرد، این فاجعه بر همه‏ی آن‏ها تأثیر می‏گذارد و آنان را تضعیف می‏کند."

هرچند که خود این تعریف هم چندان (بر پایه فیلم) درست نیست.

3- جیک سالی، قهرمان فیلم، با انجام جراحی قادر به کنترل آواتار خود نمی شود. بلکه اینکار با تکنیک های خواندن فکر ( Mind Read ) توسط دستگاه های پیشرفته آینده و کنترل از راه دور ( Remote Control ) میسر می شود.

4- ناوی ها (بر اساس این فیلم) در یک پیوند زیستی با تمامی موجودات زنده سیاره هستند و بر خلاف نظر نویسنده مقاله درختان را در آغوش نمی کشند، بلکه می توانند نه فقط با درختان که با تمامی موجودات سیاره پیوند بر قرار سازند. این موضوع در طی فیلم بارها توسط گریس آگوستی گوشزد می شود.

-- با وجود مطالب ذکر شده اصولا تحلیل نویسنده بر پایه اطلاعات غلط صورت گرفته و بهتر است که نویسنده اقدام به تصحیح مطلب نماید.

با تشکر

-- رضا ، Feb 22, 2010

"در مورد ارتباط فیلم آورتار با جنگ عراق و افغانستان( بعد از 2001) توضیح بیشتری بدین، چون من نمیتونم هیچ ارتباطی بین جنگ آزاد کردن یک کشور از دست جهل و ظلم و جنایت با داستان این فیلم پیدا کنم. "

جنگ آزاد کردن یک کشور؟؟ واقعا ؟؟؟؟؟
شما باور کردید که امریکا با صرف بیلیون ها دلار هزینه و هزاران کشته اون هم با بهانه های واهی سلاح کشتار جمعی که بعدن هم معلوم شد ساختگی بودن به عراق حمله کرد ، صرفا بخاطر عشق به آزادی و دموکراسی برای مردم عراق ؟
خوب چرا این کار رو برای باقی ملتهای بدون نفت نکرد ؟
فکر هم چیز خوبیه .

-- mehrnush ، Feb 23, 2010

با درود. در بهترین حالت، نویسندۀ نقد، این فیلم را ندیده است و نظر داده است. در بدترین حالت نویسندۀ نقد، دیدگاه چند و یا چندین نفر را که خیلی ضد امپریالیست!!هستند را جمع آوری کرده و به رشتۀ تحریر در آورده است. برای نخستین بار است که شنیده می شود، جیمز کامرون، دوست صمیمی جرج بوش پدر و پسر و رفیق گرمابه و جلسات پنهان و مخفی آنها، ضد جنگ شده است. جیمزکامرون ایدۀ جنگ ستارگان را بیش از خود تئریسین های اصلی آن در مغز بینندگان فرو کرد

-- فریبا ، Feb 24, 2010

آخه این چیه؟ جون مادرت تو خودت دیدی فیلم رو.من حاضرم شاهرگم رو بزنم که فیلم رو ندیدی.چرا شما ها انقدر در پیتین...

-- یاوش ، Mar 24, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)