خانه > خارج از سیاست > علمی > گذری در جهان سکندلایف | |||
گذری در جهان سکندلایفحسین نوشآذرمیلیونها نفر در صفحهی «سکند لایف» (Second Life)، در چهار سال گذشته یک جهان دیگر و واقعیت ِ دومی ساختهاند. آنها در این جهان خودساخته و این واقعیت ِ خودآفریده چیستی و کیستیشان را آنگونه که میخواهند و میپسندند رقم زدهاند و بدین ترتیب از پشت «نقاب» آرزوها و رویاهاشان را در یک دنیای مجازی تحقق دادهاند. اکنون نمایندگان شرکتها و بانکها و حتی دولتها هم به این جهان مجازی راه پیدا کردهاند.
آن زندگی دیگر عضویت در سایت رایگان است، اما تنها اعضایی که ماهانه شش دلار به عنوان حق عضویت میپردازند، از حق خرید و فروش زمین و به یک معنا از حق شهروندی برخوردارند. با کارت اعتباری و از طریق پیپل به سادگی میتوان از حق شهروندی برخوردار شد. پس از ثبت نام در سایت میتوانی همزاد ِ خود را بیافرینی. همزاد ِ تو یا به اصطلاح Avator نمایندهی تو، تصور یا همان ایماژیست که دوست داری از خودت ایجاد کنی. همزادت تصور آرمانی تو از خودت است. همزادت یک شخصیت مجازیست که میتوانی به او لباسهای مد ِ روز بپوشانی و آرایشش کنی. همزادها میتوانند راه بروند، پرواز کنند و به جاهای گوناگون بروند و با اشخاص دیگر آشنا شوند. واحد ِ پول سکند لایف دلار ِ لیندن است. هر دلار آمریکا معادل دویست و هفتاد دلار لیندن است. در سکند لایف میتوانی همه چیز را بخری و هر چه را که دوست داری بفروشی. معاملات املاک از سودآورترین معاملات در سکند لایف است. سکس و قمار، و یا کافهگردی هم پولساز است. زندگی روزانه در سکند لایف بر محور کافهگردی، شرکت در مهمانیها، مد و خرید و فروش اتفاق میافتد. در تالارهای گفت و گو میتوان دیگران را شناخت و به اتفاق به جاهای دیدنی رفت. اشک اوید و آن واقعیت ِ دوم در دنیای سکند لایف انسان بر خودش چیره میشود، به این شکل که تخیل را به جای واقعیت، و تصور را به جای حضور مینشاند. ظاهراً جهان، این جهان ِ واقعی دیگر کافی نیست. انسان به گریزگاهی نیاز دارد. در زمانهای که میگویند تاریخ به پایان خود نزدیک میشود، انسان به تخیل پناه میآورد و در جهان مجازی زندگی جاودانهای برای خود فراهم میکند. در سکند لایف آن «من» ای را میبینیم که هرگز پیر و درمانده نمیشود. در غرب به تعداد سالخوردگان هر دم افزوده میشود و از تعداد نوزادان هر دم کاسته میشود. چنان است که انگار انسان غربی با انقطاع نسل اش جهان واقعی را ترک میکند و به دنیای مجازی پناه میآورد. جایی که تصور بر حضور، خیال بر واقعیت، توانایی بر درماندگی برای همیشه چیره شده است. این جهان زیبا ساکنانی دارد که خودشیفتگیشان را با آفرینش همزادهایی زیبا و حماسی ارضا میکنند. آنچه که تا دیروز در کلام ِ روزانه در وبلاگها اتفاق میافتاد، اکنون به شکل پیچیدهتر و متکاملتری در یک جهان سه بعدی اتفاق میافتد.
دوست داری کی باشی و چطور باشی؟ در سکند لایف بازنده و برنده بیمعنیست. همه چیز مثل جشن کارناوال است. آدمی به لباس مبدل درمیآید که از پشت نقاب از زندگی لذت ببرد. با این حال تو به همزادت نگاه میکنی و به این حقیقت پی میبری که همزادت یک چهرهی معمولی و متوسط الحال است. موشواره را به حرکت درمیآوری و روی یکی از فرمانها توقف میکنی. حالا میتوانی موهایت و رنگ پوستت را تغییر بدهی. پرومته از همین حد از توانایی برخوردار بود. خدا مرده است. تو اکنون به جایگاه خداوند فرازآمدهای که خدای خودت باشی. همه چیز به موشواره و صفحه کلیدت بستگی دارد. تو که نه، همزادت حالا میتواند بدود، پرواز کند یا سوار اتوموبیلش شود و خود را به یک کافه برساند. همزادت میتواند به طرفهالعینی خود را به رم برساند. در رم خبری نیست. به یک بازار میروی که آن هم خلوت است. جزیرهی ایبیسا را دارند میسازند. در راه به یک دختر زیبا برمیخوری که روی زمین خود را رها کرده است. به او نزدیک میشوی، میخواهی با او سر صحبت را باز کنی. میگوید: به ظاهرم نگاه نکن. من گی هستم. میگویی باشد و میروی به کافهای که صاحب آن یک آلمانیست. در آنجا موسیقی هست و آدمهایی که همه شبیه تو هستند و میتوانند به زبان تو صحبت کنند. با ماریا آشنا میشوی و بعد از آن که او از کلاه تو یا لباست تعریف کرد، از کافه بیرون میآیی. یادت باشد حتماً سری به دفتر روزنامهی آواستار بزنی. در دفتر روزنامه مهمترین عنوان خبرها را میشود دید. وقتی از همزادت جدا میشوی که به خودت نگاه کنی، به این واقعیت ساده پی میبری که آدمی گاهی به یک نقش فرومیرود تا با واقعیت هستی خودش بیشتر آشنا شود. برای همین میگویم: آرزوهای ما افشاگرند. نقاب و تمدن زندگی دوم، بعد از مرگ در سکند لایف «مشارکت فعال کاربران» یا اینتراکتیویتت به سطحی والاتر ارتقا یافته است. اگر در وبلاگها یا در سایتهای خبری مثل «زمانه» مشارکت خوانندگان تنها در سطح کلامی و به شکل کتبی اتفاق میافتد، در سکند لایف برای نخستین بار کنش اجتماعی به شکل اینتراکتیو روی میدهد. این کنش هر چند دموکراتیک است، اما رویکرد آن به آرمانشهر یا مدینهی فاضله، به آن ناکجاآبادی نیست که از صلح و دوستی و برابری و عشق نشان دارد. تویوتا و ب ام و آدیداس در سکند لایف نمایندگی دارند، برخی از سیاستمداران اروپایی و آمریکایی در این اجتماع حضور دارند، سوئد تازگی در سکند لایف یک دفتر نمایندگی باز کرده است و با وجود آن که سکند لایف هنوز در مرحلهی فئودالیسم است و در نتیجه هنوز دورهی بنگاههای نشر خبر فرانرسیده، اما شرکت اشپرینگر، بزرگترین انتشاراتی آلمان نخستین روزنامهی سکند لایف را به نام AvaStar منتشر میکند. هفت روزنامهنگار حرفهای حقوقبگیر هر روز مهمترین رویدادها را به شکل عنوانهای برجسته و جنجالی در اختیار کاربران قرار میدهند. محور کنش اجتماعی در سکند لایف پول است. در اجتماع هر چه تقاضا بیشتر باشد و عرضه کمتر، بهای کالا بیشتر است. در سکند لایف هر چه کالا بیشتر قابل دسترس باشد و سریعتر بتوان آن را عرضه کرد، به بهای آن افزوده میشود. در سال گذشته سه میلیون نفر به عضویت این سایت درآمدهاند. ده درصد کاربران آلمانی هستند و باقی انگلیسیزبان. آیا به زودی در سکند لایف شاهد پیدایش نخستین جزیرهی فارسی زبان با اولین روزنامه و اولین ایستگاه رادیویی «زمانه» و اولین قهوهخانه و اولین سالن تأتر و سینما خواهیم بود؟ هر چه باشد عرفان ما با مسیحیت خویشاوند است. چقدر از کرامات و خرق عادات مشایخ در ادبیات صوفیه سخن به میان آمده است؟ مگر نه این است که ساکنان سکند لایف هر یک میتوانند روی دریاها راه بروند و در آسمانها پرواز کنند و مگر نه این است که در فرهنگ باستانی ما همیشه آرزوی آرمانشهری را داشتیم که بتوانیم در کوچه و خیابانهایش راه برویم و شخصیتهایی را ببینیم که مخرج مشترک قهرمانان و خدایانی هستند که در ذهن ما نماد رستگاری و خیر هستند؟
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
بسیار عالی.
-- ALI ، Aug 17, 2007منتها همت جوونهای با غیرت ایرانی لازم تا نام ایران وزبان پارسی چون گوهری گرانبها در سکند لایف خوش بذرخشد.
شما چرا یک جا در سکند لایف درست نمیکنید؟
-- پری ، Dec 1, 2009ما منتظریم!
باور کنین شما برید جلو همه میان!