تاریخ انتشار: ۱ آبان ۱۳۸۷ • چاپ کنید    

خواهر امانوئل درگذشت

خواهر روحانی امانوئل، یکی از شخصیت‌های بارز فعالیت‌های انسان‌دوستانه و نیکوکاری و از پنج چهره‌ی محبوب فرانسویان، سحرگاه ۲۰ اکتبر ۲۰۰۸ در آستانه‌ی صد سالگی درگذشت.

نام خواهر امانوئل با فعالیت‌های نیکوکارانه برای بهبود وضعیت زندگی در زباله‌دان‌های حومه‌ی قاهره، پایتخت مصر بر سر زبان‌ها افتاد.

او در ۶۲ سالگی‌ فعالیت خود را در حلبی‌آبادهای حومه‌ی قاهره آغاز کرد و ۲۲ سال همراه آنان در همان شرایط زندگی کرد و برای بهبود وضعیت بهداشتی، آموزشی و فرهنگی ساکنان آن کوشید. هرچند ساکنان این حلبی‌آبادها بیشتر از اقلیت قبطی مصرند، اما گواهی‌های بسیاری وجود دارند که بر برخورداری دیگر ساکنان این حلبی‌آبادها (از هر دین و قومیتی) از حمایت‌های انسان‌دوستانه‌ی او دلالت دارند.


خواهر روحانی امانوئل

ماری مادلن سنکن - که به خواهر امانوئل معروف بود -‌ در ۱۶ نوامبر ۱۹۰۸ از پدری فرانسوی و مادری بلژ در بروکسل چشم به جهان گشود. امانوئل در شش سالگی پدر خود را از دست داد.

مرگ پدر در شرایطی غم‌بار در برابر دیدگان دختر، تأثیر ژرف و شگرفی بر دخترک گذاشت و نگاه او به زندگی و انسان را دگرگون کرد. بعدها او تصریح کرد که من در یک لحظه (لحظه‌ی غرق شدن پدر دریا) دریافتم که «انسان کوچک است و زندگی در آنی پایان ‌می‌یابد».

‌امانوئل در ۲۱ سالگی (در سال ۱۹۲۹) وارد صومعه‌ی خواهران نوتردام صهیون شد و دو سال بعد با ادای سوگند رهبانیت، زندگی روحانی خود را آغاز کرد.

در سال ۱۹۷۱ و پس از ۴۰ سال تدریس ادبیات و فلسفه در تونس،‌ ترکیه و اسکندریه و قاهره در مصر، هنگامی که خواهر امانوئل دوران بازنشستگی خود را در مصر می‌گذراند، با واقعیت تکان‌دهنده‌ی زندگی حلبی آبادهای اطراف قاهره و به‌ویژه وضعیت زنان و کودکان منطقه‌ی زبالین (زباله‌دان‌های حومه‌ی قاهره) رو به رو شد.

وضعیت سلامت و بهداشت انسان‌هایی که در میان زباله‌ها زندگی می‌کردند و برای ارتزاق و گذران زندگی مجبور به زباله خواری و تفکیک زباله بودند، ذهن و دل او را مشغول کرد و به تکاپوی راه گشایش این معضل اجتماعی انداخت.

او در آلونکی در درون این زباله‌دان‌ها ساکن شد و به تدریج، زمینه‌های بهبود و وضعیت بهداشتی و آموزشی این مناطق را با برپایی مدرسه و بیمارستان و آب و برق‌رسانی فراهم کرد. ایجاد کارخانه‌ی بازیافت زباله، وضع زندگی زباله‌دان‌های حومه‌ی قاهره را که بیشتر ساکنان آن از رفتگران قبطی بودند،‌ به گونه‌ای چشمگیر دگرگون کرد.

او ۲۲ سال در زباله آبادهای حومه‌ی قاهره با آنان زندگی کرد. دولت مصر، به پاس خدمات وی، به او تابعیت مصری اعطا کرد. وی در سال ۱۹۹۳ به درخواست مقام‌های مافوق صومعه‌اش برای همیشه به فرانسه بازگشت، ولی از پای ننشست و به سامان دادن وضعیت بی‌خانمانان در جنوب فرانسه و پی‌گیری وضعیت کودکان پرداخت.

‌در سال ۱۹۸۰ خواهر امانوئل، انجمنی بنیاد نهاد که اسمائه نام داشت و پس با ادغام در انجمن دوست‌داران خواهر امانوئل، به نام خود او «انجمن اسمائه- خواهر امانوئل» خوانده می‌شود و کارهای نیکوکارانه‌ی او را برای بهبود وضعیت کودکان و فقیران در چندین کشور افریقائی و آسیائی سامان می‌دهد. فعالیت‌های انجمن خواهر امانوئل افزون بر مصر، در سودان،‌ لبنان، فیلیپین، هند، بورکینا فاسو، ماداگاسکار، و فرانسه گسترده شده اند.

او به پاس کوشش‌های نیکوکارانه‌اش، دو بار نشان افتخار شوالیه را از دولت فرانسه و نیز دکترای افتخاری از دانشگاه کاتولیک لوون در بلژیک دریافت کرد. از خواهر امانوئل کتاب‌هایی نیز به جا مانده است.


خواهر روحانی امانوئل در کنار ابه پی‌یر

غنای فقر، زندگی به چه دردی می‌خورد؟‌ بهشت دیگران اند، ۱۰۰۱ خوشبختی: تأملات خواهر امانوئل؛ یالاه (یا‌ الله!) جوانان به پیش!‌ عیسی آن‌گونه که می‌شناسمش، جنون محبت (مصاحبه‌ها)، بی‌نوایی فریاد کرد: خدا می‌شنودش، و زندگی‌نامه از نوشته‌های وی هستند. کتاب «من صد سال دارم و می‌خواهم به شما بگویم‌...» نیز به مناسبت ۱۰۰ سالگی او در دست انتشار است.

از هم اکنون زمزمه‌هایی از سوی هواداران و دوست‌داران خواهر امانوئل برای آغاز فرآیند به رسمیت شناختن وی به عنوان «قدیسه» متوجه کلیسای کاتولیک شده است.

با توجه به پیچیدگی آئین تقدس‌بخشی (به‌ویژه اثبات وجود معجزه) از یک‌سو، و پاره‌ای موضع‌گیری‌های خواهر امانوئل مانند موضع‌گیری او به سود ازدواج روحانیان کاتولیک و موافقت با پیش‌گیری از بارداری (که مخالف موضع رسمی کلیسای کاتولیک هستند) از سوی دیگر، به نظر نمی‌رسد که این درخواست به سرانجامی برسد.

وی با توجه به تجربه‌ی عملی و میدانی خود از واقعیت زندگی در زباله‌دان‌های قاهره، به پزشکان گروه‌اش اجازه داده بود تا‌ در برابر ازدواج‌های اجباری و بارداری‌های ناخواسته‌ی دختران در مصر، از قرص‌های ضد بارداری به منظور کاهش مرگ و میر نوزادان و مادران جوان استفاده کنند.

برای این کار، او از پاپ ژان پل دوم نیز درخواست اجازه کرده بود، ولی پاسخی دریافت نکرد. وی این بی‌پاسخی را سکوت در برابر واقعیت و پاسخی مثبت تلقی کرد، چرا که در هر صورت پاپ درخواست او را رد نکرده بود.

وی در عین حال، مخالف سقط جنین و مرگ ترحمی (اتانازی) بود. شباهت موضع‌گیری‌های دینی و اجتماعی وی با ابه پی‌یر، این دو را نماد پراگماتیسم دینی در عمل اجتماعی قرار می‌دهد؛ دیدگاهی که خواهان تحول دگم‌های جزمی کلیسای کاتولیک در برابر واقعیت اجتماعی است. درخواست تقدس‌بخشی به ابه پی‌یر نیز با نزدیک شدن دو ‌سال از درگذشت او هم چنان مسکوت مانده است.

مثلث پدر پی‌یر،‌ خواهر امانوئل و ‌میشل کلوچی (کلوش) - که آغازگر حرکت و انجمن رستوان قلب‌ها (برای اطعام بی‌نوایان) بود- مثلث محبوب فرانسویان بود و هر سه با وجود برخی تفاوت‌های عمل اجتماعی در بهره‌گیری از رسانه‌ها به ویژه تلویزیون برای پیشبرد کارهای نیکوکارانه‌ی خود شاخص بودند.

بر خلاف ابه پی‌یر و کلوش، او از محبوبیت اجتماعی خود در پیش‌برد اهداف سیاسی بهره نگرفت و ترجیح داد تصویر فعالی اجتماعی در امور انسان‌دوستانه و نیکوکاری از او به یادگار بماند.


خواهر روحانی امانوئل

تصویری که از خواهر امانوئل بر جای مانده است، تصویر پیر‌زنی سر‌زنده، شاد، سرخوش و امیدوار است که مایه‌ی دلگرمی فقیران و فعالان حرکت‌های نیکوکاری بود و برای پیشبرد فعالیت‌های انسان دوستانه از سیاست‌مداران بهره می‌گرفت و آنان را بازخواست می‌کرد.

هر چند وی در آخرین مصاحبه‌ی تلویزیونی خود، از زیادی فقر در جهان اظهار ناامیدی کرده بود، اما پیش‌تر وی آرزوکرده بود که انجمنش که ۷۰ هزار کودک را در ۸ کشور زیر پوشش خود دارد، پس از مرگش به حیات خود ادامه دهد؛ چرا که او معتقد بود که «باید ادامه داد، بی‌نوایی و فقر در دنیا هنوز پایان نیافته است».

خواهر امانوئل در شامگاه یکشنبه و سحرگاه دوشنبه ۲۰ اکتبر ۲۰۰۸ (۲۷ روز پیش از ۱۰۰ سالگی‌اش در ۶ نوامبر ۲۰۰۸) درگذشت. آئین خاکسپاری خوهر امانوئل روز چهارشنبه ۲۲ اکتبر در کلیان (در منطقه‌ی وار در جنوب شرق فرانسه) محل استراحتگاه وی برگزار شد و بنا به خواست خودش در آئینی ساده در آرامگاه کوچکی در کنار دیگر خواهران روحانی نوتردام صهیون آرام گرفت.

روز چهارشنبه، هم‌زمان با آئین خاکسپاری خواهر امانوئل، پیامی صوتی وی از سوی ناشر‌اش، انتشارات فلاماریون پخش شد که پیامی برای معرفی کتابی است که او برای ادامه‌ی تلاش‌های انسان‌دوستانه‌ی انجمنش پس از مرگ نوشته است و «اعترافات خواهر روحانی» نام دارد و ۲۳ اکتبر به بازار نشر خواهد آمد.

در این پیام که آمیزه‌ای از غم و شادی و طنز موقعیت و مانند پیام‌های پیام‌گیر تلفنی ضبط شده است، وی با لحن طنزآلود همیشگی‌اش می‌گوید:

«شما وقتی این پیام را می‌شنوید که خواهر، دیگر این‌جا نیست. من با روایت داستان زندگی‌ام، (خواسته‌ام بگویم) که من در تمام زندگی‌ام خواستم شهادت دهم که محبت قوی‌تر از مرگ است. من همه چیز را (از خوب، و کم‌تر خوب، همه را) اعتراف کرده‌ام: و می‌توانم این را به شما بگویم. در این جایی که (اکنون) من هستم، زندگی برای کسانی که دوست داشتن را می‌شناسند، هرگز نمی‌ایستد.»

‌کلمه‌ی فتیش او «یا الله» بود که او یالاه تلفظ می کرد و با توجه به تسلط به زبان عربی، آن را «به پیش» ترجمه می‌کرد و نشانه‌ی میل به حرکت و عدم توقف می‌شمرد و در آغاز کارها می‌نوشت و می‌گفت.

از گفته‌های اوست: «زباله، در واقع قلب انسان‌ است که سخت شده است. ‌قلب انسانی که بسته و متصلب می‌شود و راه دوست داشتن را نمی‌شناسد. زباله،‌ قلب انسانی است که دیگران را به خاطر خود له می‌کند.

آشغال واقعی همو ست.»، «انسان کوچک است؛ اما زن چیز دیگری است.» و «غم‌نامه‌های زیادی وجود دارند: غم‌نامه ی انسان در برابر مرگ، در برابر درد و رنج، در برابر شکنجه و ... و خدایی که غائب است، این است درام.»

Share/Save/Bookmark

لینک مرتبط:
سایت انجمن اسما (خواهر امانوئل)
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

با درود به روحش

-- kamyar ، Oct 22, 2008

روح اش شاد .

در ایران هم داریم بزرگ زنانی که عمر خود را صرف محرومان و رنجدیدگان می کنند بزرگ انسانانی چون خانم بهادرزاده که زندگی خود را در کهریزگ و میان دنیایی از دردها و آلام مردم این سرزمین گذرانده
با آرزوی سلامتی برای او و همه رهروان راه او .

-- s-m ، Oct 23, 2008

باتشكر فراوان از راديو زمانه درانتشار داستان زندگي زني كه انسانيت باوچودش عجين شده بود. عجب مردماني؟! عجب انسانهائي؟!

-- علي كبيري ، Oct 23, 2008

خوشا به حالش، زندگی تاثیرگذاری داشته. روحش شاد

-- طاهره ، Oct 23, 2008

گزارش جالب و درس آموزی است.دست مریزاد

-- رضا ، Oct 23, 2008

خدا را شکر که مومنان مسیحی در سرزمینهای اسلامی به پراکندن محبت و عشق ورزی می پردازند تا شاید روزی اندیشه جنایت و تروریسم و نفرتی که در قلب اسلام نسبت به سایر مذاهب هست زدوده شود.

-- کیوان ، Oct 24, 2008

سلام بر او باد.
مقایسه اش کنیم با خودمان و بیشتر روحانیون و مقدسین و صاحبان کرامات خودمان (که حداکثر، کفش هایشان خود بخود جفت می‌شود یا مثلن طیّ الارض می کنند! چه این روز ها و چه "آن" روزهای دور) و ورزشکاران حرفه ای میلیاردری مان، که "نم" نمی دهند، اما جان؟ می دهند!
تاریخ پر جنایت و فساد نهاد مسیحیت، همزمان، مالامال از این چنین خورشید های مهر نیز بوده است.
تاریخ ما در کجا ایستاده است؟
ما در کجاییم؟
روحانیون ما، کدام نهاد عام المنفعه را بنیاد کرده اند،
مگر جز این است که لقمه ی شبهه ی مال وقف خوری را اینان باب کردند در تاریخ مان.
مگر نه این است که (در حدود) 7% تولید ناخالص ملی ایران متعلق به آستان قدس رضوی ... است که در خراسان فقر زده، خراسان هرویین زده، خراسان دختر فروش (به پاکستان و عرب ها)، ریاست می کند و در سراسر ایران و نیز خارج از کشور سرمایه می گذارد، اما دریغ! که در کنار این همه پول، خراسانی باید بیاید تهران، نسخه جعلی بدست، کلاهبرداری و گدایی کند.
ما در کنار ده ها عارضه ی روانی- خلقی- اخلاقی- سیاسی- اقتصادی- تاریخی و غیره، دچار عارضه ی کمبود نهاد های عام المنفعه و " نم پس ندادن مشاهیر و بزرگانمان " نیز هستیم.
بنگرید که امثال شجریان و علی دایی ها، بنیاد گزار چند( می گویم چند نه یک) نهاد و جنبش خیریه بوده اند؟

این ها که هم پولش را داشته اند و هم کاریزما (جذبه ) و هم طرفدار و عاشق!
پس کو؟!
علت در کجاهاست؟

-- R ، Oct 26, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)