تاریخ انتشار: ۱۲ اسفند ۱۳۸۸ • چاپ کنید    

اسلام پیتر بروک

محمد عبدی

نام پیتر بروک، کارگردان تئاتر مشهور انگلیسی با شرق گره خورده است؛ و البته با تئاتر مدرن. علاقه او به تحقیق درباره تئاتر شرق و استفاده از امکانات آن از جمله فاصله‌گذاری بر کسی پوشیده نیست؛ همین طور سفرهایش به ایران و اجرای تئاترهای پرسرو صدایی چون «اورگاست» در جشن هنر شیراز در دهه پنجاه شمسی.

شاید همین علاقه بود که باعث شد امسال هم به دعوت جشنواره فجر برای اجرای تئاتری در ایران در ابتدا پاسخ مثبت دهد؛ که اما بعد حرکتی مردمی شکل گرفت برای ممانعت از حضور او و تحریم جشنواره که سرانجام به ثمر رسید.

اما همان تئاتری که احتمال می‌رفت در ایران اجرا شود، این روزها در مرکز باربیکن لندن در حال اجراست: نمایشی به نام «یازده و دوازده» که تماشاگرش را از جهات مختلف متعجب می کند.


پیتر بروک، کارگردان تئاتر مشهور انگلیسی

در وهله اول از تجربه گرایی و مدرن بودن اجزای نمایش که در دهه هفتاد ویژگی و مشخصه پیتر بروک و دلیل شهرت او بود، هیچ خبری نیست. البته برای کسی که در سال های اخیر آثار بروک را دنبال کرده باشد، این مسأله چندان تعجب‌برانگیز نیست و از پیش روشن بود که بروک از تئاتر مدرن و سبک و سیاقی که کار می کرد، کاملاً جدا شده است.

اما با این حال میزان سنتی بودن و خالی کردن نمایش از هر نوع تجربه مدرن و متفاوت، و دل بستن به روایتی نه چندان جذاب و شیوه روایتی به شدت کهنه، برای تماشاگر چیزی جز کسالت نصیب نمی آورد؛ با آن که نام بروک کافی است تا سالن بزرگ تئاتر باربیکن را هر شب مملو از تماشاگر کند، اما با توجه به ترک سالن توسط برخی تماشاگران در طول اجرا و بعد عکس العمل و حرف های دیگر تماشاگران، به راحتی می توان دلزدگی اغلب آن‌ها را حس کرد.

مهم‌ترین مشکل نمایش از شیوه روایتش شروع می شود: روایت ساکن و بدون تحرک قصه که خیلی زود خسته کننده می شود، به اضافه‌ی خالی بودن کامل صحنه و استفاده نکردن از بخش وسیعی از آن، همین طور به کارگیری بازیگرانی که غیر حرفه ای به نظر می رسند و حضور قدرتمندی بر روی صحنه برای جذب تماشاگر ندارند، همچنین راوی داشتن نمایش - که هنوز ته مانده علایق بروک به نقالی و تعزیه را به نمایش می گذارد - همه و همه مانع از ارتباط تماشاگر با آخرین اثر پیتر بروک است.

حتی حضور زنده نوازنده در کنار صحنه با سازهای مختلف که می توانست در شکل هایی بسیار جذاب ظاهر شود، معکوس عمل می‌کند و با درخشان نبودن کار نوازنده و نوع موسیقی به کار گرفته شده، بر مشکلات نمایش می افزاید.

از سوی دیگر اما جدای از مساله اجرا، داستان و حرف نمایش عجیب به نظر می رسد؛ چرا که بروک در حال روایت برداشتی از اسلام است که شاید بتوان آن را «اسلام پیتر بروکی» خواند! در ابتدای نمایش گره اصلی شکل می گیرد: مسلمانان شمال آفریقا که تحت استعمار فرانسه هستند نمی دانند که به شکل سنتی باید به عبادت دوازده تایی بپردازند یا شیوه جدید یازده تایی.

در وهله اول به نظر می رسد که بروک قصد انتقاد از قوانین دست‌و‌پاگیر مذهب و پوچ بودن اختلاف ها دارد؛ اما رفته رفته نمایش به طرز روشنی به نوعی ستایش از پیروان عبادت نوع جدید تبدیل می شود و چهره مثبتی از آن‌ها ترسیم می‌کند.

در واقع بروک به ستایش از نوعی عرفان اسلامی می نشیند - که البته روشن نمی‌کند به چه شکل- و با ربط دادن قصه‌اش به قصه حلاج سعی دارد این قصه کهن را به قرن‌ها بعد بیاورد که حالا بی‌دینان و شخصیت‌های منفی ماجرا، فرانسوی‌ها هستند که جدای از مساله استثمار آفریقا، به مذهب آن‌ها هم به شیوه استعماری نگاه می‌کنند و با دستگیر کردن حلاج زمانه و ممنوع کردن شیوه عبادت جدید، در جزئیات مذهب مستعمره شدگان تاثیر می‌گذارند.

می‌شود فهمید که مساله بروک، حتی بیش از قضیه مذهب، قصه کهنه استعمار است؛ اما همه این پیام‌های نمایش - که در این دوره و زمانه پیام مستقیم فرستادن هنر شدیداً کهنه و مستعمل به نظر می رسد - در حالتی کاملاً رو و کلیشه ای با تماشاگر در میان گذاشته می شوند و در سطح می‌مانند و اثری را رقم می زنند که به هیچ وجه در سطح و اندازه شهرت افسانه‌ای کارگردان هشت و پنج ساله‌اش نیست.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

‫من هم با تمام احترامی که برای بروک و کارهای او قایًلم این کار را ضعیف یافتم.
‫مهم نیست که در یک اثر هنری از چه ابزاری استفاده بشود، آنچه که مهم است این است که نتیجه کار از پروسه ای کیمیاگرانه عبور کرده و به چیزی فرای مجموع جزییاتش رسیده یا نه.
‫ضمناً‌فکر میکنم که نمایشنامه ای که پیتر بروک قرار بود در ایران اجرا کند نمایشنامه مفتّش بزرگ بود و نه ۱۲−۱۱.

-- ‫یاری ، Mar 3, 2010

motasefane shoma bejaye pardakht be asar , besiyar shakhsi va tang nazarane be asare aghaye peter Brook neghah kardid. kash benevisid ke shoma faghat yek tamashaghare adi budid ke be didane asar raftid na yek montaghed.

-- بدون نام ، Mar 3, 2010

باعث تأسف است که کسی که بروک را نمی فهمد در بار کار او مقاله می نویسد.

-- پریسا ، Mar 4, 2010

نمی فهمم چرا خیلی ها مرعوب اسامی می شوند. خوب اگر پیتر بروک یا هر کس دیگری کار ضعیفی کرد، کسی حق انتقاد ندارد؟ آن هم انتقادی منطقی و درست و بدون فحاشی باب روز؟ آن هم منتقدی که سالها نقد نوشته و کارش این است. عجیب است که خیلی از آدم ها اصلاً زحمت "خواندن" و تحقیق کردن به خود نمی دهند، اما به راحتی درباره همه چیز از جمله این مقاله اظهار نظر می کنند. اگر به کتاب و آرشیو مجله های هنری و روزنامه ها دسترسی ندارید، حداقل "سرچ" کردن در اینترنت کار بدی نیست.

-- غزاله ، Mar 4, 2010

من از نوشته شما سر در نیاوردم

-- بدون نام ، Mar 6, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)