تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ۱۳۸۵ • چاپ کنید    
گفت‌وگو با برنده جايزه نوبل ادبيات

هیچ کس جز من جرأت گفتن نداشت

سامان ایرانی


اورهان پاموک مقابل پوستری از چهره خودش در نمایشگاه فرانکفورت 2005- عکس: خبرگزاری فرانسه

«يك ميليون ارمني و ۳۰‌ هزار كرد در تركيه به قتل رسيده‌اند و هيچ‌كس جز من جرأت گفتن آن را ندارد.» اين جمله‌اي بود كه به نقل از اورهان پاموك در روزنامه سوئيسي «تاگس‌ آنزيگر» در يكي از روزهاي فوريه 2005 به چاپ رسيد و در پي‌اش تهديداتي را براي اين رمان‌نويس ترك به ارمغان آورد. دولت تركيه چاپ كتاب‌هاي پاموك را ممنوع كرد و دادگستري اين كشور نيز به جرم اهانت به هويت ترك براي پاموك دادگاهي «كافكايي» تشكيل داد و او را به 6 ماه تا 3 سال زندان محكوم كرد. گرچه دولت تركيه نتوانست به اهدافش برسد و در 23 ژانويه 2006، دادگاه اورهان پاموك به دليل فشار نهادهاي بين‌المللي منحل شد. به نظر مي‌رسد اكنون با اهداي جايزه نوبل ادبيات به اورهان پاموك، او به نويسنده‌اي «به دام نيفتادني»‌ تبديل شده است.

سال 1985 شما «آرتور ميلر» و «هارولد پنيتر» را در سفري كه انجمن قلم آمريكا ترتيب داده بود، همراهي مي‌كرديد. آنها به تركيه آمده بودند تا وضعيت حقوق بشر را در اين كشور بررسي كنند. آن سفر چه دستاوردي براي شما داشت؟

- كودتاي نظامي سال 1980 در تركيه، باعث شده بود آزادي بيان در اين كشور از بين برود. در چنين شرايطي حقوقي بشر هم چيز مسخره‌اي بود. زندان‌ها در تركيه پر بودند و با اين حال خانواده‌هاي زنداني‌ها و نويسنده‌ها حرف خودشان را مي‌زدند.

و شما - نويسندگان و خانواده‌هاي زندانيان - با هم احساس همبستگي مي‌كرديد يا احساس گناه؟ يا هر دو؟ فكر مي‌كنم اين دو گانگي‌اي است كه در آثار شما وجود دارد.

- از يك سو، وقتي مي‌ديدم كه چگونه مردم جهان به ويژه آمريكايي‌ها و اروپايي‌ها در مورد نبود دموكراسي و آزادي بيان در تركيه قضاوت مي‌كردند، در وجود خودم احساس شرم مي‌كردم و از طرف ديگر وجود يك دوگانگي بين‌المللي را در ميان نويسندگان مي‌ديدم. با اين حال من از مذهب هم به نفع آزادي بيان استفاده كردم.

با اين وجود، شما اساساً يك نويسنده سياسي نيستند. شما دوست داريد دنياهاي رنگارنگ و خيال‌گونه خاص خودتان را بسازيد. حتي تعدادي از رمان‌هاي شما براساس رنگ‌ها نام‌گذاري شده است: «اسم من قرمز است»، «كتاب سياه» و «قصر سفيد».

- درست است. من در ابتدا تحت تأثير «ولاديمير نابوكوف» بودم. زيبايي در نوشتار من خيلي مهم بود و من صرفا براي زيبايي مي‌نوشتم. زماني كه تمامي نسل‌هاي نويسندگان در تركيه از الگوهاي نوشتاري «اشتاين‌بك» يا «گوركي» وام مي‌گرفتند و در نوشتن از آن‌ها استفاده مي‌كردند كه استعداد نوشتن نويسندگان ترك را از بين مي‌برد و به نظر مي‌رسيد كه ديگر زمان آن گونه نوشتن گذشته است من آثار «ناباكوف» را مي‌خواندم و ناباكوف‌گونه تخيل مي‌كردم و فهميدم كه اگر سياسي بنويسم، اشتباه كرده‌ام و نظام سياسي حاكم مرا نابود خواهد كرد. به همين دليل صرفاً به زيبايي‌ها پرداختم.

پس چرا به يكبار در سال 2004 رمان «برف» را نوشتيد؟ رماني كه درباره اسلام و ملي‌گرايي است و در آن دختر جواني در يكي از شهرهاي كوچك شمال شرقي تركيه به دليل اينكه حجاب خود را برمي‌دارد، مورد غضب قرار مي‌گيرد و در نهايت خودكشي مي‌كند.

- من تصميم گرفته بودم كه رماني سياسي بنويسم، زيرا به طور ناگهاني اين احساس نياز در من به وجود آمده بود كه كشورم را به گونه‌اي ديگر روايت كنم. در حقيقت هر كدام از رمان‌هاي من به لحاظ ساختاري با ديگران متفاوت است. به همين خاطر هر وقت در خيابان‌هاي استانبول راه مي‌روم، هميشه به كساني برمي‌خورم كه مي‌گويند: «اورهان پاموك! من خيلي كتاب‌هايتان را دوست دارم، اما شما ديگر مثل قبل نمي‌نويسيد!» براي من تمام لذت نوشتن در متفاوت نوشتن است.

آيا شما امروز احساس مسئوليت خاصي نسبت به تركيه مي‌كنيد؟

- من در طول زندگي‌ام به هيچ ‌وجه دنبال به عهده گرفتن مسئوليت سياسي نبوده‌ام. اما گاهي محدوديت‌ها و عوامل ديگر باعث مي‌شود كه به يك باره خودم را زير بار مسئوليت سياسي احساس كنم. دقيقا مثل اين مي‌ماند كه شما در خيابان داريد قدم مي‌زنيد و ناگهان چيزي از بالاي ساختماني جلوي شما به زمين بيفتد. اگر من زير بار احساس مسئوليت سياسي مي‌روم به اين دليل است كه تركيه يك كشور سركوب شده است و من نيز به يك شخصيت بين‌المللي تبديل شده‌ام و من مجبودم كه در مقابل اين سرنوشت جديد تسليم شوم. اين موضوع اصلا خوشايند من نيست، زيرا من هميشه دوست دارم يك هنرمند آزاد بمانم. شيوه نوشتاري من ايجاب مي‌كند كه من من يك كودك آزاد باشم و اين «احساس مسئوليت» نوشتن من را محدود مي‌كند. شخصيت جهاني بودن براي يك نويسنده اصلا خوب نيست. و اگر اين شخصيت، سياسي هم باشد، ديگر نمي‌تواند چيزي بنويسد يا بگويد. و اين، چه مصيبت‌بار است!

اما جهاني شدن چيزهاي جالبي براي شما دارد. مثلا مي‌توانيد آزادي بيان را آن گونه كه شايسته است تعريف كنيد. بعد از آن همه تلخ‌كامي‌هايي كه تركيه براي شما به وجود آورد، فكر نمي‌كنيد كه بايد براي آزادي بيان بجنگيد؟

- نوشتن براي من كافي است. من از حاشيه‌هايش اجتناب مي‌كنم و اصلا براي من جالب نيست. اگر جز نوشتن چيز ديگري روي دهد احساس مي‌كنم كه به سرزميني كه دوست ندارم تبعيد شده‌ام و انگار ناخواسته در چاله‌اي افتاده‌ام.

آيا شما آرزو داريد كه روزي تركيه به اتحاديه اروپا ملحق شود؟

- بله. من از صميم قلب مي‌خواهم كه روزي تركيه جزو اتحاديه اروپا شود. من در اين‌باره چند مقاله نوشته‌ام و احساس مي‌كنم كه تركيه و اروپا مي‌توانند در كنار هم زندگي مشترك خوبي داشته باشند، زيرا كشش‌هاي متقابل در ميان اين دو وجود دارد.

نويسندگان مورد علاقه شما چه كساني هستند؟

- تولستوي، ناباكوف و توماس مان. اين سه، نويسندگان بزرگ من هستند. و بعد از اين‌ها مارسل پروست. در اين زمانه‌اي كه نويسندگان ترك ذهن خودشان را به تفسيرهاي رئاليستي و اجتماعي مشغول كرده‌اند، براي من آثار مارسل پروست جذاب است. زيرا جملات بسيار طولاني‌اش كه گاهي مفهوم و گاهي مبهم است، آثارش را چند معنا و لذت‌بخش مي‌كند.

آيا شما قبل از رمان «برف» رمان سياسي ديگري هم نوشته بوديد؟

- بله. يك رماني 25 سال پيش نوشته‌ام كه تاكنون چاپ نشده است؛ يك رمان سياسي به سبك داستايوفسكي. آن رمان، تحت تأثير نظريات چپ راديكال نوشته شد و به دليل اين‌كه در تركيه كودتا رخ داده بود، چاپ‌اش ممنوع شد. در آن زمان بود كه من متوجه شدم كه بسياري از دوستان ماركسيست من به شدت متأثر از اسلام هستند.

شما در مقاله‌اي كه در دسامبر 2005 در «نيويوركر» منتشر كرديد –قبل از دادگاه‌تان- نوشته‌ايد كه ريشه‌هاي بيگانه در ملي‌گرايي ترك وجود دارد.

- بله. عبارت «ترك‌ها و ديگر هيچ» كه گاهي به گوش مي‌رسد، نشانگر جامعه‌اي پيشامدرن است. ما براي رسيدن به دموكراسي بايد ريشه‌هاي غيرترك هويت ترك را بشناسيم.

و اسلام يكي از اين ريشه‌هاست؟

- البته نبايد تركيه را با اسلام سياسي مسموم كرد. اسلام لايه‌ها و رنگ‌هاي متنوع دارد كه بنيادگرايي اسلامي در آن گم است. مثلا در اسلام فرقه‌هاي گوناگون تصوف وجود دارد. اما بايد توجه كنيم كه در تركيه كساني هستند كه مذهبي نيستند اما مخالف دموكراسي و غرب هستند. البته براي يك رمان‌نويس تمام اين اختلافات و رنگارنگي، گران‌بها و ارزش‌مند است.

شما در رمان‌هايتان، شخصيت‌هايي را مي‌سازيد كه هميشه دچار ترديد هستند و گاهي مثل رمان «برف» تركيه را به طرز شگفت‌انگيزي پيچيده و هزارلايه توصيف مي‌كنيد. اما به نظر مي‌رسد خوانندگان غربي آثارتان را خيلي ساده مي‌انگارند و فقط مي‌خواهند به اهداف سياسي‌شان برسند.

- كساني كه من را مي‌شناسند و مي‌دانند كه من طرفدار پيوستن تركيه به اتحاديه اروپا هستم، وقتي رمان‌هاي من را مي‌خوانند مرا سرزنش مي‌كنند كه اين رمان‌ها مخالف نظرات سياسي من است. اما براي من اصلا مهم نيست كه رمان‌هايم بيان‌گر نظرات سياسي شخصي من هستند يا نه. چيزي كه براي من –مثل توماس مان- مهم است‌، اين است كه رمان بايد توان دفاع از «رنگ‌هاي» خودش را داشته باشد.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

لطفا مشخص کنید مصاحبه در چه تاریخی، کجا و توسط چه کسی انجام شده است؟ آیا آقای "ایرانی" مصاحبه کننده است یا مترجم.ممنون

-- بدون نام ، Oct 18, 2006

اين گفت‌وگو 11 مي 2006 در روزنامه لوموند چاپ شده كه من گزيده‌اي از آن را ترجمه كرده‌ام.

-- سامان ايراني ، Oct 18, 2006

پس چرا به يكبار در سال 2004 رمان «برف» را نوشتيد؟
اگر از اورخان پاموک چنین سئوالی واقعاً پرسیده شود، بدون مکث و قبل از هر چیز میگوید: من نوشتن این رمان را در سال ۲۰۰۰ به پایان بردم و در سال ۲۰۰۲ منتشر کردم.

-- محمد جعفریان ، Oct 19, 2006

خوب بود براي مجله مون ازش استفاده مي كنيم

-- بدون نام ، Jan 22, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)