خانه > خارج از سیاست > فرهنگ و جامعه > متعه برخورداری جنسی است نه ازدواج | |||
متعه برخورداری جنسی است نه ازدواجعباس عبدیبحث ازدواج و ازدواج موقت از ابتداي انقلاب و حتي پيش از آن يكي از موضوعات چالش برانگيز بوده و هر از گاهي به سطح افكار عمومي آمده و پس از مقداري موافقت و مخالفت بدون رسيدن به نتيجهاي ملموس دوباره به بايگاني فرستاده ميشد تا مدتي بعد و برحسب ضرورتي ديگر،مجددا مطرح شود. طبيعي است كه ازدواج و روابط جنسي در همه جوامع به عنوان يك موضوع مهم مطرح باشد و هر از گاهي هم به مسأله اجتماعي تبديل شود، اما اين موضوع در هر مقطعي از زاويه خاصي به مسأله اجتماعي تبديل ميشود، در حالي كه در جامعه ما این مسأله معمولا در قالب ازدواج موقت است كه طرح و سپس بدون حل آن پروندهاش به بايگاني سپرده و پس از چند سال مجدداً طرح ميشود. چرا؟ اين تكرار از آن روست كه از يك سو مسأله به درستي مطرح نميشود و از سوي ديگر مرز ميان ديدگاه مذهبي و اجتماعي در بحث حاضر در نظر گرفته نميشود. و اگر صد بار ديگر هم اين موضوع مطرح شود بدون اينكه دو نكته فوق در بحث مدنظر قرار گيرد، باز هم مشكل حل نخواهد شد. 1ـ مسأله چيست؟ در موضوع حاضر ما با دو مسأله جداگانه روبرو هستيم. يكي نياز جنسي و ديگري نهاد خانواده. خلط كردن اين دو مسأله موجب ميشود كه نتوانيم مسأله را چنان كه بايد بشناسيم. در جوامع ديگر بويژه جوامع غربي به لحاظ عملي اين دو مسأله را از يكديگر تفكيك ميكنند، البته اين تفكيك بدان معنا نيست كه هيچ رابطهاي ميان آنها نيست، بلكه بدان معناست كه لزوماً هم يكسان و منطبق بر هم نيستند. نياز جنسي در مقطعي از سن در دوران جواني بروز ميكند، در برخي از جوامع اصرار داشتهاند كه اين نياز فقط و فقط در چارچوب ازدواج تأمين شود، و لذاست كه سنين ازدواج نيز پايين است. و جامعه و خانواده، نيازهاي زوجين را براي شروع يك زندگي مشترك تأمين ميكنند. البته فقط بخشي از ازدواج تأمين نياز جنسي است، ازدواج و تشكيل نهاد خانواده ابعاد بسيار وسيعتري دارد، در گذشته ابعاد اقتصادي و حتي سياسي (در هر سطحي) داشتهاند، ابعاد عاطفي، توليد مثل، انتقال مال و ثروت و نسب و... نيز وجوه مهم ازدواجاند، كه اين وجوه در كتابهاي تحليلي و جامعهشناختي اشاره شدهاند. ازدواج فقط رابطه يك زن و مرد نيست، بلكه خانوادههاي دو طرف را نيز درگير ماجرا ميكند. به همين دلائل از بدو تشكيل ازدواج، به آن نگاهي دايمي ميشود. ولو اينكه در مراحلي به طلاق منجر شود. در گذشته كه سن ازدواج پايين و طلاق اندك بود، كمابيش تأمين نياز جنسي و تشكيل ازدواج بر يكديگر منطبق ميشد يا ميتوانست باشد. ولي در همان زمان هم مواردي پيش ميآمد كه چنين انطباقي رخ نميداد، و لذا راهي حقوقي براي تأمين نياز جنسي تعيين شده بود كه «متعه» نام داشت. در حال حاضر كه سن ازدواج و ميزان تجرد (اعم از تجرد به دليل طلاق و فوت همسر يا تجرد ناشي از عدم ازدواج) بالا رفته است، و چارهاي هم براي پايين آوردن سن ازدواج يا تجرد نيست و اندیشیدن چنین چاره ای شايد مفيد هم نباشد، ضرورتاً بايد تأمين نياز جنسي را نظاممند و قابل قبول از حيث اجتماع نمود. اين مسأله در نظامهاي غربي نسبتاً مشخص است و برخلاف آنچه كه در ايران مطرح ميشود بيضابطه هم نيست. بويژه تبعات چنين رابطهاي از حيث حقوقي براي طرفين و جامعه كاملاً شناخته شده است. 2ـ نكته دوم مرزبندي ميان ديدگاه مذهبي و اجتماعي در تحليل مسايل است. به لحاظ مذهبي (فقه شيعي) قضيه نسبتاً روشن است. ازدواج عقدي دايمي است با مختصات پيش گفته ،ميان زن و مرد كه هر شرطي (بجز شرطي كه ناقض مقتضاي عقد باشد) هم ميتوان در آن لحاظ كرد. از حق طلاق و حضانت و اشتغال و سكونت گرفته تا هر شرط ديگر. ازدواج از منظر اين فقه لزوماً به معناي تنها راه تأمين نياز جنسي نيست. در اين فقه، قضيه متعه كاملاً متفاوت است. به طوري كه زنان يائسه حتي عدّه طلاق نيز ندارند. و تعيين عدّه صرفا مبنائی حقوقی داشته و براي جلوگيري از اختلاط نسل است و از زاویه اجتماعی منعی برای زن در ازدواج و برقراری رابطه در نظر گرفته نشده است، به همين دليل است كه زايمان زن نيز موجب سقوط عدّه طلاق ميشود. در اين ديدگاه مطلقاً بحثي غير حقوقي و غير فقهي ديده نميشود. مثلاً اگر زني يائسه هر روز با يك نفر عقد «متعه» منعقد كند، از نظر فقهي اشكالي به كار او وارد نيست و كسي نميتواند او را به لحاظ حقوقي مواخذه كند. در حالي كه از منظر اجتماعي احتمالاً قضيه فرق كند و چنين زني با طرد اجتماعي مواجه می شود و مردم كار او را نمی پسندند. بايد ميان اين دو منظر (اجتماعي و فقهي) در تحليل وقايع كاملاً تفكيك قايل شد و خلط اين دو منظر موجب نامفهومي مسأله ميشود. به نظر من اگر ميان موضوع ازدواج و نياز جنسي از يك سو و نيز منظر فقهي و اجتماعي از سوي ديگر در تحليل مسأله حاضر تفكيك قايل شويم، مسأله به نحو مناسبي حل خواهد شد، اما مطمئن هستم كه متوليان رسمی و حتی غیر رسمی در ايران به دلايل متعددي حاضر نيستند كه اين تفكيك را صورت دهند، زيرا آمادگي پذيرش تبعات آن را ندارند. برگرفته از: آينده
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
متعه برخورداری جنسی ضابطه مند و دو طرفه است که در آن حقوق طرفین قرارداد میشود.چگونه است که رابطه آزاد دونفر در غرب بامدتهای مدید زندگی مشترک اما بدون ازدواج در زیر یک سقف را میتوان پذیرفت که وجه جنسی آن هم محور است و هرکدام از طرفین در عین حال در ارتباط جنسی با احدی دیگر آزادند و این تجدد و توسعه یافتگی تلقی میشود اما ارتباط جنسی از راه متعه که البته تنها به بعد جنسی محدود نیست عقب افتادگی تلقی میشود.بهتر است به مسئله متعه در حریم سیاسی جمهوری اسلامی نگریسته نشود(که متاسفانه وجهه نامقبول این نظام ارزشها را به مسلخ کشاند). فرض کنیم پارلمان کشوری مانندسوئد متعه را در قواره یک قانون رسمی در آن کشور به تصویب برساند اینک بیایید تبعات آن را بررسی کنیم.
-- مرتضی ، Jun 5, 2007چه اشکال دارد پسرها و دخترها با هم رابطه داشته باشند.حالا اگر اسمش ازدواج موقت هم بود ،باشد.مهم اینست که فکری به حال گرسنگان جنسی جامعه که اکثریتی از جوانان مجردرا تشکیل میدهند بشود.صورت شرعی آن هم جهت راحتی خیال عامه مردم رعایت شود چه بهتر.اما ازآنطرف باید دانست ،فسادوتجاوزو...خیلی کمتر میشود.
-- داریوش ، Jun 5, 2007تفکیک این دو حوزه- البته حوزه های بیشتری در بحث هست- فعلا نیست. و این قرارنهادن "بایستن" در برابر "است" راه به جائی نمی برد. هرچند به لحاظ روش درست است. درهمتافتگی این دو حوزه از آن نوعی نیست که بتوان آن را درباره یک حوزه مانند- حوزه مورد بحث- از هم جدا کرد و در سایر حوزه های دیگر پابرجا نگاه داشت. متعه محدود به زمان و میزان پول معین است و شرایط و دقایق آن را دو طرف می توانند آزادانه در چارچوب درک و توانائی خود تعیین کنند. حتی می توان- برحسب توافق طرفین- متمرکز بر امر جنسی نباشد. یا در مورد دختر می تواند به اذن پدر وابسته باشد یا نباشد. این ها دقایق بحث است. به همین جهت بحث را شاید بهتر است بر مبنای آن چه هست بنا نهاد، و نه براساس آن چه که "بایست" باشد. البته این قیاس مع الفارق است که آدم جامعه سوئد را پیش کشد. جامعه سوئد یا - با کمی تسامح- غربی- روابط آزاد جنسی در حوزه امر دولت یا کلیسا نیست. منظور به شکل مستقیم و بی واسطه است. چون سیاست جمعیتی و سیاست بهداشتی و حتا اقتصاد جمعیتی این موضوع را نیز تحت شعاع قرار می دهد. به عبارتی، تفکیک حوزه اجتماعی و فقهی - باتوجه به داده های موجود- که البته قابل تغییراند، رهگشا نیست. به بیان پارادوکس: روشی صواب است، اما واقعیت را برنمی تابد. بااین حال، موضوع به قوت خود باقی است. رابطه جنسی بر بستر فرهنگ جنسی در جامعه مشخص ما در شرایط کنونی با بحران روبرو است. البته تحویل متعه به رابطه جنسی درنهایت حق مطلب را ادا می کند. چون از یک ساعت تا ...ادامه دارد. قراینی زیادی حاکی از آن است که متعه ترفندی شرعی است برای روادانستن حادثه جنسی. اگر از این ترفند بتوان طرفی بست، یعنی پلی برای ملاقات با جسم ساخت که برای کسانی که به چنین ترفندی نیاز دارند، آنوقت لازم است درباره پیامدها و نتایج و عواقب اجتماعی آن چاره اندیشید. اما از منظر آسیب شناسی اجتماعی- و اگر کمی واقعیت اندیش بود- رشد این روند - که گویا حدود شش درصد رشد داشته است- شاید سکوی پرش به مدرنیت چونان جسم و جسمیت باشد. گرچه شاید جای تامل باشد که در کاربرد اصطلاح جامعه دراین باب کمی بیشتر تامل کرد. بخشی از جامعه - ولو محدود- از این مرز گذشته است. اما گویا بخش های دیگر جامعه نیاز به تجربه جسم یا امر جنسی شرعیت یافته دارد برای تلذذ.
-- بردیا ، Jun 5, 2007همین خود آیه ای است که از آن به قول بعضی ها «متعه» و به قول بعضی ها «صیغه» را در آورده اند، می گوید:
مزد (اجر) زن هایی را که ازشان لذت برده اید بدهید.
وقتی کل آیه را می خوانیم می بینیم که فرهنگ ازدواج در آن موقع در جامعه ی بدوی حجاز بر مبنای تصاحب شدن زن توسط مرد بوده است. مثل خریدن یک ملک:
اما زنان ديگر غير از اينها [زنان شوهر دار ... ]، براى شما حلال است كه با اموال خود، آنان را اختيار كنيد.
نساء آيه 24:
وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاء ذَلِكُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا
و زنان شوهردار [بر شما حرام است] مگر آنها را كه [از راه اسارت] مالك شدهايد؛ اينها احكامى است كه خداوند بر شما مقرّر داشته است. اما زنان ديگر غير از اينها [كه گفته شد]، براى شما حلال است كه با اموال خود، آنان را اختيار كنيد؛ در حالى كه پاكدامن باشيد و از زنا خوددارى نماييد. و زنانى را كه از آنها لذت بردید اجر آن ها را بپردازيد. ...
خب در آن موقع هر کس پول داشت می توانست برده هم بخرد. پس الان هم باید بتوان برده خرید؟ اصلا صحبت از این نیست که اگر امکان ازدواج نداشتید، متعه کنید. اتفاقا می گوید اگر پول داشتید می توانید غیر ار زن شوهر دار هر کسی را خواستید داشته باشید. فقط زیر مزدی که توافق کرده اید، نزنید. شاید قبل از آن رابطه جنسی کسانی که پولدار بوده اند با زن شوهر دار قبحی نداشته است. در این آیه خواسته آن ها را از زنا با زن شوهر دار منع کند؟
درباره آیه 24 سوره نسا که- به نظر می آید برای ثروتمندان و سران قبایل آن موقع آمده است، صحبت شد. بگذارید ببینیم در آیه 25 سوره نسا بلافاصله چه می گوید. چون این آیه به روشن تر شدن آیه 24 و بحث متعه (صیغه) کمک می کند.
آیه 25 درباره آدم های معمولی و فقیر است. به آن ها می گوید اگر "استطاعت" ندارید زن معمولی اختیار کنید، با برده (و البته با اجازه صاحبانشان) "ازدواج" کنید. توجه کنید دوبار کلمه "نکاح" در آیه 25 سوره نسا بکار برده شده است. و صحبت از "استطاعت" داشتن است. در صورتی که در آیه 24 اصلا کلمه نکاح نیامده است و صحبت از بهره مندی جنسی بواسطه ثروت ( بِأَمْوَالِكُم) است. یعنی حتی در همین آیه 24 مورد استناد آقایان برای متعه یا صیغه، آن را "ازدواج" (نکاح) نمی نامد. حالا ما که نفهمدیم چطور می شود این آقایان "اسْتَمْتَعْتُم" را ازدواج (نکاح) ترجمه می کنند و کلمه "موقت" هم به آن اضافه می کنند؟؟
همانطور که گقته شد آیه 24 به احتمال زیاد در جهت "محدود کردن" روسای قبایل آن موقع که بسیار قدرت داشته اند بوده است- می خواسته به زنان شوهر دار طمع نکنند. لذا آن ها را آزاد گذاشته غیر از زن شوهردار از زنان دیگر تمتع ببرند. در جوامع دیگر هم مرسوم بوده است که اگر خان یا شاه اراده می کرد مجبور بودی همسرت را پیشکش کنی!!
نساء آيه 25:
وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلاً أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ ...
-- آرش ، Jun 6, 2007و آنها كه توانايى ازدواج با زنان پاكدامن باايمان را ندارند، مىتوانند با زنان پاكدامن از بردگان با ايمان ازدواج كنند -خدا به ايمان شما آگاهتر است؛ و همگى اعضاى يك پيكريد- آنها را با اجازه صاحبان آنان تزويج نماييد، و مهرشان را به خودشان بدهيد...
روابط جنسي ، موضوعي كاملاً شخصي است و قرارداد ( ازدواج دائم ، متعه، يا آزاد) آن را خود افراد مي گذارند. اما اين مسئله در ايران مثل باقي موضوعات كه حريم خصوصي ندارد و آنرا در كوي و برزن جار ميزنند، موضوع روزنامه ها و اتوبوس و تاكسي مي شود. و دختران و زنان جوان موضوع جنسي مي شوند. اينكه آيا اين راه حل منطقي و اصولي است يا نه ؟ اينكه مي تواند نيازهاي جنسي جوانان را جوابگو باشد يا نه؟ بحث هاي مفصلي مي خواهد.
-- تهمينه ، Jun 6, 2007جمهوري اسلامي 28 سال است كه به زنان ايران مي گويد، آنها بصورت بالقوه فاحشه هستند . به مردان ايران مي گويد مي توانند از هرطريقي اين فاحشه هاي بالقوه را بالفعل كنند.
اگر زنان بيوه اي كه تنها هستند و براي داشتن دوست پسر، با مردان ديگر بصورت پنهان دوست مي شوند. و مردان بعد از مدتي آنها را رها مي كنند و اين دايره همچنان دور خود مي چرخد، اگر دختران جواني كه در شركتهاي مختلف كار مي كنند و بعد از مدتي سر از اتاق خواب مديرعامل در مي آورند. اگر دختران دانشجو (بخصوص دانشجوياني شهرستاني) بعد از مدتي از اتاق خواب استادانشان سردر مي آورند. اگر زنان متاهلي كه به دليل عدم حق طلاق و خسته بودن از زندگي با همسرانشان با مردان ديگري پنهاني دوست مي شوند را جز اين گروه بالفعل قرار ندهيم. طبق آمار غيررسمي سن فحشا 15سال است.
از دوران پيش دبستاني به دختران و پسران اينگونه آموزش مي دهند، با همديگر بازي نكنيد، با همديگر نخنديد، با همديگر حرف نزنيد، با همديگر دست ندهيد، با همديگر مسابقه ندهيد، و ناگهان در 18سالگي مي گوييم با اين جنس مخالفي كه نمي شناسي، بخواب! ازدواج كن! متعه كن!
اما هيچكس ياد نمي دهد كه چگونه عاشق همديگر شويم.
نظر آقاي عبدي را خواندم جالب بود اما يك مسئله مهم وجوددارد اينكه روابط جنسي غير ضابطه مند در جامعه بوفور يافت مي شود كه اين روابط غير كنترل شده است وخطر شيوع بيماري هاي مهمي مثل ايدز وهپاتيت راداردلذا فقه پويا وحوزه هاي علميه بايد در يك اقدام انقلابي عده را براي زنان با لوله بسته بردارد وخانه هاي عفاف نيز براي جوانان راه اندازي شود
-- علي ، Jun 6, 2007جناب عبدی البته سخن خارق العاده ای نگفته اند. گیرم در مورد متعه دو حوزه اجتماعی و فقهی تفکیک شود، این چه مشکلی را حل میکند؟
-- علی اقا ، Jun 9, 2007اظهار نظر شما را باید در معضلی به نام مسائل جنسی مردم، کشف یک راه حل دانست یا به رسم خودسانسوری و مصلحت بینی، این همه بی معنا نوشته اید؟
به نام خدا من منكر اصالت ازدواج موقت نيستم ولي نبايد به موضوع يك طرفه نگاه كنيم اصل ازدواج موقت كه با رضايت طرفين است حكم خوبي است مشروط بر اينكه از اين موضوع سوء استفاده نشود هركس طالب اين موضوع است اول بايد راضي باشد اگر مجرد است خواهرش واگر متاهل است دخترش وحتي مادر بيوه اش اقدام به اين ازدواج موقت بكند اگر خوش امد بعد خودش دنبال زنان ديگر باشد
-- هادي ، Jun 10, 2007یک مسدله را اصلاً نمی فهمم . چرا دوستی یک دختر با یک پسر که از روی علاقه است گناه است اما اگر برای آن زمان مشخص معین شود و دختر از پسر پول بگیرد گناه نیست؟
-- بدون نام ، Jun 11, 2007, shame for those who like this kind of relation.This is akind of rape and adultery
-- Hashmat ، Jun 12, 2007با سلام خدمت خوانندگان عزیز
بگذارید بگویم دوستان و هموطنان گرامی مشکل اساسی ما نوع نگرش و دیدگاه خودمان در مورد حقوق فردیمان است . خود ما هنوز به دموکراسی و احترام به مسائل خصوصی همدیگر نرسیده ایم هنوز به این باور نرسیده ایم که هر فردی در زندگی خصوصی خود مختار است آنگونه که تمایل دارد رفتار و انتخاب کند ( البته کاملا مشخص که نوع رفتارش بر خارج از حوزه فردیش تجاوز نکند و به ضرر شخص ثالثی نیانجامد )
می دانید هموطنان عزیز تا زمانی که خود ما برای رابطه دوستی و عاشقانه دو انسان حرف و حدیث در می آوریم و آن رابطه عاطفی را با توسل با آیه ها و احادیث و احکام به قول زنجیر میکشانیم چطور میتوانیم دم از مشکل گشایی امور جنسی بزنیم ؟
حتی از نظر مذهبی هم مثلا برای حل این واقعیت راه و چاره در نظر گرفته شده ولی امروزه شاهد هستیم که با پیشرفت و تغییراتی که جهان و انسان کرده دیگر ان راه ها و چاره های مذهبی جوابگو نیست و جالب اینجاست که خود پیامبر فرموده بودند : که دین نیز باید با تناسب زمانه تغییر کند ولی چرا بزرگمردان دین تا کنون اجتماع را هنوز با قوانین و احکام چند هزار سال پیش تحت افکار تند و مذهبی خویش اسیر نموده اند ؟
دوست عزیزی که بدون نام کامنت گذاشته است چه زیبا گفته :
یک مسدله را اصلاً نمی فهمم . چرا دوستی یک دختر با یک پسر که از روی علاقه است گناه است اما اگر برای آن زمان مشخص معین شود و دختر از پسر پول بگیرد گناه نیست؟
و شما بزرگمردان دین و فقه بدانید به همان اندازه که دنیا تغییر کرده و پیشرفت نموده بیشتر از ان ذهن و تفکر مردم پیشرفت کرده و اذهان و افکار امروز دیگر مانند سابق نمی توانند هر چیزی را حتی به اسم فلان حکم و فلان حدیث فلان فقه بپذیرند و تا حالا هم تضادها و نتایج مخربی که افکار تند و خشک و محدود شما بزرگمردان دینی نمایان است چهره مقدس دین را هم کمرنگ نموده اید
بگذریم میخواستم این را بگویم تا زمانی که خود ما مردم به حقوق فردی هم احترام نگذاریم و در ذهن و تفکر خود جزئی ترین روابط فردی را در بعد اجتماعی داخل نکنیم و دو نفر را سر زبانها نندازیم نمی توانیم چهره زشتی که بر اثر افکار سنتی که متانسب با ان دوران کم بودن دامنه فکری مردم بوده است این قبیل مسائل را حل کنیم البته بطور جامع میگویم فقط مساله متعه یا ازدواج موقت مد نظرم نیست
-- امروز ، Jun 13, 2007پس بزرگترین نیرویی که میتواند این قبیل افکار و این نوع مسائل را سر و سامان دهد باز خود ما هستیم تا با فکری که متناسب با دوران و زمانه است مسائل را تحلیل کنیم و برای اخذ نتیجه خود را به احکام و احادیث و قوانین که مختص دوران عصر بربریت بوده اند ملزم ندانیم
کجا هست راهنمایی کنید
-- محمد.م ، Aug 4, 2007