یک بقچه خبر از دنیای این هفته رسانهها
الف ميديا
در هفت روز گذشته، گشت و گذاری در دنیای رسانهها داشته و سعی کردهایم با نگاهی طنزآمیز به رخدادهای دنیای رسانهها و سرگرمی، مهمترین اخبار هفته را اینجا جمع کنیم. قصدمان این بوده که اخبار یا موضوعات و شایعات و شنیدههایی را که کمتر در جاهای دیگر مجال انتشار مییابد با نگاهی متفاوت مرور کنیم.
و مهمترین اخبار این هفته:
اسرار محبوبیت سریال افسران پلیس در ایران نبرد آپل علیه ویستا بیشتر خانم ها داغشو ترجیح نمیدن! خانمی که دوبله تلویزیون به خرس بدلش کرد به اخیه کشیدن یک خانم معلم در بریتانیا به دلیل اشعار و داستانهای سکسیاش پخش فیلم سکسی در ایستگاههای اتوبوس در صوفیه شیرینکاری روزنامه ترکیهای و دانشمند اتمی ایران
اول: ماجرای مانکن ایتالیایی و سریال افسران شبکه دوم سیما
از تهران خبر میرسد که بر و بچههای ۱۶ تا ۱۱۶ ساله، شبانگاه هر هفته دو چشم دیگر هم قرض میکنند و چهارچشمی به تماشای سریال افسران از شبکه دوم سیما مینشینند. برخی از صاحب یا مستاجرنظران ارتباطات معتقدند که اگر کار به همین منوال پیش برود عنقریب است که این سریال رکورد سریالهایی چون اوشین مونتاژ داخل و بالاتر از خطر را بشکند.
اما دلیل اصلی توجه, علاقه, مطالعه و مکاشفات بینندگان بر روی این سریال همانا بازی مانوئلا آرکری مانکن، سوپر مدل و ستاره مجلات سکسی ایتالیایی در آن است که در نقش ویتالی ظاهر می شوند.
البته با توجه به دلربایی این بازیگر که ممکن است برخی از ارکان برخی جاها را به لرزش در آورده وبرخی چیزهای دیگری را نیز به خطر بیافکند، برادران در جهت رفع بلا مجاهدتهای بسیاری را با استفاده از مونتاژ کامپیوتری، شامل کات، زوم و همچنین امور خلاقهای چون بازتولید (شامل بازسناریو نویسی و غیره) قبلا انجام دادهاند، اما همان چند ثانیهای که وی در هر هفته بر صفحه سیمای جمهوری اسلامی ظاهر میشود، چشمهای پیر و جوان را خیره میسازد.
کارشناسان زلزله شناسی معتقدند استفاده از سریالها و فیلمهای این بازیگر یا مدل محبوب برای مقابله با انواع شایعات محتمل مربوط به وقوع زلزله احتمالی در تهران و سایر نقاط کشور و باقی ماندن امت همیشه در صحنه در منازل خود، ضروری به نظر میرسد.
این هم سایت مانوئلا یا افسر وظیفه شناس ما که برای جوانان قدیم اسمش یادآور فیلم پرخاطره امانوئل هم شاید باشد.
البته نشانی عکسها و فیلمهای سکسی ایشان را لو نمیدهیم چون اولا قباحت دارد و ثانیا آنهایی که بلدند نیاز به راهنمایی ندارند و ثالثا آنهایی که میدانند به آنهایی که نمیدانند پی.ام میدهند و رابعا عیال مربوطه...
دوم: آپل وارد میشود یا آپل علیه ویستا؟
سرانجام جنگ مغلوبه شد و آپل علیه ویستا دست به کار شد و گفت هر کی اینو اینستال کنه با من طرفه. البته آقایی که علمدار جنگ شده فامیلش اصفهانی است و اسمش طبق معمول فرنگی، از اون طرف توی ایران نسخههای قفل شکسته شده ویستایی که اینجا ۲۰۰، ۳۰۰ دلار به ما قالب میکنند را با پنج شش هزار تومان خرید و فروش میکنند، حالا حساب کنید سود پرتقال فروش را.
سوم: جین یا سکس؟ البته جین!
کی بود میگفت که برای زنها سکس از نون شب واجبتره؟ (اگر هم از نون شب واجب تر باشه از لباس و شلوار جین واجب تر نیست! )این هم جوابش: بر مبنای یک نظرسنجی ۶۰ درصد زنهایی که مورد پرسش قرار گرفتهاند گفتهاند که هدیه گرفتن یک شلوار جین را به همخوابگی ترجیح میدهند. به هرحال به مردان غیور پیشنهاد میشود به جای هر گونه دلبری به فکر خرید شلوار جین برای خانمهای عاقبتاندیش باشند، این هم از درگوشیهای ما!
چهارم: دوبله به شیوه صدا و سیما، یا چگونه "خانمه" خرس شد!
بازسازی فیلمها و سریالهای خارجی در صدا و سیما البته سنتی دیرینه دارد، اما این یکی دیگر آخر بازسازی است، در فیلم "صفرکلوین" که جمعه ششم بهمن ماه دربرنامه "سینما چهار" شبکه چهار پخش شد، صحنهای وجود دارد که دو مرد در یک کلبه درباره یک فاحشه صحبت میکنند و البته آن چنان که قابل انتظار است حرفهای قبیحی بر زبان میآورند، باز تولید گران صدا و سیما البته "خانمه" را به خرسه بدل کردهاند و کل ماجرا را به شکار خرس تغییر دادهاند، اما زیرنویسها سر درون را برملا میکنند.
با توجه به نقش بسیار حیاتی اداره نظارت و بازبینی پخش سیما، ما اولش کمی مشکوک شدیم، هنوز هم مشکوکیم و احتمالا باز هم مشکوک خواهیم ماند که این اتفاق واقعا رخ داده است یا خیر، به هرحال هر چه باشد نتیجه خندهدار از آب در آمده است و اگر واقعا رخ داده باشد هم باید به این توجه صدا و سیما به بهداشت روان و نقش ریسه رفتن از خنده در ارتقای بهداشت روان و جسم و غیره تبریک گفت.
پنجم: آزادی بیان یعنی کشک!
این روزها،ماجرای یک خانم معلم ادبیات انگلیسی در این کشور سر و صدای فراوانی به پا کرده است، این خانم که با تخلص وامپیرا یعنی همان خون آشام خودمان به کارهای ادبی می پرداخت، متهم شده است که چون اشعار و داستانهای اروتیک با تمهای خون آشامی مینویسد و همزمان تدریس هم میکند ممکن است ذهن بچههای معصوم را منحرف کند.
برای همین این طفلی را از کار معلق کردهاند تا به پروندهاش رسیدگی بشود، همین بچههای معصوم اما بیکار نشستهاند و با پیامهای حمایت خودشان وب سایت این ادیب و شاعر خون آشام دوست را بمباران کردهاند.
این جوری پیش برود احتمالا فردا میگویند در این وبلاگ را هم تخته کنید چون کلمات و ایضا چیزهای تحریک کننده یا وحشتناکی تویش هست.
ششم: از بلغارستان با عشق
اگر میخواهید به جای ایستادن توی ایستگاههای دود آلود و بعضا کثیف و دل به هم زن و سماق مک زدن و مدتها منتظر اتوبوس ماندن، انتظار برایتان رضایت بخش شود، یک تک پا بروید صوفیه، در آنجا مسئولان محترم امور که لابد از قبل با روانشناسان درگوشی صحبت کرده بودند ترتیبی دادهاند که شما از انتظار خسته نشوید و روی صفحههای بزرگ تلویزیون فیلمهای سکسی ملایم به نمایش در میآورند تا احساسات رومانتیک شما را نیز بیدار کنند.
بهر روی اغلب روانشناسان میگویند که فیلم سکسی یواش یا نرم بهتر از فیلم پورنوی سخت و این دومی بهتر از فیلم پورنوی خشن است که البته این سومی ظاهرا قاچاق است و جز در میدان توپخانه که به وفور یافت میشود در هیچ جای دیگر جز زیر زمینها یافت نمیشود، بهر حال این هم تدبیری برای جذاب کردن ایستگاه اتوبوس است.
هفتم: صباح ایزخیر اولسون!
خبر درگذشت یک دانشمند هستهای در ایران که شایعات بسیاری را دامن زد، بسیاری از رسانهها را به تکاپو واداشت که ردی از این موضوع پیدا کنند ولی البته گاهی این رد به ترکستان میزد. مثلا سایت پر مخاطب روزنامه صباح در ترکیه به تصور اینکه دانشمند ایرانی باید سنی ازش گذشته باشد بی معطلی زده یک عکس از یک اردشیر حسنپور دیگر که قیافهاش به دانشمندان بیشتر شبیه بوده از روی اینترنت پیدا کرده و کنار خبرش چسب کاری کرده، حال اینکه اینکه آن یکی حسینپوربوده و این یکی حسنپورو آن سفر کرده در عنفوان جوانی بوده است ( با حوریان محشور باد)، خب وقتی شورای امنیت سازمان ملل متحد یعنی آخر خفن امنیت و اطلاعات برمیدارد با سرچ کردن روی گوگل اسامی دست اندرکاران پروژههای اتمی ایران را پیدا میکند که ممنوع الورودشان کند، از یک روزنامه ترکیهای چه انتظاری میتوان داشت، تازه اینها هنوز حرفهای آقای رئیس جمهور ما را نشنیدهاند که در کشور ما حتی دانشمندان هستهای شانزده ساله هم پیدا میشوند چه برسد به سی و چهل ساله و متوسط سن دانشمندان ما هم ۲۵ سال است، تا کور شود هر آنکه نتواند ببیند!
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
نظرهای خوانندگان
آقا، این دیگه آخرش بود، خیلی چسبید این دم عصری، بیشترش کنید لطفا
-- مینو . ب ، Mar 7, 2007--------------------------
زمانه: بقچه خبر هر هفته در زمانه خواهد آمد. جای نگرانی نيست! اين هفته هم دوبار منتشر می شود
خیلی جاش خالی بود، وسط این همه خبر بد، یک کمی به آدم استراحت می ده، مرسی!
-- طوطی ، Mar 8, 2007سلام خوبید
-- بهروز ، Apr 11, 2007سلام به همه ایرانیان عزیز امیدوارم همیشه سرفراز و پیروز باشید
-- MsM ، Jul 12, 2007