خانه > دانش و فناوری > زیستشناسی > «سینتیا» حوای بدون آدم | |||
«سینتیا» حوای بدون آدمترجمهی ونداد زمانیدکتر «کرگ ونتر» که از دست اندرکاران اندازه گیری و پیاده کردن نقشه عمومی ژن بشر است، توانسته برای نخستین بار دست در کار خدا ببرد و عضو جدیدی را به مجموعهی وسیع موجودات زندهی روی زمین معرفی کند. تیم علمی دکتر ونتر دو هفته پیش اعلام کردند که باکتری مصنوعی به نام «سینتیا» را از طریق کپی شیمیایی از روی یک مایکوپلازمای واقعی خلق کردهاند.
دانشمندان تیم به سرپرستی دکتر ونتر توانستند با جمعآوری و بازنویسی ژنهای باکتری واقعی بر روی کامپیوتر و بازسازی فرایندهای شیمیایی حاصل از اطلاعات به دست آمده، ترکیب شیمیایی فوق را به یک سلول انتقال دهند و نتیجه آن خلق «سینتیا»، باکتری مصنوعی است که میتواند خودش را بازتولید کند. دکتر ونتر توانایی عملی را برای بشریت به ارمغان آورد که در طول تاریخ جزو مهمترین وسوسههای بشر بوده است. داستان فرانکشتین نوشته مری شلی نزدیکترین تقلید از خدا برای خلق یک موجود زنده بود که در دوران ذوقزدگی ناشی از دستاوردهای انقلاب صنعتی در اوائل قرن نوزده میلادی شکل گرفته بود. شاید بتوان ادعا کرد که بعد از ظهورعیسی که اطلاعات کاملی از پدر و مادر او وجود ندارد و به نوعی موجودی است ساخته و پرداختهی خدا، سینتیا جدیدترین موجودی است که بر طبق همان شیوهی خدایی ولی این بار در درون آزمایشگاه علمی بشر پا به عرصه حیات گذاشته است. ساختمان ژنهای در هم ترکیب شدهی سینتیا نه تنها از محوطهی قدرت خدا خارج بوده است، بلکه در آن با طبیعت هم رابطهای نمیتوان جستجو کرد. در گوشههایی از ساختمان دی. ان. ای سینتیا، تیم علمی ونتر بر روی کامپیوترو به زبان ترتیبات ژنی موفق شدهاند بخش کوچکی از نوشتههای جیمز جویس، ادیب ایرلندی را به همراه یک آدرس ایمیلی حک کنند. با وجود آنکه برای تکمیل این پروژه پانزده سال وقت صرف شده است ولی بخشی از منتقدان این دستاورد علمی، بلافاصله پس از اعلام وجود سینتیا در رسانهها، به این نکته اشاره می کنند که دکتر ونتر موجودی را از صفر نساخته است و از آن فقط به عنوان یک برنامه اجرایی جدید کامپیوتری یاد می کنند. مذهبیون و طرفداران آفرینش یکبارهی جهان که اعتقادی به تکامل تدریجی حیات ندارند نیز بر این مسئله تاکید میکنند که استفاده از یک ساختمان از پیش خلق شدهی دی. ان. ای و تزریق آن به یک سلول از پیش موجود، اگر تکرار عظمت خدا نباشد چیزی بیشتر از کپیبرداری دزدانه از کار خدا نیست. حامیان خدا پا را فراتر گذاشتهاند و مطرح کردهاند که هوش و ذکاوت دکتر ونتر و تیم علمیاش خدادادی است و طراح اصلی کسی جز خدا نیست. به اعتقاد آنها همه موجودات روی زمین مجموعهی نامحدود باکتریهایی هستند که در آزمایشگاه کبریایی خدا شکل گرفتهاند.
از دید مذهبیون، ادعای خدایی برای تسلط و تفوق علمی بشر و بهویژه خلق مصنوعی سینتیا غیرقابل قبول است و تکرار و کپی کردن زندگی را نه تنها معجزهی علمی نمیبینند بلکه آن را خطرناک هم میدانند. کلیسای کاتولیک که این روزها با ضربات اخلاقی ناگواری روبرو شده است با این حادثه با سردی و شک برخورد کرده و مثل همیشه یادآوری کرده است که دستکاریهای علمی بر روی مسائل حساس منجر به اخلال در اخلاقیات میگردد. از دید کلیسای کاتولیک، این نوع ماجراجوییها، سبب میشود امکان سوء استفاده در زمینههایی که کنترل و دانش لازم در بشر هنوز مهیا نشده است افزایش یابد. از سوی دیگر، تمام کسانی که چشم به آسمانها دوختهاند به این گام اساسی در ایجاد حیات به عنوان پدیدهای که دستگاه خدایی و بهشت و دوزخ او را به لرزه درآورده است مینگرند. آفرینش موجودی که برای تداوم حیات احتیاجی به روح ندارد و به خودی خود در مجموعهای از فعل و انفعالات شیمیایی مشغول رتق و فتق امور دنیوی خویش است ضربهی بزرگی به اندیشه های ماوراء طبیعت زده است. حضور سینتیا همچون پرومتهای که هزاران سال پیش به خاطر دستیابی به قدرتی در حد خدایان به زنجیر کشیده شد به گستردگی قدرت بیکران بشر صحه خواهد گذاشت. سینتیا در حقیقت اولین معجزهی واقعی است که به دست بشر صورت گرفته است، معجزهای که با تمام وسایل ثبت و ضبط قابل اثبات است. سینتیا، حوای بدون آدمی است که با پیدایش خود سئوالات بسیاری را در برابر ذهن بشر تداعی خواهد کرد. آیا گناه در نهاد این موجود مصنوعی راه خواهد یافت. آیا سینتیا بعد از مرگ در همان ترازوی همیشگی و داوری خدایی محک زده خواهد شد. مهمتر از همه آنکه نوهها و نتیجههای بسیار پیچیدهتر این موجود تکسلولی چه فرقی خواهند داشت با موجوداتی که تصادفاً یا به دستو خدا خلق گشتهاند. منبع:
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|
نظرهای خوانندگان
ساختمان ژنهای در هم ترکیب شدهی سینتیا در گوشههایی از ساختمان دی. ان. ای سینتیا، تیم علمی ونتر بر روی کامپیوترو به زبان ترتیبات ژنی موفق شدهاند بخش کوچکی از نوشتههای جیمز جویس، ادیب ایرلندی را به همراه یک آدرس ایمیلی حک کنند.
-- Avin ، May 28, 2010In pragraf kheyli namafhom hast. hata agar ghasd poblish kardane yek maghaleye elmi "knowledge essay" ra darid bayad be mafhoom boodane maghale baraye mokhatabe mamoli tavajoh konid. yek tarjomeye mostaghim, ghabele dark baraye amsale man nist.
Ba ehteramat
فقط علم جوابگوی همه سئوالات بشرخواهد بود. ولی بتدریج!!!
-- بدون نام ، May 28, 2010آقای آوین عزیز
این نوشته یک مقاله علمی نیست بلکه نوشته ای است اجساسی در باره یک جادثه علمی. در ضمن تکه ای که شما به آن ترتیب مثال زدید در متن ترجمه وجود ندارد. شکل درست جمله این گونه در مقاله بالا برگردانده شده است:
ساختمان ژنهای در هم ترکیب شدهی سینتیا نه تنها از محوطهی قدرت خدا خارج بوده است، بلکه در آن با طبیعت هم رابطهای نمیتوان جستجو کرد. در گوشههایی از ساختمان دی. ان. ای سینتیا، تیم علمی ونتر بر روی کامپیوترو به زبان ترتیبات ژنی موفق شدهاند بخش کوچکی از نوشتههای جیمز جویس، ادیب ایرلندی را به همراه یک آدرس ایمیلی حک کنند.
با تشکر از توجه تان
-- ونداد زمانی ، May 28, 2010تنوع مطالبی که عرضه می کنید ستودنی است . کارهای شما همیشه به به ذهن ادم تلنگر می زند و یاد آوری می کند که به عقایدمان زیاد اعتماد نکنیم .
-- ی-د از استرالیا ، May 29, 20101) چرا نمی پذیرید که این موجود از روی یک سلول که " از قبل وجود داشته" ساخته شده؟-البته اینطور که من از متن فهمیدم- و این مساله کم اهمیتی نیست شمل هنوز جوابی برای این که آیا ممکن است از "عدم" چیزی به وجود بیاید ندارید
-- 'گمنام ، May 29, 2010من سواد زیست شناسی ندارم ولی این قضیه از نظر من یک نوع پیشرفت علمی است مثل پیشرفت تکنولوژی و نتیجه حداقل "قاطعانه ای " از آن مبنی بر وجود یا عدم وجود خدا نمی توان گرفت
2)چرا کلیسا یا بعضی از ما فکر می کنیم پایه یک سری مسائل اخلاقی فقط در اعتقاد به خدا ریخته شده؟ درست است که اکثریت قریب به اتفاق انسانها باید از یک چیزی بترسند که درست رفتارکنند ولی آیا واقعا رفتار درست و اخلاق خوب به تنهایی و صرف نظر از وجود یا عدم وجود خدا اصالت ندارد؟ از نسبی بودن اخلاق و همه این حرفها که بگذریم چرا بعضی از ما نباید برای انسانیت آنقدر اصالت قائل باشیم که حتی اگر روزی مطمئن شدیم خدا وجود ندارد نترسیم از این که مثل گرگ به جان هم بیفتسم؟